نخست نباید فراموش کرد آمریکا تا همین چند ماه پیش داعش را یک تهدید نمیدانست. تا زمانی که داعش به عنوان یک نیروی مخوف ضدشیعی با اسد میجنگید، تا وقتی که درعراق صرفا دولت شیعه را تهدید میکرد و تا وقتی که داعش اعتبار ایدئولوژیک سعودی را به چالش نکشیده و به مرزهای سعودی و اردن نزدیک نشده بود، آمریکاییها حتی یک کلمه درباره تهدیدی به نام داعش نگفتند...



صرفنظر از هویت فرمانده داعش پرسشهای دیگری نیز در مورد این گروهک مطرح میشود که بسیاری از آنها شاید همانند پرسشهای موجود در مورد القاعده پاسخ به آنها به صلاحدید پدرخواندههایش به همراه رهبران آن به خاک سپرده شود...
با نگاهی به کارنامه دولت های بوش و اوباما طی سیزده سالی که از حوادث یازده سپتامبر گذشته است، به خوبی پیداست که «تروریسم» یکی از محورهای سیاست خارجی و امنیتی این کشور برای حضور فراسرزمینی به ویژه در قالب های نظامی است...
"وقتی به شهری نزدیک شدی تا با ساکنانش بجنگی، آنها را به سازش دعوت کن؛ اگر پذیرفتند همه ملتش، برده و مسخر تو خواهند بود و اگر نپذیرفتند و خواستند بجنگند، آنها را محاصره کن و همه مردانشان را گردن بزن و زنان و کودکان و حیوانات و داراییهایشان را به غنیمت بگیر."
تا این لحظه ارتش توانسته است تا حدی نفوذ خود را روی نواز شریف نشان دهد. اساسا نواز شریف علاقهای به آمدن به ایران نداشت و آنچه باعث شد که وی به ایران بیاید، توصیهی ارتش بود. در آن موقع رابطهی ایران و پاکستان به موجب مسئلهی گروگانها و خط لولهی صلح خیلی بد شده بود و به خاطر این مسائل ارتش وارد بحث گردید...
طی یکی-دو هفته اخیر سه اتفاق مهم در این منطقه افتاده است. اتفاق اول پیروزی مردم مظلوم و مقاومت قهرمان غزه در طولانیترین جنگ رژیم صهیونیستی بود. اتفاق دوم پیروزی بزرگ نیروهای مردمی در عراق در حدفاصل جنوب طوزخورماتو تا شمال تکریت و موفقیت سوم هم پیروزی نیروهای انقلاب یمن در برکناری دولت وابسته یمن و قرار گرفتن انقلاب این کشور در مسیر خود بود...
سید عبدالملک تا سال 2006 میلادی و آغاز دور سوم جنگهای رزمندگان شیعه یمن با رژیم مخلوع ژنرال علی عبدالله صالح، هیچگاه به عنوان یک رهبر ظاهر نشد و تا این مدت کمتر در انظار عمومی ظاهر میشد...