امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

چالش های پیش روی آل سعود

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۱ ب.ظ

اشاره عربستان سعودی که ادعای رهبری جهان اهل سنت را دارد و با تمسک به این ادعا در کشورهای عرب منطقه دخالت می کند با چالش های اساسی روبه رو ست که هر کدام از این چالش ها می تواند باعث فروریختن بنای سست پادشاهی آل سعود شود... 

 

بزرگ ترین صادر کننده نفت جهان با وجود درآمدهای بالای نفتی شاهد شکاف طبقاتی و اجتماعی شدیدی است. گروه های مختلف این کشور با یکدیگر در تقابل هستند و تنها در مخالفت با حکومت پادشاهی در این کشور وحدتی نسبی دارند. جایگاه منطقه ای این کشور در سه سال گذشته به شدت تنزل پیدا کرده و بیداری اسلامی در منطقه خطری جدی را متوجه خاندان آل سعود کرده است. این مطلب به بررسی مهم ترین چالش های پیش روی عربستان پرداخته است که می تواند در سرنوشت سیاسی این کشور موثر باشد.

بیکاری و فقر روزافزون در جامعه داخلی عربستان تبدیل به یکی از مشکلات آل سعود در سال های اخیر شده است و این مشکل می تواند به بحرانی عمیق و چالشی جدی برای خاندان پادشاهی عربستان تبدیل شود.
گزارش توسعه‌‌‌ انسانی سال 2009 سازمان ملل، میانگین بیکاری میان جوانان سعودی را حدود 26 درصد اعلام کرد. در این میان، جوانان حدود 61 درصد از بیکاران را تشکیل می‌‌‌دهند. این در حالی است که مرکز آمار عربستان در سال 2013 از جمعیت پنج میلیونی نیروی کار این کشور، فقط 600 هزار نفر یعنی 12 درصد را بیکار معرفی کرده است. اما اطلاعاتی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» در سال 2013منتشر کرده است آمارهای منتشر شده از سوی مراکز اطلاعاتی عربستان را نقض می کند. آمارهای سازمان سیا نشان می دهد میزان نیروی کار عربستان هشت میلیون نفر بوده و نرخ بیکاری در این کشور به بیشتر از 25 درصد می رسد. حدود 80 درصد از نیروی کار عربستان از کشورهای دیگر به ویژه مصر به این کشور مهاجرت کرده اند. در کشوری که روزانه 10 میلیون بشکه نفت تولید می کند این میزان فقر و بیکاری می تواند نمایانگر مدیریت ناکارآمد داخلی این کشور باشد. 
با توجه به شفاف نبودن مراکز اطلاعاتی عربستان شاید به صورت دقیق نتوان آمار مشخصی از میزان فقر در این کشور ارائه داد اما می توان با بررسی برخی شواهد و مصداق ها به وضعیت فقر در این کشور پی برد. از جمله اطلاعات موثقی که درباره فقر در عربستان وجود دارد، می‌توان به یکی از ردیف‌های بودجه کل عربستان در سال ۲۰۱۴ استناد کرد، زیرا بخش قابل توجهی از بودجه، معادل ۲۹ میلیارد ریال سعودی (۷. ۷ میلیارد دلار) برای برنامه‌های مبارزه با فقر و بودجه‌های سالانه مربوط به ایتام، نیازمندان و بیمه اجتماعی است.
عوامل بیکاری در عربستان را باید در سه گزینه‌‌‌ اصلی خلاصه کرد: نخست ضعیف شدن بخش دولتی در ایجاد اشتغال و جذب تازه ‌‌‌‌واردان به بازار کار، دوم کوچک بودن بخش خصوصی و ضعف‌‌‌‌های بنیادین عملکرد و همچنین ناتوانی آن در ایجاد فرصت‌‌‌‌های شغلی جدید و سوم مشکل آموزش که از یک سو برون‌دادهای آن پاسخگوی نیازهای یک اقتصاد در حال توسعه نیست و از سوی دیگر، هماهنگ با برنامه‌‌‌‌ریزی‌‌‌‌های اقتصادی و اجتماعی گسترش نیافته است.
مقامات آل سعود نیک می دانند که موتور محرکه انقلاب های 2011 در جهان عرب، جوانان بودند. در عربستان نیز جوانان بیشترین تعداد نیروهای بیکار (61 درصد) این کشور را تشکیل می دهند و فراهم شدن بسترهای لازم، می تواند این جمعیت ناراضی را علیه خاندان سعودی به خیابان ها بکشاند. هرچند جرقه این قیام در بخش های شیعه نشین این کشور زده شده است اما باید منتظر فراگیر شدن اعتراض ها در این کشور بود. عامل فقر و بیکاری می تواند به صورت محرکی در جهت وحدت بین گروه های مختلف عربستان در راستای مبارزه با فساد آل سعود عمل کند. فقر یکی از عواملی است که در تحلیل های موجود در مورد چالش های عربستان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اهمیت این متغیر را چندان در نتیجه گیری نهایی دخیل نمی دانند.

بحران های منطقه ای
عربستان سعودی از سال 2011 با شروع انقلاب های عربی تاکتیک های کوتاه مدت خود را منطبق با کنترل این قیام ها اتخاذ کرد. خاندان آل سعود که از نظر مشروعیت داخلی با بحران مواجه است و در سال های اخیر نتوانسته است عملکرد مناسبی در داخل و خارج کشور داشته باشد منفعلانه سیاست «مداخله گری منفی» در امور دیگر کشورهای منطقه را دنبال کرده است. زمانی که امواج بیداری اسلامی از تونس شروع شد پادشاهی های خاورمیانه و به ویژه حوزه خلیج فارس که طرفدار سنتی «حفظ وضع موجود» بوده اند بیشترین تهدید را احساس کردند. عربستان به عنوان برادر بزرگتر شیخ نشین های خلیج فارس به دلیل وجود پتانسیل های وقوع انقلاب برای جلوگیری از سرایت انقلاب های عربی اقدام به سرکوب نیروهای آزادیخواه و حمایت از گروه های تکفیری کرده است. این کشور که در مصر با حسنی مبارک رئیس جمهور برکنار شده این کشور همپیمان بود نتوانست پیروزی بزرگترین رقیب ایدئولوگ خود در جهان اهل سنت یعنی اخوان المسلمین را در سرزمین نیل تاب بیاورد و با حمایت از سلفی ها و نظامیان مصری مقدمات کودتای ارتش علیه محمد مرسی رئیس جمهور منتخب را فراهم و وی را برکنار کرد.
انقلاب بحرین نیز با دخالت هایی که عربستان در این کشور اعمال می کند نتوانسته است تاکنون به تغییری در هیئت حاکمه آل خلیفه منجر شود. عربستان، بحرین را همواره بخشی از امنیت ملی خود تلقی کرده و معتقد است که هر نوع تغییر در ساختار حکومتی این امیرنشین بر ساختار پادشاهی در عربستان تأثیر تعیین کننده خواهد گذاشت، بنابراین با شدت و قدرت هرچه تمام تر از آل خلیفه حمایت می کند. بر همین اساس عربستان ظرف چند سال گذشته با احداث یک پل عظیم، سرزمین بحرین را به خاک خود متصل کرد تا در هر زمان که اراده کرد نیروهای نظامی خود را به این جزیره گسیل دارد. هم اکنون مردم بحرین مواجه با اشغال سرزمینشان توسط حکومت عربستان هستند و حکام عربستان با توافق آمریکا از ایجاد مردم سالاری در بحرین جلوگیری می کنند.
تصور آمریکا و عربستان بر این است که به نتیجه رسیدن قیام مردم بحرین نه تنها آنها را بر سرنوشت خویش حاکم خواهد کرد بلکه موجب گسترش موج خیزش های مردمی در کشورهای جنوبی خلیج فارس خواهد شد و این امر بساط نظام های پادشاهی و سلطانی را در کشورهای حاشیه خلیج فارس به هم خواهد ریخت و کشورهای منطقه را بر چاه های نفت و گاز خلیج فارس مسلط خواهد گردانید. بنابراین عربستان در چند سال گذشته قصد داشته است تا با طرح موضوع اتحاد کشورهای خلیج فارس، بحرین را به حکومت خود ملحق سازد تا از تداوم حکومت آل خلیفه اطمینان حاصل کند.

دخالت های عربستان در سوریه نیز از جمله دلایل کاهش مشروعیت و نقش منطقه ای این کشور در خاورمیانه است. بحران سوریه که در ابتدا شامل مخالفت های بسیار محدود علیه برخی از اقدامات نظام سوریه بود با دخالت جبهه غربی- عربی و به ویژه حمایت های مالی و معنوی عربستان از گروه های تکفیری مانند داعش و النصره تبدیل به یک جنگ داخلی فراگیر شده است که تاکنون بیش از 100 هزار نفر از مردم بی گناه این کشور را به کام مرگ فرستاده است. عربستان در سال گذشته در تلاش برای اقناع آمریکا برای ورود به جنگ با سوریه از تمامی ابزارها استفاده کرد و سرانجام نیز نتوانست کشورهای مختلف را برای جنگ علیه بشار اسد بسیج کند.
این اقدامات نافرجام عربستان در چند سال گذشته باعث شده که نقش منطقه ای این کشور که زمانی خود را رهبر جهان اهل سنت می دانست به شدت کاهش یابد و باعث شود در درون شورای همکاری خلیج فارس نیز این کشور نتواند دیگر شیخ نشین ها را در راستای اهداف خود همراه سازد. از آنجا که این کشور خود را سرکوبگر جنبش‌های آزادی خواهی معرفی کرده است، این امر می‌تواند در بعد منطقه ای در کنار سایر عوامل به صورت چالشی عمیق و تاثیر گذار عمل کند.

مسئله جانشینی
مسئله‌ جانشینی در عربستان با توجه به کهولت سن شاهزاده‌های این کشور تبدیل به یک مسئله‌ بغرنج شده است. مرگ «امیر نایف» و پیش از آن «امیر سلطان» به عنوان ولیعهد رویدادهای نادری هستند که فقط در سرزمین عربستان اتفاق می‌افتد چرا که در تمام پادشاهی‌ها معمولا ولیعهد از پادشاه بسیار جوان‌تر است حال آنکه در عربستان این روند وجود ندارد و ولیعهدها و پادشاهان معمولا همسن و سالخورده هستند.
براساس وصیت ملک عبدالعزیز، قدرت از برادر به برادر می‌رسد و فقط فرزندان ملک عبدالعزیز امکان رسیدن به قدرت را دارند و شانسی برای رسیدن نواده‌های وی به قدرت وجود ندارد. این وصیت با توجه به شرایط کنونی به نظر می رسد کارایی خود را از دست داده و باید شاهد مدل دیگری برای انتقال قدرت در عربستان بود. چرا که از فرزندان ملک عبدالعزیز موسس پادشاهی آل سعود دیگر گزینه مطرح و مناسبی وجود ندارد. در حال حاضر ولیعهد این کشور با مشکلات شدید جسمی و به ویژه آلزایمر مواجه است و شرایط لازم برای به دست گرفتن قدرت پس از ملک عبدالله را ندارد. با انتصاب مقرن بن عبدالعزیز به عنوان «جانشین ولیعهد» به نظر می رسد این کشور در دوران پس از ملک عبدالله شاهد تنش‌های شدیدی بین نوادگان عبدالعزیز باشد.
با توجه به شرایط کنونی، جامعه عربستان بعد از ملک عبدالله، جنگ قدرت بین نسل جدید خواهد بود، چرا که سازوکار مناسبی برای انتقال قدرت به این نسل جدید تاکنون از سوی خاندان سعودی اعلام نشده است و تنها با درگیری های خونین این انتقال قدرت انجام خواهد گرفت. در این میان رقابت اصلی بین «متعب بن عبدالله» و «محمد بن نایف» خواهد بود. این دو می توانند با رهبری هریک از جناح های داخلی عربستان برای کسب قدرت وارد میدان شوند.
محمد بن نایف که از طرف آمریکایی ها مردی محبوب معرفی شده است از نوامبر 2012 تاکنون وزیر کشور عربستان بوده است. نقش محمد بن نایف در سرکوب تظاهرات‌ داخلی عربستان به گونه‌ای است که معترضان همیشه در تظاهرات‌ خود شعارهایی علیه وی و وزارت کشور سر داده‌اند. شبکه ان بی سی آمریکا وی را به ژنرال جنگ علیه تروریسم تشبیه کرده است.
«متعب بن عبدالله» پسر پادشاه کنونی عربستان نیز با کنترل پایتخت ییلاقی آل‌سعود در جده و همچنین تسلط بر شهرهای مهم حجاز مانند مدینه، مکه‌و‌‌‌طائف که نیمی از جمعیت کشور را در خود جای داده، خود را برای رقابت در روزهای پس از مرگ پدر آماده می‌کند. متعب، فرمانده گارد ملی عربستان است. وی خود یک نظامی تحصیلکرده است و بین امرای ارتش نیز نفوذ ویژه‌ای دارد. اینکه او چرا دست بر منطقه حجاز گذاشته است به دلیل خاندان مادری‌اش است که از قبیله "شمر” است و این قبیله در شرق عربستان ساکن است.
اما محمد بن نایف که حدود چهار دهه امنیتی‌ترین پرونده‌های کشور در دست اوست و وظیفه رسیدگی و پیگیری‌ آنها را بر عهده دارد،‌ آن اندازه از عموزادگانش سند و مدرک در اختیار دارد که می تواند در زمان مناسب از آنها به نفع خود استفاده کند.
این شرایط وضعیت آل سعود را در دوران انتقال قدرت با چالشی اساسی روبه رو خواهد کرد و در صورت قرار گرفتن این عامل در کنار چالش های دیگر می توان شاهد فعال شدن شکاف ها در خاندان پادشاهی و چه بسا فروپاشی کاخ نیم بند آل سعود بود.

نتیجه گیری
عربستان سعودی که بیشترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد و از 13 استان تشکیل شده است که در راس هرکدام از آنها یکی از شاهزادگان سعودی قرار دارد با وجود پتانسیل های زیاد برای نقش آفرینی مثبت در جهت وحدت بین مسلمانان، مسیر اختلاف افکنی در جهان اسلام را برگزیده و در شعله ورتر شدن آتش اختلاف ها در جهان اسلام نقش اصلی را دارد. این کشور بر خلاف تبلیغات رسانه ای نه تنها بر اوضاع داخلی مسلط نیست بلکه با چالش های زیادی دست و پنجه نرم می کند. میزان بیکاران و درصد افراد زیر خط فقر در این کشور باعث شده است که 61 درصد از جوانان در صف مخالفت با سیاست های آل سعود قرار بگیرند. 
اشتباهات استراتژیک ریاض به ویژه در پرونده بحرین و سوریه به از بین رفتن وجهه این کشور نزد ملت‌های منطقه منجر شده است. این کشور با راه انداختن ماشین تروریسم در منطقه باعث شده است که کشورهای عربی خود را از خطر تروریسم مصون ندانند و بخش قابل توجهی از توان خود را صرف مقابله با این تهدید کنند. مسئله جانشینی نیز در سال‌های اخیر تبدیل به یکی از چالش های هر روزه آل سعود شده است و مقامات این خاندان را در هراس فردای فوت ملک عبدالله قرار داده است. این سه متغیر می تواند ضربه‌هایی اساسی بر پیکر آل سعود وارد کند. با وجود جمعیت جوان و ناراضی این کشور و صدمات وارده بر قدرت آل سعود متاثر از اشتباهات استراتژیک در منطقه، مرگ یا کناره گیری پادشاه این کشور می‌تواند در کنار این دو عامل قرار بگیرد و در اثر رقابت های خونین نوادگان ملک عبدالعزیز برای کسب قدرت این کشور را به سمت واگرایی داخلی پیش ببرد که در آن صورت ماشین تروریسمی که توسط آل سعود به سوی منطقه روانه شده است می تواند تغییر مسیر داده و شهرهای مستعد عربستان را یکی پس از دیگری درگیر جنگ داخلی کند. این چالش های سه گانه همانند سه قطعه بسیار مهم از یک پازل می توانند عمل کنند که تنها در صورت قرار گرفتن قطعه سوم یعنی «مسئله جانشینی» این پازل می‌تواند معنادار باشد. بیشتر ناظران منطقه ای معتقدند عربستان در شرایط کنونی با اعمال سیاست های سرکوبگرانه توانسته است از فراگیر شدن مخالفت ها جلوگیری کند اما این سیاست بسیار شکننده است و با مرگ ملک عبدالله این اقدامات کارایی خود را از دست خواهند داد و جنگ قدرتی که یک دهه به تاخیر افتاده است بار دیگر شروع خواهد شد.

منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی