چرا پاکستان جولانگاه تروریستهاست؟
گروههایی نظیر سپاه صحابه و لشکر جنگوی، که پیروان معنوی «شاهولیالله» دهلوی و تفکرات «ابنتیمیه» بودند، ناگهان با حمایت عربستان سعودی به خشونت روی آوردند و با ورود دو و نیم میلیون مهاجر افغانی به پاکستان، همه شرایط برای ناامنی بیشتر فراهم شد...
با انتشار خبر آزادی مرزبانان ایرانی از دست تروریستها، در پاکستان، ظاهراً ماجرای طولانی گروگانگیری به پایان خود نزدیک میشود. با این وجود، هنوز هم نسبت به آینده اطمینان چندانی وجود ندارد. مسئله مهم این است: آیا حوادث مشابهی روی خواهد داد یا نه؟
صرف نظر از انتقادات و نظراتی که در چند ماه اخیر و پس از ربوده شدن مرزبانان ایران توسط گروه تروریستی، موسوم به «جیشالعدل»، در سایتهای خبری منتشر شدهاست و در آنها مسئولان ایرانی مورد انتقاد قرار گرفتهاند؛ پرسشی که ممکن است در شرایط فعلی ذهن مردم ایران را به خود مشغول کند این است که: چرا پاکستان همیشه جولانگاه تروریستهاست؟ با وجود ادعای استقرار یک دولت مستقل، ظاهراً دولت این کشور توان کنترل محدوده داخلی مرزهای خود را ندارد. ریشه این عدم توانایی کجاست؟ چرا دولتمردان پاکستان از حفظ امنیت داخلی خود تا این حد عاجزند؟ همین عجز از کنترل بر اوضاع کشور سبب شد وزیر کشور پاکستان، چندی پیش و در یک اقدام کاملا انفعالی، اصولا منکر حضور مرزبانان ایرانی در خاک پاکستان شود!
کشوری که با شتاب تشکیل شد
پاکستان، کشوری با نظام شبه فدرالی است که در سال 1947 و با تلاشهای «محمدعلیجناح» تأسیس شدهاست. برخی از صاحبنظران معتقدند تشکیل کشور مستقل پاکستان و جدایی این منطقه از شبه قاره هند، برخاسته از تفکرات اندیشمندانی نظیر «اقبال لاهوری» و نویسندگانی مانند «چودهاری رحمت علی» است. این نظر، چه درست و چه نادرست، مانع از آن نیست که یک حقیقت تاریخی را فراموش کنیم. پاکستان زاییده شتاب «محمدعلیجناح» برای کسب قدرت است. در واقع جناح، به عنوان یک مسلمان ثروتمند هندی، وقتی از دستیابی به قدرت سیاسی بیشتر محروم شد، موضوع تشکیل پاکستان را با کمک انگلیس پیش کشید. شتاب او برای ایجاد یک کشور جدید، منجر به وقوع ناسازگاریهای سیاسی و قومیتی در پاکستان شد. بنگلادش، به عنوان پاکستان شرقی، بر اثر همین ناسازگاری قومی و سیاسی، در سال 1971 رسما از پاکستان جدا و به صورت یک کشور مستقل درآمد.
یک نظام فدرالی، بدون فدرالیسم!
با وجود آنکه نوع حکومت پاکستان فدرالی است، اما نظام سیاسی و تقسیمات کشوری آن کمترین شباهتی به نظامهای مشهور فدرالی، مانند آلمان و آمریکا ندارد. در واقع حکومت پاکستان یک نظام درهم ریخته و غیرقابل پیشبینی سیاسی، با لعابی از فدرالیسم است. به همین دلیل از سال 1948، و تنها یک سال پس از استقلال پاکستان، و با شروع جنگهای خونین این کشور با هند، نظامیان این فرصت را پیدا کردند که بارها نظام سست فدرالی را با نظامی مبتنی بر یک دیکتاتوری محترمانه جایگزین کنند. کودتای 1958 ژنرال ایوبخان، حکومت پاکستان را تا سال 1972، عملا به نظام استبدادی نظامیان تبدیل کرد. پس از آن با گذشت دوره ناکامیهای سیاسی در پاکستان و اوجگیری نزاعهای مذهبی، به ویژه در بلوچستان پاکستان و شهر کویته، ژنرال ضیاءالحق، در سال 1979، با یک کودتای نظامی، ذوالفقار علی بوتو را کنار زد و سرانجام به جوخه اعدام سپرد. حکومت کودتا تا 1988 دوام آورد، اما دوباره احیا شد. پس از تنشهای منطقه کارگیل، میان هند و پاکستان، ژنرال پرویز مشرف کودتایی را در سال 2001 ترتیب داد و دوباره عنان حکومت به دست کودتاچیان افتاد. چرخش قدرت میان کودتاچیان و احزاب سیاسی هنوز هم در پاکستان ادامه دارد.
وزیران محلی قدرتمند میشوند، پاکستان ناامنتر!
نتیجه این فراز و فرودهای سیاسی دو اتفاق مهم و تأثیرگذار بود. نخست مسابقه تسلیحاتی و دوم افزایش قدرت وزیران محلی. پاکستان در رقابت تسلیحاتی با هند و زیر نظر نظامیان نخستین آزمایش اتمی خود را انجام داد و به سلاح هستهای مجهز شد. با این حال مسئله افزایش قدرت وزیران محلی به مراتب نقشی مؤثرتر را در به هم ریختگی اوضاع داخلی پاکستان ایفا کردهاست. پاکستان ظاهرا از پنج ایالت فدرالی تشکیل شده، اما واقعیت آن است که این کشور دارای هفت منطقه فدرالی است! بلوچستان (به مرکزیت کویته)، سرحد شمال غربی (به مرکزیت پیشاور)، پنجاب (به مرکزیت لاهور)، سِند (به مرکزیت کراچی) و منطقه فدرالی پایتخت (به مرکزیت اسلام آباد) مناطق فدرالی پاکستان محسوب میشوند. هر ایالت یک وزیر دارد که از سوی مجمع ایالتی تعیین میشود.
با این وجود پاکستان دو منطقه ایالتی دیگر هم دارد: منطقه خودمختار قبایلی و منطقه کشمیر پاکستان. کودتاهای پیاپی و نیاز سران کودتا به حمایت وزیران ایالتها باعث شد به تدریج هر ایالت به تقویت قدرت داخلی خود مشغول شود. نظام قبایلی رایج در پاکستان که هنوز دست از سر مردم این کشور بر نداشته، به صورت یک نظام مافیایی درآمدهاست. در واقع در بسیاری از مناطق پاکستان دولت مرکزی هیچ کاره است! به عنوان نمونه ایالت بلوچستان، در غرب این کشور و در مجاورت مرزهای ایران، یکی از مناطق کاملا غیرقابل کنترل توسط دولت مرکزی است. این ایالت با آنکه 44 درصد از خاک پاکستان را شامل میشود، تنها هشت میلیون نفر از جمعیت 180میلیونی پاکستان را در کویر پهناور خود جای داده است و توسط خانات محلی تقریباً مستقل اداره میشود.
تنشهای مذهبی و میزبانی تروریستهای کشورهای همسایه
رویکردهای به ظاهر مذهبی ضیاءالحق، در دهه 90 میلادی، باعث شدت گرفتن احساسات مذهبی در کشور شد. گروههایی نظیر سپاه صحابه و اهل حدیث، که پیروان معنوی «شاهولیالله» دهلوی و تفکرات «ابنتیمیه» بودند، ناگهان با حمایت عربستان سعودی به خشونت روی آوردند و با ورود دو و نیم میلیون مهاجر افغانی به پاکستان، همه شرایط برای ناامنی بیشتر فراهم شد. به این ترتیب ایالتهای مرزی پاکستان به جولانگاه تروریستهایی تبدیل شد که پس از مدتی میزبان همتایان خارجی خود شدند. فجایع سالهای اخیر در استان سیستان و بلوچستان ایران و گریز دائمی تروریستها به داخل پاکستان، زاییده شرایط نامتوازنی است که پاکستان را به بهشت تروریستها تبدیل کردهاست.
منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)