پاسخ های آمریکایی به سوالات منطقه غرب آسیا
می توان به قدرت گفت بیش از نیم قرن است که نام غرب آسیا با درگیری و جنگ آمیخته شده است. در تمام این دوران هر فتنه ای که در این منطقه برپا شده است مطمئناً امریکا یک طرف آن بوده است. امریکایی که برای ثبات رژیم صهیونیستی، بی ثباتی در منطقه را ضروری می داند و در نتیجه این انبوه افراد بیگناهی هستند که خونشان در هوسرانی امریکایی ها بر زمین ریخته می شود...
شاید با قطعیت بسیاری بتوان تحولات این دوره غرب آسیا را یکی از پیچیدهترین تحولات امنیتی دوران معاصر دانست. آمریکاییها ائتلافی را بر علیه داعش تشکیل دادهاند و در تلاشاند تا نقشی دیگر را در تحولات منطقه ایفا کنند. سیاستمداران آمریکایی در این دوره از رقابتهای ژئوپلتیکی در غرب آسیا بر خلاف آنچه که درباره آمریکاییها مشهور است، بازی بسیار پیچیدهای را طراحی کردهاند. اما محیط پر انرژی غرب آسیا صحنهای را رقم زد که بسیار فراتر از انتظار آنها بود.
آنچه اوباما در سخنرانی سازمان ملل خود «سرطان افراط گرایی» نامید ابعاد مختلفی دارد که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفتهاند و باید گفت که تقریبا همه آنها هم حقیقت دارند اما سوال اینجاست که در نهایت این تحولات چه تصویری را در غرب آسیا ترسیم میکنند؟ هدف دیدبان از این نوشتار اینست که ما تصویری منسجم از آنچه آمریکاییها میخواهند در غرب آسیا انجام دهند ترسیم نمائیم که در این راستا باید به سوالهای زیر از نظرگاه آمریکاییها پاسخ دهیم. در اینجا ما بر اساس شواهد موجود و رفتارهای آمریکاییها در منطقه به این سوالها پاسخ میدهیم:
1- آیا داعش یک گروه تروریستی است که باید نابود شود!؟ آمریکاییها جنگ با داعش را یک نبرد بلند مدت خواندند و حملات هوایی ناکارآمد ائتلاف به خوبی رویکرد آمریکاییها در قبال این گروه تروریستی را به نمایش گذاشت. بر این اساس داعش باید باقی بماند اما ضعیفتر و تنها در محدودهای مشخص. نمونه این سیاست را ما در زمان حمله 1991 آمریکا به عراق مشاهده کردیم که آنها تنها صدام را تضعیف کردند اما آن را از بین نبردند تا موازنه قوا در منطقه تغییر نکند.
2- آیا در کنار داعش باید دیگر مخالفان اسد را نیز نابود کرد که هر روز به صورت قارچگونهای سر بر میآروند؟ اگر با آنها برخورد نشود آنها نیز مسیر داعش را پیش خواهند گرفت!؟ برخی از این گروهها وابسته به قدرتهای منطقهای هستند!؟ این سوال نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و از آنجا که آمریکاییها معتقدند که همه باید در مبارزه قدرت حضور داشته باشند تا هیچ کس تنها پیروز منطقه نباشد لذا دیگر گروههای تروریستی که اتفاقا «مخالفان میانهرو» نیز نام گرفتهاند کارکرد خاص خود را در استراتژی آمریکا دارند و نه تنها حذف نمیشوند بلکه تقویت نیز میگردند. از سوی دیگر این گروهها که برای سرنگونی حکومت قانونی سوریه تلاش میکنند هر روز به سلاحها و تجهیزات پیشرفتهتری مجهز میشوند. و از آنجا که در این مرحله داعش دشمن اصلی حکومت بشار اسد است و نابودی آن موجب تقویت اسد خواهد شد، لذا داعش هم باید باقی بماند.
3- در موازنه بین قدرتهای منطقهای آمریکا باید طرف کدام یک را بگیرد؟! آنچه از سیاستهای جدید آمریکا در منطقه بر میآید اینست که آنها هیچ هژمونی را در منطقه نمیپذیرند و به دنبال ایجاد توازن در منطقهاند. این مسئله حتی تا حدی شامل ترکیه که عضو ناتو است هم هست، میشود. هرچند به نظر میرسد که ترکیه دست بازتری را در منطقه دارد اما وقایع سال گذشته ترکیه که سفارت آمریکا در آن نقش بسیار فعالی داشت، نشان داد آمریکاییها حتی به اردوغان هم رحم نمیکنند. آنچه شورش یاران فتح الله گولن علیه حزب عدالت و توسعه خوانده میشد در واقع یک طراحی وسیع آمریکایی بود برای از بین بردن اسلامگرایی ترکیه. آمریکاییها به وضوح دنبال منطقهای با دولتهای شکست خورده هستند؛ دولتهایی که توان هیچ کاری را ندارند.
4- آمریکا با ایران بر سر مسئله هستهای در حال مذاکره است، چه معادلهای در منطقه به آمریکا در مذاکرات کمک خواهد کرد؟ بر این اساس هر چه ایران بیشتر تحت فشار قرار بگیرد، برای آمریکاییها فرصت بیشتری فراهم میگردد تا امتیازات کمتری بدهند. آمریکاییها مهارت بالایی در این مسئله دارند که نیازهای خود را به عنوان کمک به دیگران بفروشند. مسئله پیشروی داعش در منطقه هم از همین سنخ است که آمریکاییها بارها تلاش کردند تا آنرا را در مذاکرات مطرح کنند. نکته دقیقتر در این باره اینست که آمریکاییها تلاش میکنند وضعیتی را خلق کنند که تنها و تنها آمریکا بتواند مسئله را حل کند و آنزمان است که امتیازگیریهای آمریکا آغاز خواهد شد. بازی جنگ و انتظار آمریکاییها برای مقابله با داعش در این راستا تحلیل میشود.
5- آیا ایران و محور مقاومت باید نابود شوند؟ آیا داعش و دیگر گروههای تروریستی چنین توانی را دارند؟ همانطور که در ضمن پاسخ سوالات پیشین اشاره شد آمریکاییها در تلاشند تا یک منطقه ضعیف را به وجود بیاورند که مسئله اول آن دشمنی دیرینه شیعه و سنی است. این گونه تقسیمبندی منطقهای به طور کلی جهان اسلام را در خود فرو خواهد برد. محور مقاومت در برابر اسرائیل باید تبدیل شود به محور مقاومت در برابر سنیها و این مسئله اصلی آمریکاییها از تشکیل داعش است.
6- کدام نظم منطقهای امنیت اسرائیل را بهتر تامین خواهد کرد؟ اسرائیل در این دوره زمانی خود یک دولت ضعیف است که هر روز نیز ضعیفتر میشود بدین معنی که با نرخ فزاینده هزینههای امنیتی توازن رشد اقتصادی و هزینههای امنیتیاش به تدریج در حال از بین رفتن است. رکود اقتصادی و تظاهراتهایی که دیگر در سرزمینهای اشغالی به امری طبیعی تبدیل شدهاند از یک طرف و روند مهاجرت معکوس از سوی دیگر وضعیت بدی را برای این رژیم رقم زده است. اما از همه دردناکتر تغییر توازن نظامی در لبنان و غزه است که فشار امنیتی بیسابقهای را به سران این رژیم تحمیل کرده و آنها هر روز بیشتر نسبت به ناتوانی خود در برابر رشد گروههایی نظیر حزب الله و جهاد اسلامی پی میبرند. امنیت یک دولت ضعیف تنها زمانی تامین میشود که دشمنانش نیز همانند او شکست خورده و ضعیف باشند. از سوی دیگر ایجاد یک منطقه حائل و گسست محور مقاومت امنیت این رژیم را بیشتر تامین خواهد نمود.
7- کدام نظم برای آینده غرب آسیا بهتر است؟ بی تردید حفظ امنیت اسرائیل یکی از مهمترین اهداف ایالات متحده در غرب آسیا است. نظم دوستونی نیکسون و مهار دوجانبه بخشی از تاریخچه سیاستهای منطقه غرب آسیا برای ایالات متحده را تشکیل میدهند که در جهت تامین امنیت اسرائیل حرکت کردهاند. اما نکته دیگری که امروز باید به آن توجه نمود اینست که غرب آسیا شاهد ظهور قدرتهایی است که نسبت به آمریکا سیاستهای بسیار چالش برانگیزی را اتخاذ میکنند. آمریکاییها به ضرورت باید جلوی رشد چنین قدرتهایی را بگیرند لذا بازگرداندن کشورهای غرب آسیا به تعطیلات تاریخی و ضمیمه کردن آن به منطقه بیحاصل آفریقا تلاشی است که آمریکاییها در پیش گرفتهاند. به نظر میرسد جنگهای جاری در بخشهای اسلامی مدیترانه برای سالیان سال ادامه یابد چرا که این بینظمی بهترین نظم برای دشمنان اسلام است. ارسال پول، سلاح و مهمات برای جهادیهای پیرو آمریکا نظیر داعش، النصره، القاعده، طالبان و ... در طول دههها ادامه پیدا خواهد کرد. کما اینکه در افغانستان بعد از 20 سال هنوز نیروهای طالبان و القاعده در حال جولان دادن هستند.
8- آمریکا در چه حد توان شکل دادن به محیط آینده غرب آسیا را دارد؟ آمریکاییها ابزارهای متفاوتی را برای پیشبرد اهداف خود در منطقه دارند که از جمله آنها میتوان به نیروهای آموزش دیدهای که در کشورهای منطقه برای آمریکاییها کار میکنند نظیر بندر بن سلطان اشاره کرد. علاوه بر این پولهای کشورهای عربی و ترکیه به همراه دستگاههای امنیتی آنها در اختیار اهداف آمریکاییها قرار دارد لذا دست آمریکاییها برای اجرای طرحهای خود در منطقه باز است اما در طرف دیگر نیز سیستمهای مقاومت نیز از توان بالایی برخوردارند که مانع جدی در برابر آنها محسوب میشود اما مسئله دیگر آنست که پدیده داعش به ظاهر ماهیتی سیال به خود گرفته و به استقلال نسبی از موسسیناش دستیافته است که این مسئله خود جای تردید دارد. اما در صورت صحت، معادلات آمریکاییها را بهم ریخته است چرا که آنها برآوردی از توان خود و مقاومت داشتند اما داعش به نیرویی تبدیل شد که هر روز تغییر میکند و امکانات جدیدی بدست میآورد. در این صورت آمریکاییها و همپیمانانشان تسلط اندکی بر رخدادهای منطقه دارند در نتیجه برای تحقق اهداف خود نیاز بسیاری به کمک دیگر طرفهای درگیر در نبرد پیدا میکنند.
9- آمریکاییها چگونه تحولات غرب آسیا را مدیریت میکنند؟ در این دوره، استراتژیستهای آمریکایی در طرح کلان خود، مدیریت تحولات غرب آسیا را با بحرانها تعریف کردهاند. مدیریت منطقه با بحرانها به وسیله جهتهی پدیدههای سیال فصل جدیدی را در تاریخ تحولات امنیتی منطقه ایجاد کرده است. در این شیوه مدیریت تحولات، عدم قطعیتهای بسیاری برای بازیگران مختلف به وجود میآید و امکان پیشبینی از مخاطبان تا حد زیادی سلب میشود و به تدریج و با افزایش مستمر تعداد پروندهها و اتفاقات سریع و پیشبینی نشده تمرکز آنها را از بین میبرد. این روند در اندک مدتی موجب ناتوانی مخاطب از انجام واکنش مناسب نسبت به تحولات میشود و وی را وادار به عقبنشینی میکند که در نهایت این سیر منجربه شکست آن میشود.
نتیجهگیری
آمریکاییها با اتخاذ شیوهای خاص در تحولات امنیتی غرب آسیا بحرانی پیچیده ایجاد کردهاند که هر روز بر ابعاد آن افزوده میشود و در نهایت به شرایطی منجر میشود که همه منطقه را در بحرانی عظیم فرو میبرد. بحرانی که همه رقبا را میبلعد و توانشان را کاهش میدهد. به نظر دیدبان این پروژه که شاید بتوان نام آنرا «عقیمسازی» منطقه گذاشت، در حال حاضر در جریان است بسیاری از بازیگران منطقه بدون آنکه از طرح کلی آن اطلاعی داشته باشند در حال اجرای دستورالعملهای آن هستند. غافل از اینکه شاید خودشان قربانی بعدی این طرح کلان باشند.
منبع : دیدبان