اقتصاد، ارتش، نواز شریف و روابط خارجی
تا این لحظه ارتش توانسته است تا حدی نفوذ خود را روی نواز شریف نشان دهد. اساسا نواز شریف علاقهای به آمدن به ایران نداشت و آنچه باعث شد که وی به ایران بیاید، توصیهی ارتش بود. در آن موقع رابطهی ایران و پاکستان به موجب مسئلهی گروگانها و خط لولهی صلح خیلی بد شده بود و به خاطر این مسائل ارتش وارد بحث گردید...
عربستان، پاکستان و ایران
مؤلفهای که در پاکستان نقشی جدی دارد عربستان میباشد. عربستان را نمیتوان از پاکستان، بهویژه حزب مسلملیگ شاخه نواز شریف جدا کرد. نواز شریفی که اکنون نخستوزیر پاکستان است، به مدت 12-10 سال در عربستان زندگی کرده است. از چنین فردی چه انتظاری میتوان داشت!؟ طبیعتا حضور وی در مسند قدرت، جای نفوذی را برای عربستان در پاکستان میگشاید. تقویت بسیاری از گروههای تروریستی در پاکستان به موجب نقش عربستان است. زمانی که عربستان در پاکستان چنین نفوذی دارد، ما نباید انتظار یک برخورد جدی را از سوی پاکستان با تروریستهای شرق ایران داشته باشیم.
عربستان ایران را امن نمیخواهد. این کشور با ایران مرز زمینی ندارد و پاکستان نزدیکترین کشور به عربستان است که با ایران مرز زمینی مشترک دارد. بنابراین عربستان از طریق پاکستان سعی میکند تا شرق ایران را ناامن سازد. تنها در صورت داشتن روابط خیلیخوب با ارتش پاکستان میتوان جلوی این فرایند را گرفت که آن نیز دستنیافتنی است، چرا که ارتش پاکستان نیز روابط گستردهای با عربستان دارد. زمانی که 5 گروگان ایرانی به پاکستان منتقل شدند، آنها در پاسخ به درخواست ما مبنی بر انجام عملیات نجات از سوی ارتش پاکستان برای آزادسازی گروگانهای ایرانی، اصل حضور گروگانها در پاکستان را زیر سؤال میبردند. البته از سوی ایران نیز کمکاری صورت گرفته بود. ما نتوانستیم محل دقیق حضور گروگانهای ایرانی را به طرف پاکستانی اعلام کنیم. در نهایت نیز به علت نقش پررنگ عربستان در کشور پاکستان، این کشور در مورد مسئله گروگانها نه کاری انجام داده و نه از این به بعد کاری انجام خواهد داد.
عربستان هر ساله به پاکستان 5/1 میلیارد دلار کمک بلاعوض اعطا مینماید. چرا عربستان باید این پول را به پاکستان بدهد؟ پاکستان در ازای دریافت این پول باید در عرصهی سیاست کارهایی برای عربستان انجام دهد، مثلا نباید خط لولهی صلح را اجرایی کند. همچنین پاکستان باید اجازه دهد که این گروههای تروریستی کماکان به ایران ضربه بزنند. به نظر شما چرا گروههای تروریستی فعال در مرز ایران و پاکستان، علیه پاکستان اقدامی انجام نمیدهند؟ این گروهها تنها با جمهوری اسلامی ایران مشکل ندارند، بلکه با پاکستان هم مشکل دارند. حال شاهدیم که این گروههای تروریستی به راحتی از مرز ایران رد میشوند و اقدامات خود را در ایران انجام میدهند، بدون اینکه با پاکستان کاری داشته باشند. به عقیدهی بنده ارتش پاکستان نیز در برخی موارد از این تروریستها حمایت میکند، چون ارتش پاکستان نیز تا حدودی به عربستان وابسته میباشد. در دولت زرداری نیز که رابطهاش با ما بهتر بود، ما شاهد چنین مشکلاتی با عربستان بودیم، اما نواز شریف که عملا بندهی عربستانیهاست.
محبوبیت ایران در پاکستان
زمانی که مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری خود به پاکستان رفته بودند، چنان استقبالی از ایشان شد که رئیس جمهور وقت پاکستان؛ «ضیاء الحق» دچار ترس شد و جلوی شیعیان را گرفت. اینکه از ظرفیت کشور در پاکستان استفاده نشد بحث مفصلی دارد. شاید این امر به این دلیل است که در کشور ما یک اتاق فکر واحد برای پاکستان وجود ندارد. ما منافع زیادی میتوانیم در پاکستان به دست آوریم. منظور اینجانب از منافع، صرفا منافع اقتصادی نیست. ما با پاکستان مبادلات اقتصادی چندانی نداریم و در بهترین حالت حجم مبادلات ما 800 میلیون دلار است. جالب آنجاست که 600-500 میلیون دلار آن نیز مربوط به مرزنشینها میشود!
نقش بازیگران خارجی در پاکستان
در رابطه با نقش بازیگران مختلف ابتدا باید این نکته را در نظر بگیریم که استقلال در این کشور مفهوم چندانی ندارد. چین قصد دارد که نقش خود را در پاکستان پررنگ نماید. علت آن، این است که آمریکا در حال استفاده از مهرهی هند است و هند هم رقیب چین و هم رقیب پاکستان میباشد. هند بهعنوان یک قدرت نوظهور، در آینده برای چین مشکلساز خواهد شد، بنابراین چین آمده است تا بازی خود را در پاکستان جلو ببرد. سیاست خارجی چین به این شکل است که یک کشور را از نظر اقتصادی به حدی به خود وابسته میکند که آن کشور دیگر جرئت مخالفت با چین را نداشته باشد. چین در منافع اقتصادی خود بازی سیاسی نمیکند، بلکه اهداف سیاسی خود را در قالب اقتصادی پیش میبرد. چین این کار را با همهی کشورها انجام میدهد و تا 20 سال دیگر چین به یک ابرقدرت تبدیل میگردد که کسی نمیتوان در مقابل آن بایستد.
بحران انرژی و فرصت ها و تهدید های بهبود روابط با ایران
دولت نواز شریف در پاکستان دچار بحران انرژی است. کدام کشور قرار است که مشکل انرژی پاکستان را مرتفع نماید. اگر ایران بخواهد این کار را انجام دهد، آمریکا، عربستان و... مخالفت خواهند کرد. گاز ایران ارزانترین منبع انرژی برای پاکستان است و ایران برای صادرات گاز به این کشور تا 90 کیلومتری پاکستان خط لوله کشیده است. با این وجود دولت پاکستان به مردم خود اهمیت نمیدهد. در روزهای گرم تابستان بسیاری از مردم 15-14 ساعت برق ندارند. بسیاری از پاکستانیها در تابستان خود را بهوسیله کولر خودرو خنک میکنند. با توجه به عدم تمایل مقامات پاکستانی برای واردات گاز ایران، کدام کشور میتواند جایگزین ایران باشد؟! بهعنوان جایگزین خط لولهی صلح، خط لولهی تاپی (TAPI) در سطح بینالملل مطرح شد که در آن کشورهای ترکمنستان، افغانستان و هند مشارکت دارند و بسیار روی آن مانور میدهند. این در حالی است که انتقال گاز از طریق خط لولهی تاپی اصلاً شدنی نیست. البته ایران از اینکه این خط لوله ساخته شود نگران است ولی، آیا واقعا این امکان وجود دارد که چنین خط لولهای به سلامت از افغانستان عبور کند، به پاکستان برسد و سپس به هند منتهی گردد!؟
از طرفی این خط لوله، بدون سرمایهگذاری هند صرفهی اقتصادی ندارد و بعید به نظر میرسد که هند حاضر به سرمایهگذاری روی این طرح باشد. از طرفی ترکمنستان نیز تا این حد گاز ندارد. خود پاکستانیها نیز خیلی روی این طرح حساب نمیکنند و اساسا خط لولهی تاپی، شعاری است که زمانی که اعتراضات انرژی در پاکستان بالا میگیرد به اوج میرسد. در پاکستان زمانی که اعتراضات انرژی شدت مییابد، مسئولان این کشور میگویند که ما منتظریم که تحریمها از ایران برداشته شود تا واردات گاز از طریق خط لولهی صلح را اجرا کنیم. با توجه به اینکه ایران همواره مورد تحریم است، پس واردات گاز از ایران عملا منتفی است.
آنها از دیگر سو نیز تلاش میکنند که خط لولهی تاپی را اجرا نمایند و قرارداد آن را نیز امضا کردهاند. با این وجود اجرایی شدن این خط لوله نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. در چنین شرایطی مردم هنوز دچار مشکل هستند و احساس گرما میکنند و صنایع نساجی آنها در حال ورشکستگی است، چرا که هنوز پاکستان به یک منبع انرژی پایدار دسترسی پیدا نکرده است. پاکستانیها تلاشهایی را برای خرید LNG از شرکتهای آمریکاییِ حاضر در قطر و سایر کشورها انجام داده بودند، اما آمریکاییها این کشور را به خرید LNG از قطر سوق دادند. زمانی نیز که پاکستانیها به قطر مراجعه کردند، قطر قیمت بالایی را مطرح نمود. اخیرا نیز پاکستان سعی کرد که روابط خود را با هند بهبود بخشد تا بتواند از این کشور گاز و LNG وارد نماید. هندیها گفتند که حاضرند که تا حدی این نیاز پاکستان را برطرف کنند ولی خود نیز به حاملهای انرژی نیاز دارند. در حال حاضر هند در حال چانهزنی برای واردات گاز روسیه و واردات گاز ایران از زیر دریاست.
چین، دشمنِ دشمن
در چنین شرایطی که پاکستان نمیتواند از هیچ کشوری حاملهای انرژی وارد کند باید در درون کشور خود دست به تولید انرژی بزند و تنها کشوری که قادر است که از طریق سرمایهگذاری در پاکستان این امر را به نتیجه برساند، چین است. در همان ابتدایی که نواز شریف بر سر کار آمد، چین طی موافقتنامهای بیان نمود که حاضر است تا 32 میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری نماید. جالب است بدانید که کل حجم صادرات سالانهی پاکستان 25 میلیارد دلار و حجم واردات سالانهی این کشور 45 میلیارد دلار میباشد. از طرف دیگر آمریکا و عربستان روی سرمایهگذاری چین در پاکستان حساسیتی ندارد. بنابراین چین در درون پاکستان دست به بازیگری میزند و روزانه خبرهایی مبنی بر امضای قراردادهای ساخت نیروگاههای ذغالسنگی یا خورشیدی در کراچی، پنجاب و... میان چین و پاکستان به گوش میرسد. لازم به ذکر است که چین از معادن ذغال سنگ غنی است. از دیگر سو چین به دنبال منافعی در پاکستان است. چین قصد دارد که از طریق بندر «گوادر» در پاکستان یک شاهراه اقتصادی برای دستیابی به آبهای آزاد این قسمت از جهان برای خود ایجاد کند. مقامات چینی حتی بیان کردهاند که حاضرند هزینه ساخت مسیر ترانزیتی از کاشغر به گوادر را پرداخت نمایند.
چینیها در حال ریلگذاری در این مسیر هستند و در حال حاضر فرودگاه بینالمللی گوادر را در دست گرفتهاند. چینیها معمولا در بازیهای سیاسی وارد نمیشود و در مذاکرات هستهای ما نیز مانند سیبزمینی میآید و میرود. چین منافع خود را در بازیهای سیاسی تعریف نمیکند و اگر چالشی نیز مثلا میان این کشور و آمریکا اتفاق میافتد، بحث بر سر مسائل اقتصادی است. چینیها طی شعاری میگویند که اگر در دنیا جایی هست که یک نفر انسان حضور دارد، ما یک نفر را میفرستیم که در آنجا کار اقتصادی انجام دهد. این سیاست چینیها تاکنون اثر خود را نشان داده است. 10 سال پیش، چین به شکل امروزی خود نبود. 10 سال دیگر نیز چین خیلی بزرگتر از حد کنونی خود میگردد. در آنجاست که این کشور بازی سیاسی خود را در جهان شروع خواهد کرد. اینجانب به ضرس قاطع نمیتوانم بگویم که آن موقع چین از آمریکا خطرناکتر خواهد بود یا خیر، ولی فکر میکنم که چین خطرناکتر باشد، زیرا که بهطور کلی، انسانهایی که دین ندارند، خطرناکترند. بنابراین فضای اقتصادی پاکستان هماکنون به دست چین افتاده است و آنها به نوعی تبدیل به ناجی پاکستانیها در بحث انرژی شدهاند.
آمریکا پول میدهد، سواری میگیرد!
از دیگر سو آمریکاییها پاکستان را تهدید به قطع کمکهای خود میکنند و پاکستان نیز مجبور است که با آمریکا کنار بیاید. آمریکا بهطور روزانه دست به کشتار مردم پاکستان با هواپیمای بدون سرنشین میزند و پاکستان نیز تنها میتواند به آن اعتراض کند! آمریکا کمکهای بسیار شاخصی به پاکستان ارائه میدهد و در اغلب این کمکها، سازمانهایی مانند صندوق بینالمللی پول دخیل هستند. همچنین کنگرهی آمریکا نیز اعطای برخی کمکها را به این کشور تصویب مینماید. مردم این کشور واقعا نیازمند دریافت کمک هستند و نباید به همه چیز با نگاه ایدئولوژیک نگاه نمود.
پاکستان در سودای تسلط بر افغانستان
در رابطه با افغانستان باید گفت که پاکستان خیلی نمیتواند در رابطه با این کشور کاری انجام دهد. البته در جریان انتخابات این کشور یکسری دعوا و بمبگذاری انجام گرفت که به پاکستانیها نسبت داده شد. همچنین نمیتوان گفت که پاکستانیها به «اشرف غنی احمدزی» یا «عبدالله عبدالله» تمایل دارند.
برخلاف انفعال پاکستان در افغانستان، چین در حال تلاش برای انجام بازیگری در افغانستان است. چین دو مشکل امنیتی مهم با کشورهای همسایهی خود دارد. یکی مربوط به ازبکهایی است که به مرزهای چین حمله میکند. دیگری مربوط به استان سینکیانگ چین است که با افغانستان و پاکستان مرز مشترک دارد. در این رابطه چین سعی میکند که ضمن انجام معامله با پاکستان، شخصا در افغانستان بازیگری نماید تا از جانب افغانستان به این کشور آسیبی نرسد.
هند و پاکستان، داستان همیشگی
در مورد وضعیت روابط هند و پاکستان نیز پیش از مطالبی را عرض کردم. دولت مودی، دولت تندرویی است و حزب وی نیز از احزاب بهشدت ملیگرا و رادیکال هند محسوب میشود. بنابراین اگرچه نواز شریف تصمیم داشت که روابط خود را با هند بهبود بخشد، اما اکنون یک انسان تندرو در هند به قدرت رسیده است. بر این اساس بعید است که روابط جدید هند و پاکستان موفقیتی در پی داشته باشد. هندیها حاضر نیستند که پاکستانیها صاحب بخشی از خاک آنها شوند و پاکستانیها نیز نمیخواهند که از کشمیر چشمپوشی کنند. همچنین جلسهی سفیر پاکستان با تنی چند از رؤسای گروههای تندروی کشمیر منجر به لغو کل گفتگوهای دو کشور گردید. هندیها میگویند که حاضرند به پاکستان LNG و خط لولهی گاز بدهند، اما زمانی که بحث کشمیر به میان میآید، همه چیز به هم میریزد. از سوی، دیگر بحث کشمیر، بحث ارتشهای دو کشور هند و پاکستان است و دولتها در آن کمترین نقش را دارند. هر از گاهی نیز میان ارتش دو کشور تبادل آتش صورت میگیرد. مسئلهی کشمیر یک مسئلهی اساسی میان دو کشور هند و پاکستان است و هیچ کدام از دو کشور حاضر به کوتاه آمدن دربارهی آن نیستند. در هر حال پاکستان علیرغم آن که در ظاهر متشکل از میلیونها انسان بدبخت است، کشور پیچیدهای است و در پاکستان فهمیدن اینکه چه کسی چه کاره است بسیار سخت است.
اشارهای کوتاه به حوادث امروز پاکستان
در رابطه با آیندهی پاکستان این سناریو نیز محتمل است که عمرانخان یا طاهرالقادری روی کار بیایند، اما بعید به نظر میرسد که ارتش قصد داشته باشد که از آنها بهعنوان یک مهره استفاده نماید زیرا که آنها در سطح ادارهی کشور پاکستان نیستند. مثلا عمرانخان به اندازهی کافی در ایالت خیبر مشکل دارد که نتوانسته است آنها را حل نماید و بعید است که ارتش بخواهد که اعتبار خود را به خاطر آنها به خطر بیندازد. به هر حال به نظر میرسد که تظاهراتها در پاکستان تا مدتی ادامه پیدا کند و نواز شریف و شهباز شریف نتوانند به راحتی جان سالم به در ببرند. حتی یک خبر اعلام کرده بود که شهباز گفته است که اگر با رفتن من مشکل حل میشود، بنده حاضرم که استعفا دهم. شهباز شریف، نفر دوم دولت پاکستان است. همین خبر نشان میدهد که دولتمردان پاکستان ترسیدهاند ، چرا که قضیه جدیتر از آنی است که پیش از این فکر میکردند. به هر حال بعید به نظر میرسد که در پاکستان تغییر دولت رخ دهد. در خبرها هم آمد که با وجود مخالفت برخی از سران ارتش، فرمانده ارتش از نوازشریف حمایت کرده است و یک نواز شریف ضعیف، دولت را راهبری نماید. دولتی که با ارتش هماهنگ خواهد بود.
تغییر دولت برای گروههای مختلف در پاکستان زیانبار است. از طرف دیگر سایر احزاب که مهمترین آنها حزب «مردم» است چندان مایل نیستند که کشور از حالت تقریبا دموکراتیکی که پیدا کرده است و یک دوره انتخابات برگزار شده است خارج گردد. بهطور کلی به نظر میرسد که در جریان مناقشات اخیر، بهترین رویکرد را حزب مردم داشته باشد.
منبع : تبیین