امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

 علی‌رغم بکارگیری دکترین سیاست خارجی داوداوغلو، سیاست خارجی ترکیه در برخی حوزه‌ها دچار چالش‌های جدی نیز گشته است. سیاست خارجی ترکیه در مورد برخی از همسایگان خود نتایج نامطلوبی را رقم زده چنانکه بررسی سیاست خارجی ترکیه نشان می‌دهد که تمام تلاش‌های دیپلماتیک ترکیه برای بهبود روابط با همسایگان و یا میانجی‌گری‌های منطقه‌ای، ناکام مانده است...

 

مقدمه

 

سابقه‌ی سیاست خارجی ترکیه در سال‌های پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی، نشان‌دهنده‌ی تلاش دولت‌مردان آن کشور جهت پیروی بی چون‌وچرا از غرب به ویژه ایالات متحده‌ی امریکا بود. این روند تا زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال 2002 ادامه داشت. از آن زمان به بعد، اهداف جدیدی در سیاست داخلی و خارجی این کشور مطرح شد. به نحوی که ترکیه سیاست تبدیل شدن به یک قدرت محوری در منطقه را هدف اصلی خود قرار داد و اعلام کرد که قصد دارد با تکیه بر پیشینه‌ی تاریخی امپراطوری عثمانی، جایگاه خود را در مناطق پیرامونی به ویژه منطقه‌ی خاورمیانه ارتقاء دهد.

 

در حال حاضر با توجه به انتخاب اردوغان به عنوان نخستین رئیس جمهور ترکیه که با آرای مستقیم مردم برگزیده شده، به نظر می‌رسد فصل نوینی در تاریخ تحولات سیاسی ترکیه آغاز شده باشد؛ چرا که قدرت اردوغان و حزب عدالت و توسعه در ساختار سیاسی ترکیه بیش از پیش تثبیت شده و این امر بیانگر آن است که وی می‌تواند با اقتدار بیشتری به پیگیری سیاست‌های مورد نظر خود در عرصه‌های سیاست داخلی و خارجی ترکیه بپردازد. از این رو بررسی سیاست خارجی ترکیه به ویژه در منطقه‌ی خاورمیانه پس از انتخابات ریاست جمهوری این کشور حائز اهمیت است. در این راستا در وهله‌ی نخست، به ارزیابی سیاست خارجی ترکیه تحت رهبری اردوغان خواهیم پرداخت و سپس چشم‌انداز این سیاست را در قبال سه کشور مهم خاورمیانه (سوریه، عراق و ایران) مورد بررسی قرار خواهیم داد.

 

ارزیابی سیاست خارجی دولت اردوغان

 

سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه و همچنین ترکیه طی سال‌های گذشته، تا حد زیادی تحت تأثیر احمد داوداوغلو، وزیر خارجه‌ی این کشور بوده است. نظریه‌ی سیاست خارجی داوود اوغلو بر اساس چند پایه‌ی اساسی و مشهور نظیر «دکترین عمق استراتژیک»، «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» و «نوعثمانی گرایی»بنا شده است.

 

بر این اساس ارزیابی تئوری «عمق استراتژیک» داوداوغلو نشان می‌دهد که این تئوری دارای نقاط ضعف و همچنین نقاط قوت می‌باشد. از نقاط قوت آن می‌توان به توجه این تئوری به پیشینه‌ی تاریخی ترکیه به عنوان یک کشور شرقی و چرخش سیاست خارجی آنکارا از پافشاری بر روی تلاش‌های بی‌ثمر برای نزدیک شدن به غرب به منظور عضویت در اتحادیه‌ی اروپا، به سمت تعامل با کشورهای منطقه برای کسب موقعیت باثبات در قفقاز و خاورمیانه، نام برد. به همین سبب نیز هنگامی که سیاست خارجی بدون تنش ترکیه در قبال همسایگان از سوی حزب توسعه و عدالت ترکیه مطرح شد، در زمان خود طرح معقول و عامه‌پسندی ارزیابی گردید. چنانکه پیروان دکترین سیاست خارجی ترکیه قصد داشتند ترکیه را به ستاره‌ی درخشان منطقه تبدیل کنند و حتی به عنوان رهبر بهار منطقه‌ای نیز عمل نمایند. بر این اساس داوداوغلو اعلام نمود که ترکیه تحولات خاورمیانه را به عنوان رهبر و خدمتگزار آن هدایت خواهد نمود.

 

در این بین علی‌رغم آنکه بکارگیری دکترین سیاست خارجی داوداوغلو باعث تحول در سیاست خارجی ترکیه و اهمیت نقش دیپلماتیک آنکارا بالأخص در منطقه‌ی خاورمیانه شد، با این حال سیاست خارجی ترکیه در برخی حوزه‌ها دچار چالش‌های جدی نیز گشته است. در شرایط فعلی، سیاست خارجی ترکیه در مورد برخی از همسایگان خود نتایج نامطلوبی را رقم زده است؛ چنانکه بررسی سیاست خارجی ترکیه نشان می‌دهد که تمام تلاش‌های دیپلماتیک ترکیه برای بهبود روابط با همسایگان و یا میانجی‌گری‌های منطقه‌ای، ناکام مانده است.

 

به طور مثال نزدیک شدن ارمنستان به ترکیه و امضای پروتکل‌های برقراری روابط سیاسی میان ارمنستان و ترکیه در 10 اکتبر سال 2009م، به خشم مقامات جمهوری آذربایجان انجامید. دولت‌مردان جمهوری آذربایجان که پیش از این ترکیه را برادر بزرگتر خود می‌نامیدند، آنکارا را به قطع جریان گاز ارسالی از این جمهوری تهدید کردند. این در حالیست که پیشنهادهای ترکیه به ارمنستان برای عادی سازی روابط بی‌نتیجه مانده و همچنان مرزهای دو کشور بسته است.

 

همچنین روابط با اسرائیل نیز پس از حمله‌ی کماندوهای اسرائیلی به کشتی ماوی مرمره در آب‌های بین‌المللی بهتیرگی گرایید و به کشته شدن 9 نفر از فعالان صلح منجر شد که برای شکستن محاصره‌ی ظالمانه‌ی اسرائیل در غزه تلاش می‌کردند.

 

امید ترکیه برای برقراری روابط بهتر با یونان، پس از فروپاشی اقتصادی این کشور نیز نقش برآب شده است. علاوه بر این، کشمکش ترکیه با یونان و اسرائیل موجب شده که آن‌ها با یکدیگر روابط بسیار نزدیکی برقرار نمایند به خصوص که بهره‌برداری اسرائیل و بخش یونانی‌زبان قبرس از میادین گازی در شرق مدیترانه، عملاً به خشم ترکیه و بخش ترک‌زبان قبرس منجر شده است. از سوی دیگر پس از سرنگونی قذافی، چند قرارداد بزرگ ترکیه با لیبی به حالت تعلیق درآمده است. همچنین روابط ترکیه با عراق نیز پس از اقدامات آنکارا جهت برقراری روابط نزدیک با دولت خودمختار اقلیم کردستان در شمال عراق، موجب برانگیخته شدن خشم مقامات بغداد شده است.

 

همچنین سیاست خارجی ترکیه در قبال بحران سوریه نیز نه تنها روابط مطلوب و روبه‌رشد آنکارا با دمشق را قطع نمود، بلکه راه گسترش مبادلات تجاری ترکیه با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را نیز مسدود کرد و باعث بروز تنش‌هایی در روابط ترکیه با سایر همسایگانش نظیر ایران، روسیه و عراق شد.

 

سیاست خاورمیانه‌ای ترکیه؛ حرکت بر محور تنش

 

در میان کشورهای خاورمیانه، روابط ترکیه با سه همسایه‌ی خود یعنی سوریه، عراق و ایران از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. به ویژه که این کشور طی سال‌های اخیر تا حد زیادی مدیریت ثبات در روابط با سوریه و عراق را از دست داده و از دوستی و نزدیکی با آن‌ها به خصومت و روابط متشنج روی آورده است.

 

1. ترکیه و بحران سوریه: از زمان آغاز بحران سوریه، نحوه‌ی موضع‌گیری دولت ترکیه با سؤالات و ابهامات زیادی مواجه شد. زیرا این موضع‌گیری برخلاف روندی بود که حداقل طی 10 سال قبل از شروع این بحران، در روابط ترکیه با سوریه آغاز شده بود. واقعیت آن است که ترکیه از آغاز درباره‌ی نقش غرب به ویژه ایالات متحده‌ی آمریکا و ناتو در قبال تحولات سوریه دچار خطای محاسباتی شد. زیرا دولت ترکیه گمان می‌کرد اگر مخالفت‌ها در سوریه به مراحل نظامی کشیده شود، آنگاه غرب به تکرار سناریوی لیبی در سوریه خواهد پرداخت و به مداخله‌ی نظامی در این کشور مبادرت خواهد ورزید. با این حال گذر زمان و به خصوص موضع‌گیری آمریکا و ناتو در قبال تحولات سوریه نشان داد که دولت ترکیه برآورد درستی از اوضاع نداشته است. مورد هدف قرار گرفتن جنگنده‌های ترکیه در حریم هوایی سوریه و عدم واکنش آمریکا و ناتو به این موضوع، بیانگر عدم تمایل غرب به دخالت‌ نظامی مستقیم در حوادث سوریه بود. این امر تا آنجا پیش رفت که اردوغان به صورت علنی به انتقاد از دولت آمریکا پرداخت و خواهان آن شد که کاخ سفید موضع روشن و قاطعی در برابر تحولات سوریه و حمایت از مخالفان اسد اتخاذ نماید.

 

2. ترکیه و اوضاع عراق: تهاجم نظامی آمریکا به عراق، موجب شکل‌گیری سیاست نوینی از سوی ترکیه در عراق شد و آنکارا تلاش زیادی جهت نفوذ در این کشور به عمل آورد. در این راستا دولت ترکیه دو سیاست را به طور هم‌زمان پیش گرفت: نخست آنکه دولت اردوغان که تصور می‌کرد از طریق اقتصاد می‌تواند در عراق نفوذ کند، سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در این کشور انجام داد و تجارت دوطرفه‌اش را به 6 میلیارد دلار در سال 2010 رساند. دوم آنکه آنکارا، آشکارا به حمایت از احزاب سنی در برابر جریان‌های شیعی پرداخت. در این راستا ترکیه در وهله‌ی نخست خواهان آن شد که نخست‌وزیر عراق سیاست‌هایش را در تعامل با گروه‌ها و احزاب سنی که روابط نزدیکی با ترکیه دارند، تغییر دهد؛ سپس آنکارا از اقدامات دولت عراق آشکارا انتقاد کرد و به صورت علنی به مخالفت با آن پرداخت.

 

با این حال ترکیه که در پیگیری سیاست‌های فوق ناکام مانده بوده، در یک حرکت تاریخی، تغییری در سیاست‌هایش داد و کوشید که روابط با کردهای شمال عراق را به حالت عادی برگرداند. اگر چه ترکیه ابتدا در قبال قدرت‌گیری و کسب امتیازات مختلف توسط کردهای عراقی از ترس سرایت آن به مناطق کردنشین خود مخالفت می‌کرد و حتی در سال 2007 در واکنش به تلاش کردهای عراقی برای دست‌یابی به کرکوک، تهدید به تهاجم نظامی کرد، اما به یکباره از سال 2008 سیاست ترکیه در قبال کردهای عراق تغییر نمود. ترکیه با درک این واقعیت که با توجه به هرم جمعیتی در عراق، همواره قدرت اصلی از آن شیعیان و آنان نیز به طور طبیعی به ایران نزدیک‌تر خواهند بود، به بازسازی رابطه‌اش با کردها و تقویت حمایتش از اعراب سنی همسایه‌ی جنوبی‌اش پرداخت.

 

در این بین شکست سیاست‌های فوق پس از برگزاری انتخابات پارلمانی 2014، باعث شد که ترکیه احزاب سنی را بازنده‌ی تحولات عراق ببیند و با تغییر رویکرد به حمایت غیرمستقیم از گروه داعش دست بزند. بر این اساس هم‌اکنون، روابط دولت ترکیه با دولت مرکزی عراق به دلیل بروز بحران سوریه و همچنین توافقات آنکارا با اقلیم کردستان تا حد زیادی تیره شده است.

 

دلایلی برای تغییر سیاست خاورمیانه‌ای ترکیه

 

در شرایط فعلی به نظر می‌رسد چند عامل می‌تواند ترکیه را به تغییر سیاست خاورمیانه‌ای خود به ویژه در قبال سوریه و عراق ترغیب نماید:

 

نخستین دلیل، شکست سیاست‌های ترکیه در قبال سوریه است. زیرا آنچه امروز از سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه برای آنکارا باقی مانده، حکایت از شکست محض دارد. مقامات آنکارا که گمان می‌کردند با پیروزی سریع مخالفان اسد، از نقش مهمی در آینده‌ی سوریه برخوردار خواهند شد، اینک دریافته‌اند که راه را به کلی اشتباه رفته‌اند، زیرا ترکیه تاکنون نه تنها به هیچ یک از اهداف اولیه‌ی خود دست نیافته، بلکه با چالش‌های عدیده‌ای نیز مواجه شده که این امر از شکست سنگین سیاست خارجی آنکارا در منطقه حکایت دارد.

 

دومین عامل، مسئله‌ی کردهاست. اگرچه اردوغان از زمان آغاز تحولات سوریه، نسبت به تحرکات کردها حساسیت به خرج داد و حتی از تشکیل منطقه‌ی مرزی امن در شمال سوریه خبر داد، با این حال امروز مشخص شده که این سیاست ترکیه نیز به شکست انجامیده است، زیرا اعلام خودمختاری کردهای سوریه با توجه به پیوندی که آن‌ها با کردهای ترکیه و به ویژه پ.ک.ک دارند، می‌تواند از یک سو روند حل و فصل مسئله‌ی کردی را با اختلال مواجه و از سوی دیگر فعالیت کردهای مخالف ترکیه را در شهرهای سوریه تشدید کند. برپایی اردوگاه‌های مشترک میان پ.ک.ک و کردهای سوریه در شمال سوریه می‌تواند آینده‌ی سیاسی اردوغان را به خاطر اتخاذ سیاست‌های نادرست در قبال سوریه با چالش مواجه سازد، زیرا اردوغان با پشتیبانی از مخالفان سوریه، عملاً فضای مساعدی برای اتحاد احزاب مخالف کرد در هر دو کشور مهیا نمود و این امر می‌تواند بیش از پیش مخالفت احزاب مخالف دولت را علیه اردوغان برانگیزد. علاوه بر این هرگونه حرکت اقلیم خودمختار کردستان عراق در راستای ایجاد کشوری مستقل می‌تواند چالشی درازمدت برای امنیت ملی ترکیه تلقی گردد.

 

سومین عامل، اختلافات به وجود آمده میان ترکیه و عربستان در خصوص تحولات منطقه به ویژه تحولات مصر است. اردوغان و حزب عدالت و توسعه که پس از وقوع بهار عربی، سردمدار حمایت از جریان‌های اخوانی در منطقه شده بودند، اینک اخوان‌المسلمین مصر را که مهم‌ترین جریان اخوانی منطقه محسوب می‌شود، از دست داده‌اند. این در حالی است که عربستان از وقوع کودتا در مصر خشنود است و از برکناری اخوان‌المسلمین حمایت می‌کند. همین امر موجب شکاف در جبهه‌ی غربی- عربی- ترکی منطقه شده است.

 

چهارمین عامل، چالش‌ها و مخاطراتی است که دولت اردوغان از ناحیه‌ی شورشیان افراطی با آن‌ها مواجه است. چرا که تهدیدهای ناشی از حضور ‌تروریست‌های «دولت ‌اسلامی ‌عراق ‌و ‌شام» در کشورهای عراق و سوریه می‌تواند دامن دولت ترکیه را نیز بگیرد. حضور این نیروهای افراطی و تروریستی در کشورهای هم‌مرز با ترکیه، چالشی عمیق برای سیاست خارجی این کشور محسوب می‌شود.

 

در مجموع مسائل فوق نشان می‌دهند که ترکیه با دلایل و عوامل زیادی مواجه است که دولت این کشور را به تغییر مواضع در سیاست خاورمیانه‌ای خود مجاب می‌کند. با این حال باید منتظر ماند و دید که آیا تحولات گذشته و حوادث آینده می‌توانند سیاست خارجی فعلی ترکیه را تغییر دهند یا خیر؟ بی‌شک اگر ترکیه به تعقیب سیاست فعلی در منطقه‌ی خاورمیانه ادامه دهد، با چالش‌ها و آسیب‌های متعددی در حوزه‌ی مسائل امنیتی خود مواجه خواهد شد.

 

چشم‌انداز روابط ترکیه و ایران در خاورمیانه‌ی متشنج

 

ایران و ترکیه به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای در همجواری یکدیگر و در حوزه‌ی حساس‌ترین مناطق جهان از جمله خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز واقع شده‌اند. این دو کشور دارای نظام معنایی و علایق خاص خود هستند و سلسله منافع مشترک و برخی تضادها نیز دارند. همچنین عوامل گوناگونی بر روابط این دو کشور تاثیر می‌گذارد که سبب ایجاد نوساناتی در روابط دوجانبه آن‌ها می‌شود.

 

طی سال‌های اخیر، سطح روابط سیاسی- امنیتی ایران و ترکیه ارتقاء یافته است. این موضوع را هم می‌توان در دیدارها و ملاقات‌های رهبران و سران دو کشور مشاهده نمود و هم در حوزه‌های مختلفی که دو کشور با یکدیگر به همکاری و مشارکت پرداخته‌اند. در این بین، بحران سوریه و نحوه موضع‌گیری دولت ترکیه، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان کشوری که از یک سو متحد سوریه محسوب می‌شود و از سوی دیگر طی دهه‌ی اخیر روابط اقتصادی و سیاسی خود را با دولت ترکیه گسترش داده، با شرایط حساسی مواجه کرد. تضاد و تفاوت نگرش ایران و ترکیه نسبت به موضوع سوریه، مسئله‌ای است که فی نفسه می‌باید روابط تهران و آنکارا را تیره می‌نمود، اما اتخاذ سیاست‌های مطلوب از سوی ایران و همچنین عدم تمایل ترکیه به تیرگی روابط با تهران، باعث شده که روابط دو طرف همچنان در سطح مطلوبی باقی بماند.

 

در حال حاضر به نظر می‌رسد که هر دو طرف تمایل زیادی برای گسترش همکاری در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و همچنین تشریک مساعی درباره‌ی بحران‌های منطقه‌ای و جهانی دارند. در این راستا گسترش همکاری‌های اقتصادی هم در حوزه‌ی مبادلات کالا و خدمات و هم در حوزه‌ی انرژی می‌تواند بر تعاملات دوستانه میان دو طرف بیفزاید. موضع یکسان هر دو کشور درباره‌ی دستیابی به فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای نیز می‌تواند موجب تقویت موضع آن‌ها در منطقه و نظام بین‌الملل شود. در این بین چرخش گام به گام سیاست خارجی ترکیه در منطقه‌ی خاورمیانه به ویژه در قبال سوریه و عراق و نقشی که جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در بهبود روابط آنکارا با دمشق و بغداد ایفا کند، از اهمیت زیادی برخوردار است و یکبار دیگر می‌تواند سیاست‌های منطقه‌ای ایران و ترکیه را به یکدیگر نزدیک نماید.

منبع : تبیین

نظرات  (۱)

سلام .... کاراتون بسیار ارزشمنده دستتون درد نکنه البته کامل پست ها رو ندیدم.
پاسخ:
سلام
تشکر
لطف دارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی