کشتار کودکان و تغییر ماهیت طالبان پاکستان
از حمله اخیر طالبان میتوان به عنوان موازنه تروریسم بین افغانستان و هند در برابر پاکستان نام برد. چرا که هر دو این کشورها از مواجه با گروه های تروریستی رنج میبرند و بسیاری از کارشناسان سرمنشا و تغذیه آنها را از پاکستان و نهادهای حاکمیتی آن، از جمله سازمان اطلاعات ارتش پاکستان(ISI) میدانند. یعنی پاکستان در برابر بازی که با کارت گروههای تروریستی در مقابل هند و افغانستان انجام میدهد باید منتظر استفاده این دو کشور از این اهرم برای فشار به پاکستان باشند...
حمله به یک مدرسه در پیشاور پاکستان بی هیچ شائبهای، یک عملیات فاقد توجیه منطقی و انسانی و یک جنایت بشری است.
طالبان پاکستان گروهی مسلح و جنگجوست که در زمین تروریست خیز مناطق قبایلی پاکستان رشد کرده است. برخی این گروه را بیشتر یک گروه قومی میدانند، یعنی اکثریت یا همهی اعضای آن از قوم پشتون و با آداب و رسوم قومی خود هستند و از سوی دیگر برعکس بسیاری دیگر از گروههای تروریستی حاضر در پاکستان به جای آنکه هند، آمریکا، افغانستان، ایران، شیعیان پاکستان یا اقلیتهای دینی را هدف عمده خود قرار دهند دولت و در اصل ارتش پاکستان را به هماوردی می طلبند و البته اجرای شریعت اسلامی را به عنوان دستورکار خود بیان میکنند.
با روی کار آمدن نوازشریف به عنوان نخستوزیر پاکستان، سخنانی مبنی بر مذاکره برای صلح با طالبان پاکستان مطرح گردید و این در حالی بود که ارتش پاکستان از این روند چندان استقبال نکرد و بالعکس به عملیات گسترده ضرب عضب علیه طالبان پاکستان دست زد.
طالبان پاکستان نیز پس از دست دادن مکرر رهبران خود، درپی حملات پهپادهای آمریکایی دچار اختلاف در بدنهی خود شد. این مسئله، خود را در خروج عدهای از اعضای این جنبش یا ائتلاف، از بیعت ملا فضلالله و بیعت با بغدادی سرکرده گروهک داعش نشان داد.
لذا چند نکته در رابطه با حمله گروه طالبان پاکستان به این مدرسه مورد مداقه میباشد:
1- این حمله، موجب وحدت دولت و ارتش این کشور برای مقابله همه جانبه با این گروه شده است و به نوعی دولت را از موضعی که در ابتدای روکارآمدن خود داشت، منصرف خواهد کرد. در دیگر سو میتوان در آینده، امید به تبدیل شدن این فرصت داشت به عنوان نقطه وحدتی برای همه گروههای پاکستانی.
2- دولت پاکستان این روزها، درگیر با تظاهراتهای مختلف ضد دولتی به سردمداری حزب انصاف تحت رهبری عمران خان و همچنینبرخی دیگر از گروههای مخالف دولت منتخب نواز شریف است و به بیانی دیگر دولت کنونی پاکستان، از یک بحران مشروعیت در بین بخشی از مردم این کشور مواجه شده است.بنابراین، این حمله میتواند موجب تضعیف دولت به دلیل مواضع سازشکارانه ابتدایی خود در مقابل طالبان پاکستان باشد. البته از سوی دیگر میتواند این فرصت را برای دولت فراهم کند که با ایجاد نوعی وضعیت فوقالعاده، این ریسک را انجام دهد که برای مقابله با گروه های مخالف دست ارتش را باز کند.
3- این عملیات را گروهی از طالبان پاکستان برعهده گرفت که عملا زیر بیعت ملافضلالله بودند و نه گروه منفک شده و بیعت کرده با داعش. از سوی دیگر این گروه در شهری دست به عملیات زد که اکثر آن را قوم پشتون تشکیل میدهند و به نظر نوعی ضعف و محدود شدن جغرافیایی عملیات طالبان پاکستان را نشان می دهد.
4- تغییر ماهیت طالبان پاکستان نیز به نوعی مشهود است. حمله به کودکان برخلاف آن چیزی است که این گروه به دنبال آن بود یعنی مقابله با ارتش. اگرچه این مدرسه، مدرسه ارتش بوده است اما جز یک انتقام جنون آمیز در مقابل عملیات ارتش نمی تواند چیز دیگری باشد.
5- انشقاق و اختلاف بین طالبان افغانستان و پاکستان عیان شد. طالبان افغانستان و بسیاری از گروههای تروریستی پاکستان این عملیات را محکوم نمودند. فروپاشی طالبان پاکستان با این حمله انتقام جویانه و قدرت نمایانه شدت خواهد گرفت.
6- عدم پوشش خبری مناسب با این جنایت در مقایسه با گروگانگیری در سیدنی استرالیا، به نوعی برخورد دوگانه و سیاسی با مسئله تروریسم حتی در سطح رسانهها را نشان داد. در کشور ما ایران به عنوان کشور مسلمان، برادر و همسایه پاکستان به خصوص در سطح رسانه ای و مردمی باید بیشتر از آنچه گفته شد، به این مسئله میپرداخت.
7- پرویز مشرف رئیس جمهور اسبق پاکستان، از حمایت هند و افغانستان از این گروه تروریستی سخن گفته است. اگرچه هیچ مدرکی در این رابطه برای نگارنده وجود ندارد اما میتواند شروع یک بازی خطرناک باشد.به عبارتی میتوان از آن به عنوان موازنه تروریسم بین افغانستان و هند در برابر پاکستان نام برد. چرا که هر دو این کشورها از مواجه با گروه های تروریستی رنج میبرند و بسیاری از کارشناسان سرمنشا و تغذیه آنها را از پاکستان و نهادهای حاکمیتی آن، از جمله سازمان اطلاعات ارتش پاکستان(ISI) میدانند. یعنی پاکستان در برابر بازی که با کارت گروههای تروریستی در مقابل هند و افغانستان انجام میدهد باید منتظر استفاده این دو کشور از این اهرم برای فشار به پاکستان باشند.
8- تروریسم در پاکستان یک اتفاق نیست بلکه متاسفانه به یک روند تبدیل شده است. جمعیت زیاد و رفاه کم، آموزش کم، تعلیمات متعصبانه، تحریکات خارجی و... یا هرآنچه که علت یا عوامل تروریسم در این کشور است نیاز به یک برنامه همه جانبه برای مقابله با آن است. این حمله که فاجعه تروریستی ددمنشانه بود، مسلما آخرین عملیات تروریستی در این کشور نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران نیز که زخم خوردهی ناامنی و پدیدهی تروریست در پاکستان است، برای همکاری با دولت این کشور در مقابله با این پدیده شوم اعلام امادگی کرده است اما تصمیم اصلی را باید حاکمیت این کشور بگیرد و به طور جد با این مقوله برخورد نماید و زمینههای آن را بخشکاند.
منبع : اندیشکده تبیین