امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

دوئل سلطنتی در خاندان آل سعود

شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ

 ملک عبدالله در بیمارستان بستری است و غرب باید خود را برای کشمکش جانشینی در بیت آل سعود آماده کند. واشنگتن نیز باید در این میان از مجرب‌ترین شاهزاده با مهارت‌های رهبری حمایت کند...

 

 

 

  

 عربستان سعودی عامل اصلی سقوط بهای نفت

اما اکنون زمان مناسبی برای استراحت نیست. پادشاهی سعودی «عضو اصلی ائتلاف به رهبری ایالات‌متحده» علیه داعش محسوب می‌شود، که سربازانش در حال «سنجش قابلیت دفاعی» این کشور هستند؛ آنگونه که در «حمله روز پنجم ژانویه» در خط مرزی عربستان و عراق – سه مرزبان عربستانی را به کام مرگ فرستاد- مشخص شد. همچنین عربستان سعودی «عامل اصلی سقوط بازار نفت» به شمار می‌رود، اما در حال حاضر کشوری عاجز است و نمی‌تواند از «سقوط بهای نفت» جلوگیری کند؛ اما خودش را با این {استدلال} تسلی می‌دهد که «تولیدکنندگان نفت شیل در ایالات‌متحده» در کنار «روسیه و ایران» از روند کنونی بیشتر متضرر می‌شوند.

 

 چالش‌های پیش روی ملک عبدالله

حتی اگر «{ملک} عبدالله» به دلیل بیماری خود دچار مشکلی نشود؛ او در حالی که در دوره نقاهت خود به سر خواهد برد، احتمالاً «تا چند هفته‌ای» از این اوضاع دور خواهد ماند؛ این مسئله به اندازه کافی چالش‌برانگیز است. تاکنون او «تصمیم‌گیرنده اصلی» بوده است؛ شخصاً برای حل‌وفصل «مشاجره دیپلماتیک با همسایه خود – قطر» نقش ایفا کرده است؛ با «ملک عبدالله» – پادشاه اردن- ملاقات کرده و «شش وزیر» را با هدف «ترمیم کابینه» در ماه گذشته جایگزین کرده است.

 

 ولیعهد عربستان بیمار است و برای انجام وظایف پادشاهی توانایی ندارد

آیا ملک عبدالله به «سلمان ۷۸ ساله»، ولیعهد خود، اجازه خواهد داد تا در غیاب وی نقشی ایفا کنی؟ احتمالاً خیر.، علی‌رغم «برنامه کاری پرجوش‌وخروش و رویدادهای عمومی»، درباره اینکه آیا سلمان چنین قابلیتی دارد، تردیدهای وجود دارد. آنگونه که «بروس ریدل» تحلیلگر سابق «{سازمان} سیا» حدوداً دو سال پیش نوشت: «گزارش شده که ولیعهد به طور روزافزونی بیمار است و غالباً از عهده وظایف {جانشینی} برنمی‌آید». همچنین یک «تحلیلگر بی. بی. سی.» به گزارش‌های تأیید نشده‌ای اشاره کرد مبنی بر اینکه سلمان «از مشکلات پزشکی رنج می‌برد».

 

 تحلیلگران امور عربستان: این بار «روند جانشینی سلطنت» بدون دردسر پیش خواهد رفت

پرسش این است که «{ملک} عبدالله» برای «تعیین جانشین خود» تا چه اندازه‌ای در «سیاست‌های کاخ {سلطنتی}» – که در حال جنب‌وجوش بیشتری هستند – نقش ایفا می‌کند. نظر رایج «تحلیل‌گران امور پادشاهی {سعودی}» این بوده است که این بار «روند جانشینی سلطنت» بدون دردسر پیش خواهد رفت. هشدارها به آینده مربوط می‌شوند؛ نگرانی‌هایی مربوط به زمانی دیگر، پس از اینکه این «پادشاهی صحرایی» مجبور خواهد شد تا رهبر بعدی خود را انتخاب کند؛ تا درباره اینکه، چگونه این {پادشاهی} جانشین {ملک} عبدالله را انتخاب می‌کند. وقت آن رسیده است که با «ژرف‌اندیشی بیشتری به خرد رایج» نگاه شود. در واقع، احتمالاً «گذار کنونی عربستان سعودی» بدون دردسر نخواهد بود؛ هرچند «بیت آل سعود» مسلماً ترجیح می‌دهد که اینگونه به نظر برسد.

 

■ رهبریت پادشاهی سعودی بر سر دوراهی قرار گرفته است

در واقع با رقابت دو جناح سلطنتی برای برتری، «رهبریت پادشاهی {سعودی}» مسلماً بر سر دو راهی قرار گرفته است. ممکن است نتیجه این {رقابت}، دامنه وسیعی از «چهره‌های جدید» را در «مناسب قدرت ریاض» پدید آورد. این موضوع می‌تواند برای «واشنگتن» دردسر ایجاد کند، وقتی که «افراد باتجربه» ممکن است با «افراد صرفاً بلندپرواز» جایگزین شوند. در چنین شرایطی «میراث احتمالی» رویکرد تقریباً کژخوی «ملک عبدالله» نسبت به پیشرفت – انزوای روحانیون تاریک اندیش را بپذیرد، اما همیشه یک پا را بر روی ترمز زرق و برق حفظ کند- ممکن است به «رؤیایی دوردست» مبدل شود.

 

 بنیان‌گذاری پادشاهی جدید سعودی در سال ۱۹۵۳ توسط ملک عبدالعزیز 

برای اینکه متوجه شویم که چرا «مبارزه آتی برای جانشینی» تا این اندازه پردردسر است؛ لازم است که نظام جانشینی‌ای را بشناسیم که از «بدو تأسیس عربستان سعودی» در آنجا برقرار بوده است. همه شخصیت‌ها – از جمله خود «ملک عبدالله»، «ولیعهد سلمان» و «نایب ولیعهد مقرن»- فرزندان بنیان‌گذار پادشاهی {سعودی} یعنی «ملک عبدالعزیز» -همچنین معروف به «ابن سعود» – هستند. وقتی که «ابن سعود» در سال ۱۹۵۳ درگذشت نظامی را به جا گذاشت که در آن سلطنت «از پسر به پسر صغیرتر» به جای «از پدر به پسر» منتقل شد. به‌جز تعداد معدودی از «۳۲ پسر حقیقی ابن سعود» بقیه آن‌ها – تا سال ۱۹۵۳ هنوز زنده بودند- از آن پس فوت کرده‌اند. همه مابقی – به‌جز خود «عبدالله، سلمان و مقرن»- از سلطنت کنار گذاشته‌شده‌اند. «مقرن» –فرزند دختر برده یمنی- در «سن ۷۱ سالگی» جوان‌ترین پسر بازمانده است.

 

خاندان سدیری و سلطه بر خاندان آل سعود

اساساً این کشمکش «سدیری ها» را به رقابت – بزرگ‌ترین گروه کامل برادران در میان پسران ابن سعود- با بقیه وادار کرد. در اصل «سدیری ها» – هفت {فرد} مقتدر- از یک مادر متولد شدند که او به «قبیله سدیری» تعلق داشت؛ بنابراین لقب آن‌ها «هفت سدیری» بود. این گروه جاه‌طلب‌ترین پسران «ابن سعود» را در بر می‌گرفت و آن‌ها از دهه ۱۹۶۰ بر «بیت آل سعود» تسلط یافتند. «ملک فهد» (در سال ۲۰۰۵ درگذشت)، «ولیعهد سلطان» (در سال ۲۰۱۱ درگذشت) و «ولیعهد نایف» (در سال ۲۰۱۲ درگذشت) از خانواده «سدیری» و برادران بزرگ‌تر «ولیعهد سلمان» بشمار می‌رفتند. «شاهزاده عبدالرحمن، معاون پیشین وزیر دفاع؛ «شاهزاده ترکی» مایه سرشکستگی و «شاهزاده احمد» معاون پیشین وزیر کشور از جمله مابقی برادران هستند.

 

 تقابل ملک عبدالله با سدیری ها

«ملک عبدالله» -از «فهد»، سلطنت را از او تحویل گرفت، جوان‌تر و از «سلطان» مسن‌تر بود- علی‌رغم مانع‌تراشی‌های بسیار «سدیری ها» او توانست به عرصه شهرت ظهور کند. اما از آغاز سلطنت در سال ۲۰۰۵ «{ملک} عبدالله» می‌بایست سه نفر از «سدیری ها» را به عنوان ولیعهد خود می‌پذیرفت: «سلطان»؛ سپس «نایف» و اکنون «سلمان». به دلیل اینکه آن‌ها برادران کامل «{ملک} عبدالله» نبودند؛ او برای تقویت اقتدار خود با دیگر «شاهزادگان غیر سدیری» متحد شد. همچنین او به طور سرنوشت سازی رهبر «گارد ملی عربستان سعودی» را – بزرگ‌ترین نیروی نظامی پادشاهی- بر عهده داشت.

 

 از دیدگاه غرب، بهتر است که ملک عبدالله کناره‌گیری کند

از دیدگاه غرب، بهتر است که «{ملک} عبدالله» کناره‌گیری کند؛ «سلمان» به حاشیه رانده شود (سازوکاری وجود دارد تا «پادشاه یا ولیعهد» از لحاظ سلامت جسمانی فاقد صلاحیت شمرده شود) و «مقرن» به پادشاهی برگزیده شود. هرچند از نظر «عربستان سعودی» چنین کاری امکان‌پذیر نیست. در درون «خانواده سلطنتی» برای «اجداد، تاریخ و تفویض منظم قدرت» احترام بسیار زیادی قائل هستند. حتی اگر «سلمان» برای مسند پادشاهی مناسب نباشد، کنار گذاشتن او برای «خانواده سلطنتی سعودی» دشوار خواهد بود. «شاهزادگان» از وجود هرگونه نشانه‌ای از «اختلاف عقیده» متنفر هستند، که بعدها به گوش تمامی دنیا خواهد رسید. «بیت آل سعود» در دهه ۱۹۶۰ بسیار شرمسار شد، وقتی که «ملک سعود» جانشین «ابن سعود» به «دلیل بی‌کفایتی آشکار» می‌بایستی کنار گذاشته می‌شد؛ بسیار آسان‌تر خواهد بود که بر روی «ضعف محض» سرپوش گذاشته شود.

 

 بیشتر سعودی‌ها فکر می‌کنند که جلوس سلمان اجتناب‌ناپذیر است

بنابراین با توجه به «ناتوانی ملک عبدالله»؛ تداوم بلندپروازی «سلمان» (یا دست‌کم آنچه ممکن است شهوت فرزندش برای کسب قدرت باشد) و بی‌میلی ظاهری «مقرن» برای داشتن شخصیتی خبرساز به منظور القای حس رهبریت؛ به سادگی می‌توان درک کرد که به نظر می‌رسد «بیشتر سعودی‌ها» بر این باورند که «جلوس سلمان» اجتناب‌ناپذیر است. این منطق نشان می‌دهد که –مجدداً مقصود موش دواندن نیست- «سلمان» مقرن را به عنوان ولیعهد خود تعیین می‌کند.

 

 به محض اینکه «سلمان» به پادشاهی برسد، می‌تواند برنامه «ملک عبدالله» را نادیده بگیرد

این لزوماً به معنای این نیست که «جلوس سلمان» اینگونه انجام می‌گیرد. او به «عنوان پادشاه» قادر خواهد بود تا ولیعهد خودش را منصوب کند. بله، «{ملک} عبدالله» تشریح مقام «معاون ولیعهدی» را باب کرد و «مقرن» را به این مقام گمارد؛ اما این کار «ترفیع مقرن» را تضمین نمی‌کند. کوشش «{ملک} عبدالله» برای تضمین «سوگند وفاداری زودهنگام به مقرن» از طرف دیگر شاهزادگان مطرح به صورت یکپارچه روی نداد. به محض اینکه «سلمان» به پادشاهی برسد، او می‌تواند نقشه «ملک عبدالله» را نادیده بگیرد؛ شاید او «احمد» – برادر کامل کنار گذاشته‌شده خود- را به «ولیعهدی» منصوب کند. هرچند چنین تمرکز قدرتی شاید بیش از آنچه باشد که «شاهزادگان غیر سدیری» تحمل کنند.

 

 واشنگتن باید از مجرب‌ترین شاهزاده با مهارت‌های رهبری حمایت کند. 

اما این موضوع هنوز به پرسش «سلطنت بعد از مقرن به چه کسی می‌رسد؟» پاسخی نمی‌دهد: هنگامی که همه پسران «ابن سعود» فوت کنند یا فاقد صلاحیت باشند؛ کدام یک از نوه‌های «ابن سعود» مقام متولی بودن «دو مسجد مقدس» را به ارث می‌برند؟ با توجه به نقش محوری «عربستان سعودی» در چالش‌های کنونی خاورمیانه، آیا کافی است که «جلوس بدون دردسر» انتقال پیدا کند؟ و یا واشنگتن و دیگر پایتخت‌های غربی باید «بیت آل سعود» را تشویق کنند که به «مجرب‌ترین شاهزاده با مهارت‌های رهبری» اجازه دهند تا در صدر همگان نمایان شود؟ دست‌کم هنوز یک استدلال وجود دارد که باید برگ برنده «محافظه‌کاری سازمانی» را در کاخ‌های ریاض محسوب شود: با توجه به تهدیدات منطقه‌ای در خاورمیانه، یک تصمیم آشفته درباره رهبریت در حال حاضر، ممکن است آینده خود «کاخ سلطنتی» را به مخاطره اندازد.

 

 

منبع : اشراف

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی