فلسطین در پیچ تاریخی
با توجه به وجود گروههای مقاومتی نظیر جهاد اسلامی که از ثبات فکری و عملی بیشتری برخوردارند، بر میآید که رویکرد به سمت مقاومت روز به روز بیشتر شود و همین امر تشکیلات خودگردان را به حرکت به سمت مقاومت -چه نمایشی و چه واقعی- سوق دادهاست...
در روز 17 جولای سال 2013م، «جان کری»؛ وزیر خارجة ایالات متحدة آمریکا اعلام کرد که در رابطه با مسئله فلسطین طرحی دارد که در آن «مشوقهایی برای فلسطینیان» در نظر گرفتهشده و در عین حال «ضامن امنیت اسرائیل» نیز هست. در ابتدا گروههای مقاومت واکنش تندی نسبت به این مذاکرات از خود نشان دادند، اما به مرور، روند مذاکرات سازش جدیتر از قبل گردید. این گفتگوها که در سطوح مختلف، از جمله رییس تشکیلات خودگردان و نخستوزیر رژیم صهیونیستی برگزار شد، بهزعم بسیاری از کارشناسان به منزلة آخرین فرصت برای رسیدن به صلح فلسطینی-اسرائیلی بود.
در حالی که طبق توافقات، بنا بود که رژیم صهیونیستی با آزادی اسرای فلسطینی و توقف شهرکسازیها در کرانة باختری، زمینه را برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی فراهم کند و در ازای آن، این رژیم از سوی فلسطین بهرسمیت شناخته شود، «بنیامین نتانیاهو» از ادامة شهرکسازیها و عدم همکاری دربارة آزادی فلسطینیان خبر داد. وی علیرغم این تصمیم خود، نسبت به تداوم مذاکرات سازش ابراز تمایل نمود. در این میان گروههای مقاومت در پاسخ به تجاوزات این رژیم، حملاتی را علیه اسرائیل آغاز کردند و سرانجام «محمود عباس» اعلام کرد که راهحل آمریکا برای عملیکردن پیمان «اسلو» ناکارآمد است. اگرچه طرفین تمایل به ادامة مذاکرات داشتند، ولی عملا مذاکرات با شکست مواجه گردید.
دولت «اوباما» که میانجی این مذاکرات بود، نتوانست تشکیلات خودگردان را بر مبنای تئوری «دُرّ در برابر آبنبات» نسبت به ادامه مذاکرات متقاعد نماید. به نظر میرسد که علت اصلی مخالفتهای عملی رژیم صهیونیستی با مذاکرات سازش، اختلاف نظری است که میان تندروهای حاکم در اسرائیل و دموکراتها در آمریکا وجود دارد، چرا که اساسا در بسیاری از موضوعات از جمله پروندة هستهایِ ایران و بحران سوریه، اختلافاتی جدی میان سردمداران فعلی واشنگتن و تلآویو وجود دارد. محمود عباس نیز عامل شکست مذاکرات را «اسرائیل و حامیان آمریکایی آن» که همان نومحافظهکاران جنگطلب میباشند، اعلام کردهاست. حضور افراد رادیکالی مانند «نتانیاهو»، «زیپی لیونی» و «آویگدور لیبرمن» در دولت کنونیِ رژیم اشغالگر قدس، نشان از آن دارد که مشی صلحطلبانة دموکراتهای آمریکا به مذاق آنها خوش نیامده و درصدد کارشکنی در روند مذاکرات صلح موسوم به «صلح خاورمیانه» هستند.
از این رو، آخرین فرصت سازش در حالی رو به زوال میرود که طبق اخبار رسانهها، درگیریهای مردمی با نیروهای اشغالگر در ماههای اخیر افزایش یافتهاست، چرا که عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به تعهداتش در قبال فلسطینیها روزبه روز بیشتر شده و دارد فلسطینیان را به این جمعبندی میرساند که «مقاومت»، بهترین راهحل موجود است.
با ابراز بیمیلی تشکیلاتِ خودگردان نسبت به مذاکراتِ سازش، جنبشهای «فتح» و «حماس» از تمایل خود برای مذاکره جهت حلوفصل اختلافات فیمابین خبر دادند. این مذاکرات منجر به توافقنامهای میان گروههای فلسطینی شد. طبق این توافق، گروههای فلسطینی ظرف 5 هفته، زمینة تشکیل دولت آشتی ملی را فراهم میکنند و 6 ماه پس از آن نیز انتخابات برگزار خواهدگردید. توسعة «سازمان آزادیبخش فلسطین» و الحاق حماس و «جهاد اسلامی» به آن نیز از مفاد این توافق بود.
این حوادث میتواند از چند جنبه قابل تامل باشد. در حقیقت میتوان سه سناریو را برای روند معادلات در فلسطین در نظر داشت. در بدترین حالت میتوان تصور کرد که تشکیلات خودگردان با تشکیل دولت مستقل آشتی ملی فلسطین که زیر نظر محمود عباس ایجاد خواهدشد، دارد سعی میکند که حماس را در جبهة خود قرار دهد؛ یعنی وی میخواهد با استفاده از مهرة مردمی حماس دوباره به مذاکرات برگردد و راهکار پیمان اسلو را عملی سازد. در این پیمان که محور مذاکرات از سال 1993م بودهاست، دو دولت یهودی و عربی در سرزمین فلسطین تشکیل خواهندشد و فلسطینیان در ازای استقلال کشور خود و عدم شهرکسازیِ صهیونیستها، کشور جعلی اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت. حماس در جریان رویگردانی از جمهوری اسلامی و حرکت به سمت قطر و با شکست اخوانالمسلمین در مصر، دچار سرخوردگیِ سیاسی شده و نیازمند بازآفرینی نقشِ خود در معادلات فلسطینی-عربی است. اگرچه رژیم صهیونیستی پس از ائتلاف فتح و حماس، مذاکرات سازش را به حالت تعلیق درآورده و ادامة آن را به لغو ائتلاف منوط نمودهاست، اما چنانچه دولت آشتیِ ملی که قرار است زیر نظر محمود عباسِ دارای سابقة سازشکاری تشکیل گردد، رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد، حماس خواهناخواه بهعنوان بخشی از دولت در بازی صهیونیستها میافتد. اینکه چقدر این سناریو محتمل است و آیا حماس به چنین حادثهای تن در میدهد، مسالهای است که برای روشنشدن آن باید صبر کرد و منتظر حوادث بعدی بود.
سناریوی دیگری که محتملترین سناریو به نظر میرسد، این است که جنبش فتح و تشکیلات خودگردان برای اینکه در مذاکرات سازش امتیازات بیشتری از آمریکا و اسرائیل بگیرند و بهاصطلاح «دُرّ» را به سادگی در برابر «آبنبات» نفروشند، بازی انحلال تشکیلات خودگردان و تشکیل دولت آشتی ملی را مطرح کردهاند. به احتمال زیاد در این سناریو عزم جدی برای همکاری با حماس وجود ندارد و به این ترتیب میتوان مذاکرات طولانیتری را برای شکلگیری دولت آشتی ملی انتظار داشت. بنابراین پس از آغاز مذاکرات، حماس به اختلافاتی جدی با فتح برخواهدخورد که این امر ناگزیر به جدایی از فتح میانجامد. بدینترتیب، بازی از نو آغاز شده و فلسطین متشتتی را ایجاد مینماید که برای امنیت اسرائیل ضروری است.
سناریوی خوشبینانه این است که حقیقتا تشکیلات خودگردان به این نتیجه رسیدهباشد که تنها راهحل مسالة فلسطین مقاومت است. در این راستا، همگرایی گروههای مقاومت با یکدیگر میتواند فلسطین مقتدری را شکل دهد که به دنبال احقاق کامل حقوق فلسطینیان باشد. این احتمال اگر چه کمرنگ و خیلی خوشبینانه به نظر میرسد، اما زمینههای آن در مردم فلسطین وجود داشته و البته بستگی به میزان صداقت تشکیلات خودگردان و حماس در عدم سازش دارد. محمود عباس پس از توافق گروههای فلسطینی اعلام کرده است که: «هرگز یک دولت یهودی را به رسمیت نخواهیم شناخت».
بنا بر آنچه که گفتهشد و با توجه به وجود گروههای مقاومتی نظیر جهاد اسلامی که از ثبات فکری و عملی بیشتری برخوردارند، بر میآید که رویکرد به سمت مقاومت روز به روز بیشتر شود و همین امر تشکیلات خودگردان را به حرکت به سمت مقاومت -چه نمایشی و چه واقعی- سوق دادهاست. در شرایط شکلگیریِ اقبال عمومی نسبت به مقاومت، اگرچه جهاد اسلامی بدنة اجتماعی کوچکتری نسبت به حماس دارد، لکن در صورت خطای احتمالی حماس، نقش جهاد اسلامی در رهبری جبهة مقاومت در فلسطین برجستهتر از قبل خواهد بود. جهاد اسلامی در «ساف» و دولت آشتی ملی میتواند هدایتکنندة دولت آیندة فلسطین در رابطه با مقاومت فلسطینی و جبهة مقاومت در منطقه شود. همچنین افزایش قدرت سیاسیِ مقاومت در سوریه، لبنان و فلسطین میتواند رژیم صهیونیستی را به ورطة نابودی بکشاند. در این میان نقشآفرینی حامیان مقاومت، نظیر جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از جهاد اسلامی فلسطین تعیینکننده خواهد بود.
منبع : تبیین