چگونگی برقراری آتش بس پایدار در غزه
یک اندیشکده آلمانی معتقد است که ضرورت برقراری صلح تنها در جهت متوقف کردن کشتارها و رنج مردم غزه نیست، بلکه هدف از آن ممانعت از بروز دور بعد درگیریهاست. جهت برقراری آتشبس پایدار در غزه رفع محاصره ضروری است...
اندیشکده «امور بینالمللی و امنیتی آلمان» در یادداشتی به قلم «موریل آسبرگ» به بررسی شرایط و لوازم برقراری صلح پایدار در غزه پرداخت نوشت: درگیریهای غزه علیرغم میانجیگریهای متعدد، شدت گرفته است. اسرائیل بر گستره عملیات نظامی خود افزوده و رهبران، پایگاههای موشکی، تونلهای حماس و سایر گروههای شبهنظامی را مورد هدف قرار داده است تا زیرساختهای آنها را نابود و آنها را به زانو درآورد. حماس نیز تمامی زرادخانه خود را به کار گرفته است تا عزم و اراده خود را به رخ بکشد و موقعیت خود را در داخل و در منطقه ارتقا دهد. غیرنظامیان غزه بهای سنگینی پرداختهاند. سازمان ملل متحد سخت درگیر فلسطینیانی است که به دنبال سرپناه و کمکهای بشردوستانه هستند زیرا نزدیک به یکچهارم جمعیت مناطق اشغالشده ساحلی آواره شدهاند. جامعه بینالملل باید جهت پایان دادن به خونریزیها تلاش کند.
سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارشها هرگز مورد تأیید اشراف نمیباشد.
■منافع حماس و اسرائیل از آتشبس■
- در اولویت قرار دادن آتشبس
برقراری آتشبس غیرممکن نیست اما باید منافع اصلی اسرائیل و حماس را تأمین و آبروی آنها را حفظ کند. منفعت حماس در حصول توافقی است که منجر به از بین رفتن انزوای آن در منطقه و در جامعه بینالملل شود و از نظر مردم فلسطین اقدامی مثبت تلقی شود. بر این اساس توافق مذکور باید شامل رفع محاصره غزه یا دستکم تقلیل چشمگیر آن؛ آزادی زندانیان فلسطینی که در تبادل زندانی با اسرائیل در سال ۲۰۱۱ آزاد شدند، اما اخیراً دستگیر شدند باشد و نیز حماس را در موقعیتی قرار دهد که حقوق کارمندان دولتی را پرداخت کند. قطر موافق کرده است هزینههای این کار را تأمین کند اما اسرائیل تاکنون مانع انتقال بودجه مذکور شده است. حماس در گذشته مکرراً ثابت کرده است که تمایل و توانایی پایبندی به آتشبس و بازداری سایر گروهها از شلیک موشک به اسرائیل را دارد.
■تخریب حماس برای اسرائیل نفعی ندارد■
تخریب حماس برای اسرائیل نفعی ندارد، حتی اگر تندورهای مشهور در ائتلاف دولت دقیقاً خواستار آن باشند، زیرا این کار خطر غیرقابلکنترل شدن غزه را به همراه دارد. علیرغم این حقیقت که از بین بردن چنین جنبشی که از حمایت گستردهای در بین فلسطینیان برخوردار است تقریباً غیرممکن مینماید، آرام کردن حماس منجر به آرام شدن شرایط نمیشود. بلکه در اثر آشوب به وجود آمده، احتمال خیزش نیروهای تندروتر وجود دارد.
■ناتوانی محمود عباس در آرام کردن اوضاع■
«محمود عباس» رئیس دولت خودگردان فلسطین در موقعیتی نیست که از مردم غزه حمایت کند یا حتی بر روند درگیری تأثیر بگذارد. پس از شکست مذاکرات اسرائیل و فلسطین در اواخر ماه آوریل، عباس نمیتواند جایگزینی امیدوارکننده به جای «مقاومت» خونبار ارائه دهد. این دیدگاه که دولت قانونی فلسطین، متشکل از نیروهای میانهرو و آماده همکاری با اسرائیل، در پی خروج تانکهای اسرائیل در غزه به قدرت بازمیگردند، ترغیبکننده نیست. این عمل تنها گزینه حضور نظامی تجدید شده را در غزه پیش روی اسرائیل قرار میدهد. این دیدگاه خوشایند «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل نیست زیرا نه تنها به معنای آن خواهد بود که سربازان اسرائیل به اهدافی سهل برای حملات و ربودن تبدیل میشوند، بلکه با منفعت اسرائیل در عدم پذیرش مسئولیت مستقیم ۸/۱ میلیون ساکن باریکه غزه در تناقض است زیرا اسرائیل مدعی است با عقبنشینی از مناطق اشغالی در سال ۲۰۰۵ به اشغال آن پایان داده است. از دیدگاه حقوق بینالملل، این ادعا بیاساس است زیرا اسرائیل (جدای مرز غزه با مصر) همچنان سرزمین اشغالی، مرزهای آبی و نیز فضای هوایی آن را تحت کنترل دارد.
■جانبداری صریح آمریکا و اروپا از اسرائیل■
اتحادیه اروپا و آمریکا در درگیریهای کنونی فوراً جانب اسرائیل را گرفتند. آنها بر حق مشروع اسرائیل برای دفاع از خود تأکید کردند و به صورت گسترده الزامات آن مبنی بر آتشبس، مانند لزوم تداوم عملیات اسرائیل جهت تخریب «تونلهای ترور» و خلع سلاح غزه را مطرح کردند. در عین حال که اتحادیه اروپا و آمریکا از طرفین درخواست کردهاند مانع کشتار غیرنظامیان شوند، آنها اضطرار و خلاقیت زیادی جهت خصوص آتشبس قابلقبول برای اسرائیل و حماس از خود نشان ندادهاند. البته این موضوع نسبت به گذشته مشکلتر شده است. دیگر مصر را نمیتوان به عنوان میانجی صادقی قلمداد کرد. از نظر قاهره حماس که از زیرشاخههای «اخوانالمسلیمن» است، سازمانی تروریستی است که باید نابود شود. بنابراین مذاکرات قابلاتکا و تطابق منافع تقریباً غیرممکن است. اسرائیل میانجیگری قطر و ترکیه را که هر دو پیوندهای خوبی با حماس دارند، رد کرده است. پس از آنکه «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا پیشنهاد آتشبسی را مطرح نمود که برخی نیازهای فلسطین را محقق میکرد، اسرائیل به صورت جدی وی را به جانبداری از حماس متهم کرد.
■لزوم در اولویت قرار دادن کمکهای بشردوستانه■
- قطع چرخه ویرانی، تجدید سلاح و نومیدی
در حال حاضر باید کمکهای بشردوستانه در اولویت باشد تا نهادهای سازمان ملل آسیب ناشی از جنگ را کاهش و به خونریزیها پایان دهند. درهرصورت این ترتیبات برای حصول ثبات دائمی کافی نخواهد بود.
از زمان عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۵، درگیریهای خونین درون و اطراف باریکه غزه مکرراً رخ داده است. ارتش اسرائیل بارها و بارها جهت «زدن چمن» (به گفته تحلیلگران بزرگ اسرائیل) و به عبارت دیگر از بین بردن ذخایر اسلحه و هدف قرار دادن رهبران گروههای شبهنظامی مختلف مداخله کرده است. این گروهها نیز از دورههایی در بین درگیریها جهت انباشت اسلحه یا ساخت سلاح داخلی با برد گستردهتر استفاده کردهاند.
«محمود عباس» رئیس دولت خودگردان فلسطین در موقعیتی نیست که از مردم غزه حمایت کند یا حتی بر روند درگیری تأثیر بگذارد. پس از شکست مذاکرات اسرائیل و فلسطین در اواخر ماه آوریل، عباس نمیتواند جایگزینی امیدوارکننده به جای «مقاومت» خصمانه ارائه دهد. فلسطینیان به شدت از وی به دلیل تداوم همکاری امنیتی با اسرائیل، علیرغم بازداشتهای گسترده در کرانه باختری و اقدام نظامی در غزه، انتقاد میکنند. در عین حال، هزینه کمکهای بشردوستانه، کاهش تأثیرات اقتصادی و اجتماعی محاصره و تکرار ضرورت بازسازی این مناطق بر دوش جامعه بینالملل است.
■استقلال فلسطین پیششرط برقراری صلح■
در پایان، برقراری ثبات پایدار و غیرنظامی کردن غزه تنها در چارچوب پیمان صلح اسرائیل و فلسطین محقق میشود؛ پیمانی که امکان استقلال فلسطین در دولتی کارآمد از جمله باریکه غزه را فراهم میکند. در حال حاضر «گروه چهارجانبه خاورمیانه» متشکل از آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه باید در جهت توقف جنگ و نیز آتشبس بلندمدت کمک کنند تا چرخه تخریب، تجدید سلاح و ناامیدی قطع شود. لازمه این امر پیش و بیش از هر چیز رفع محاصره از غزه به موازات تلاش برای آتشبس بلندمدت است.
■کنترل مناطق اشغالی در دست دولت وحدت ملی■
توافق تقسیم قدرت در فلسطین که در ماه آوریل منعقد شد، اساس عدم مداخله دولت خودگردان در گذرگاههای مرزی و کنترل تام دولت وحدت ملی بر این مناطق را فراهم مینماید. بر این اساساً جامعه بینالملل باید به جای درخواست از دولت خودگردان یا فتح جهت کنترل غزه، از دولت جدید حمایت کند و به آن قدرت دهد. مهمتر از همه اینکه گروهکهای فلسطینی، اسرائیل و مصر باید نسبت به قواعد عبور و مرور در مرزهای بینالمللی تحت نظارت و سازمانیافته پایبند باشند. در این وضعیت مأموریت احیاشده کمکی مرزی اروپا مؤثر خواهد بود. این امر با گسترش چشمگیر مناطقی که صیادان فلسطین مجاز به فعالیت در آبهای غزه هستند و ازسرگیری طرحهای سال ۲۰۰۵ برای ساخت یک بندر تکمیل میشود. اقتصاد صادرات محور غزه تنها زمانی جان دوباره میگیرد که محاصره به صورت دائمی برداشته شود. تنها در این صورت است که امکان مقابله با مشکلات زیستمحیطی که خطری مضاعف برای زندگی در غزه است، وجود خواهد داشت. سازمان ملل معتقد است ناتوانی در رفع این معضلات سرزمین غزه را در سالهای آتی به مکانی غیرقابلسکونت تبدیل خواهد کرد.
منبع : اشراف