گزارش راهبردی چتم هاوس: ۱۰ راهبردی که غرب باید در قبال سوریه اتخاذ کند
اشراف: یک اندیشکده انگلیسی با انتشار گزارشی راهبردی به تشریح ۱۰ راهکاری که غرب باید در قبال سوریه اتخاذ کند پرداخت...
به گزارش اشراف، اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» در گزارشی راهبری به قلم «کلیر اسپنسر»، «کریستوفر فیلیپس» و «جین کنینمونت» نوشت: با گذشت بیش از دو سال و نیم بحران در سوریه، دولتهای غربی (خصوصاً آمریکا، انگلیس و فرانسه) بین درخواست مستقیم برای رفتن «بشار اسد» از قدرت و پذیرش غیرمستقیم وی به عنوان یکی از کسانی که میتواند در مذاکرات صلح به میزبانی «سازمان ملل» مردد ماندهاند. در زمان حاضر آنها از گزینه دخالت نظامی به شرکت دادن «اسد» در مذاکرات ژنو دو تغییر موضع دادهاند. این مذاکرات قرار است پس از اینکه «اسد» در ماه سپتامبر با تحویل دادن تسلیحات شیمیایی موافقت کرد در ژانویه 2014 انجام شود.
سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید صحت محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارشها هرگز مورد تأیید اشراف نمیباشد.
- درباره نویسندگان
دکتر کلیر اسپنسر مدیر برنامه خاور میانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس است. او در زمینه سیاست بینالمللی در قبال خاور میانه و سیاست بینالمللی در رابطه با سوریه تخصص دارد. دکتر کریستوفر فیلیپس همکار مدعو در برنامه «منا» و استاد دانشگاه در کالج «کوئین مری» دانشگاه لندن است. او در زمینه سوریه و سیاست هویت تخصص دارد. جین کنینمونت معاون مدیر و عضو ارشد تحقیقات در برنامه «منا» است. او در زمینه مسایل خلیج فارس، سیاست اقتصادی و روابط بینالملل در خاور میانه تخصص دارد.
این گزارش در پی آن است که رویکردی راهبردیتر در پاسخ کشورهای غربی به بحران سوریه و همسایگان این کشور به دست دهد. در این گزارش آمده راهبردی مؤثرتر از سوی کشورهای غربی نباید تصویری ساده از بحران نشان دهد و آن را صرفاً نتیجه خشونتهای فرقهای و مذهبی بداند. چنین راهبردی نیازمند اهداف روشنتر است که پایان دادن به خشونتها، کاهش کشتار و جلوگیری از سقوط دولت را شامل میشود. این راهبرد همچنین باید به سمتی هدفمند شود که غرب در آن قدرت نفوذ دارد و از این که تمام مخالفان را تحت عنوان کلی ائتلاف ملی سوریه جمع بندی کند به گستره عظیمتر تفکرات موجود در سوریه توجه نماید.
- پیش زمینه
این مقاله از تحقیقات و جلسات توجیهی سیاستها که توسط نویسندگان در مباحثات مربوطه انجام شده با حضور کارشناسان متعدد اندیشکده چتم هاوس برگزار شده، استفاده کرده است. در این نوشته همچنین از کارهایی که توسط کارگروه مطالعات سوریه، که در برنامه منا (خاور میانه و شمال آفریقا) از دسامبر 2011 تا کنون انجام شده، نیز استفاده کرده است. در این مقاله همچنین به نکاتی که توسط تحقیقات مرتبط برنامه منا در زمینه نیروهای پیش برنده از سوی خیزشهای جهان عرب، عوامل اقتصادی-سیاسی انجام شده توجه داشته است و به سیاست فرقه گرایی در منطقه؛ سیاست خارجی ایران، عراق، ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس پرداخته است.
محققان برنامه «منا» مرتباً در زمینه تحلیل سوریه و گسترش بحران در منطقه نظرات خود را اعلام میکنند و اکنون در حال انجام یک سری امور با عنوان «سوریه و همسایگانش» هستند که بر تأثیرات اقتصادی، سیاسی و بشردوستانه بحران در پهنه منطقه تمرکز دارد. خطوط فکری موجود در این پیشنهادها در تعدادی از مقالات و تحلیلهای نویسندگان که در انتهای مقاله آمده است ذکر شدهاند.
■ فرقهای شدن بحران سوریه به بازیچهای در دست حکومت «اسد» تبدیل شده است■
- مقدمه
مدت زمان بسیاری است که محرز شده تنها راه حل پایدار برای بحران سوریه راه حلی سیاسی است. اما خواست برای استعفای «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه، و اقدام نظامی و پس از آن تغییر موضع ناگهانی به خاطر مخالفت پارلمانی با حمله در انگلیس، آمریکا و فرانسه به حکومت سوریه اجازه داده تصور کند این تغییر رویکرد نه نشانهای از خردورزی غرب بلکه ضعف این کشورها است. عواملِ «برخوردار از حمایت غربِ» مخالفان نیز شرایط آشفتهای دارند. حکومت «اسد» همیشه خود را در هیئت نیرویی جهت ایجاد ثبات در مقابل تروریسم مورد حمایت غرب جلوه میدهد، حتی در آن زمان که با یک خیزش کاملاً صلح دوستانه مواجه بود. نظامی شدن، به افراط رفتن و فرقهای شدن بحران به بازیچهای در دست حکومت «اسد» تبدیل شده است و این در صورتی است که ماهیت حقیقی بحران در مناطق مختلف به شدت در شرایط آن منطقه تعیین میشود.
■ تصویر واقعی سوریه ■
اکنون تخمین زده میشود عوامل معارض مسلح در داخل جریان مخالفان نزدیک به 10000 تا 12000 نفر باشند اما فعالیتهای آنها بیشتر از آن که تهدیدی راهبردی علیه دولت سوریه باشد فرصتطلبانه و تاکتیکی است. با وجود تلاشهای اخیر عربستان سعودی در زمینه هماهنگ سازی اقدامات نیروهای القاعده[1] گزارشهایی رسیده که نشان میدهد پایگاههای شورشیان توسط نیروهای ارتش سوریه به تصرف درآمدهاند. در واقع میتوان گفت تلاشهای منطقهای و بینالمللی حکومت سوریه برای مشروعیت بخشی به خود از این تصور که حکومت در حال مبارزه با القاعده و نیروهای همفکر است به نفع خود استفاده کرده است. اما آن چه توسط پرسنل سازمان ملل، روزنامه نگاران داخلی و نیروهای کمک خارجی تصویر میشود بسیار متفاوت است: بحرانی که به اختلافات، اطلاعات نادرست، جرم، ربودن خارجیها در ازای پول و حضور نیروهای داخلی و خارجی در میان گروههای جنگنده متفاوت برای دست یابی به منابع آغشته شده است؛ و از وجود راهبردی متحد برای مبارزه با حکومت «اسد» خبری نیست.
■ مسلح کردن مخالفان راه حل بحران نیست ■
لذا نیاز است از تصویر سادهانگارانهای که توسط بیشتر رسانهها نشان داده میشود بگذریم. این تصاویر حل بحران حاضر را تنها از راه پیروزی «اسد» یا القاعده میبینند و اساس آن را مذهبی میدانند. مخالفان نمیتوانند در مقابل ارتش ملی که توسط دولت قدرتمند و متحدان غیر دولتی (ایران، روسیه، حزب الله و مبارزان عراقی) حمایت میشوند به موفقیت نظامی دست پیدا کنند. مسلح کردن مخالفان راه حل بحران نیست چرا که اکنون شرایط محلی نسبت به مقاومت ملی در مقابله با حکومت «اسد» تأثیر بیشتری دارد. اما حتی یک آتش بس و توافق برای انتقال قدرت ملی به نوعی به فشار بینالمللی نیازمند است.
■ لزوم دوری از تحلیلهای نادرست ■
۱۰ پیشنهادی که در ادامه آمده به راههای جدیدی که دولتهای غربی باید بتوانند در آن مسیر به توجه و سیاستهای خود شکلی جدید ببخشند اشاره دارد. در این راهکارها از افتادن به دام تحلیلهای اشتباه گذشته از چالشهای اساسی دوری شده است چرا که همین تحلیلهای نادرست به اقداماتی انجامید که به وجود آمدن راهبردی پایا در قبال سوریه در دو سال و نیم گذشته را ناممکن کرده است.
■ اولویتهای مد نظر ■
با توجه به سرعت اتفاقات مرتبط در سوریه و بینالمللی شدن و افزایش یافتن چشمگیر بحران سوریه این گزارش ادعا میکند تضمین اتحاد آینده دولت سوریه و بافت جامعه این کشور بسیار حیاتی هستند و باید در تلاشهایی که توسط سیاستهای کشورهای غربی جهت رسیدن به نتایجی منسجم در نظر گرفته میشوند یک اولویت باشند.
■ نشانههای متناقض کشورهای غربی ■
۱- شناسایی روشن تر اهداف و اولویت بندی آن چه در سوریه مهم تر است
دولتهای غربی نشانههای مختلف و متعارضی ارسال میکنند چرا که خود درباره اهدافشان در سوریه دچار سردرگمی هستند. این موارد شامل حوزههای بشردوستانه، حل بحران، مهار بحران، تغییر حکومت جهت دستاورد راهبردی، مقابله با تروریسم، از بین بردن تسلیحات شیمیایی و منع گسترش تسلیحات است. این اهداف نه تنها با هم تناقض دارند بلکه ملاحظات گستردهتر منطقهای و بینالمللی که نمیتوانند بر اولویتهای قابل دست یابی و لازم برای ثبات و بهبودی طولانی مدت سوریه نیاز است تمرکز کنند نیز در آن دخیل هستند. مشکلات داخلی با و یا بدون خروج «اسد» از حکومت ادامه خواهند یافت اما سقوط سوریه منطقه را برای سالهای آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. از این رو مهم است که بر ابتدا بر اهداف اولویت دار در قبال سوریه تمرکز شود و نقش و اثربخشی بازیگران خارجی مستقیماً به سمت دست یابی به این اهداف هدایت شوند.
■ باید به عواملی که خیزشهای ابتدایی را رقم زدند رسیدگی شود ■
۲- تضمین یکپارچگی دولت و آن چه از جامعه مدنی باقی خواهد ماند
یکی از اهداف روشن باید به حفظ یکپارچگی دولت سوریه و آن چه از جامعه مدنی باقی مانده است اختصاص داشته باشد. تمرکز اصلی باید بر اهداف مشترک بشردوستانه-سیاسی باشد: خاتمه دادن به خشونت، کاهش کشتار و جلوگیری از سقوط دولت. در این جا فرصتهایی برای به وجود آوردن اتفاق نظر بینالمللی وجود دارد. از سوی دیگر تمرکز صرف بر اولویتهای کشورهای غربی مثل تحکیم اعتبار آمریکا، یا اتکا به اهداف مشترک این کشور و کشورهای خلیج فارس برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه به منافع مردم سوریه ارتباط چندانی ندارد و ناگزیر پاسخ متقابل دیگر قدرتهای بینالمللی یا منطقهای دخیل را برخواهد انگیخت. اولین اولویت باید بر کاهش خشونت استوار باشد اما یک راه حل پایدار باید به عواملی که در ابتدای امر به خیزش و بحران در سوریه منجر شدند رسیدگی کند. این عوامل شامل نبود راهی جهت رسیدن به تغییر سیاسی از راه غیرخشونت آمیز، سرکوب طولانی مدت مخالفان سازمان یافته، و همچنین فساد و منافع متناقض اقتصادی و سیاسی میشود.
■ توجه به حامیان بحران سوریه ■
۳- تمرکز بر حوزههایی که قدرت نفوذ در آن وجود دارد
کشورهای غربی بر بازیگران حکومت سوریه نفوذ چندانی ندارند به جز این که به آنها انگیزه بدهند از مقام خود استعفا دهند (که تا به امروز موفقیت بسیار محدودی داشته است). این کشورها بیشترین قدرت نفوذ را بر حامیان حکومت، روسیه و اکنون ایران دارند. هر کدام از این دو کشور دستور کار بینالمللی دارند که تا حد بسیار از سوریه حمایت میکند و ممکن است جایی برای تعادل میان اهداف متناقض داشته باشند. موضع چین هم باید بیشتر مورد کند و کار قرار بگیرد: این کشور با سوریه روابط دیرینه دارد. پکن در مخالفت با اقدام نظامی از مسیر سازمان ملل با روسیه هم صدا شد و به طور کلی هم با چنین مداخلاتی مخالف است. اما چین همچنین مایل است روابط حسنه با سلطاننشینهای حاشیه خلیج فارس و ایران را حفظ کند زیرا این دو منابع اصلی تأمین نفت این کشور به حساب میآیند.
■ نگرانی مخالفان سوری از کمرنگ شدن اهمیت بحران سوریه ■
دولتهایی که از مخالفان حمایت کردهاند- مثل «لندن 11[2][1][1]» -- بر ائتلاف ملی سوریه، که گروهی مخالف است، نیز کمی قدرت نفوذ دارند ولی مخالفان سوریه به طور روز افزون به این نتیجه رسیدهاند که متحدان غربی در مقایسه با حامیان عرب حوزه خلیج فارس بسیار غیرقابل اعتماد تر هستند. بسیاری از اعضای مخالفان شک دارند که مبادا غرب در پی توافقی باشد که «اسد» را در قدرت نگه دارد. تعیین تاریخی جدید برای مذاکرات ژنو دو (که در نوامبر سال 2013 اعلام شد) کمی پس از اعلام توافق نامه موقت بینالمللی درباره برنامه اتمی ایران بر نگرانیهای مخالفان سوری افزوده است. آنها نگرانند منافع سوریه نسبت به دستور کار بینالمللی جلوگیری از گسترش تسلیحات (چه در قبال ایران و چه تسلیحات اتمی سوریه) و خواست آمریکا برای رسیدن به توافق طولانی مدت با ایران به اولویت پایین تری تنزل کند. کشورهای غربی- خصوصاً آمریکا، انگلیس، و فرانسه- بر کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه، که اکنون مهمترین حامیان مخالفان سوری هستند، قدرت نفوذ دارند. با این همه همکاری نزدیک میان آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی در ارتباط با سوریه به خاطر مباحثاتی که بر سر اقدامات نظامی محتمل در سپتامبر 2013 در گرفت دچار صدمه شده است. این موقعیت به خاطر اختلاف نظر در رابطه با ایران وخیم تر هم شد؛ و این در حالی است که رابطه ترکیه با کشورهای منطقه خلیج از ناحیه سیاستهای متناقض در قابل مصر دچار آسیب شده است.
■ کارکردهای مذاکرات صلح ژنو دو ■
مذاکرات ژنو دو بیشتر میتواند در زمینه تضمین توافق میان بازیگران مطرح بینالمللی جهت توقف بالا گرفتن و شعلهور شدن بحران در سوریه به کار گرفته شود و یا به ساز و کاری ختم شود که بتواند آشتی نهایی میان بازیگران متعدد حاضر در سوریه را به دست دهد و تنها بر حل تفاوتهای بازیگران هر منطقه از کشور بر سر پارامترهای توافق بر سر انتقال قدرت تمرکز نکند. با توجه به سخت بودن معرفی یک گروه نماینده از سوریه به این نشست بینالمللی در زمان اندک باقی مانده بهتر است جامعه بینالمللی انرژی خود را جهت کاهش تأثیر خود بر گسترش خشونت در سوریه صرف نماید.
■ نبود جبهه متحد مخالفان ■
۴- تعامل با طیف گستردهتری از بازیگران حاضر در سوریه
برای نمایندگی مخالفان سوری در مذاکرات بینالمللی نیاز است گروهی بیش از ارتش آزاد سوریه در میز مذاکره حضور یابد. اما تلاش غرب برای یافتن جبهه متحد مخالف که بتواند نماینده طیف عظیمی باشد و غرب آن را قبول داشته باشد بی نتیجه باقی مانده است. برای شکست تلاش جهت تشکیل چتری متحد با دورنمای سیاسی روشن دو دلیل عمده وجود دارد.
■ مخالفان سوری مرکزیت ندارند ■
اول این که مخالفان حکومت سوریه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی، اصولاً مرکزیت ندارند و در مناطق گسترده شدهاند. نمونهای مشابه که کشورهای غربی انتظار داشتند در سوریه هم شکل بگیرد در لیبی و توسط شورای ملی انتقالی لیبی دیده شد، اما حتی این شورا هم نتوانست در طول زمان در زمینه تضمین مشروعیت پایا در لیبی موفق عمل کند.
■ عدم تخصیص منابع صحیح ■
دلیل دوم این که دسترسی به منابع و مدیریت انتظارات مشکل بوده است. گروه «لندن 11» و دوستان سوریه که قبل از آن به وجود آمد بودجه عملیاتی شورای ملی سوریه (که بعداً توسط ائتلاف ملی سوریه جایگزین شد) را تأمین کردند تا خارج از سوریه فعالیت داشته باشد ولی این تلاش با دیگر تلاشهای مشابه و یا استقرار ساز و کاری شبیه به این مورد برای ارتش شورای ملی سوریه جهت تضمین مشروعیت و اعتبار در مقابل گروههای مخالف داخل کشور همراه نبوده است. هدف اتحاد مخالفان هدف ثابتی نیست؛ یک گزینه پایدار تر نسبت به تلاش برای تقویت نفوذ یک کشور غربی خاص میتواند بر تمرکز بر ایجاد همکاری میان نظرات متعدد مخالفان در قبال هدف مشترک حفظ حیات آینده سوریه تکیه کند.
■ لزوم از سر گیری تعاملات جامعه مدنی ■
۵- تعامل بیشتر با جامعه مدنی سوریه
بهتر است کشورهای غربی به جای این که تلاش خود را برای یافتن رهبران فردی، مثل یک نخست وزیر احتمالی، متمرکز کنند به سمت نقشهای جهت انتقال قدرت که بتواند تا جایی که در جامعه سوریه امکان آن وجود دارد قابل لمس باشد حرکت کند و تمرکز اصلی خود را بر آتش بس بگذارد. رهبران باید از میانه روندهای جدیدی که گفتگوهای داخلی درون شبکههای سوری را به سطح گستردهتری جهت توافق ملی میرساند حرکت کنند، حتی اگر چنین توافقی تنها شامل یک تعهد ابتدایی جهت تضمین انسجام دولت باشد. ممکن است رهبرانی که علاقه داشته باشند در چنین حرکتهای شرکت کنند در صورت شناسایی شدن و انتخاب شدن توسط قدرتهای خارجی مشروعیت محلی خود را از دست بدهند. اما نقش کشورهای خارجی باید تسهیل بده بستانهای درون شبکهای باشد، شبکهای که باید توسط فعالان خارجی و سوریهایی که خارج از این کشور زندگی میکنند طراحی و ساخته شود. مذاکرات رسمی باید با «مسیر دوم» همراه باشد و طیف گستردهتری از جامعه مدنی سوریه و رهبران مجامع را در خود داشته باشد. با وجود هفت میلیون بی خانمان، که دو میلیون از آنها پناهجو هستند، آینده سوریه تا حد زیادی در خارج از این کشور رقم خورده است. یکی از گزینههای موجود این است که با افرادی که به تازگی به بیروت و عمان رفتهاند همکاری شود. دیدگاه لازم این است که جامعه مدنی باید قبل از شکسته شدن ارتباطات شکننده موجود میان افراد به تبعید رفته و بی خانمانهای درون کشور عملکرد خود را از نو آغاز کند.
■ استفاده از همسایگان و کشورهای شریک در بازگرداندن امنیت به سوریه ■
۶- یافتن نقاط مشترک بین بازیگران اصلی
تلاشهای بینالمللی و منطقهای کشورهای غربی باید بر شناسایی حوزههای مشترک میان بازیگران اصلی تمرکز داشته باشد. این بازیگران شامل کشورهای همسایه سوریه (که میزبان بخش اعظم پناهجویان سوری هستند و یا مثل اسرائیل در خطر سرازیر شدن بحران به آن نواحی قرار دارند) و حامیان اصلی حکومت (روسیه و ایران) و مخالفان (ترکیه، کشورهای حوزه خلیج فارس و غرب) میشود. حوزههای توافق نظر میتواند شامل جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به مقر شورشیان، حفظ نهادهای دولتی، ثبات منطقه، و کاهش مکفی خشونتها به اندازهای که بحران پناهجویان تمام شود و برخی از آنها بتوانند به کشور باز گردند باشد. حال که رویکرد و وفاداری فرق مختلف توسط بازیگران متعدد نمایندگی میشود کسان دیگری هم در منطقه هستند- مثل روحانیون پر طرفدار- که خطر جدی افراطی گری فرقهای کنونی را میدانند و میتوانند در جریان صلح، از جمله تلاشهایی جهت حفظ بقاع متبرکه حضور پیدا کنند.
■ تردید نسبت به نقش حامیان خارجی در بحران سوریه ■
قطر، عربستان سعودی و ترکیه بیشتر نفوذ را بر گروههای مسلح مخالف دارند و میتوانند در امر آوردن فرق مختلف به سر میز مذاکره نقش اصلی ایفا کنند. در حالی که متحدان غربی این کشورها در انتخاب و حمایت از گروه مخالفی که به سر میز مذاکره بیاید محتاطانه عمل میکنند و در نهایت حمایت کمتر قابل اعتماد و دچار وقفهای ارائه دادهاند ترکیه و کشورهای خلیج فارس با ارسال مستمر پول و تسلیحات توانستهاند نفوذ خوبی بر شرایط به دست آورند. کشورهای خلیج فارس لیکن کم کم از سایه نقش حامیان معتبر دموکراسی و خواستههای یک دولت مردم گرا تر خارج شدهاند و اقلیتهای سوری تدریجاً نسبت به خطرات حمایت خارجی از برنامههای فرق مختلف در داخل کشور دچار تردید شدهاند.
■ تاکید بیشتر بر نگرانیهای از پیش ابراز شده ■
ترکیه، کشورهای خلیج فارس و خصوصاً عربستان سعودی که از جمله بازارهای تجاری مهم و سنگین منطقه هستند از قدرت نفوذی برخوردارند که همان طور که در گزارشات تلاشهای دو طرفه اخیر بدان اشاره شده میتوان از آن در توافقات احتمالی با ایران و روسیه استفاده کرد. برای تشویق ایشان به کار موازی با اولویتهای کشورهای غربی به سوی اهداف مشترکا به بحث گذاشته شده جهت تضمین انسجام دولت سوریه، دولتهای غربی باید به نگرانیهایی که تا کنون ابراز داشتهاند اهمیت بیشتری بدهند. یکی از این نگرانیها نقش «سازمان ملل» (که در اقدام اخیر عربستان سعودی در خودداری از گرفتن کرسی خود در شورای امنیت سازمان امنیت نمود داشت) و دیگری نتایج مد نظر از مذاکرات جاری کشورهای 1+5 و ایران است. شاید لازم باشد ایران هم به این اتفاق نظر بنیادین منطقهای بر سر اهمیت جلوگیری از از هم پاشیدگی و بی ثباتی سوریه و رسوخ آن به منطقه وارد شود و برای این امر کاری بیشتر از آن چه انجام داده انجام بدهد.
■ هزینه بحران سوریه برای ایران ■
ایران اکنون رقیب خود را دست برتر بازی میبیند اما حضور این کشور در سوریه برایش هزینه بر بوده است. این نقش باعث شده ایران نتواند با جریانهای خیزش در کشورهای عرب و اخوان المسلمین اتحاد برقرار کند. این مسئله همچنین- دست کم در شرایط حاضر- به قیمت اتحادش با حماس و تصور عامه تخریب شده از سیاست خارجی ایران در خاور میانه که آن را کشوری با دستور کار فرقهای توصیف کرده است تمام شده است؛ لذا شاید ایران هم منافعی در جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به بهانهای برای حمله به خود و متحدش، عراق، داشته باشد. اما این خطر وجود دارد که شاید ایران بخواهد حضور شبه نظامی یا نیابتی خود را به عنوان یک سیاست تضمینی در سوریه حفظ کند.
■ لزوم حفظ نهادهای امنیتی ■
۷- برنامه ریزی برای اصلاحات در نهادهای امنیتی پس از بحران
پیکره بندی دوباره ارتش و نهادهای امنیتی در سوریه پس از بحران، که بسیاری از اعضای آن در مبارزه با شورشیان حضور داشتهاند، چالشی جدی به وجود میآورد و باید برای آن برنامه ریزی بشود. چینش نادرست ارتش در عراق پس از حمله آمریکا به این کشور در سال 2003 بسیاری در منطقه را نسبت به از بین بردن کامل چنین نهادهایی محتاط کرده است. روسیه و ایران، که در زمینه چنین نهادهایی با هم همکاری نزدیکی دارند، الزاماً نقش کلیدی در این حوزه بازی میکنند.
■ موارد امنیتی باید از قبل طراحی شوند ■
نمونههای خوبی از زمان بحران بالکان و بعد از آن وجود دارد که میتواند در زمینه طراحی نقشهای در این رابطه بسیار راهگشا باشد. درک نقش ارتش سوریه و سازوکار امنیتی قبل از سال 2011 و این که بحران حاضر چگونه نقش اعضای تشکیل دهندهاش را عوض کرده است باید قبل از اعمال اصلاحات به انجام برسند. همچنین باید بازیگران خارجی مناسب تر جهت کمک به دوره انتقال در سوریه هم از جمله موارد لازم است.
■ استفاده از کشورهای دیگر در تأمین امنیت سوریه پس از بحران ■
۸- فکر کردن به این که چگونه میتوان پس از بحران امنیت کشور را تضمین کرد
دولتهای غربی، و خصوصاً آمریکا، انگلیس و فرانسه به عنوان اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل باید درباره نحوه تضمین امنیت در سوریه پس از بحران تفکر کنند چرا که این موضوع میتواند کلید هر انتقال قدرت موفقیت آمیزی باشد. توافق بر سر روند انتقال قدرت در آینده سؤالات جدی در حوزه اعمال این تغییر ایجاد میکند. اجرای یک توافق صلح مشروط از سوی «سازمان ملل» یک احتمال موقت است، اما نیازمند توافق قبلی میان دو جبهه مخالف حاضر در شورای امنیت سازمان ملل است، دو جبههای که کاهش و کنترل گسترش خشونت به نفع آنها است. در آن چه شرایطی خطرناک تر خواهد بود باید بر سر این که کدام کشور ارتش خود را در سوریه پیاده کند عمیقاً تفکر شود. یک گزینه میتواند این باشد که ورود نیروهای دیگر کشورهای دوست را نکتهای مثبت بدانیم تا این نیروها بتوانند نقش متحد خود را در نواحی مختلف سوریه به خوبی بازی کنند. مثلاً پاکستان و/یا ترکیه میتوانند در مناطق تحت تصرف شورشیان حضور داشته باشند و هند و/یا برزیل در نواحی که به دست حکومت است حاضر شوند.
■ دعوت از کشورهای بی طرف ■
۹- عملکرد سازمان ملل فرای همکاری و کمکهای بشردوستانه
برای رسیدن به این مرحله کشورهای غربی و جامعه بینالمللی باید نقش «سازمان ملل» را چیزی بیشتر از نهادی جهت ارسال کمکهای بشردوستانه بدانند. باید تجارب قبلی «سازمان ملل» در زمینه مدیریت بحران و کاهش آن دوباره بررسی شود و بهترین راهکار اجتماعی و اقتصادی برای حفظ و مانایی دولت پس از بحران سوریه اتخاذ شود. بخشی از مشکل این جا است که بازیگران بینالمللی که بتوانند به شکل قابل اطمینانی ادعا کنند برای عزت نفس مردم سوریه کار میکنند کم هستند. این دقیقاً همان جایی است که کشورهای بی طرف تر باید تشویق به نقش بازی کردن بشوند. همچنین تاکنون کمکهای انسان دوستانه و کمکهای مالی بینالمللی از تلاشهای دیپلماتیک بینالمللی جهت پرداختن به کنه بحران دور ماندهاند. بدون تعصب بر بیطرفانه بودن تلاشهای بینالمللی حفاظت از مددکاران و دسترسی به جوامع نیازمند در داخل سوریه و کشورهای همسایه باید به عنوان یک راهبرد کلی جهت شناسایی و کاهش دلایل مرتبط خشونت و عدم امنیت به کار گرفته شوند. این مسئله شامل تلاشهایی جهت مبارزه با گسترش اعمال مجرمانه، که اکنون دزدیدن خارجیها برای گرفتن پول را نیز شامل میشود، نیز هست.
■ دولتهای غربی باید به نیازهای مردم سوریه توجه کنند ■
۱۰- اجتناب از نگاه به بحران از دریچه اختلافات فرقهای
کشورهای غربی باید از افتادن به دام مشاهده بحران سوریه از دریچه اختلافات فرقهای دوری کنند. با این که بحران به طور غیرمستقیم از مسایل فرقهای نشئت میگیرد فرقهای بودن شاخص جنگ داخلی عراق یا جنگ بوسنی هنوز در سوریه نمود پیدا نکرده است و مردم این کشور فرقه گرایی مد نظر گروههای افراطی شورشی و عوامل بدبین موجود در حکومت را رد میکنند. مباحثات بینالمللی درباره سوریه غالباً بر خوانشهای بسیار سادهانگارانه از یک بحران شدیداً پیچیده، چند لایه و مرتباً در حال پیشرفت بنیان گذاری شدهاند. صحبت درباره سوریه همچنین با عوامل مختلف موجود در محیط در نواحی مختلف و در زمانهای متفاوت و وجود اطلاعات زیاد آغشته به تبلیغات و اطلاع رسانی نادرست دچار سختی دو چندان شده است. بسیاری از سازمانها قربانی خوانش دقیقاً ساختارمند حکومت «اسد» شدهاند. این خوانش تهدیدهای موجود را مواجهه با شورشیان برخوردار از حمایت خارجی و دستکاری خارجی در تفاوتهای فرقهای و مذهبی میداند و مدعی است این مسایل قبل از بروز بحران در سوریه جایگاهی نداشتند. دولتهای غربی باید در این مورد شفاف نگری داشته باشند که منافع ایشان زمانی بهتر در نظر گرفته میشود که بر نیازهای مردم سوریه متمرکز باشد نه موفقیتهای موقتی (مثل از بین بردن برنامه تسلیحات شیمیایی دولت سوریه) جهت ارزیابی پیروزمندانه اتفاقاتی که در سوریه رخ میدهد.
■ اقدام حساب شده برای حفظ منافع غرب در منطقه ■
اگر این اهداف دقیقاً اعلام نشوند و درباره آن اقدامی صورت نگیرد ممکن است کار به جایی برسد که غرب مورد تنفر تمامی طرفین حاضر در سوریه قرار بگیرد. دولتهای غربی، خصوصاً آمریکا، تا همین الآن هم به خاطر شعلهور کردن یا ناتوانی در حل بحران مورد اتهام قرار گرفتهاند و تصور مردم داخل سوریه از نفوذ آمریکا با آن چه این کشور از نفوذ خود متصور است هم خوانی ندارد. باید بین عوامل داخلی و خارجی در زمینه حل بحران تعادل منطقی به وجود آید. بیشتر افراد معتقدند راه حل نمیتواند بدون این که حامیان خارجی با خود به توافق برسند اتفاق بیفتد. این جبههها هم از یکدیگر مستقل هستند و نمیتوان آنها را مجبور به توافق کرد؛ لذا با توجه به تحلیل روشن و آگاه به مسائل منطقهای بحران و منافعی که همچنان به آن دامن میزنند لازم است در صورتی که به دنبال رسیدن به توافق هستیم عوامل اصلی ایجاد کننده آن را یافت و بدان رسیدگی کرد. دولتهای غربی که متوجه شدهاند پیش بینیهای ابتدایی آنها مبنی بر رفتن زودهنگام «اسد» از قدرت غلط از آب در آمده حال در این خطر قرار دارند که در مسیر مخالف بیش از حد به پیش بروند و به سمت ثبات با وجود «اسد» گام بردارند- که این کار در واقع بذر سقوط خود را در خود دارد. انتخاب این وعده پوچ ثبات تنها به منافع طولانی مدت غرب در منطقه صدمه خواهد شد چرا که در نهایت مردم خواستار آن خواهند شد که حکومت «اسد» که مسئول کشتار بیش از 120000 نفر از مردم کشور خودش است مجازات شود.
ش/ر/۰۰۴۴۳/۱۶۴۳/
پایان
منابع
Claire Spencer, ‘Syria: the real costs of diplomacy’, Prospect, June 2013. http: //www. prospectmagazine. co. uk/blog/syria-diplomacy-conference-assad-russia/#. Ua9mpdKG1MS
Claire Spencer, ‘The Forgotten Syrians’, Expert Comment, Chatham House, 4 October 2013. http: //www. chathamhouse. org/media/comment/view/194629;
Claire Spencer, ‘The west’s alliance against Assad is riddled with contradictions’, The Guardian, 26 March 2013. http: //www. theguardian. com/commentisfree/2013/mar/26/international-community-fails-syria-local-agendas
Christopher Phillips, ‘Into the Quagmire: Turkey’s Frustrated Syria Policy’, Chatham House Briefing Paper, December 2012. http: //www. chathamhouse. org/publications/papers/view/188137
Christopher Phillips, ‘Flawed Logic to Lift Syria’s Arms Embargo’, Expert Comment, Chatham House, 28 May 2013. http: //www. chathamhouse. org/media/comment/view/191703
Interview with Christopher Phillips, The World Tonight, BBC Radio 4, 19 November 2013. http: //www. bbc. co. uk/iplayer/episode/b03hvx76/The_World_Tonight_19_11_2013/
Jane Kinninmont, ‘Syria: Lack of Strategy’, Expert Comment, Chatham House, 30 August 2013. http: //www. chathamhouse. org/media/comment/view/194035
Jane Kinninmont, ‘Syria: Paying the Price for Iraq’, Expert Comment, Chatham House, 29 July
[1] رجوع کنید به یزید سایق، "متحد کردن شورشیان سوریه: عربستان سعودی به نزاع میپیوندد" (آی.اس.ان ای.تی.اچ زوریخ، 5 نوامبر 2013)
http://www.isn.ethz.ch/Digital-Library/Articles/Detail/?lng=en&id=172128
[2] گروه لندن 11 متشکل است از مصر، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اردن، قطر، عربستان سعودی، ترکیه، امارات متحده عربی، انگلیس و آمریکا. به نشریه لندن 11 منتشر شده در 22 اکتبر 2013 مراجعه کنید.
https://www.gov.uk/government/news/london-11-meeting-on-syria
برگرفته از اشراف