کابوس فرقه گرایی به عراق محدود نخواهد شد
نخستین اشتباه ایالات متحده در عراق بعثی زدایی کور و بی هدف پس از ۲۰۰۳ بود و جالب آنکه نه شیعیان و نه اهل تسنن در این رویکرد نقشی نداشتند...
به گزارش اشراف، «کریستوفر آر. هیل» دستیار سابق وزیر امور خارجه امریکا در امور شرق آسیا و سفیر سابق ایالات متحده در عراق در مقالهای مینویسد: با تصرف آشکار استان های شمال غربی عراق – و شاید مناطق بیشتر- توسط دولت اسلامی عراق و شام ( داعش)، فصل جدیدی از تاریخ هولناک این کشور آغاز شده است. در طی تنها چند روز مبارزان داعش استان های انبار و نینوا و صلاح الدین را تصرف کرده- پیروزی که گواهی به قدرت ناموجود دولت مرکزی در مناطق سنی مذهب است. با توجه به ایدئولوژی جهادی داعش، دامنه محدودی برای “ کمک رسانی اهل سنت” وجود دارد.
داعش گروهی نیست که پذیرای گفت و گو باشد. رهبری این گروه پایبند به این دیدگاه است که شیعیان مسلمانانی مرتد و خائن به اسلام هستند و در میان بدترین بدترین ها ( در کنار اسرائیل و ایالات متحده) می باشند ، البته فراموش نشود که این دیدگاه در گوشه و کنار جهان اهل سنت هم به گوش می رسد. این حقایق بدان معنا است که ایالات متحده باید هم پاسخ نظامی به داعش بدهد و هم پاسخی سیاسی که فراتر از عراق را نیز تحت پوشش قرار دهد. از تمام این مسایل مهم تر ، نگاه و رویکردی منطقه ای به رقابت در حال افزایش میان شیعه و سنی است.
شاید بد نباشد به یاد بیاوریم که اصلی ترین معصیت امریکایی ها ۱۱ سال پیش توسل به رویکرد بعثی زدایی در عراق بود. پاکسازی افرادی که هرگونه ارتباطی با صدام حسین و حزب بعث وی داشتند ، هسته اصلی این استراتژی بود. این تصمیم سال در یک سال جاری بعد از حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی گرفته شد و این بازده زمانی، هنگامی بود که عراق کاملا متعلق به ایالات متحده بود و مقامات عراقی، اعم از شیعه و سنی، هیچ کاری از دست شان در این خصوص ساخته نبود.
اغلب گفته می شود که عراق نیاز به یک نلسون ماندلا دارد و چنین مسئله ای در مورد سیاست گذاران آن زمان آمریکا نیز صادق است. در آن زمان بر اساس ایدئولوژی که پایه و بنیان سیاست ایالات متحده را تعریف می کرد ریشه کن سازی حزب بعث به نظر حرکتی قاطع برای از بین بردن یک ایدئولوژی فجیع بود. این حرکت به “ نازی زدایی” پس از جنگ جهانی دوم تشبیه شده است.
اما بعث زدایی در نهایت منجر به هدف قرار دادن هرکس که تا آن زمان مرتبط با حزب بعث بود، شد یعنی چیزی فراتر از آنچه ارتش اشغالگر در آلمان اجرا کرد. با توجه به سیستم قبضه سازی مناصب حساس و پرسود که توسط صدام حسین اجرایی شده بود، حتی مدیران مدارس ابتدایی نیز شامل این افراد بودند . هرچند برخی از شیعیان، به ویژه سکولارها، برای زنده ماندن در نظام صدام به حزب بعث پیوستند، بعثیسم به عنوان پوششی سکولار برای حکومت اقلیت سنی شناخته شده بود. بنابراین تاثیر کلی برنامه بعث زدایی به حاشیه رانده شدن اهل سنت بود و پاسخ اهل سنت به بعث زدایی عملا به پشتیبانی از اسلام گرایان تبدیل و تعبیر شد.
این جایی است که ما امروزه قرار گرفته ایم. در کل احزاب سیاسی عراق سازمان هایی فرقه ای هستند. رای شیعیان برای کاندیداهای شیعه و رای اهل سنت برای سنی هاست. البته استثنا هم وجود دارد. در پی انتخابات عمومی ماه آوریل، تمام شیعیان از دورنمای دوره ای دیگر برای نوری المالکی خشنود نیستند، اما در عین حال امادگی رای دادن به احزاب سنی برای پیش گیری از چنین نتیجه ای را نداشتند.
رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما درست می گوید که در کنار هر اقدام نظامی، مکمل سیاسی نیاز است . احتمالا بهترین نقطعه برای شروع چنین استراتژری در عراق می تواند اخذ تعهدی از جانب مالکی برای عدم ریاست بر دولت برای سومین بار متوالی است. مالکی به چهره ای دو قطبی ساز در عالم سیاست عراق تبدیل شده است و بعید به نظر می رسد که عراق تحت حاکمیت وی به پیشرفت خاصی دست پیدا کند.
اما برای متقاعد کردن همسایگان عرب عراق برای پذیرفتن حکومت شیعی در عراق به تلاشی به مراتب هماهنگ تر نیاز است. در میان جمعیت عرب عراق ( بدون در نظر گرفتن کردها که تقریبا ۲۰ درصد از جمعیت را تشکیل می دهند)، شیعیان -سه به یک- بیشتر از سنی ها می باشند. در کشوری که هویت سیاسی- حداقل در حال حاضر- وابسته به هویت فرقه ای است، حکومت اکثریت به معنی حکومت شیعی است. در عین حال سایر کشورهای جهان عرب به سختی این حقیقت مبتنی بر جمیعت شناسی را می پذیرند. بسیاری از کشورها- به عنوان مثال عربستان سعودی- دارای اقلیت ناآرام شیعه و بحرین دارای اکثریت ناآرام شیعه هستند.
اهمه سنی ها باید نگران نوع افراط گرایی که داعش نمایانگر آن است، باشند. اگرچه بمب گذاری و ترور های برپا شده توسط اسلام گرایان سنی در عراق عمدتا علیه شیعیان صورت گرفته است، بسیاری از این حملات سنی های طرفدار حکومت را هم هدف قرار داده است و بسیاری از سلاح ها و کمک های دیگر که عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس به منظور حمایت از قیام سنی ها عرضه داشته اند در حال حاضر در دست افراط گرایان است. به نظر می رسد مسلح کردن شورشیان میانه رو در سوریه آنقدرها هم آسان نیست.
آنچه امروز در عراق رخ می دهد بخشی از نمایی گسترده تر از خشونت های فرقه ای در سراسر منطقه است. این فرقه گرایی چه در نتیجه حمله ۱۱ سال پیش آمریکا به عراق باشد و چه نتیجه بهار عربی، همچنان زنده و فعال است. داعش با نوعی از تروریسم گره خورده است که ایالات متحده از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به شدت در مقابله با آن است. آمریکا و غرب به سیاستی نیازمند هستند که عمده مبارزات فرقه ای را نه تنها در عراق بلکه در کل منطقه مورد توجه قرار دهد.
منبع: دیپلماسی ایرانی