امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

امروز جهان اسلام در نقطه عطف تاریخی قرار گرفته، در حقیقت جابه جایی قرن ۲۰ و ۲۱ هم زمان با گسترش بیداری اسلامی و جابه جایی هژمونی قدرت در عرصه بین المللی شده است...

 

  

 

این تحقیق می کوشد تا توهم شیعه هراسی را، به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدات بیداری اسلامی، کالبد شکافی نماید. از این منظر، علل بروز و راهکارهای مقابله با آن مهم ترین دغدغه این نوشتار است. به نظر نگارنده استراتژیست های هژمونی بین المللی، بعد از ظهور بیداری اسلامی در ایران، متوجه پتانسیل بالای قدرت نرم شیعه در جهت جریان سازی عدالت طلبی، ظلم ستیزی و استقلال طلبی شدند که اگر کنترل نشود به زودی مرزهای ایران را درمی نوردد و زمینه گسترش اسلام سیاسی و دولت های اسلامی مشابه ایران را در منطقه خاورمیانه فراهم می آورد. از این رو پروژه شیعه هراسی به منظور مصادره مفاهیم اصیل اسلام ناب طراحی شده است که راهکار مقابله با آن، بصیرت سیاسی و واکاوی آموزه های صلح جویانه، وحدت طلبانه و کنش ارتباطی متعقلانه و معنویت خواهانه اسلام است.

نوید حرکت «بیداری اسلامی» یا خیزش اسلامی، به اعتراف عده زیادی از جامعه شناسان و اندیشمندان تاریخی، دست کم به چندین دهه قبل می گردد. به عنوان نمونه سید قطب در کتاب خود تحت عنوان المستقبل لهذا الدین بشارت بیداری داد و یا خاورشناس انگلیسی به نام «مونتگمری وات» در کتابی که در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد، می گوید: «بیداری اسلامی، ایدئولوژی جهادی خواهد شد که در پایان قرن بیستم بر جهان معاصر حاکم می شود». (لقطان، ۱۳۸۴: ۳۷۴)

ژوگانوفسکی، دانشمند روسی نیز به دنبال انقلاب سوسیالیستی، کتابی در سال ۱۹۱۹ نوشت و گفت: «انقلاب سوم متعلق به جهان اسلام است». (همان: ۳۷۵) همچنین ادوارد سعید در کتاب اسلام رسانه ها پیش بینی بیداری و خیزش اسلامی را از زبان برنارد لوئیس، به عنوان آنتی تز اندیشه لیبرال دموکراسی طرح کرده است. (سعید، ۱۳۷۹: مقدمه)

ازاین رو بیداری اسلامی که نوید بخش بازگشت به ارزش های دینی، صلح، عدالت، زندگی معطوف به گفتگوی تمدنی و کنش ارتباطی فرهنگی بود، از منظر اندیشمندان و نخبگان، پدیده ای قابل پیش بینی بوده است و لذا مورد توجه استراتژیست ها قرار گرفت.

بدین لحاظ در طی سال های گذشته، بیداری اسلامی در درون خود، پتانسیل فرصت و تهدید را توأمان بازتولید کرده است. فرصت برای مصلحان، صلح جویان، عدالت خواهان و تهدید برای هژمونی حاکم که هرگونه نظام عادلانه مبتنی بر تعامل مسالمت آمیز و بشردوستانه را مخالف منافع خود می پندارد. اگرچه نقطه عزیمت بیداری اسلامی در چارچوب مقابله جهان اسلام و جهان غرب رقم خورد و مهم ترین عوامل فرهنگی و سیاسی آن، استبداد داخلی و وابستگی آنها به قدرت های بزرگ، تحقیر فرهنگی توسط قدرت های غربی و نیز غارت منابع اقتصادی جهان اسلام است، اما با همه این توصیفات، آیا آموزه های اسلامی مشوق مقابله به مثل است؟ آیا اسلام اصیل در پی خشونت است؟ قطعاً پاسخ آن منفی است؛ چراکه اسلام دین رحمت، اعتدال، عدالت، گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز است. این ادعای نویدبخش و حیات آفرین را می توان در آموزه های قرآنی ردیابی کرد. به عنوان نمونه آیه شریفه: «قُلْ یا أ هْلَ الْکتاب تَعالَوْا إِلی کَلِمَه سَواء ٍبَیْنَنا و َبَیْنَکُمْ أَلاّنَعْبُدَ إ لاَّاللَّهَ» (آل عمران / ۶۴) که اهل کتاب را به همزیستی مسالمت آمیز در ذیل اصل توحید می خواند و یا آیه شریفه «وَلاتُجادِلُوا أ هْل َالْکِتاب ِإِلاَّ بالَّتِی هیَ أ حْسَنُ» (عنکبوت / ۴۶) نشان از فراخوان اسلام به کنش ارتباطی احسن و عاقلانه است. شاهد آن نیز آیه شریفه «وَإ نْ جَنَحُوا لِلسَّلْم ِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ» (انفال / ۶۱) و نیز «یا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُو فِی السِّلْم ِ کَافَّه» (بقره / ۲۰۸) است.

اما آنچه پرسش و مسئله اصلی برای این مقاله شده، این است که با وجود آموزه ها و ظرفیت های مسالمت جویانه اسلام، چرا موضوع اسلام هراسی و به طور خاص شیعه هراسی در سال های اخیر مطرح شده و ظرفیت مثبت بیداری اسلامی را از درون به چالش کشانده است؟ در نهایت برای مقابله با این چالش و آسیب چه راهکاری وجود دارد؟

فرضیه اجمالی ما این است که استراتژیست های نظام سلطه بعد از ظهور انقلاب و بیداری اسلامی در ایران متوجه پتانسیل بالای قدرت نرم شیعه شدند. آنان همچنین آگاه شدند که مؤلفه های استقلال طلبی، آزادی خواهی، ظلم ستیزی، عدالت خواهی، مفاهیمی هستند که به زودی مرزهای ایران را در می نوردد و زمینه دولت اسلامی مشابه ایران را فراهم خواهد کرد. ازاین رو، به نظر می رسد که پروژه شیعه هراسی و ایران هراسی به منظور تحریف و مصادره محتوای فرهنگی بیداری اسلامی طراحی شده است. به نظر نگارنده، راهکار مقابله با آن بصیرت سیاسی و معرفی ماهیت واقعی بیداری اسلامی از طریق آموزه ها و ظرفیت های صلح جویانه اسلام و نیز دیپلماسی فعال اعتمادسازی است.

بیداری اسلامی و شیعه هراسی


فصل مشترک بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی (با الهام گیری از انقلاب اسلامی شیعی ایران) مقابله با طلسم و اختاپوس استبداد داخلی، وابستگی سیاسی و اقتصادی خارجی، تحقیر فرهنگی و بازگشت به خویشتن و اصالت های فرهنگی خود است. انقلاب اسلامی، به عنوان پدیده ای که بر مبنای باورهای دینی بنیان و بر اساس شیوه های نوین مردم سالاری، ساختار سیاسی بدیلی را به جهانیان عرضه داشت، اکنون الگوی مدیریتی جدید برای مقاومت و بیداری اسلامی در منطقه شده است. به طور قطع اگر ارزش های انقلاب اسلامی همانند دیگر جنبش های متداول در جهان اسلام، مبتنی بر ناسیونالیسم، سوسیالیسم و یا لیبرالیسم بود، این گونه باورهای آن، با واژه هایی (همانند تروریسم، هلال شیعی، بنیادگرا، جهادی و ...) مورد حمله قرار نمی گرفت.

آنچه برای این مقاله مهم است آسیب ها، تهدیدات و چالش های آن است. به طور کلی می توان تهدیدات و آسیب های خیزش اسلامی را به دو دسته درونی و بیرونی سطح بندی کرد. آسیب های درونی همانند: تفرقه و اختلافات قومی و فرقه ای، تحجر و جمود فکری، تکیه بر روش های نظامی خشن و رادیکالیسم در پوشش جهاد که موجب تخریب چهره فرهنگی و توحیدی حرکت بیداری می شود و در پی آن هزینه سنگینی را بر جهان اسلام تحمیل و زمینه حمله نرم افزارانه و تبلیغات رسانه ای بدخواهان را فراهم می کند.

در سطح بیرونی نیز، آسیب های مهمی بیداری اسلامی را تهدید می کند. آسیب هایی مثل: حضور نظامی قدرت های بزرگ، نفوذ قدرت های خارجی درون جنبش بیداری اسلامی، تحریف باورها و مطالبات اصیل بیداری اسلامی توسط رسانه ها، تدوین پروژه ها و راهبردهای تخریبی صاحبان زر و زور و تزویر (همانند قوس سنی و هلال شیعی، ایران هراسی، شیعه هراسی، هلال بحران، ژئوپلتیک شیعه و ...) علیه جنبش بیداری اسلامی است که جمهوری اسلامی به عنوان پرچم دار بیداری اسلامی می تواند حامی مطمئنی برای آنان باشد.

به دلیل گسترش مؤلفه های آسیب های بیداری اسلامی، این تحقیق به یکی از عوامل تهدید خارجی یعنی توهم شیعه هراسی می پردازد و آن را از زوایای مختلف سیاسی، فرهنگی و ژئوپلتیکی کالبد شکافی می کند و در نهایت راهکار مقابله با آن را مورد بررسی قرار می دهد.

زمینه ها و عوامل شیعه هراسی


زمینه های طرح شیعه هراسی به منظور مقابله با بیداری اسلامی به سه نکته اساسی و کلیدی معطوف است که در ادامه به اختصار به آنها می پردازیم.

۱. عامل سیاسی (در جستجوی آنتی تز)


بُعد سیاسی آن به تحولات کلان در سیاست بین الملل و فروپاشی شوروی مرتبط است. با فروپاشی شوروی، جنگ سرد و روانی نظام سلطه دچار آسیب جدی شد و لیبرالیسم، دشمن فرضی خود را از دست داد. لذا برای توجیه شکست ها، ناکامی ها و بحران های داخلی خود، سیاست فرافکنی (وجود دشمن فرضی) به عنوان مهم ترین حربه روانی، دچار مشکل شد.

بدین لحاظ استراتژیست های صهیونیست مسیحی، همچون هانتینگتون و کیسینجر، پل ویلفوویتز و ... اسلام را به عنوان آنتی تز لیبرالیسم وارد معادلات بازی سیاسی بین المللی کردند. در حقیقت، تئوری جنگ تمدن ها، تئوری هلال بحران و ... اساس جهت گیری آینده نظام سلطه جهانی را در خاورمیانه بازسازی می کند که در دو سال اخیر تئوری شیعه هراسی در حاشیه آن طراحی شد.

به لحاظ سیاسی، مناقشات بین الملل چندین دهه پیاپی مبتنی بر بلوک بندی ایدئولوژی لیبرالیسم در برابر مکتب کمونیسم بوده است که در نهایت، کمونیسم در آستانه قرن بیست و یکم فرو پاشید. در پی آن، مناسبات نظام جهانی براساس دیدگاه نظریه پردازان خوش بین (فوکویاما ـ نظریه پایان تاریخ) «تک قطبی لیبرالی» و طبق اندیشه نظریه پردازان واقع گرا (هانتینگتون ـ جنگ تمدن ها) «نزاع چند قطبی تمدنی» پیش بینی شده است. اما دیری نپایید که نظریه خوش بینانه از صحنه روابط بین الملل حذف و نظریه جنگ تمدن ها با تمرکز محوری بر روی نزاع تمدنی غرب و اسلام آغاز شد و در پی آن مفاهیمی از قبیل «تروریسم»، «جنگ تمدن ها»، «بنیادگرایی اسلامی»، «هلال شیعی»، «ژئوپلتیک شیعه»، «ایران هراسی» وارد بازار سیاسی و رسانه های جهان شد. به دنبال واقعه ۱۱ سپتامبر، طرح خاورمیانه بزرگ طراحی و در پی آن خاورمیانه اشغال و دولت شیعی به عنوان کانون اسلام سیاسی محاصره نظامی شد. در حقیقت، محاصره نظامی ایران در راستای محاصره اقتصادی بوده است که اکنون با پروژه شیعه هراسی حلقه محاصره را به مرزهای فرهنگی نیز گسترش داده است.

آقای ادوارد سعید در این باره اظهار می دارد:

آنچه تنور رسانه های غرب علیه اسلام را شعله ور کرد، گردهمایی بین المللی سران کشورها از جمله بیل کلینتون، شیمون پرز، حسنی مبارک و یاسر عرفات در شرم الشیخ، برای بررسی مسئله تروریسم بود که در نطقی، همه شرورها به اسلام و جمهوری اسلامی نسبت داده شد. (سعید، ۱۳۷۹: ۱۳)

ایشان از قول دانیل پیپز (شرق شناس ضد مسلمان) در مقاله شماره پاییز ۱۹۹۵ فصلنامه علایق ملی، تحت عنوان «اعتدالی وجود ندارد، سروکار با اسلام بنیادگرا است» نقل می کند که گفته است: «آنها که می گویند دوران اسلام سیاسی به سر آمده ساده لوحند». سپس اضافه می کند که «اسلام: خشن، نامعقول، عبوس و سازش ناپذیر است و لذا جنگ سرد بعدی، جنگ با اسلام سیاسی است». (همان: ۱۷ و ۱۸) بدیهی است که مراد وی از اسلام سیاسی بیداری و خیزش اسلامی است که در حال عبور از مرزهای جمهوری اسلامی است.

نشریه نیویورک تایمز نیز در ژانویه ۱۹۹۶ در ستون هفته ای خود نوشت: «خطر سرخ رفت، خطر اسلام آمد». (همان: ۱۹ و ۲۳) آقای میلتن ویرست (نویسنده مجله نیویورکر) نیز کتابی تحت عنوان قصرهای شنی: عرب ها در جستجوی جهان مدرن، در سال ۱۹۹۴ منتشر و تمامی موارد اسلام هراسی را جمع کرد.

موضوع اسلام هراسی و شیعه هراسی نه تنها در رسانه ها و نشریات به طور گسترده دنبال می شود بلکه در سطح فیلم ها، نظیر: «جهاد در آمریکا» (که از شبکه PBS پخش شد) و «دروغ های راست»، اسلام را تهدیدگر، خشم آلود و مسلمانان را ابلیس و تشنه خون آمریکایی ها معرفی می کند. در سطح رمان ها نیز فردی مانند «ویس نایپول» در رمان های: «خم رودخانه»، «چریک ها» و «سفر اسلامی»، همین خط سیر را دنبال می کند. (همان: ۲۵ و ۲۶) خلاصه اینکه اکنون تعداد زیادی از رسانه های غرب، اسلام و مسلمانان را آنتی تز لیبرال دموکراسی که در پی برهم زدن نظم دموکراتیک و وضع موجود است معرفی می کنند. در واقع، اسلام سیاسی مظهر خشونت و تهدیدکننده تمدن لیبرال دموکراسی تفسیر می شوند.

آقای ادوارد سعید سپس موضوع اسلام هراسی و شیعه هراسی را کالبد شکافی می کند و سه علت مهم آن را متذکر می شود. اول: احساس وحشت آور غرب از نیاز به انرژی و تمرکز آن در جهان اسلام است و لذا طرح شیعه هراسی می تواند موجب تشدید نزاع بین اسلام گرایان و کشورهای اسلامی شود تا جریان انتقال ارزان نفت به غرب به واسطه بیداری اسلامی دچار بحران نشود؛ دوم: انقلاب اسلامی ایران است که مفاهیم و پتانسیل استکبارستیزی، عدالت خواهی و عقلانیت سیاسی اسلامی را ارائه کرده که الگوی موفق اسلام سیاسی برای حرکت خیزش اسلامی در عصر مدرنیته خواهد شد؛ سوم: بازگشت اسلام در زندگی سیاسی مسلمانان است. (همان: ۵۰)

در حقیقت، مسلمانان پس از سرخوردگی از ایدئولوژی های متعدد ماتریالیستی اکنون نگاهشان به تئوری حکومتی موفق امام خمینی است و رمز موفقیت حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین را آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی می دانند. بدین لحاظ اکنون در حرکت بیداری اسلامی، اقبال به آرمان های شیعی و اهل بیت(علیه السلام) بسیار گسترده شده است که در طول تاریخ سابقه نداشته است. این موضوع از چشم سیاست مداران و استراتژیست های غربی مخفی نمانده است و لذا در کنار واژه اسلام هراسی، واژه شیعه هراسی و ایران هراسی را اضافه کرده اند تا مانع انسجام اسلامی دولت ها و ملت های مسلمان در منطقه حساس خاورمیانه شوند. در واقع، روح حمله بروس لینکن به ایران (در شماره ۲۷ ژانویه ۱۹۸۱ نیویورک تایمز) در دو نکته خلاصه می شود: ۱. روح ایرانی مساوی با خودخواهی است؛ ۲. اسلام شیعی مساوی با خردستیزی است. (همان: ۶۸)

بدین لحاظ هدف محوری رسانه ها و هجوم تبلیغات گسترده آنها، ایجاد شکاف سیاسی بین ملت ها و دولت های منطقه و انزوای سیاسی دولت شیعی ایران است تا کنش و ارزش های سیاسی شیعی در منطقه و جهان اسلام صادر نشود و به جای آن نزاع و جنگ شیعه و سنی گسترش یابد. چون به اعتقاد دانیل (نشریه آتلانتا کنستیتوشن، ۲۰ نوامبر ۱۹۸۰) هر کجا شیعه است آنجا دردسر برای تمدن غرب است. (همان: ۱۵۵)

خلاصه اینکه، با ورود انقلاب اسلامی ایران در صحنه روابط بین الملل، سبک جدیدی از زندگی سیاسی وارد معادلات بین الملل شد که با هیچ کدام از ارزش های دو انقلاب مادر و بزرگ دیگر، یعنی فرانسه (لیبرالی) و روسیه (مارکسیستی)، هم خوانی و شباهت ندارد و لذا دولت شیعی، آنتی تز لیبرال دموکراسی فرض شد و در پی آن توهم شیعه هراسی ایجاد و در کانون حملات نرم، قرار گرفت.

۲. عامل فرهنگی (بازگشت به آرمان های اسلامی)


بُعد فرهنگی و اعتقادی شیعه هراسی مربوط به بیداری اسلامی و احیای مجدد تمدن اسلامی می شود. به اعتراف اکثر محققان، اسلام سیاسی بعد از پیروزی انقلاب شیعی ایران، شتاب مضاعف پیدا کرده است. (صحفی، ۱۳۸۰: ۷۱ و ۷۲) در واقع، تفکر شیعی با انسجام ساختاری در ایران، مدل عملی برای مبارزات و نهضت های احیاگرانه اسلامی در تاریخ معاصر شده است. (فاضلی نیا، ۱۳۸۵: ۱۱۲ و ۱۱۳)

اما آنچه نظام سلطه را وادار به واکنش منفی در برابر بیداری تمدن اسلامی کرده است، صبغه ضد استبدادی و استعماری و ندای وحدت جهان اسلام در برابر اندیشه استکباری بوده است که ایدئولوگ مهم آن در چند دهه اخیر، امام خمینی(رحمه الله علیه) بوده است. بدین لحاظ به قول فرانسواتوال نویسنده کتاب ژئوپلتیک شیعه، با ظهور خیزش شیعی، اندیشه لیبرال دموکراسی، رقیب فرهنگی و ایدئوپولتیکی خود را در میدان مبارزه می یابد. در نتیجه، استراتژیست های غربی برای کنترل تفکر انقلابی امام خمینی(رحمه الله علیه)، پروژه های جدیدی را طراحی کرده اند. ایجاد جنگ نرم و روانی هلال شیعی در برابر قوس سنی یکی از همین حربه های جنگ روانی است که اولین بار توسط تونی بلر (۱) مطرح و متأسفانه توسط برخی از رهبران منطقه مثل ملک عبدالله، پادشاه اردن و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر دامن زده شد. از دیدگاه ملک عبدالله، هلال شیعی از ایران آغاز شده و عراق و سوریه را در بر می گیرد و با حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین پایان می یابد که متأثر از فرهنگ و اندیشه شیعی و در تعارض با اندیشه سنی هستند.

هراس از توسعه اندیشه عدالت خواهانه شیعه و آرمان های وحدت بخش امام خمینی(رحمه الله علیه) از یک طرف و شیطنت دولت مردان غربی در تحریف آرمان های مسالمت جویانه شیعه و بزرگ نمایی موقعیت ژئوپلتیک شیعیان خاورمیانه، موجب موضع گیری ناپخته برخی مرتجعان در منطقه حساس خاورمیانه شده است که ادامه آن موجب تشدید اختلافات شیعه و سنی و تضعیف جریان بیداری اسلامی خواهد شد.

در حقیقت بعد از دهه ۹۰ میلادی، غرب با برجسته کردن تئوری جنگ تمدن های هانتینگتون، صحنه مبارزات بین المللی را از نزاع کشوری و ژئوپلتیکی به نزاع تمدنی فرهنگی و ژئوپلتیک فرهنگی و اعتقادی سوق داده است که نقطه آغاز عملیاتی شدن این تئوری، یازده سپتامبر می باشد. به طور عام این نزاع، تقابل تمدن اسلامی در برابر تمدن لیبرالیسم است اما به طور خاص، محور و کانون تمدن اسلامی، هویت شیعی است. لذا دولت مردان آمریکا همواره از ایران به عنوان محور شرارت نام می برند. چنان که بوش، محور شرارت را بارها به ایران نسبت داده است. البته اندیشمندان آمریکا نگرانی استراتژیکی خود را در مورد بیداری جهان اسلام با عنوان «بنیادگرایی اسلامی» مورد بررسی قرار می دهند که در جای خود بحث جداگانه ای را می طلبد.

آنان مقاومت اسلامی را که از سیدجمال، منادی وحدت استراتژیک اسلامی در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی شروع شد و سپس این آرمان توسط اخوان المسلمین و سید قطب در مصر و مودودی در پاکستان و نهایتاً حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین دنبال شد، مهم ترین پدیده فرهنگی علیه ارزش های غربی تلقی می کنند. (برنا بلداچی، ۱۳۸۵: ۴) لذا ریچارد نیکسون یکی از مهم ترین سیاست مداران آمریکا می گوید: «جهان اسلام در قرن ۲۱ مهم ترین میدان زورآزمایی سیاست آمریکا است». (همان: ۵)

لکن نزاع تمدنی و فرهنگی، مهم ترین فرصتی است که قدرت های سلطه گر ناخواسته در اختیار مسلمانان قرار داده اند که با شناخت ابعاد مختلف آن می توان در رنسانس اسلامی از آن بهره گرفت. در واقع طرح مسئله ژئوپلتیک شیعه و شیعه هراسی برای ایجاد نزاع فرقه ای و جلوگیری از رشد فزاینده اسلام انقلابی و سیاسی در منطقه ژئواستراتژیک است؛ چراکه احیای اسلام سیاسی که در تعارض جدی با منافع اقتصادی و استعماری سرمایه داری غرب است، نهایتاً موجب زوال اندیشه لیبرال دمکراسی است. این مطلب را آقای ریچارد فالک یکی از سرشناس ترین پژوهشگران خاورمیانه ای ایالات متحده با حالت یأس و ناامیدی این چنین اعتراف می کند:

خاورمیانه با ناامیدی به حیات خود ادامه می داد؛ زیرا هیچ یک از رهبران آن به حقارت شکل گرفته در ذهن و روحیه مردم توجهی نداشته است. آنان به دنبال نقطه امیدی می گشتند که حداقل، حرف دل آنها را بر زبان جاری ساخته و عقده های متراکم شده را آزاد نماید. آیت الله خمینی چنین جسارتی را به آنان خواهد داد و مردم خاورمیانه را برای دستیابی به آرزوهایشان کمک خواهد کرد. خمینی مرد پر فروغ منطقه خواهد بود؛ چون آنان را برای آزادی و غرور کمک خواهد کرد. (متقی، ۱۳۸۶: ۲۷۹)

چنین برداشتی در همان اوایل انقلاب اسلامی، بیانگر ورود گفتمانی جدید با هویت فعال در جهان است که نه تنها جنبه انتقادی نسبت به وضعیت موجود دارد بلکه مدل حکومتی جدید برای ایجاد سبک زندگی فرهنگی جدید (کنش ارتباطی عادلانه دین مدارانه) در برابر زندگی فرهنگی (کنش ارتباطی زر و زورمندانه) است.

۳. عامل ژئوپلتیکی (موقعیت استراتژیکی شیعیان)


سومین نکته قابل تأمل در بزرگ نمایی احیای هویت شیعی به عنوان خطر بالفعل در برابر هویت سنی، به موقعیت جغرافیایی و سرزمینی شیعیان معطوف است.

اما قبل از هر چیز، یک نکته بسیار مهم در مباحث ژئوپلتیک، مفهوم آن در محافل علمی و سیاسی غرب است. این مفهوم ابتدا توسط کیلن سپس توسط مکیندر، ماهان، هوفر و اسپایکمن تداوم یافت. معنای آن به یک مفهوم کلیدی و محوری خلاصه می شود که: «جای من کم و تنگ است»؛ یعنی فضای حیاتی و جغرافیای ما محدود است. به عبارت دیگر از منظر ژئوپلیتسین ها، کشور همانند موجود زنده، رشد می کند و لازمه رشد، کسب فضای جغرافیای جدید است که اگر کسب نکند از توسعه و رشد باز می ماند. این تلقی از ژئوپلتیک ماهیتاً مترادف با اندیشه امپریالیستی و توسعه طلبی است (مقیمی، ۱۳۸۸: ۵۱) که متأسفانه در قرن بیستم منجر به دو جنگ جهانی و هلاکت بیش از شصت میلیون انسان شده است.

این تفسیر بسیار خطرناک از ژئوپلتیک، با مفهوم سیاست که امروزه، تحت عنوان کسب و حفظ قدرت مطرح است، کاملاً هم خوانی دارد. لذا غرب، ژئوپلتیک شیعه را با همین تلقی و تفسیر دنبال می کند. اما حقیقت مطلب آن است که تعریف سیاست در اندیشه امام خمینی(رحمه الله علیه) و آرمان های شیعی، مدیریت عادلانه معطوف به هدایت و تقواست که به دنبال سعادت و صدور فضایل اخلاقی است نه توسعه جغرافیایی و قدرت سیاسی. (مقیمی، ۱۳۹۰: ۲۱)

بدین لحاظ، جهان اسلام نیازمند هوشیاری مضاعف است تا با شناخت واقعی مسائل سیاسی و اعتقادی خویش در دامان القائات سیاست های «اسلام رسانه ای غربی» نیفتد؛ چراکه تاریخ ۴۰۰ ساله اخیر استعمار نشان داده است که اندیشه شرق شناسانه آنان به دنبال منابع غنی و ارزان خاورمیانه است و حربه شیعه هراسی در قالب ها و شکل های متفاوت، تنها برای انحراف اذهان و تضعیف قدرت مسلمانان است. لذا اخیراً هنگامی که خبرنگار اشپیگل از آقای کیسینجر سؤال می کند که چرا غرب در برقراری دموکراسی و حقوق بشر برای کشورهای عربستان، مصر و اردن تلاش نمی کند، جواب می دهد: «شما نمی توانید هم زمان در سرنگونی دولت های سعودی، مصر و اردن به نام دموکراسی و جنگ علیه اسلام با دولت های رادیکالی اسلامی، تلاش کنید. فرآیند صدور دموکراسی و جنگ علیه خیزش اسلامی دو ساختار متفاوت زمانی می طلبد». (سایت مطالعات شیعه شناسی، ۱۹/۱/۸۷) عبارت کیسینجر کاملاً واضح است که برای غرب، نفس ارزش های اسلام اصیل و تحریف نشده مطرح است، منتها الآن به لحاظ زمانی، اسلام انقلابی شیعی (به تعبیر متوهمانه وی، افراطی) در اولویت است.

فرانسوا توال در کتاب معروفش به نام ژئوپولتیک شیعه که با انگیزه سیاسی القای شیعه هراسی و بزرگ نمایی اختلافات و شکاف های دینی و مذهبی جهان اسلام تدوین شده است، سعی می کند تا خطر تشیع را به مسئولان سیاسی و خبرنگاران غربی گوشزد و آنها را به چاره جویی وادار نماید. لذا از صفحات ۱۵ به بعد تصریح می کند که:

اخبار روز نشان می دهد که شیعه علی رغم خواست ها، شکنجه ها و جنگ ها، نه ضعیف شده و نه مضمحل، بنابراین تسلط بر خاورمیانه معلول تسلط بر شیعیان است. (لک زایی، ۱۳۸۲: ۲۴)

از منظر نویسنده کتاب، خطر شیعه از دو منظر حائز اهمیت است: یکی اعتقاد به عدالت گستری، ظلم ستیزی، شهادت، عاشورا و انتظار حکومت عدالت گستر مهدی موعود(عج) که مرادف با اعتراض از وضعیت نظام غیرعادلانه موجود است و دیگری موقعیت جغرافیایی شیعیان است. (توال، ۱۳۷۹: ۱۴۳)

به زعم فرانسوا توال، شیعیان در مهم ترین نقاط استراتژیکی خاورمیانه استقرار دارند. مانند ایران که در میانه خلیج فارس و دریای خزر است و ۶۸% نفت دنیا در این منطقه است؛ جنوب عراق و کرکوک که مهم ترین منطقه عراق به لحاظ انرژی است؛ میدان های نفتی استان شرقیه عربستان که ۷۰% کارکنان شاغل آن شیعه هستند. همچنین یک چهارم جمعیت ترکیه، ۲۵ میلیون نفر از جمعیت هند، ۳۵ میلیون نفر از جمعیت پاکستان، بیش از ۷۰% جمعیت کرانه خلیج فارس، ۷۵% جمهوری آذربایجان، ۶۷% مردم بحرین شیعه هستند. در مجموع شیعیان به لحاظ جغرافیایی در حساس ترین منطقه انرژی دنیا سکونت دارند. وی تأکید می کند مهم ترین نقطه ضعف و چالش شیعیان، اول موضوع شیعه و سنی و دوم اختلاف میان فرقه های مختلف شیعی است. ایشان در نهایت راهکار تشدید این اختلافات را به نخبگان سیاسی غرب توصیه می کند. (همان: ۱۴۱) لذاست که نظریه شیعه هراسی در راستای موقعیت ژئوپلتیکی شیعی قابل ردیابی است.

خلاصه اینکه عوامل و زمینه های توهم شیعه هراسی را باید در راستای پروژه بزرگ تر آن یعنی اسلام هراسی و قدرت نرم اسلام سیاسی مورد تأمل قرار داد. اما اینکه چرا مسئله «شیعه هراسی» در سال های اخیر دنبال شده است ولی خبری از «سنی هراسی» در رسانه ها نیست؟ موضوع قابل تأمل و در جای خود قابل بحث است. ولی آنچه که مربوط به بحث شیعه هراسی ما می شود این نکته مهم است که به لحاظ تبارشناسی و علت شناسی، این موضوع از یک معادله پنج مجهولی (انرژی، ظرفیت های سیاسی، پتانسیل فرهنگی شیعه، بیداری اسلامی و نیز موقعیت جغرافیای سیاسی شیعیان) پیروی می کند. بدون تردید بررسی تصوری و تفکیکی آنها گمراه کننده و مناقشه آمیز است ولی ترکیب آنها می تواند موضوع «شیعه هراسی» را تا حد زیادی روشن کند.

پی نوشت:

[۱]. نخست وزیر وقت انگلیس در دیدار ماه جولای ۲۰۰۶ خود از ایالت کالیفرنیا.

منابع و مآخذ

الاسد، ناصرالدین، ۱۹۹۷، نحن و الاخر: صراع و حوار (ما و دیگران، برخورد و گفتگو)، بیروت، بی نا.
امام خمینی، سید روح الله، ۱۳۷۸، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر ٱثار امام خمینی.
برنا بلداچی، سیروس، ۱۳۸۵، «هلال شیعی و ژئوپلتیک خاورمیانه»، هفته نامه پگاه، شماره ۱۹۲.
بیانات مقام معظم رهبری، دیدار مردم چالوس و نوشهر، ۱۵ مهر ۱۳۸۸.
ترمز، جاناتان، ا چ، ۱۳۷۸، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمدعزیز بختیاری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
توال، فرانسوا، ۱۳۷۹، ژئوپلتیک شیعه، ترجمه علی رضا قاسم آقا، تهران، نشر آمن.
حسینی، محمدتقی، ۱۳۸۶، «هلال شیعی و قوس سنی»، نشریه پژوهشنامه امنیت بین المللی و تروریسم، شماره ۲.
دلاورپور اقدم، مصطفی، ۱۳۹۰ ، «شیعه هراسی و ایران هراسی در دیپلماسی امنیتی آمریکا»، خبرگزاری فارس، ۲۷ اردیبهشت.
دهخدا، علی اکبر، ۱۳۷۳، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸/۳/۸۷ .
سایت خبری تحلیلی تابناک، ۱۹/۳/۸۷ .
سایت مطالعات شیعه شناسی، ژئوپلتیک غرب، ۱۹/۱/۸۷ .
سعید، ادوارد، ۱۳۷۹، اسلام رسانه ها، ترجمه اکبر افسری، تهران، توس.
صحفی، محمد، ۱۳۸۰، ژئوپولتیک فرهنگی و مسئله امنیت ملی، تهران، شمسا.
عزیزی، حسن، ۱۳۸۴، ، «اسلام و تقویت فرهنگ گفتگو در دوران خیزش اسلامی» در بیداری اسلامی و چشم انداز آینده و هدایت آن، ج ۲، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
غلامی، فتاح، ۱۳۸۶، «هلال شیعی در محاق»، سایت خبرگزاری فارس، ۴/۴/۱۳۸۶.
فاضلی نیا، نفیسه، ۱۳۸۵، «علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۳۶.
لقطان، عدنان بن عبدالله، ۱۳۸۴، «بیداری اسلامی و نیازهای فکری معاصر آن» در بیداری اسلامی، چشم انداز آینده و هدایت آن، ج ۱، تهران، معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
لک زایی، نجف، ۱۳۸۲، «ژئوپلتیک شیعه»، هفته نامه پگاه، شماره ۱۱۸.
متقی، ابراهیم، ۱۳۸۶، «کارکرد نظام سلطه در روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۵.
مطهرنیا، مهدی، ۱۳۸۴، «تحقق آگاهی سیاسی مطلوب در جوامع اسلامی» در بیداری اسلامی و چشم انداز آینده و هدایت آن، ج ۲، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
مقیمی، غلام حسن، ۱۳۸۸، جزوه درسی جغرافیای سیاسی جهان اسلام، تئوری های جغرافیایی، نوشته، انتشارات مجتمع آموزش عالی امام خمینی(رحمه الله علیه).
مقیمی، غلام حسن، ۱۳۹۰، جزوه درسی اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمه الله علیه)، مدرسه عالی امام خمینی(رحمه الله علیه).

غلامحسن مقیمی: دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام).

محمد ستوده: استادیار دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام).

ادامه دارد...
 
مرجع : فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی ۳۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی