امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

یکسال از شهادت جوان فعال مسلمان امریکایی، مالکوم شباز گذشت؛ به همین بهانه، زندگی و فعالیت های وی را از کودکی تا پیوستن به محور مقاومت و ایستادگی در مقابل سلطه گران بررسی می کنیم... 

 

مالکوم شباز (Malcolm Shabazz)، نوه مالکوم ایکس (رهبر مسلمان سیاه پوستان مبارز امریکا) پس از طی دوران کودکی و نوجوانی آشفته، زندگی اش چنان دچار تحول می شود که به «جرم» پیوستن به محور مقاومت و ایستادن در مقابل صهیونیسم و نظام سلطه امریکا و افشای حقایق در 19 اردیبهشت 92 به شهادت می رسد.


نگاهی به زندگی مالکوم شباز

"مالکوم لطیف شباز" متولد ۸ اکتبر ۱۹۸۴ در پاریس است. وی نوه دختری "مالکوم ایکس" معروف به "الحاج مالک الشباز" رهبر سیاه پوستان مبارز امریکا بود.

مالکوم ایکس پدربزرگ مالکوم شباز
مالکوم ایکس پس از طی دوران کودکی بسیار سخت در فقر و یتیمی و تحقیر استعدادهایش توسط سفیدها، در دوران نوجوانی به زندان افتاد و درآنجا با هم بندی های مسلمان آشنا شد. وی بلافاصله پس از آزادی به جمعیت "ملت مسلمان" پیوست و مدتی بعد به دین اسلام گروید. مالکوم چندی بعد، با پرستاری به نام بتی آشنا شد و با وی ازدواج کرد.

او در جامعه آمریکا چنان جایگاهی پیدا کرده بود که هرگز تصوّر آن را نمی کرد. خداوند او را از اوج تباهی، به قله های معرفت و انسانیت رساند.

تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند.

هدف بلندی که مالکوم ایکس را در زندگی به دنبال خود می کشید، چیزی نبود جز مبارزه با برده داریِ نُوین در آمریکا. مالکوم به سیاهان می گفت: «زیستن در آمریکا، شما را آمریکایی نمی کند. شما باید یاد بگیرید از میوه های آمریکایی ها لذت ببرید. اما شما از این میوه ها لذت نبرده اید. شما تنها از خارها و سختی ها لذت برده اید برای اینکه شما باید سخت تر کار می کردید تا به میوه ها دست یابید».

مالکوم ایکس

او پس از بازگشت از سفر حج قصد داشت تا سازمانی تاسیس کند که از طریق آن بتواند ملت ها و نژادهای مختلف مسلمان را در برابر ظلم و نابرابری بسیج کند؛ اما پیش از هرگونه اقدام در ۳۹ سالگی به ضرب چند گلوله کشته شد و در همان روز، دختران دوقلوی وی به دنیا آمدند.


زندگی آشفته مالکوم شباز از کودکی تا نوجوانی
مادر مالکوم شباز با یک مسلمان الجزایری در پاریس ازدواج کرد و مالکوم در سال ۱۹۸۴ به دنیا می آید. پس از مدت کوتاهی رابطه پدر و مادر از هم گسیخته می شود و در حالی که مالکوم چند ماهه بود به همراه مادر به لس آنجلس بر می گردند و کمی بعد به نیویورک رفته و سپس در فیلادلفیا ساکن می شوند.

مالکوم دوران کودکی و نوجوانی را با مادر گذراند. برخی از نزدیکان خانواده مالکوم، زندگی مادر وی را به زندگی کوچ نشینی تشبیه کرده اند؛ زیرا مدت زیادی در یک شهر ساکن نبوده و با تغییر شغل، به شهر دیگری در امریکا مهاجرت می کردند.

در سال ۱۹۹۴ با مادرش به مینیاپولیس می رود. در این شهر، مادر مالکوم به اتهام تلاش برای استخدام یک قاتل حرفه ای دستگیر می شود و برای مدت دو سال تحت معالجه و مشاوره روان شناس قرار می گیرد تا مشکل اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکی خود را درمان کند. در این مدت مالکوم بیش تر با مادربزرگ و عمه هایش در نیویورک زندگی می کرد.

چندی بعد مادر مالکوم مجددا ازدواج می کند و مالکوم 10 ساله نیز به سرعت با پدر خوانده خود انس می گیرد؛ اما ازدواج دوام چندانی نیاورد.

در پی آن رابطه مالکوم و مادرش دچار تنش می شود. در ۲۶ فوریه، مادر مالکوم پلیس را خبر کرده و از آن ها می خواهد تا او را به یک بیمارستان روانی تحویل دهند. مالکوم بعد از مدت کوتاهی، مرخص می شود. در ۲۶ آوریل، به نیویورک بازگشته تا با مادر بزرگش زندگی کند.




مالکوم در مصاحبه با نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۳ و در زمانی که ۱۸ ساله بود، ماجرا و حادثه آتش گرفتن خانه مادر بزرگش را بازگو می کند. وی توضیح می دهد به خاطر دوری از مادرش، پریشان و غمگین بود و در عالم کودکی خود اندیشیده که هر چقدر کارهای شیطنت آمیزتری انجام دهد، مادر بزرگ و عمه هایش مجبور می شوند وی را نزد مادرش بفرستند. با این تفکرات، حادثه آتش سوزی پیش می آید. وی در این مصاحبه از وقوع حادثه مزبور، ابراز پشیمانی و تاسف می کند.

در همین مصاحبه، مالکوم هر گونه ادعا درباره مشکلات روانی و پریشان خاطری خود را انکار می کند و از برخی گفته ها در این خصوص انتقاد کرده و آن ها را نادرست می داند. وی تاکید تنها دوری از مادر موجب افسردگی وی شده بود.

مالکوم کودکی با استعدادهای فوق العاده بود که دوران کودکی و نوجوانی پر فراز و نشیبی را سپری نمود. روحیات و خلقیات وی در این دوران به شدت متاثر از مادری بود که نه ثبات کاری داشت و نه ثبات روحی.

مالکوم سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ را به آرامی سپری و سعی کرد تا از خاطرات تلخ کودکی و نوجوانی خود فاصله گرفته و آهسته آهسته وارد دوران جدیدی از جوانی شود.


سفرهای مالکوم و دوران تحول
"مالکوم" در سال های پایانی عمر خود به ویژه از سال ۲۰۰۷، سفرهای متعددی را به شهرهای مختلف ایالات متحده و کشورهای خاورمیانه داشته است. وی علاوه بر این، به فرانسه، هلند و کانادا نیز سفر کرد. در اغلب این سفرها، فعالانه در خصوص بی عدالتی جهانی و خشونت علیه سیاهان صحبت می کرد.

مالکوم طی سال ۲۰۰۸، برای شرکت در کنفرانسی با عنوان رهبران مسلمان آینده، به دوحه قطر رفت. ظاهرا این تجربه اولین سفر وی به خاورمیانه بود و از همین جا است که مالکوم تصمیم گرفت برای تحصیل مذهبی به کشورهای این منطقه برود و مدتی را در آن جا سپری نماید. شباز در همین سال به دمشق در سوریه رفت و برای مدت یک سال در آن جا مشغول به مطالعه دروس اسلامی شد.

در این دوران است که او با بهره گیری از موقعیت خود به عنوان نوه مالکوم ایکس، در میان مسلمانان جایگاه ویژه ای پیدا می کند و به نشست ها و برنامه های متعددی در کشورهای مختلف دعوت می شود.

پس از بازگشت از سوریه، به کنفرانسی در پاریس دعوت می شود که از سوی مسلمانان الجزایری تبار برگزار شد. در جلسات این کنفرانس به عنوان سخنران شرکت کرده و در خصوص مسائل مختلفی نظیر آموزش، تبعیض نژادی و امور سیاسی اجتماعی صحبت می کند.



در همین اثنا بود که وی طی مصاحبه ای با مطبوعات محلی امریکایی، کتابی را درباره تجربیات شخصی اش از زندگی و سفر به کشورهای اسلامی معرفی کرد. همچنین برخی دیگر به نقل از مالکوم گفته اند وی کتاب دیگری با موضوع نسخ خطی اسلامی را در دست آماده سازی داشته است.

شباز در جایی دو تجربه بسیار مهم و لذت بخش خود از سفرهایش را بازگو کرده است. اولی سفر به مکه در سال ۲۰۱۰ بود که به گفته وی در همین سفر است که راهی که پدر بزرگش بیش از چهار دهه پیش طی کرده بود را تجربه می کند؛ این سفر نقطه عطفی در زندگی او محسوب شده و آثار فراوانی بر زندگی وی گذاشته است و دیگری رفتن به دمشق برای فراگیری علوم اسلامی در حوزه علمیه زینبیه. در همین جاست که وی به زیارت حرم نوه پیامبر رفته و به احتمال زیاد با مبانی شیعه آشنا می شود.



شباز، از طریق فیس بوک با شیعیان زیادی در ارتباط بود و اوقات خود را با شیعیان می گذراند. او یکی از حامیان حفاظت از حرم حضرت زینب(س) بود.

شباز طبق عادت، تمام اعتقادات و گفته های خود را روی صفحه فیس بوکش قرار می داد و همین مسئله باعث شده بود به راحتی شناسایی شده و دردسرهای زیادی برای وی به وجود آید.

مالکوم عاشق ایران بود و علاقه زیادی به سفر به ایران داشت. از وی برای حضور در نمایشگاه قرآن دعوت به عمل آمده بود؛ اما پیش از سفر تمام مدارک او دزدیده شد. حتی یک فرصت مطالعاتی ۲ ماهه از سوی ایران به مالکوم شباز اهدا شد؛ اما وی فرصت تحصیلی دوساله می خواست تا بتواند در حوزه علمیه درس خوانده و طلبه شود.

همین موضوع نیز فشارها را بر او چندین برابر کرد. گفته می شد اگر وی در ایران ساکن و طلبه شود، از پدربزرگ خود، مالکوم ایکس تاثیرگذارتر و بزرگ تر خواهد شد. به همین دلیل آمریکا قصد داشت به هر طریق ممکن وی را از بین ببرد.

مالکوم، شباهت های بسیاری به پدربزرگ خود داشت. از جمله اینکه بدون دلیل و مدرک، به طور مدام از سوی اف بی آی دستگیر می شد و چندین روز در بازداشت نگه داشته می شد تا تحت فشار قرار گرفته و از مواضع خود عدول کند.

شباز بسیار پرشور و انرژی بود و در برنامه ها و مراسم مختلف شرکت کرده و سخنرانی می کرد. وی حتی در زندان هم کوتاه نیامده و برای زندانیان و هم بندی های خود از اسلام و هدف زندگی سخن می گفت.


پایان زندگی مالکوم شباز
این مسلمان مدافع حقوق بشر، هنگامی که قصد سفر به ایران را داشت از سوی اف بی آی دستگیر شد و هرگز توضیحی برای این دستگیری ارائه نشد.

انگیزه این دستگیری بدون تردید سیاسی بود. حضور مالکوم شباز در کنفرانس هالیوودیسم در ایران برای این رویداد تبلیغی بسیار ارزشمند محسوب می شد. به ویژه در بین سیاهپوسیتان، مسلمانان، ضدصهیونیست ها و ضد امپریالیست ها و مطرح شدن کنفرانس هالیوودیسم خود به شناخته تر شدن مالکوم و رسیدن وی به جایگاه فوق ستاره مخالفان دولت امریکا سرعت می بخشید.

وی مانند پدربزرگ خود، تهدیدی جدی، آسیب رسان و طولانی مدت برای سردمداران قدرت ها محسوب می شد.

مالکوم شباز به اسلام شیعی تغییر کیش داده بود و تبدیل به یکی از سخنگویان «محور مقاومت»، نه فقط نیروهای ضد صهیونیسم در خاورمیانه بلکه سخنگوی نیروهای ضد امپریالیستی در تمام جهان شده بود، در مسیر کنار گذاشتن گذشته خود و تبدیل شدن به سخنگوی کاریزماتیک مستضعفان جهان قرار داشت.

مالکوم در آخرین سفر خود برای سخنرانی به مکزیک دعوت شده بود؛ اما در تاریخ ۹ می ۲۰۱۳ (۱۹ اردیبهشت ۹۲) در این کشور به قتل رسید و جسد او سه روز در خیابان باقی ماند. به گفته خانواده وی، او از ساختمانی به پایین پرتاب شده بود.

شاباز به مکزیک رفته بود که با "میگوئل ساورز"، یک فعال مهاجرت که اخیرا از امریکا اخراج شده بود، دیدار کند.

با بررسی های اولیه، مشخص شد فردی که مالکوم را به مکزیک دعوت کرده بود، از عوامل سیا بوده است. جامعه مدنی آمریکا و مکزیک و جامعه غیرمسلمانان مکزیک، قتل مالکوم شباز را محکوم کردند.

کشته شدن این جوان فعال امریکایی، مثل موارد مشابه دیگر در بایکوت کامل خبری رسانه های غربی قرار گرفت.

در حالی که رسانه های غربی عموما علت مرگ نوه مالکوم ایکس، یکی از رهبران مسلمانان آمریکایی را درگیری در یک کافه بر سر صورت حساب عنوان کرده اند، برخی منابع از احتمال ترور وی خبر دادند.

رسانه های غربی از دوران زندگی نوه مالکوم ایکس به خوبی یاد نمی کنند و جرایم متعددی را برای وی برمی شمارند، از قتل مادربزرگش گرفته تا دزدی، سوراخ کردن شیشه مغازه و زندان رفتن های متعدد.


مالکوم همه چیزهای لازم برای مقابله دولت امریکا علیه خود را داشت، او یک جوان سیاه پوست بود که دارای سابقه کیفری بود. وی با افتخار خود را در کنار کشورهایی قرار می داد که در برابر اشغال و نفوذ آمریکا قرار می دهند. وی با مخاطبان خود در تمام کره زمین سخن می گفت و به این ترتیب، ناخواسته، توجه اداره امنیت داخلی را به خود جلب می کرد. بعد از آتش سوزی منجر به مرگ مادربزرگش، وی به جای هم دردی با بازجویی و حبس مواجه شد. وی همچنین بار نوه مالکوم ایکس بودن را به دوش می کشید.

مالکوم شباز که در حال تشکیل نسخه ای جدید از همان ائتلاف ضد امپریالیستی متشکل از مسلمانان و دیگر قربانیان غیرغربی امپریالیسم و همچنین سیاهپوستان طبقه متوسط و فقیر امریکایی بود در یک عملیات به نحوی کشته شد که این ادعای «جوانی پر مشکل با سوء سابقه کیفری»، در رسانه های خبری کنترل شده بارها شنیده شود.

صرفنظر از اینکه دقیقا چه اتفاقی برای مالکوم شباز افتاد، کاملا مشخص است که ماموران آژانس اطلاعاتی با رخنه در رسانه های جریان اصلی امریکا، در حال ترور شخصیت و ارائه تصویری از پیش طراحی شده از مالکوم بودند تا نقش وی را به عنوان یک فعال موفق و تهدیدی بلند مدت برای امپریالیسم پنهان کنند.

«جرم» واقعی مالکوم شباز، مانند پدربزرگ معروف خود، پیوستن به محور مقاومت و ایستادن در مقابل صهیونیسم و نظام سلطه امریکا و سخن گفتن از حقیقت بود.


مراسم تدفین مالکوم شباز
پیکر مالکوم شباز ۲۸ ساله با همراهی خانواده و دوستانش در قبرستان هارتس دیل نیویورک به خاک سپرده شد. خانواده عزادار مالکوم، جسد وی را طی مراسمی خصوصی در این قبرستان دفن کردند.

حدود ۲۵ عزادار در قبرستان هارتس دیل گردهم آمدند تا برای آخرین بار با مالکوم ۲۸ ساله وداع کنند.



مراسم مالکوم شباز توسط یک روحانی مسلمان با لباس سفید اجرا شد. مادر شباز با یک ساعت تاخیر به مراسم رسید؛ اما سرانجام خود را به مزار پسرش رساند. مادر شباز نیز با لباس سفید در مراسم حاضر شده بود. سایر شرکت کنندکان لباس های مشکی به تن داشتند.


برخی واکنش های مردمی به قتل مالکوم شباز

برگزاری مراسم یادبود مالکوم شباز در مکزیک
اعضای یک گروه مردمی حامی حقوق اقلیت های آفریقایی-آمریکایی، تظاهراتی برای یادبود مالکوم شباز را در شهر مکزیکوسیتی یک ماه پس از کشته شدن این فعال آمریکایی برگزار کردند.





تجمع عزاداران مالکوم شباز در کالیفرنیا
صدها نفر از دوستان و حامیان مالکوم شباز، در مرکز فرهنگ اسلامی کالیفرنیا گرد هم آمده و یاد این مسلمان فعال حقوق بشر را گرامی داشتند.

بیش از ۲۰۰ نفر در مراسم سنتی اسلامی در اوکلند شرکت کردند تا برای شباز ۲۸ ساله عزاداری کنند، این مراسم که بیش از دو ساعت به طول انجامید، شامل دعا، سرود، سخنرانی بود.

بسیاری از سخنرانان در این مراسم اذعان کردند، در ابتدا با مالکوم شباز به خاطر شهرت پدربزرگش آشنا شدند؛ اما سرانجام دریافتند که باید این مرد را به عنوان "مالکوم جوان" و به عنوان یک رهبر، بپذیرند.



مراسم یادبود مالکوم شباز در ایران
یادبود شهید مالکوم شباز در اصفهان، با همت انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی و با حضور دوستان و نزدیکان آن شهید از آمریکا، اهالی رسانه و عموم مردم برگزار شد.



این مراسم با حضور مرضیه هاشمی (ملانی فرانکلین) مجری و مستندساز شبکه پرس تی وی، رضا هاشمی و محمد حسن اسلام جمال گلزاری دوستان شهید مالکم شباز و محمد مهدی قاسمی کارشناس ارشد و پژوشگر مسائل بین الملل برگزار شد.

هر چند اخباری مبنی بر بازداشت مظنونان به قتل مالکوم شباز به گوش می رسد؛ اما قاتلان اصلی همچنان به جنایات خود در گوشه و کنار دنیا ادامه می دهند و افرادی را که توانایی به چالش کشیدن نظام سلطه غرب و رهبری افکار عمومی را دارند از سر راه خود حذف می کنند.

اما با ریخته شدن خون یک شهید، تعداد بیشتری از انسان های بیدار تربیت خواهند شد که روند سقوط سلطه شیطان بزرگ را تسریع خواهندکرد.

مالکوم اثبات کرد که به رغم داشتن دوران کودکی و نوجوانی بسیار آشفته، می توان مسیر درست را یافت و در سن جوانی آنچنان در هدایت مردم به سمت عدالت و مقابله با ظالمان مؤثر بود که تا شهادت و نثار جان خود در راه خداوند پیش رفت. 



سیر زندگی «مالکوم شباز»
منبع : بیداری اسلامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی