امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

گزارش پیش رو، ترجمه چکیده‌ای از مقاله «مؤمن» نوشته ویلیام مک‌کنز است که توسط اندیشکده بروکینگز در اول سپتامبر امسال به دو زبان انگلیسی و عربی مننتشر شد. آنچه می‌خوانید از متن انگلیسی مقاله به فارسی برگردانده شده است...

     

      

گزارش پیش‌رو ترجمۀ چکیده‌ای از مقالۀ «مؤمن» نوشتۀ ویلیام مک‌کنز است که توسط اندیشکدۀ بروکینگز در اول سپتامبر امسال به دو زبان انگلیسی و عربی مننتشر شد. آنچه می‌خوانید از متن انگلیسی مقاله به فارسی برگردانده شده است. نویسنده در این مقاله به طور کلی به دو موضوع پرداخته است:

 

1. مراحل مختلف زندگی ابوبکر بغدادی، سرکردۀ گروهک تروریستی داعش، و این که چگونه عوامل مختلف دست به دست هم داد تا او به جایگاه کنونی خود برسد؛

2. نحوۀ شکل‌گیری و گسترش گروهک تروریستی داعش.

 

آنچه می‌خوانید گزارشی از مراحل مختلف زندگی ابوبکر بغدادی است و عواملی که سبب شد او به جایگاه کنونی خود برسد.

 

چگونه فردی درون‌گرا به ابوبکر بغدادی، رهبر دولت اسلامی، تبدیل شد؟

ابراهیم عواد ابراهیم بدری در سال 1971 در شهر سُنّی‌نشین سامرا متولد شد. پدر وی مدرس قرآن و مردی وارسته بود، اما ابراهیم خود جوانی گوشه‌گیر و کم‌حرف بود و هنگام سخن گفتن نیز صدایش به سختی شنیده می‌شد. آشنایان قدیمی، او را جوانی کم‌رو و گریزان از جمع به یاد می‌آورند. با این حال، شدت قاطعیت در نگاه او، در عکس‌های رسیده از آن سال‌ها، شخصیت دیگری را در ذهن بیننده مجسم می‌کند.

 

 

پیش‌تر، زمانی که ابراهیم دانش‌آموز بود، به او لقب «مؤمن» را داده بودند. او بیشتر اوقاتی را که به تحصیل در مدرسه مشغول نبود، به مطالعات اسلامی خود در مسجد محل اختصاص می‌داد و در پایان روز، هنگامی که به خانه بازمی‌گشت، به موعظۀ افرادی که به دستورات شرع پایبند نبودند همت می‌گمارد.

 

اکنون ابراهیم را در جهان با نام ابوبکر بغدادی و به عنوان کسی که رهبری دولت اسلامی یا همان داعش را بر عهده دارد، می‌شناسند؛ و او امروز در قلمرو حکمرانی خود، نه تنها توان موعظه بلکه توان تنبیه و حتی اعدام هر شخص سست‌ایمانی را در دست دارد. پیروانش او را «امیرالمؤمنین» خطاب می‌کنند، عنوانی که تنها برای خلفا به کار برده می‌شد. او در قلمرو هرچند کوچک خود نسبت به خلفای امپراطوری بزرگ اسلامی در سده‌های میانی، بر میلیون‌ها نفر حکومت می‌کند؛ برخی از این افراد دیوانه‌وار به او وفادارند، اما بسیاری دیگر از ترس عواقب خونین مخالفت با اسلامِ خشونت‌آمیزِ ارائه شده توسط او، تن به تبعیت داده‌اند.

 

بسیاری از کارشناسان افراط‌گرایی بغدادی را از نتایج حملۀ آمریکا به عراق در سال 2003 قلمداد کرده‌اند. البته این که حملۀ آمریکا به این آتش دامن زد و سبب گسترش آن شد مسلم است، اما حقیقت این است که آتش افراط‌گرایی او مشتعل‌شده از ترکیبی دور از ذهن از سه عنصر است: بنیادگرایی بغدادی؛ خودکامگی توأم با دین‌زدایی صدّام حسین؛ میل شخصی او (بغدادی) به سیطرۀ بر دیگران.

 

قاری قرآن

خانوادۀ بغدادی که از طبقات پایین‌تر از متوسط جامعه محسوب می‌شد، به پرهیزگاری و از آن مهم‌تر به اصل و نسب پرافتخاری که داشت شناخته شده بود. چنین ادعا می‌شود که نَسَب پدران سُنّی‌مذهب وی به واسطۀ دو تن از امامان شیعه که در شهر سامرا مدفون‌اند، به پیامبر اسلام می‌رسد.

 

بغدادی نوجوان، کار خود را با تدریس قرآن به کودکان در مسجد محل آغاز نمود. این نخستین تجربۀ او در سخن‌وری و آموزش مسائل دینی بود. در هنگام تلاوت قرآن، صدای بی‌جان او جان می‌گرفت و در فضا طنین‌انداز می‌شد. او ساعات بی‌شماری را وقف افزایش مهارت خود در این هنر می‌نمود.

 

علی‌رغم صبغۀ مذهبی خانوادۀ بغدادی، بعضی از اعضای آن به حزب بعث پیوستند؛ نهادی سوسیالیستی که با هدف یکپارچه‌سازی سیاسی کشورهای جهان عرب شکل گرفته بود. رهبران بعثی حرکات مذهبی را تهدیدی نسبت به ضوابط خود می‌شمردند، بنابراین محتاطانه با آن روبرو می‌شدند. آن‌ها از اواخر دهۀ 1960 بر مناسبات سیاسی و سازمان‌های دولتی عراق غلبه یافتند و از آن پس شهروندانی را که خواهان مشاغل دولتی بودند ناچار به پیوستن به این حزب کردند، هرچند که این امر خلاف میل باطنی این گروه از شهروندان بود.

 

دو تن از عموهای بغدادی در تشکیلات امنیتی صدام و یکی از برادرانش در لباس یک افسر ارتش خدمت می‌کردند. برادر ارتشی دیگر او نیز در جنگ هشت‌سالۀ طاقت‌فرسایی که عراق در سال 1980 با حمایت ضمنی آمریکا علیه ایران به راه انداخت، کشته شد.

 

دانشجو

پیشۀ آکادمیک بغدادی با بهره‌گیری از فرصت‌های شغلی ایجادشده در حوزۀ تدریس قرآن توسط صدّام، شکل گرفته بود. او به دلیل نمرات ضعیف دورۀ دبیرستان خود نمی‌توانست در رشتۀ حقوق دانشگاه بغداد که رشتۀ مورد علاقۀ‌اش بود، به ادامۀ تحصیل بپردازد؛ درعوض، به تحصیل قرآن در همان‌جا مشغول شد.

 

در سال 1996، زمانی که بغدادی از دانشگاه بغداد فارغ‌التحصیل شد، برای ادامۀ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ تلاوت قرآن به دانشگاه علوم اسلامی صدّام حسین که به تازگی در سال 1989 تأسیس شده بود، پیوست. بدون‌شک پیوندهای خانوادگی او با تعدادی از اعضای حزب بعث در صعود او به مراحل تحصیلی عالی که تنها با پشت‌سر نهادن گزینشی دشوار امکان‌پذیر است، مؤثر بوده است. پایان‌نامۀ ارشد بغدادی تفسیری از یک متن دشوار قرون وسطایی دربارۀ تلاوت قرآن بود. او در سال 1999 مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد و بلافاصله در مقطع دکتری علوم قرآنی در دانشگاه صدّام حسین مشغول به تحصیل شد.

 

 

در خلال همین سال‌ها که بغدادی به تحصیلات عالیه اشتغال داشت، عمویش اسماعیل بدری او را مجاب کرد تا به اخوان المسلمین بپیوندد؛ جنبشی فراملّی که کارویژۀ خود را تشکیل حکومت‌هایی قرار داده بود که مطابق با قوانین اسلامی اداره می‌شوند. اخوان المسلمین، که اعضای لیبرال و محافظه‌کار را توأماً شامل می‌شد، در بیشتر کشورها رویکردی محتاطانه را نسبت به مقولۀ تغییر سیاسی اتخاذ کرده بود و در چارچوب سیستم حاکم به فعالیت می‌پرداخت. بیشتر اخوانی‌های بغداد سَلَفی‌های صلح‌جویی بودند که خواستار اعمال قوانین اسلامی توسط حکومت‌ها بودند اما درصورت سرباززدن حکومت‌ها از شورش هم حمایت نمی‌کردند. اما بغدادی خیلی زود جذب آن دستۀ اندک سلفی‌ها شد که از جانب مرام و مسلک سخت‌گیرانۀ خود به سرنگونی حکمرانانی فراخوانده می‌شدند که آنان را خائنان به دین می‌پنداشتند. آنها خود را سلفیان جهادی نامیدند. برادر بزرگتر بغدادی از اعضای این جنبش بود. همچنین استادِ بغدادی، محمد حردان که زمانی از اعضای اخوان بود و در دهۀ 1980 در افغانستان در برابر نیروهای شوروی سابق مبارزه می‌کرد، نیز از اعضای این جنبش بود.

 

بغدادی خیلی زود غرق در مطالعۀ آثار اخوانی‌های جهادی شد. تحت این آموزش‌ها، روزبه‌روز کنارآمدن با جریان اصلی اخوان المسلمین که از دید بغدادی بیشتر مرد حرف بودند تا عمل، برای او دشوارتر می‌شد.

 

در سال 2000، بغدادی [که انگیزه‌هایش تا آن زمان کاملاً شکل گرفته بود،] بی‌صبرانه انتظار یک نبرد را می‌کشید.

 

زندانی

اواخر سال 2003، پس از این که آمریکایی‌ها ارتش صدّام را مغلوب و منحل کردند، گروهی شورشی با نام جیش أهل السنّة و الجماعة با کمک بغدادی بنا نهاده شد که کارش مبارزه با نیروهای آمریکایی و متحدان داخلی آنها در شمال و مرکز عراق بود.

 

خیلی زود، در فوریۀ سال 2004، بغدادی در شهر فلّوجه حین ملاقات با فردی که تحت‌تعقیب نیروهای آمریکایی بود، دستگیر شد. او به زندان بوکا در جنوب عراق منتقل شد. در طبقه‌بندی پرونده‌های زندان او جزء بازداشت‌شدگان غیرنظامی قرار گرفته بود که این یعنی بازداشت‌کنندگان او نمی‌دانستند که او یک جهادی است.

 

 

بیشتر زندانیان محبوس در بوکا، که تعدادشان به 24000 نفر می‌رسید، عرب‌های سُنّی‌مذهبی بودند که در ارتش و تشکیلات امنیتی صدّام خدمت می‌کردند. اگر آنها در بدو ورودشان جهادی نبودند، با گذر زمان بیشترشان چنین گرایشی پیدا کردند. بسیاری از بعثی‌های سابق محبوس در بوکا، بعدها در کنار بغدادی در دولت اسلامی به پا خاستند. به گفتۀ یکی از زندانیان بوکا در مصاحبه با گاردین: «اگر در عراق زندان‌های آمریکایی نداشتیم، امروز دیگر چیزی به نام دولت اسلامی وجود نداشت. زندان بوکا یک کارخانه بود. کارخانه‌ای که همۀ ما را ساخت. کارخانه‌ای که ایدئولوژی ما را شکل داد» زندانیان لقب «آکادمی» را به اردوگاه دادند و بغدادی در طول ده ماه حضورش در اردوگاه، از اعضای هیئت‌علمی این آکادمی به شمار می‌رفت.

 

 

بغدادی در هنگام آزادی‌اش در هشتم دسامبر 2004 شبکه‌ای ارتباطی برای برقراری ارتباط مجدد با همدستان و دست‌پروردگان خود داشت: آنها شماره‌تلفن یکدیگر را بر روی کش لباس‌زیر خود نوشته بودند.

 

معتمَد

دو ماه پیش از آزادی بغدادی، القاعده شعبه‌ای از شبکۀ ترور خود را با جذب گروهی از شبه‌نظامیان جهادی به سرکردگی ابومصعب زرقاوی در عراق تأسیس کرده و خود زرقاوی را در رأس آن قرار داده بود. بغدادی پس از خلاصی از بوکا، توسط یکی از بستگانش در القاعده، با نماینده‌ای از القاعدۀ عراق ارتباط برقرار کرد. آن شخص بغدادی را متقاعد کرد تا برای انجام عملیات‌هایی برای القاعده به دمشق رود و به او این اطمینان را داد که در کنار کار برای القاعده بتواند رسالۀ دکتری‌اش را نیز به پایان برساند.

 

با کشته شدن زرقاوی در حملۀ هوایی نیروهای آمریکایی در ژوئن 2006، ابوایّوب مَصریجانشین وی شد. ابوایّوب طرحی را که زرقاوی از آن خبر داده بود ولی موفق به اجرای آن نشد، در پیش گرفت: او در ماه اکتبر همان سال رسماً انحلال القاعدۀ عراق و تأسیس دولت اسلامی را اعلام نمود.

 

بغدادی به سبب مدارج علمی خود، در رأس امور مذهبی تعدادی از استان‌های عراقی دولت اسلامی (!) قرار گرفت. او در سیزدهم مارس 2007 برای دفاع از رسالۀ دکتری خود در بغداد ظاهر شد. این بار نیز او در رسالۀ خود به بررسی کتابی قرون‌وسطایی دربارۀ تلاوت قرآن پرداخته بود. این رساله نمرۀ «خیلی خوب» را دریافت کرد و بغدادی در رشتۀ علوم قرآنی به درجۀ دکتری رسید.

 

موفقیت‌های بغدادی توجه مصری را به خود جلب کرد، طوری که او را در رأس شورای شریعت قرار داد. مصری همچنین او را برای حضور در شورای مشورتی یازده‌نفره برگزید، جایی که بیشترین قدرت تصمیم‌گیری در دست ابوعمر بود. ابوعمر در حقیقت یک مقام تشریفاتی در دولت اسلامی بود و ادارۀ سازمان توسط مصری انجام می‌گرفت. بغدادی همچنین با جلب اعتماد ابوعمر به شورای هماهنگی راه یافت، هیئت قدرتمند سه‌نفره‌ای که می‌توانست فرماندهان گروه را در استان‌های عراق انتخاب و بر آنها نظارت کند و به آنها فرمان آتش دهد.

 

در اوایل سال 2010، عراقی‌ها پیکی را که پیام‌های ابوعمر را به فرماندۀ دولت اسلامی در بغداد می‌رساند، دستگیر کردند. با اطلاعات به دست آمده در بازجویی، عملیات مشترکی میان نیروهای عراقی و آمریکایی در آوریل 2010 شکل گرفت و آنها خانه‌ای در حومۀ تکریت را که ابوعمر و مصری در آن پنهان شده بودند، محاصره کردند. آن دو نیز به جای این که تسلیم شوند، خود را منفجر کردند.

 

با مرگ آنها دولت اسلامی برای نخستین بار با مسئلۀ جانشینی مواجه شد. اسامه بن لادن به شورای مشورتی فرمان داد تا به طور موقت رهبری را برگزینند و فهرستی از اسامی و مشخصات نامزدهای خود را برای انتخاب جانشین برای او ارسال نمایند.

 

امیر

با مرگ فرماندهان ارشد دولت اسلامی حاجی بکر، از افسران سابق ارتش [منحلّۀ] صدّام، در جایگاه مدیریت امر جانشینی برآمد. او خود به دلیل خدماتش به رژیم ناپاک سابق گزینۀ مناسبی برای رهبری محسوب نمی‌شد. حاجی بکر، بدون توجه به فرمان بن لادن، از یازده عضو شورای مشورتی در مورد اولویت جانشینی نظرسنجی به عمل آورد. اما او فریبکارانه با نوشتن نامه‌ای به هرکدام از اعضای شورا اعلام کرد که تمام اعضای دیگر به بغدادی گرایش دارند. شکی نیست که حاجی بکر برای افزایش شانس بغدادی برای جانشینی، نسب او از پیامبر اسلام، تسلط وی بر قرآن و تجربۀ مدیریتی او در سازمان را مورد ستایش قرار داده بود.

 

سرانجام شورا امیر جدید دولت اسلامی را با نُه رأی در مقابل دو رأی انتخاب نمود. از این پس بود که ابوبکر بغدادی، در سن سی‌و‌نُه سالگی، این اسم مستعار را که نشانی از احترام به عقاید (ابوبکر) و سرزمین خود (بغداد) بود، برای خود برگزید.

 

خلیفه

تحت رهبری بغدادی دولت اسلامی با عقب راندن گروه‌های شورشی سُنّی‌مذهب از جمله جبهة النصرة، توانست بخش‌هایی از شرق سوریه را به چنگ آورد. در ژوئن 2014، دولت اسلامی و متحدان آن عملیات برق‌آسایی را در موصل، دومین شهر بزرگ عراق، به راه انداختند و با تلاشی اندک کنترل شهر را به دست گرفتند. با این پیروزی‌ها دولت اسلامی قلمروی را که شامل بخش‌هایی از شرق سوریه و غرب عراق می‌شد، تحت سلطۀ خود درآورد. یک ماه بعد، سخنگوی دولت اسلامی اعلام کرد که بار دیگر پادشاهی خداوند بر زمین، [یعنی] خلافت، آغاز شده است. بدین‌ترتیب بغدادی با عنوان نهایی «خلیفه ابراهیم» خوانده شد.

 

خلیفه چند روز بعد در موصل بر فراز منبر رفت تا خطبۀ نماز جمعه را ایراد کند؛ از سال 2010 که او سُکّان‌ دولت اسلامی را به دست گرفته بود، این اولین و تنها باری بود که در انظار عمومی دیده می‌شد. او در بخشی از خطبۀ خود اظهار داشت: «من بر شما ولایت یافتم در حالی که بهترین و شایسته‌ترین شما نیستم. تا زمانی که در میان شما از خداوند پیروی نمودم، از من پیروی کنید؛ اما اگر خداوند را نافرمانی نمودم، شما ملزم به اطاعت از من نیستید» این سخنان برگرفته از سخنان ابوبکر، خلیفۀ اول، است؛ او زمانی این سخنان را ایراد نمود که توسط [برخی از] اصحاب پیامبر اسلام به خلافت رسیده بود.

 

 

با نگاهی به حقایق شگفت زندگی بغدادی، با مردی مواجه می‌شویم که قابلیت‌های شگرفی در وجودش نهفته است. هیچ‌کدام از جانشینان احتمالی وی نخواهند توانست اصل و نسب پیامبری، دانش دینی، مهارت فراوان در پیشی گرفتن از دوستان قدرتمند و توان او در آرام نمودن مخالفان را به صورت یکجا با هم داشته باشند.

 

بغدادی در زندگی خود مسیر افراط‌گرایی مذهبی را در پیش گرفت. او به دنبال آن است تا نگرش مذهبی خشونت‌آمیز خود را بر تمام جهان تحمیل کند. او سال گذشته اعلام کرد: «حرکت مجاهدین تا قلب رم ادامه خواهد یافت»

منبع:تبیین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۸
کوچکزایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی