امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

آیا افغانستان در گرداب تازه ای می افتد؟

جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۷ ب.ظ

داعش از همان ابتدای آغاز حرکت و اعلام رسمی اش خود را محدود به مرز های رسمی بین المللی ندانسته و این مرزها را توطئه استعمار می خواند، بر این اساس ماموریت خود را محدود به سرزمینی خاص نمی داند...

      

       

در روز ها و هفته های گذشته از جمله اخبار مهم در حوزه افغانستان گمانه زنی ها از حضور و فعالیت داعش دراین کشور بود. اما آیا داعش که داعیه رسالتی جهانی و بین المللی را دارد حقیقتا این بار برای فتح گستره ای دیگر از جهان اسلام آماده می شود؟ در یادداشت پیش رو به دنبال آن هستیم تا با بررسی شرایط و اوضاع حاکم بر کشور افغانستان به این مسئله توجه کنیم که داعش چه میزان فرصت ظهور و بروز در این کشور را خواهد داشت. و از سویی فرصت ها و تهدید هایی که داعش در این راستا با آن روبه رو خواهد بود را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.

طرح ولایت خراسان داعش

 داعش از همان ابتدای آغاز حرکت و اعلام رسمی اش خود را محدود به مرز های رسمی بین المللی ندانسته و این مرزها را توطئه استعمار می داند، بر این اساس ماموریت خود را محدود به سرزمینی خاص نمی داند،  در نقشه های جغرافیایی هم که برای خویش ترسیم می کند، سرزمین وسیعی از آسیا،آفریقا و قسمت هایی از اروپا را جز قلمرو خلافت به حساب می آورد. در همین راستا کشور افغانستان در محدوده ولایت خراسان دولت خلافت شناخته می شود، که برای تحقق آن گام بر می دارد.

چند وقتی هست که رسانه های و مردم بومی مناطقی از افغانستان از حضور مبارزان داعش و به راه افتادن درگیری میان آنها و نیروهای امنیتی افغانستان البته با نام و عناوین جدید سخن می گویند.  داعش نیز در افغاسنتان (به زعم داعش ولایت خراسان) والی نصب کرده است.  از آنجایی که داعشی ها احساس کرده اند، مردم افغانستان نسبت به داعش بد بین هستند، نام "کماندوهای اسلامی" را برای نیروهای خود در این کشور برگزیده است تا در این پوشش به جذب نیرو پرداخته و توان عملیاتی خود را بالا ببرد، هر چند هویت اصلی آنان هیچ گاه مخفی نمانده و حقیقت در مدت کوتاهی برای همگان آشکار می شود. داعش اکنون در مناطقی از ولایات شمالی و غربی افغانستان به طور پراکنده فعالیت خود را آغاز کرده است، نیروهای داعش در مقطع کنونی را، اتباع کشور های آسیای میانه و برخی نیز اتباع افغانستان تشکیل می دهند که عمدتا جدا شدگان از تشکیلات طالبان اند، که قبل از اعلام رسمی خبر مرگ ملاعمر شایعات در این خصوص را پذیرفته و به داعش گرویدند.

نوکرانی که انقضایشان گذشت

تا سال های قبل از حمله آمریکا به افغانستان و سرکوب طالبان به بهانه پناه دادن به اسامه بن لادن رهبر القاعده، طالبان سرمایه ای ارزشمند برای سازمان اطلاعات و ارتش پاکستان بود. طالبان به طور کامل وابسته به این نهادهای پاکستانی بود و ارتباط و تاریخی ناگسستنی از آنان داشت. اگر بخواهیم خیلی خلاصه بیان کنیم باید اشاره کنیم که پاکستان همواره برای رسیدن به منافع خویش خواهان استقرار دولت های ضعیف و دست نشانده در افغانستان بوده است. با پیروزی گروه های مجاهد افغان بر شوروی و شروع درگیری ها میان مجاهدان برای تقسیم قدرت با توجه به خلاء قدرتی که در این کشور شکل گرفته بود، پاکستان تلاش کرد تا از طریق نیروهای وابسته به "گلبدین حکمیتار" بتواند بر اوضاع این کشور مسلط شود، اما علی رغم تلاش های حکمتار برای تسلط بر کابل، او موفق به فتح این شهر نشد، کشتار های وسیع حکمتیار در این برهه در کابل وموشک باران این شهر در تاریخ افغانستان صفحه سیاه فراموش نشدنی است. در نهایت پاکستانی ها در مشورت با انگلیس ها و با حمایت عربستان، امارات و موافقت ایالات متحده به فکر نیروی سومی برای پیشبرد اهداف خود افتادند، صدر اعظم وقت پاکستان"بی نظیر بوتو" در 30 اکتوبر 2000 میلادی به خبرنگار نشریۀ فرانسوی لوموند چاپ پاریس در لندن گفت: فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها کردند، هزینۀ آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کردم و طرح را اجرا کردم، با این حساب وقتی که دیگر امیدی به پیروزی حکمتیار نبود، در طی یک طرح پیچیده و خطرناک طالبان پایه گذاری شد. جنبش قومی که قرار بود تا ایدئولوژی وهابیت و اعتقادات مکتب دیوبندی بر آن سوار شود، تا شاید بتواند افغانستان را آن گونه که پاکستان می خواهد شکل دهد.  در این نوشتار قصد نداریم به بحث هویت و تاریخ طالبان بپردازیم، اما به عقیده نگارنده در شرایط فعلی و در حالی که طالبان دیگر حنایش رنگی ندارد و توان مبارزه گسترده و کنترل اوضاع را به نفع خودش در افغانستان نمی تواند داشته بار دیگر باید به فکر نیرویی جدید برای پیشبرد اهداف بود. چه نیروی بهتر از داعش که هم نیروی انسانی فراوان و با انگیزه دارد و هم داعیه داری جهان شمولی، از سویی این به سود داعش هم هست، تا بتواند از جغرافیای خاص این کشور بهره بگیرد و در کوهستان های انبوه و مرتفع افغانستان لانه گزیند و ولایت خراسان را احیا کند.

موانع پیشروی داعش در افغانستان

اما به عقیده صاحبنظران داعش در افغانستان نمی تواند رشد یابد و ریشه بدواند آنان در بیان دلایل خود به موارد ذیل اشاره می کنند.

1. طالبان به عنوان جنبشی که توانست چند سال بر کشور تسلط یابد و مجاهدان را شکست دهد، جنبشی بود که بدنه قومی بسیار قوی در اختیار داشت، و این نکته برای کارشناسان مسائل افغانستان واضح است که تفکرات قومی چه میزان در این کشور اهمیت دارد، رقابت های قومی و اختلافات یکی از مواردی است که مانعی بر سر ملت سازی در این کشور بوده است. طالبان در ابتدای حرکت خود از منطقه جنوب افغانستان که از اقوام پشتون هستند آغاز کرد و به همین دلیل مورد استقبال قرار گرفت و مقاومت جدی در مقابلش صورت نگرفت، البته نمی توان از دادن رشوه به فرماندهان و نیز شعار های ترقیب کننده این جنبش برای مردمی که سال ها در ناامنی و ظلم بودند نیز چشم پوشید، مردم خسته از شرایط به طالبان به عنوان منجی، با آن شعار های آرمانی که می داد امید بسته بودند. ازاین رو طالبان حمایت قومی و نیز حمایت مردمی که تشنه امنیت و آرامش بودند را به دنبال داشت، هر چند با تسلط طالبان بر مناطق مشخص شد که امینت و آرامش در سایه طالبان سرابی بیش نبوده است. با این حساب باید دید که داعش از چنین فرصتی برای جای پا باز کردن برخوردار هست؟ داعش به هیچ وجه در افغانستان پایه و ریشه قومی ندارد، در افغانستان قومیت در اولیت قرار دارد، اما داعش و اعتقادات آن سرکوب گر احساسات و نگرش های قومی اند، اکنون نیز بیشتر کسانی که در افغانستان به داعش گرویده اند از کشور های آسیای میانه  اند. لذا عقبه قومی برای جذب اقوام و قبایل برای داعش وجود ندارد، مگر اینکه داعش در تدبیری بتواند احساسات قومی خاص را در افغانستان تحریک کند و از آن سود ببرد.البته این مسئله می تواند به بهانه های اختلاف شیعه و سنی و نسبت آن به اقوام افغانستان خطرساز شود و مورد استفاده داعش قرار بگیرد. برای مثال توطئه علیه قوم هزاره که تقریبا جمعیت قالبش شیعه هستند و همواره در افغانستان مورد ظلم بوده اند. اما چنان چه بیان شد این احتمال ضعیف است که حساسیت مذهبی در افغانستان جدای از حساسیت قومی موفق واقع شود.

2. مردم افغانستان و به ویژه مناطق شمالی که از اقوام غیر پشتون هستند به خوبی می دانند که آنچه در دروان طالبان در تحت عنوان دین بر آنان عرضه می شد به هیچ وجه با اسلام همخوانی نداشته، بلکه اعتقادات طالبان ترکیبی بود از وهابیت،تعالیم مکتب دیوبندی و نیز آداب و رسوم قبیله ای، آنان سال ها طعم خشونت و ظلم های طالبان تحت عنوان نام اسلام چشیده اند، لذا این تجربه ای است ارزشمند برای مردم افغانستان، هر کس نمی تواند بیاید و با نام اسلام بر آنان مسلط شود و امروز در جهان کمتر کسی است که از خشونت های داعش در سوریه و عراق بی خبر باشد، لذا افغانستان این قدر مشکل دارد که مشکلی دیگر به اسم داعش برآن افزوده شود و مردم افغانستان طعم تلخ ظلم با نام اسلامی را یک بار در حکومت طالبان، تجربه کرده اند. لذا داعش در این مسئله دچار مشکل خواهد بود.

3. نکته دیگری که موجب می شود، تا بگوییم داعش در افغانستان موفق نمی شود، این است که، این گروه از لحاظ جغرافیایی مکان نامطلوبی را برای شروع خود آغاز کرده است، شمال افغانستان و در مناطقی که بیشتر شیعه نیشین هستند، به نظر می رسد داعش قصد داشته با این اقدام خود را کمتر با طالبان در جنوب درگیر کند و نیز با عملیات های خود علیه شیعیان زهره چشم خوبی بگیرد، چیزی که تا کنون با عملیات های موفق نیروهای امینتی افغانستان ناکام مانده است، اما هر از چند گاهی حملات پراکنده و وحشیانه مردم را آزار می دهد. این اشتباه داعش بود که از مناطق شیعه نیشن که هیچ میل و گرایشی به داعش ندارند شروع کرده است و درعین حال دراین مناطق بر خلاف جنوب افغانستان نیرو های امنتی افغانستان تسلط بیشتری بر اوضاع دارند و این موجب می شود تاعرصه برآنان تنگ کرده شود.

4. نکته دیگری که باید به آن پرداخت این است که طالبان هر چند توان سابق خود را برای عملیات های بزرگ، به هیچ وجه ندارد و با اعلام خبر مرگ ملا عمر تشکیلات آن دستخوش تغییرات جدی شده است و از همان روز نخست خبر هایی از انشقاق و جدایی در میانشان مطرح شد لکن، این گروه، هنوز خود را دارای جایگاه در نزد برخی از اقوام و نیز مردم افغانستان می داند و خود را قدرتمند به حساب می آورد، همین که توانسته است دولت را وادار به پذیرش گفتگو برای صلح کند تا بتواند وارد فضای سیاسی شود و از انزوای سال های پیش فاصله بگیرد این را اهرمی برای نشان دادن  قدرت خود می داند. طالبان به شدت در قبال داعش در افغانستان موضع گرفته است،بعید به نظر می رسد که طیف رسمی و سنتی آن با داعش در زیر یک پرچم جمع شوند و به داعش فرصت عرض اندام بدهند، تا کنون نیز خبرهایی از درگیری های میان این دو مخابره شده است. با این وجود، نباید از این مسئله نیز غفلت کرد، که بیشتر گروندگان به داعش نیز اعضایی هستند که از طالبان جدا شدند، و این می تواند برای داعش یک فرصت باشد تا از اختلاف و تفرقه میان نیروهای ارشد طالبان بر سر جانشینی ملاعمر استفاده کند. و این همان نکته ای است که توجه بسیاری را به خود جلب کرد، چرا با وجود آنکه ملاعمر دو سال از مرگش می گذرد در برهه کنونی که داعش در افغانستان به دنبال نضج گیری است و اختلافات در میان طالبان به اوج رسیده و به نظر می رسد که انقضای طالبان برای پاکستان بالاخره تمام شده  این خبر علنی می شود؟

امینت و ثبات افغانستان به زیان کیست؟

 آنچه مسلم است اینکه همان گونه که ترکیه از ناامنی در سوریه و عراق سود می برد و داعش ابزار خوبی است برای تامین منافعش، در این سو نیز پاکستان، داعش را ابزار خوبی می داند که در حال حاضر که انقضای طالبان گذشته و برّندگی قبل را ندارد جایگزین آن شود. چرا که امینت و ثبات افغانستان هیچگاه به نفع پاکستان نبوده است و اقدامات سازمان اطلاعات این کشور این را اثبات می کند، حفظ عمق استراتژیک این کشور در تقابل با هند، فراموشی خط مرزی دیوراند، وابستگی افغانستان به این کشور برای اتصال به آب های آزاد، ارتباط پاکستان با آسیای میانه، رها شدن دولت پاکستان از نیروهای رادیکال مذهبی و اعزام آنها به افغانستان، جلب حمایت های آمریکا و عربستان سعودی، اهمیت خط انتقال گاز که از افغانستان عبور می کند موسوم به" تاپی" و کنترل بر آن و... می تواند دلایل قانع کننده ای برای عملکرد این کشورباشد.

کلام آخر

به نظر می رسد طالبان، این سرمایه ارزشمند پاکستان، باید جای خود را به رقیبی تازه به دوران رسیده، واگذار کند. اما اینکه این رقیب چه میزان در افغانستان موفق شود، بستگی دارد به تحولات روزهای آینده این کشور و نقش حساس نخبگان این کشور دارد. اما بر اساس آنچه در این یادداشت به عنوان موانع داعش در افغانستان به آن اشاره شد، داعش در افغاستان حرفی برای گفتن نخواهد داشت،  جز عملیات های محدود که فقط جنبه رسانه ای داشته باشد،هرچند نباید از فرصت های داعش نیز غافل نشد، که پرداختن به آن نیازمند یادداشتی جداگانه است. داعش در عراق و سوریه هم در استیصال است به طوری که اگر به مدت کوتاهی قریب به دو هفته راه های ارتباطی با ترکیه قطع شود چیزی از به اصطلاح "دولت اسلامی" باقی نمی ماند، و افغاستان با این اوصاف بار دیگری بر دوش داعش می گذارد. حقیقت این است که افغانستان این قدر مشکل دارد که دیگر جایی برای داعش برای اضافه شدن به آن نیست و داعش برای نجات خودش هم که شده بهتر است به افغانستان نزدیک نشود و حامیانش نیز باید بدانند که آزمودن مردم افغاستان با حیله های سال های دهه نود میلادی دیگر کارساز نخواهد بود. افغانستان همیشه دشمنانش را از پای در آورده کافی است به تجربه شوروی، آمریکا، طالبان و... نگاهی بیاندازیم، به قول معروف دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز نه!

منبع:دیدبان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی