چرا عربستان منافع خودرا در تقابل با ایران تعریف میکند؟
دخالتهای مخرب عربستان در مصر و بحرین به منظور ناکام ساختن انقلاب های مردم، نا امن کردن عراق و سوریة با صدور فتواهای تکفیری و کمر به سرنگونی دولت های قانونی غیر همسو با ریاض بستن، از جمله اقدامات ضد بشری سعودیها محسوب میشود...
رژیم آل سعود با آغاز بیداری اسلامی در منطقه راهبرد سیاسی خودرا بطور ناگهانی - برای جلوگیری از سرنگونی خود - تغییر داده و در حال ایفای نقش یک قدرت تاثیر گذار و تعیین کننده در منطقه است این درحالی است که کارشناسان معتقدند استراتژی جدید و منفعلانه ریاض نوعی فرار رو به جلو برای جلوگیری ازتاثیر پذیری خود از انقلابها و حوادث مهم منطقه است.
دخالتهای مخرب عربستان در مصر و بحرین به منظور ناکام ساختن انقلاب های مردمی این دو کشور، نا امن کردن عراق و سوریة با صدور فتواهای جهادی و تکفیری مفتیان درباری و کمر به سرنگونی دولت های قانونی غیر همسو با ریاض بستن، از جمله اقدامات غیر متمدنانه و ضد بشری این کشور به شمار می رود که جایگاه سابق و نسبتاً قابل قبول عربستان را به جایگاهی منفور نزد کشورهای منطقه و سایر کشورهای دیگر تبدیل کرده است.
تقابل منافع عربستان با جمهوری اسلامی ایران در کشورهایی همچون بحرین، عراق، سوریه، لبنان، یمن و حتی مصر وایفای نقش آتش بیار معرکه و حامی مادی، معنوی، تسلیحاتی و امنیتی تروریستها و رژیم های سرکوبگر، روز به روز فاصله میان ریاض و تهران را از هم دورتر می سازد. اتفاقی که نتایج آن خواسته و ناخواسته به سود واشنطن و رژیم صهیونیستی تمام می شود.
در این مجال محدود اشاره ای مختصر به چند نمونه از تقابل منافع تهران و ریاض در منطقه می کنیم تا خود میزان انفعال سیاسی عربستان در مقابل سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را مورد ارزیابی قرار بدهید.
- دخالت نظامی عربستان در شمال یمن با انجام حملات توپخانه ای و بمباران مواضع حوثی ها به منظور کمک رژیم حاکم این کشور در مقابله با مطالبات شیعیان یمن صورت گرفت و دولت ریاض حتی به این دخالت هم اکتفا نکرد بلکه با متهم ساختن تهران به حمایت از حوثی ها سعی در توجیه دخالت نظامی خود در یمن کرد، در حالی که ایران هیچگونه دخالتی در نا آرامی های صعده نداشت و رهبر حوثی های یمن پیوسته هرگونه وابستگی شیعیان یمن را به تهران تکذیب می کرد. به گروگان گرفتن دیپلمات ایرانی، به شهادت رساندن دیپلمات دیگر و نیز ادامه تهدید پرسنل سفارت ایران در صنعاء توسط مزدوران رژیم عربستان حکایت از طرح از پیش تعیین شده این رژیم در مقابله با نفوذ ایران در منطقه دارد. گرچه این ترورها به نام القاعده تمام می شود - اقدامی برای گمراهی – اما حقیقت این است که تمام این ترورها ( مانند انفجار تروریستی سفارت ایران در بیروت ) توسط دستگاه امنیتی عربستان طراحی می شود.
- صدور مکرر فتواهای تکفیری از سوی مفتیان وهابی ریاض در حق شیعیان و حمایت های مالی، امنیتی و حتی تسلیحاتی از اهل تسنن در استان سنی نشین الانبار عراق، تنور فتنه را در این کشور آشوب زده پر هیزم می کرد و نتیجه این حمایت ها کشته شدن صدها هزار فرد بی گناه در سراسر عراق بود درحالی که همواره سعی تهران در این کشور بر این بوده که از دولت های قانونی دارنده حمایت های مردمی حمایت کند . نقش مخرب عربستان در عراق و حمایت های سیاسی ایران از دولت بغداد یکی دیگر از رویارویی سیاسی و تقابل منافع این دو کشور در منطقه است که نتیجه آن چیزی جز دورتر شدن تهران و ریاض از یکدیگر نیست.
- گسیل کردن نیروهای ارتش عربستان در قالب نیروهای سپر جزیره ( وابسته به شورای همکاری کشورهای خلیج فارس) به بحرین از سوی ریاض برای سرکوب انقلاب شیعیان در حالی که ایران خواستار احترام گذاشتن به حقوق اکثریت مردم بحرین ( شیعیان ) از سوی رژیم ال خلیفه بود، یکی دیگر از رویارویی سیاسی و تقابل منافع عربستان وایران در منطقه بود که دخالت قلدرمآبانه نیروهای سعودی در بحرین نه تنها هیچ خدمتی به مردم این کشور نکرد بلکه موجب کشته شدن افراد بیگناه و حمایت از رژیم خودکامه ای شد که حاضر نیست هیچگونه امتیازی به مردم خود بدهد.
- ورود تمام قد عربستان به بحران سوریه با تسلیح معارضان و حمایت مادی، معنوی، امنیتی و تسلیحاتی آنان و نیز ترغیب کشورهای عربی و غربی به اتخاذ سیاست مشابه و نیز محفق ساختن مساله تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و مخالفت ریاض با مشارکت ایران در نشست ژنو2 از جمله تحرکات ریاض برای مقابله با منافع ایران به شمار می رود که در راستای از بین بردن بشار اسد بعنوان همپیمان اصلی ایران در منطقه صورت می گیرد درحالی که ایران معتقد است که همه تلاشهای ریاض و کشورهای همسو با عربستان در راستای از بین بردن سوریه بعنوان حامی اصلی مقاومت ( حزب الله لبنان و حماس ) صورت می گیرد.
- با طولانی شدن جنگ در سوریه ، شکست های پیاپی معارضین در جبهه های مختلف و ناکامی های سیاسی عربستان، ریاض آتش این جنگ را به منظور انتقام از حامیان بشار اسد، به لبنان کشاند و با حمله تروریستی عوامل رژیم سعودی به سفارت ایران در بیروت که منجر به شهادت تعدادی از وابستگان سفارت شد و سپس کشتن طراح اصلی این حمله (ماجد الماجد که از نیروهای امنیتی رژیم سعودی به شمار می رفت) در بیروت توسط عوامل عربستان اوج تقابل این کشور با ایران و استیصال ریاض در حل بحران های ساخته و پرداخته خود در منطقه را به نمایش گذاشت.
اگر نگاهی به عملکرد سیاسی عربستان در سالهای اخیر بیندازیم خواهیم دید که ریاض برای دچار نشدن به سرنوشت رژیم های خودکامه منطقه دست به بدترین شیوه های ممکن برای ادامه حیات خود زده است درحالی که جمهوری اسلامی ایران بعنوان قدرت غیر قابل انکار منطقه در این سالها با قدرتهای جهانی بر سر پرونده هسته ای خود دست و پنجه نرم می کرده است و در نهایت توانست ضمن بکارگیری سیاست های حکیمانه در برابر کشورهای شاهد انقلاب در منطقه، مشکل خودرا با کشورهای 1+5 نیز حل کند و با آنان به توافق برسد، اتفاقی که ریاض را ناخشنود ساخت چراکه این اتفاق موجب صحه گذاشتن قدرت های جهانی بر عملکرد سازنده و منطقی جمهوری اسلامی ایران و تثبیت جایگاه سیاسی ایران در منطقه و جهان شد.
همه می دانند که عربستان نمی تواند نقشی بهتر از این در منطقه ایفا کند چراکه در غیر این صورت جامعه جهانی از ریاض خواهد خواست که مانند سایر کشورها به دموکراسی و حقوق بشر در داخل احترام بگذارد و این سرانجام به زیان رژیم آل سعود و سرنگونی آن خواهد انجامید. از سوی دیگر بیم عربستان از رشد گرایشها به مذهب تشیع و تلاش شیعیان کشورهای منطقه برای پیگیری مطالبات بدیهی خود، ریاض را بر آن داشته تا سیاست تقابل با تهران ( بعنوان حامی شیعیان جهان) در پیش بگیرد، درحالی که ایران همواره منادی وحدت بوده و خواستار همبستگی کشورهای اسلامی در برابر دشمنان بویژه رژیم صهیونیستی بوده است.
یکی از اهداف دولتمردان سعودی که در سالهای اخیر جان دهها هزار مسلمان بیگناه را در عراق و سوریه گرفته و میلیاردها دلار برای کشاندن منطقه به وضعیت فعلی هزینه کرده اند، ناکام ساختن ایران - بعنوان یک کشور شیعه - در رسیدن به اهداف خود در منطقه است و اساس این تقابل از اختلاف مذهبی سرچشمه می گیرد که ادامه این ماجرا در نهایت به سود دشمن اصلی در منطقه یعنی اسرائیل تمام می شود.
ادامه وضعیت فعلی از سوی دولتمردان سعودی، و جایگزین کردن هرج و مرج های قومی و مذهبی بجای بیداری اسلامی به افزایش نفرت ملت های منطقه از آنان و نا امیدی و بی اعتمادی اکثر کشورها به عربستان - بعنوان کشوری دارای نقش سازنده در حل بحرانهای منطقه - به دنبال دارد که سرانجام به از دست رفتن اعتبار و جایگاه تاثیر گذار این کشور میان سایر کشورها منجر می شود.
آنچه در خصوص عملکرد مخرب و انفعالی عربستان در سالهای اخیر می توان فهمید تلاش بیش از پیش رژیم آل سعود برای گسترش وهابیت در منطقه برای مقابله با تشیع و نفوذ ایران در کشورهای همسایه است که این امر، روز به روز موجب دور شدن عربستان از ایران می شود. رژیم وهابی عربستان حتی حکومت اخوان المسلمین بر مصر را نیز- به دلیل اختلاف مذهب - برنتابید و اولین کشوری بود که با سرنگونی محمد مرسی رئیس جمهور قانونی مصر، رژیم کودتای این کشور را به رسمیت شناخت، حال چگونه با ایران شیعه کنار خواهد آمد؟!
نگاه ریاض به تحولات و بحران های منطقه از منظر ایدئولوژیک و اتخاذ شیوه قهر و دشمنی با کشورهای مقتدری مانند ایران که جایگاه غیر قابل انکاری در جهان و میان کشورهای اسلامی دارد نشانه عصبانیت و کوته نظری سردمداران سعودی است که نتیجه ای جز ناکامی آنها در رسیدن به خواسته های خود به دنبال نخواهد داشت.
جهان اسلام امروز بیشتر از هر روز دیگر از هرگونه فتنه و مسلمان کشی بی نیاز است و عربستان بعنوان کشوری که مهد اسلام و مهبط وحی به شمار می رود، بیش از هر کشوری دیگر باید این مهم را دریابد و از آن دوری کند. ریاض باید در سیاست های مخرب خود که آتش فتنه را در منطقه شعله ور کرده تجدید نظر کند و بجای هدر دادن میلیاردها دلار در راه انداختن حمام خون در منطقه، منافع خودرا در پاسخ به ندای وحدت و نزدیک شدن به کشورهای تاثیرگذار منطقه جستجو کند.
منبع : تسنیم