امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

صهیونیسم و وهابیت؛ یک روح در دو بدن

يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ

 تشابهات بسیاری در ساختار تاریخی، فکری، سیاسی، فلسفی و اعتقادی وهابیت و صهیونیسم است، به همین علت می توان این دو را همچون یک روح در دو کالبد دانست...  

شکی نیست که صهیونیسم و وهابیت مهم ترین جلوه های تروریسم در منطقه و جهان، به مثابه «یک روح در دو بدن» می باشند، زیرا هر دو از یک جرعه می نوشند و از یک قماش اند و از منبع فکری با این مبنا که«هدف وسیله را توجیه می کند» تغذیه می شوند؛ ضمن این که وهابیت وصهیونیسم دو روی یک سکه اند که خاستگاه فکری، بافت اجتماعی، رویکردهای سیاسی و رفتارهای سر تا پا خشن و من درآوردی عقیدتی شان که همخوانی و قرابت معنایی عجیبی به آن ها داده است، چنان که گاهی نمی توان این دو را ازهم تشخیص داد و سبب می شود که این حقیقت در ذهن آدمی متبادر شود که بی هیچ تردیدی نطفه خبیث این دو جریان همزمان و به یک  شکل در یک جا بسته شده است.

ساده اندیشی خواهد بود که تصور شود وهابیسم و صهیونیسم دو موجود متفاوت از هم باشند، زیرا با کنکاشی گذرا در مبانی فکری و روند شکل گیری و همچنین اهداف و مقاصد وهابیت و صهیونیسم به عنوان دو پدیده خطرناک در دنیای معاصر که نظم و امنیت و صلح و ثبات منطقه و نظام جهانی را به باد تمسخرگرفته و آن را به قهقرا کشیده اند.

به خوبی می توان دریافت که هردو با خصیصه های مشابه بسیار، فقط و فقط یک هدف را دنبال می کنند وآن سازماندهی به یک مجموعه ساختگی عقیدتی وسیاسی است که خشونت و افراط گرایی واعتقادات شدید نژاد پرستانه و پیشبرد اهداف و مبانی با نظامی گری و کشت و کشتار، سرلوحه های اصلی آن را تشکیل می دهد.

 قدرمسلم این است، اگرچه وهابیسم و صهیونیسم به منزله دو روی یک سکه می باشند، بنابراین نباید از نظر دورداشت که دراین بین با نگاهی کوتاه به تاریخچه فعالیت ها واقدامات وهابیت در منطقه به ویژه در جهان اسلام به روشنی درمی یابیم که این پدیده وحشتناک بنا به دلایل عدیده که به گوشه ای از آن ها در سطور قبلی اشاره شد از جمله قرابت معنایی همسان با صهیونیسم، از زمان تولد تاکنون همپای صهیونیسم عمل کرده است و جالب این که حتی برخی مورخان شکل گیری وهابیسم را نیز که ریشه در افکار وعقاید محمد ابن عبدالوهاب دارد و اکنون  نیز توسط خاندان آل سعود که ارتباطات پنهانی سران آن درطول دهه های گذشته با سران و بنیانگذارن صهیونیسم برهیچ کس پوشیده نیست، درراستای منافع صهیونیستی قلمداد می کنند.

این درحالیست که در این میان برخی تاریخ نویسان پا را فراتر نهاده و با تحقیقات گسترده و عمیق، یهودی بودن یا بهتربگوییم صهیونیستی بودن سعودی ها ودرعین حال حمایت آل سعود از شکل گیری رژیم صهونیستی را اثبات کرده اند.

در این باره «ناصر السعید» نویسنده سرشناس عربستانی در کتاب معروف خود با عنوان «خاندان سعودی را بشناسیم» که در دهه 1970 میلادی به رشته تحریردرآورده است، صفحه های نخست کتاب را به بررسی شجره‌ نامه خاندان «آل سعود» اختصاص داده و در پایان اثبات کرده است که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه بازمی‌گردد.

السعید درادامه کتاب خود چگونگی حمایت یهودیان ازجنبش «محمد بن عبدالوهاب» را که به تأسیس «اندیشه وهابیت» منجر شد، شرح داده است، سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی دردست محمدبن عبدالوهاب ودر کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان «آل سعود» که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد را توضیح می دهد.

در بخشی از این کتاب، درباره محمد بن عبدالوهاب، مؤسس فرقه وهابیت چنین می خوانیم: «پدر بزرگ محمد بن عبدالوهاب، یک یهودی به نام سلیمان قرقوزی بود که از ترکیه به حجازمهاجرت کرده بود».همچنین درباره خاندان سعودی می خوانیم:«نام جد یهودی خاندان آل سعود که خود را به مسلمانی زد، مردخای بن ابراهیم بن موسی از یهودیان بصره بود».

نکته جالب توجه این که السعید در کتاب خود به ارتباط نزدیک، اما محرمانه میان خاندان «آل سعود» با «بن گوریون» بنیانگذار رژیم صهیونیستی پیش و پس از راه‌اندازی این رژیم نیز اشاره کرده و بیان می‌کند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود» قرار داشت.

علاوه براین کتاب، منابع دیگری نیز، به هم تباربودن «الیاس بن مقرن الیاهو»خاخام یهودیان نجران با شاه سعودی هم عصراو،عبدالعزیز بن عبدالرحمن اشاره می کنند.

براساس این منابع، نسل شاهان آل سعود واین خاخام یهودی به مقرن پسرمردخای می رسد که یهودی بودن شاخه ای از فرزندان مردخای به خوبی نشان می دهد که اسلام آوردن او ظاهری بوده است.

افزون بر این ها برخی قصاید عربی سروده شده در شبه جزیره عربستان که از دو تا سه سده گذشته تاکنون باقی مانده اند نیز به یهودی بودن پادشاهان سعودی اشاره کرده اند.

یکی از افرادی که به این نسب در اشعار خود اشاره می­ کند، شاعر معروف نجدی، «حمیدان الشویعر» که در سال 1776 فوت کرده است می باشد که اشعار وطن دوستانه وی بسیار معروف است.

بنابراین با کنار هم گذاشتن داده های تاریخی فوق الذکر و گذاره هایی که در ادامه می آید و وجود تشابهات بسیار در ساختار تاریخی، فکری، سیاسی، فلسفی و اعتقادی وهابیت و صهیونیسم است، می توان به وضوح وهابیت و صهیونیسم را همچنان که ذکر شد، به مثابه یک روح در دو کالبد و در حقیقت سر و ته یک کرباس قلمداد کرد؛ زیرا هر دو در اصل یک حرکت سیاسی و یک جنبش تروریستی هستند که خود را با لباس دین پوشانید و شعارهای دین را تحت دستور العمل خاص سیاسی خود قرار داده، دین را به نفع خود تفسیر کرده و از میان اعتقادات دینی نیز تنها مسائل و موضوعاتی را بر می گزیند که در راستای برنامه کاری و مطامع سیاسی آن ها باشد.

بنابراین با وجود تفاوت های ظاهری بین وهابیت و صهیونیسم، آنچه مبرهن است این که هر دو از یک منبع یعنی تروریسم در منطقه سرچشمه گرفته اند، البته وهابیت نمونه ای عقب افتاده وابتدایی از صهیونیسم است، این عقب ماندگی شاید به علت تفاوت در شرایطی است که تئودور هرتزل و محمد ابن عبدالوهاب در آن زندگی کرده اند.

همچنین مبنای اعتقادی هر دو که در ابتدا کار خود را با فساد و کشتار و ویرانی یکی در سرزمین نجد و دیگری در اراضی اشغالی آغاز کردند مبتنی بر این اصل و قاعده طلایی است که هدف وسیله را توجیه می کند و هر جا لازم ببینند برای توجیه اقدامات خود به آن پناه می برند.

 ضمن این که هر دو، از دو بال ترغیب و تهدید به موازات هم برای جذب حداکثری مخاطب و مقابله با اعتراضات مقابل خود بهره می برند و تحت هیچ شرایطی منتقد را بر نمی تابیند با نهایت شدت با منتقدان به افکار مسموم و اعمال شوم و وحشیانه خویش برخورد می کنند. به طوری که انتقاد از صهیونیست ها با القاب یهودی ستیز، نازی، سادیسم، سفاح، ضد انسانی و تروریست و قتل و کشتار پاسخ داده می شود و در کنار آن وهابیت نیز با بهره گیری از همین ایدئولوژی منتقد به خاندان حاکم بر عربستان و وهابیت را کافر، دشمن خدا و دین نامیده و شدیدترین نوع برخودر را انجام می دهند.

باید به این اشتراکات که این دو را به منزله یک روح در دو بدن نموده است، نژادپرستی وانگیزه های عمیق نژادپرستانه، کینه ورزی شدید نسبت به غیرخود، بکارگیری امکانات موجود جهت تبلیغ دیدگاه های و عقاید خود، تروریسم پروری که این خصیصه در وهابیت با توجه به اینکه در اقصی نقاط جهان وارد جنگ افروزی شده است به صورت رادیکال وجود دارد و مواردی از این دست را نیز اضافه کرد که بیش از پیش پرده از واقعیات موجودی که بر هر دو جریان مذکور حاکم است بر می دارد.

اما نکته ای که در پایان باید مورد تأکید قرار داد این است که وهابیت و صهیونیسم را تحت هیچ شرایطی نمی توان قرائتی مشروع از دین نام نهاد. درحقیقت وهابیت و صهیونیسم مفاهیم و مصادیقی هستند که هر یک بار معنایی خاصی دارند، بدین معنا که یک صهیونیست الزاماً یک یهودی و بالعکس نیست و یک وهابی الزاماً یک مسلمان و برعکس نمی باشد.

زیرا هر دوجریان که می خواهند عالم را به گورستانی تبدیل کنند، ازدین به عنوان ابزاری برای پیشبرد برنامه های سیاسی وتوسعه طلبانه خود استفاده های سوء فراوانی می برند. کوتاه آنکه آن ها به صورت نامشروع دین را درخدمت اهداف ومبانی ومقاصد مسموم خود گرفته و مفاهیمی که منافع آن ها را به دنبال می آورد ازدین استخراج کرده ومابقی را رها می کنند. در واقع هیچ کدام از این جریان ها از متن و بدنه مسیحیت و یهودیت یا اسلام بر نیامده اند که این مسأله هم در زمان تأسیس صهیونیسم و هم در زمان شکل گیری وهابیت بطور کامل خود را نشان داده است.

منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی