چرا بین اسرائیل و حزب الله جنگ فراگیر ایجاد نشد؟
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ
مجموعه ای از عوامل داخلی ، منطقه ای و بین المللی موجب شده است که صهیونیست ها همانند سال ۲۰۰۶ میلادی نتوانند بی گدار به آب بزنند و برای جلوگیری از تحمل یک شکست نظامی جدید از حمله تلافی جویانه به مزارع شبعا چشم پوشی کنند...
به گزارش پایگاه بیداری اسلامی، گردان های شهدای قنیطره وابسته به حزب الله لبنان کاروان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی را در ساعت یازده و نیم روز چهارشنبه 7 اسفند مورد حملات موشکی قرار داد و با وجود اینکه منابع صهیونیستی به کشته شدن دو نظامی و زخمی شدن 7 نفر دیگر(البته منابع حزب الله از کشته شدن 17 نظامی اسرائیلی، اسارت یک نظامی و تخریب 9 خودروی زرهی همراه کاروان خبر دادند ) اما برغم برگزاری نشست های فوق العاده به استثنای تهدیدهای لفظی نتانیاهو هیچ نتیجه عملی دیگری از این نشست ها حاصل نشد و حتی خود منابع صهیونیستی وغربی در مهار سریع درگیری ها و بازگرداندن اوضاع به حالت عادی پیشگام شدند .
این در حالی است که اقدام حزب الله در سال 2006 برای به اسارت در آوردن چند نظامی اسرائیلی در مزارع شبعا جهت آزادی اسرای حزب الله و فلسطینی واکنشی را از سوی رژیم صهیونیستی برانگیخت که به جنگی تمام عیار و گسترده انجامید که به مدت 33 روز ادامه یافت.
با این پیشینه یکی از سوال هایی که بلافاصله بعد از عملیات ظهر چهارشنبه بر محافل رسانه ای و سیاسی منطقه و جهان سایه افکند این بود که آیا رژیم صهیونیستی این بار نیز همانند سال 2006 به جنگ فراگیر و همه جانبه متوسل خواهد شد یا نه ؟ هر چند در ابتدا احتمال آن می رفت اما بعد از چند ساعت مشخص شد که رژیم صهیونیستی و حامیان غربی این رژیم قصد و تمایل و یا به عبارت بهتر آمادگی لازم برای به راه انداختن چنین جنگی را ندارند و لذا از همان ابتدا با اعمال سانسور خبری برعملیات پیروزمندانه حزب الله و مدیریت آن کوشیدند بحران را مدیریت کنند و از تبدیل آن به جنگ فراگیر جلوگیری کنند. حال سوال این است که چه عواملی رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن را به اتخاذ یک چنین رویکردی واداشت ؟
عوامل و متغیرهای موثر بر امتناع اسرائیل و غرب از توسل به جنگ فراگیر
یکی از این عوامل مهم در این زمینه افزایش قدرت بازداندگی حزب الله است.اکنون این واقعیت بر رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی روشن شده است که هر چند امکان دارد این رژیم آغاز کننده جنگ باشد اما به طور حتم تمام کننده آن نخواهد بود . همچنین به نظرمی رسد مسئولان صهیونیستی در ارزیابی های خود از عمق و گستره حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی این رژیم به این نتیجه رسیدند که حزب الله برخلاف تصور این رژیم قدرت و آمادگی لازم برای درگیری درهر دو جبهه سوریه و جنوب لبنان را دارد و الا به یک چنین ریسک بزرگ دست نمی زد. افزون بر این حمله از بخش دیگری از توان دفاعی حزب الله پرده برداشت به گونه ایی که رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر پرواز هواپیماهای خود را بر فرار لبنان ممنوع کرد چرا که احتمال آن را داده بود که حزب الله به توان هوایی نیز دست یافته است.
از اینرو در مجموع می توان گفت که افزایش قدرت بازدارندگی حزب الله مانع از این شد که رژیم صهیونیستی همانند سال 2006 بی گدار به آب بزند و در باتلاق ناشی از آن غرق شود. نکته قابل توجه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است این رژیم صهیونیستی بود که با حمله به کاروان نظامی حزب الله در قنیطره سوریه آن را در موضع دفاعی قرار داده بود. با اینحال حزب الله از حق تلافی جویانه خود حداکثر استفاده و بهره برداری را در جهت منافع محور مقاومت بعمل آورد و مکانی را برای حمله انتخاب کرد که رژیم صهیونیستی بهانه لازم را برای تحریک مخالفان و رقبای داخلی حزب الله پیدا نکند.
چرا که مزارع شبعا در کنار 7 روستای دیگر همچنان در اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد و آزادسازی این اراضی از خواسته های عموم لبنانی هاست و اگر کسی هم مخالف باشد به صراحت نمی تواند آن را به زبان بیاورد. بنابراین حزب الله با انتخاب مزارع شبعا برای تلافی حمله موشکی رژیم صهیونیستی به کاروان نظامی خود در قنیطره سوریه با یک تیر چند نشان زد و ضمن اینکه حمله این رژیم را به نحو احسن تلافی کرد ،قدرت بازدارندگی را نیز به نفع خود تغییر داد و در عین حال باب هر گونه سوء استفاده را بر مخالفان داخلی و خارجی بست و گذشته از اینها روحیه تازه به جنبش های مقاومت در فلسطین داد.
از دیگر عوامل موثر بر مهار بحران ناشی از حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی رژیم صهیونیستی در مزارع اشغالی شبعا فضای انتخاباتی حاکم بر فلسطین اشغالی است و اگر چه امنیتی کردن فضا در داخل و خارج در دستور کار جناح راستگراهای حاکم به رهبری نتانیاهو برای پیروزی در این انتخابات قرار دارد اما از آنجا که هیچ موفقیتی برای پیروزی در جنگ در برابر حزب الله برای خود نمی بیند لذا برای ممانعت از اینکه شکست نظامی اخیر در شبعا به یک شکست سیاسی جدید در انتخابات تبدیل نشود از ورود به جنگ فراگیر با حزب الله پرهیز کرد و کوشید جلوی ضرر بیشتر را بگیرد .
و در نهایت می توان از موقعیت متفاوت دولت های غربی در مقایسه با سال 2006 به عنوان عامل و متغیر تاثیر گذار دیگر در فرار رژیم صهیوینستی از ورود به جنگ فراگیر با حزب الله و محور مقاومت نام برد . از این دید در سال 2006 در آمریکا دولت بوش بر سر کار بود و همپیمانی جمهوریخواهان حاکم بر آمریکا با لیکودی های حاکم بر اسرائیل پس از واقعه 11 سپتامبر آمریکا رنگ نباخته بود و دولت وقت آمریکا کاملا در کنار دولت وقت رژیم صهیونیستی قرار داشت ضمن اینکه هر دوی آنها از حمایت های رژیم های عرب از جمله عربستان ، مصر و اردن نیز برخوردار بودند. بنابراین پاسخ شتاب زده و فوری رژیم صهیونیستی به حمله حزب الله در سال 2006 به پشتوانه حمایت دولت وقت آمریکا و برخی از کشورهای عربی صورت گرفت.
به لحاظ شرایط منطقه ای نیز در آن مقطع مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 به بن بست رسیده بود و ائتلافی مستحکم میان مخالفان حقوق هسته ای ایران در سه سطح غربی ، اسرائیلی و عربی برقرار شده بود. اما همه این شرایط نسبت به آن مقطع دگرگون شده است؛ به گونه ایی که اولا در آمریکا دولت دموکرات بر سر کار است و با دولت کنونی رژیم صهیونیستی در حوزه های مختلف از موضوع هسته ای ایران گرفته تا تشکیل دولت فلسطینی مشکل پیدا کرده است ضمن اینکه راهبرد نظامی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا برای مهار چین تغییر جهت داده است که آمریکا برای اجرای این راهبرد به کاهش تنش ها نیاز دارد. دوم اینکه مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 از بن بست خارج شده و به مرحله حساس رسیده و در چنین شرایطی هر گونه درگیری در منطقه تنها می تواند به نفع مخالفان حل این موضوع باشد که در راس آن نتانیاهو قرار دارد. علاوه بر این دیگر کشورهای اروپایی نیز با نتانیاهو در زمینه های مختلف از جمله تشکیل دولت فلسطینی درگیری پیدا کرده اند و همچنانکه در جریان حمله حزب الله به کاروان نظامی اسرائیل دیده شد همچون گذشته چندان هم با این موضوع مخالفت نکردند و علیه حزب الله هیاهو به راه نیانداختند.
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد مشخص می شود که مجموعه ای از عوامل داخلی ، منطقه ای و بین المللی موجب شده است که رژیم صهیونیستی همچون سال 2006 نتواند بی گدار به آب بزند و برای جلوگیری از تحمل یک شکست نظامی جدید و تبدیل آن به یک شکست سیاسی جدید در انتخابات پیش رو به اغماض در برابر حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی این رژیم در مزارع اشغالی شبعا دست بزند . این نشان می دهد که حزب الله زمان و مکان مناسب را برای تلافی حمله اسرائیل به کاروان نظامی خود در قنیطره سوریه انتخاب کرد و از این طریق با یک تیر چند نشان زد.
نویسنده: احمد کاظم زاده
این در حالی است که اقدام حزب الله در سال 2006 برای به اسارت در آوردن چند نظامی اسرائیلی در مزارع شبعا جهت آزادی اسرای حزب الله و فلسطینی واکنشی را از سوی رژیم صهیونیستی برانگیخت که به جنگی تمام عیار و گسترده انجامید که به مدت 33 روز ادامه یافت.
با این پیشینه یکی از سوال هایی که بلافاصله بعد از عملیات ظهر چهارشنبه بر محافل رسانه ای و سیاسی منطقه و جهان سایه افکند این بود که آیا رژیم صهیونیستی این بار نیز همانند سال 2006 به جنگ فراگیر و همه جانبه متوسل خواهد شد یا نه ؟ هر چند در ابتدا احتمال آن می رفت اما بعد از چند ساعت مشخص شد که رژیم صهیونیستی و حامیان غربی این رژیم قصد و تمایل و یا به عبارت بهتر آمادگی لازم برای به راه انداختن چنین جنگی را ندارند و لذا از همان ابتدا با اعمال سانسور خبری برعملیات پیروزمندانه حزب الله و مدیریت آن کوشیدند بحران را مدیریت کنند و از تبدیل آن به جنگ فراگیر جلوگیری کنند. حال سوال این است که چه عواملی رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن را به اتخاذ یک چنین رویکردی واداشت ؟
عوامل و متغیرهای موثر بر امتناع اسرائیل و غرب از توسل به جنگ فراگیر
یکی از این عوامل مهم در این زمینه افزایش قدرت بازداندگی حزب الله است.اکنون این واقعیت بر رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی روشن شده است که هر چند امکان دارد این رژیم آغاز کننده جنگ باشد اما به طور حتم تمام کننده آن نخواهد بود . همچنین به نظرمی رسد مسئولان صهیونیستی در ارزیابی های خود از عمق و گستره حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی این رژیم به این نتیجه رسیدند که حزب الله برخلاف تصور این رژیم قدرت و آمادگی لازم برای درگیری درهر دو جبهه سوریه و جنوب لبنان را دارد و الا به یک چنین ریسک بزرگ دست نمی زد. افزون بر این حمله از بخش دیگری از توان دفاعی حزب الله پرده برداشت به گونه ایی که رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر پرواز هواپیماهای خود را بر فرار لبنان ممنوع کرد چرا که احتمال آن را داده بود که حزب الله به توان هوایی نیز دست یافته است.
از اینرو در مجموع می توان گفت که افزایش قدرت بازدارندگی حزب الله مانع از این شد که رژیم صهیونیستی همانند سال 2006 بی گدار به آب بزند و در باتلاق ناشی از آن غرق شود. نکته قابل توجه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است این رژیم صهیونیستی بود که با حمله به کاروان نظامی حزب الله در قنیطره سوریه آن را در موضع دفاعی قرار داده بود. با اینحال حزب الله از حق تلافی جویانه خود حداکثر استفاده و بهره برداری را در جهت منافع محور مقاومت بعمل آورد و مکانی را برای حمله انتخاب کرد که رژیم صهیونیستی بهانه لازم را برای تحریک مخالفان و رقبای داخلی حزب الله پیدا نکند.
چرا که مزارع شبعا در کنار 7 روستای دیگر همچنان در اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد و آزادسازی این اراضی از خواسته های عموم لبنانی هاست و اگر کسی هم مخالف باشد به صراحت نمی تواند آن را به زبان بیاورد. بنابراین حزب الله با انتخاب مزارع شبعا برای تلافی حمله موشکی رژیم صهیونیستی به کاروان نظامی خود در قنیطره سوریه با یک تیر چند نشان زد و ضمن اینکه حمله این رژیم را به نحو احسن تلافی کرد ،قدرت بازدارندگی را نیز به نفع خود تغییر داد و در عین حال باب هر گونه سوء استفاده را بر مخالفان داخلی و خارجی بست و گذشته از اینها روحیه تازه به جنبش های مقاومت در فلسطین داد.
از دیگر عوامل موثر بر مهار بحران ناشی از حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی رژیم صهیونیستی در مزارع اشغالی شبعا فضای انتخاباتی حاکم بر فلسطین اشغالی است و اگر چه امنیتی کردن فضا در داخل و خارج در دستور کار جناح راستگراهای حاکم به رهبری نتانیاهو برای پیروزی در این انتخابات قرار دارد اما از آنجا که هیچ موفقیتی برای پیروزی در جنگ در برابر حزب الله برای خود نمی بیند لذا برای ممانعت از اینکه شکست نظامی اخیر در شبعا به یک شکست سیاسی جدید در انتخابات تبدیل نشود از ورود به جنگ فراگیر با حزب الله پرهیز کرد و کوشید جلوی ضرر بیشتر را بگیرد .
و در نهایت می توان از موقعیت متفاوت دولت های غربی در مقایسه با سال 2006 به عنوان عامل و متغیر تاثیر گذار دیگر در فرار رژیم صهیوینستی از ورود به جنگ فراگیر با حزب الله و محور مقاومت نام برد . از این دید در سال 2006 در آمریکا دولت بوش بر سر کار بود و همپیمانی جمهوریخواهان حاکم بر آمریکا با لیکودی های حاکم بر اسرائیل پس از واقعه 11 سپتامبر آمریکا رنگ نباخته بود و دولت وقت آمریکا کاملا در کنار دولت وقت رژیم صهیونیستی قرار داشت ضمن اینکه هر دوی آنها از حمایت های رژیم های عرب از جمله عربستان ، مصر و اردن نیز برخوردار بودند. بنابراین پاسخ شتاب زده و فوری رژیم صهیونیستی به حمله حزب الله در سال 2006 به پشتوانه حمایت دولت وقت آمریکا و برخی از کشورهای عربی صورت گرفت.
به لحاظ شرایط منطقه ای نیز در آن مقطع مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 به بن بست رسیده بود و ائتلافی مستحکم میان مخالفان حقوق هسته ای ایران در سه سطح غربی ، اسرائیلی و عربی برقرار شده بود. اما همه این شرایط نسبت به آن مقطع دگرگون شده است؛ به گونه ایی که اولا در آمریکا دولت دموکرات بر سر کار است و با دولت کنونی رژیم صهیونیستی در حوزه های مختلف از موضوع هسته ای ایران گرفته تا تشکیل دولت فلسطینی مشکل پیدا کرده است ضمن اینکه راهبرد نظامی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا برای مهار چین تغییر جهت داده است که آمریکا برای اجرای این راهبرد به کاهش تنش ها نیاز دارد. دوم اینکه مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 5+1 از بن بست خارج شده و به مرحله حساس رسیده و در چنین شرایطی هر گونه درگیری در منطقه تنها می تواند به نفع مخالفان حل این موضوع باشد که در راس آن نتانیاهو قرار دارد. علاوه بر این دیگر کشورهای اروپایی نیز با نتانیاهو در زمینه های مختلف از جمله تشکیل دولت فلسطینی درگیری پیدا کرده اند و همچنانکه در جریان حمله حزب الله به کاروان نظامی اسرائیل دیده شد همچون گذشته چندان هم با این موضوع مخالفت نکردند و علیه حزب الله هیاهو به راه نیانداختند.
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد مشخص می شود که مجموعه ای از عوامل داخلی ، منطقه ای و بین المللی موجب شده است که رژیم صهیونیستی همچون سال 2006 نتواند بی گدار به آب بزند و برای جلوگیری از تحمل یک شکست نظامی جدید و تبدیل آن به یک شکست سیاسی جدید در انتخابات پیش رو به اغماض در برابر حمله تلافی جویانه حزب الله به کاروان نظامی این رژیم در مزارع اشغالی شبعا دست بزند . این نشان می دهد که حزب الله زمان و مکان مناسب را برای تلافی حمله اسرائیل به کاروان نظامی خود در قنیطره سوریه انتخاب کرد و از این طریق با یک تیر چند نشان زد.
نویسنده: احمد کاظم زاده
برگرفته از بیداری اسلامی