پازل بحران عراق
به ترتیب میتوان مواردی چون اشغال کل عراق و تصاحب قدرت، تجزیه عراق، حذف مالکی، ضعیف نگه داشتن دولت مرکزی و یا استقلال کردستان عراق را، جزو اولویت تروریستها در عراق دانست...
پس از گذشت حدود سه هفته از درگیریهای عراق در کنار تمرکز رسانهها و افکار عمومی بر عملیات نظامی در مناطق درگیری، رفتهرفته مواضع سیاسی و آنچه که در این عرصه میگذرد آشکارتر شده است. آشکار شدن مواضع سیاسی افراد و دولتها تا حدود زیادی به درک چرایی حمله ناگهانی داعش به مناطقی از عراق و اهدافی که دستهای پشت پرده دنبال میکنند، کمک مینماید.
از مجموع آنچه که در این مدت (نزدیک به چهار هفته) در دو عرصه نظامی و سیاسی گذشته است، میتوان تصویری در چند محور ارائه کرد. محور اول راهبرد تهاجمی تروریستها، محور دوم راهبرد مقابله دولت عراق، محور سوم اولویتهای تروریستها و محور چهارم راههای مشترک تروریستها و حامیانشان برای محقق ساختن اولویتها (محور سوم) است. نوشتار حاضر با هدف برجسته ساختن محور چهارم اشارات لازمی نیز به سایر محورها دارد.
راهبرد تروریستها
تروریستها با رهبرد سهمحوری زیر تهاجمشان را آغاز کردند:
1ـ تثبیت مناطق اشغالشده؛ تهاجم سریع تروریستها به مناطق غرب و شمال غرب عراق و نیز خیانت نظامیان بعثی رخنه کرده در ارتش و همچنین خیانت برخی از مسئولان حکومت منجر به آن شد که گروهک تکفیری تروریستی داعش مناطقی را اشغال کند که مهمترین آن موصل سومین شهر عراق و تکریت و تعدادی گذرگاه، روستا و شهرک بوده است.
تروریستها پس از اشغال کامل این مناطق برای توسعه مناطق اشغالی به شهرهایی مانند سامرا، تلعفر، فلوجه و... نیز حمله کردند، اما موفقیتی کسب نکردند و با دادن تلفات مجبور به عقبنشینی شدند. پس از این ناکامیها تروریستها برای مستحکم کردن موقعیتشان به تثبیت مناطق اشغالی روی آوردند که در خلال آن با مخالفتها و مقاومتهایی مواجه شدند و برای فائق آمدن به آن به جنایتهایی دست زدند و ظاهراً توانستند مناطق اشغالی را تثبیت کنند. هر چند که هنوز اخباری دال بر مشکلات عدیده آنها در این مناطق وجود دارد.
2ـ بازسازی و تقویت قوای نظامی؛ تروریستهای تکفیری داعش پس از اشغال موصل که حاصل توطئه و خیانت بود، برای ادامه اشغال مجبور به درگیریهای نظامی پراکنده شدند که به تدریج جدی و خونین شد. شدت درگیریها سبب کشته و زخمی شدن تعداد قابلتوجهی از تروریستها شد که به معنای تضعیف توان نظامی و مشکل شدن ادامه تهاجمات بود.
از اینرو تروریستها با کاهش حملات به بازسازی قوای نظامی روی آوردند. آنها برای بازسازی از بقایای نیروهایشان در سوریه و افرادی که در مناطق اشغالی به خدمت گرفتند، استفاده کردند. این بازسازی نمیتواند کاملاً اطمینانآور باشد؛ زیرا عمق وفاداری افراد محلی که به خدمت گرفتهاند به آنها مشخص نیست و همیشه این شک و تردید وجود دارد که آنها در بزنگاهها صحنه نبرد را ترک کنند.
3 ـ تداوم حمله؛ به نظر میرسد تروریستهای تکفیری داعش، پس از بازسازی و تقویت توان نظامی قصد دارند حملاتشان را از سر بگیرند اگر آغاز حملات آنها قطعی تلقی شود، موفقیت حملات احتمالی به عوامل عدیدهای بستگی دارد: الف ـ میزان پشتیبانی مادی و معنوی حامیان آنها. ب ـ موضعگیریهای جهانی درباره تهاجم و رفتار آنها. ج ـ نوع قضاوتهایی که در مناطق اشغالی و سایر مناطق درباره آنها به وجود آمده است. دـ مواضع مخالفان آنها در عراق مانند دولتیها، عشایر، قبائل، مردم و مراجع. ه ـ توان نظامی که برای رویارویی با آنها فراهم میآید. با توجه به همه عواملی که بدان اشاره شد به نظر میرسد، شانس تروریستهای تکفیری در عرصه نظامی در حال کاهش یافتن و راهبرد دولت عراق برای مقابله با آنها در حال تقویت شدن است.
راهبرد دولت عراق
1 ـ متوقف ساختن پیشروی تروریستها؛ تروریستها در بدو امر با تکیه بر خیانت خائنان به ملت عراق و تصرف سریع موصل و روی آوردن به جنایت و رسانهای کردن آن، کوشیدند با ایجاد فضای رعب و وحشت مسیر تصرف سایر مناطق و شهرها را هموار سازند و تا حدودی نیز موفق شدند، اما زمان حاکمیت این فضای رعبآور آنقدر دوام نداشت تا آنها به تمام خواستههایشان برسند و حرکتی متشکل از مرجعیت دینی، شور مردمی و اقدام دولتی سد راه آنها شد و اجازه نداد یورش وحشیانه آنها به سایر شهرها به آسانی امکانپذیر شود. حکومت عراق اینگونه در حساسترین وضعیت با بسیج نیروها و امکانات تا جایی که امکان داشت مانع ادامه حرکت آنها شد و پس از گذشت چند روز تقریباً تروریستهای تکفیری را زمینگیر و پیشروی آنها را متوقف کرد.
2 ـ بازسازی ارتش و تقویت آن؛ پس از یورش سریع تکفیریها و خیانت نظامیهای بعثی و فروپاشیدن برخی از یگانهای نظامی و وحشتی که تروریستها با اعدام نظامیهای اسیر شده ایجاد کردند، لازم بود ارتش از لحاظ سازمانی و روحیه بازسازی و تقویت شود. بخشی از بازسازی سازمانی با شناسایی و تصفیه فرماندهان بعثی متمرد و خیانتکار انجام میگرفت که مالکی صورت داد و برخی نیز جابهجایی یگانها و تطبیق سازمان آنها با نیازهای میدان نبرد بود که آن هم تا حدودی انجام شد و بخش مهم آن هم از طریق تقویت بنیه نظامی ارتش بود که با اعلام فتوای «جهاد کفایی» آیتالله سیستانی زمینه کامل آن فراهم گردید. به عبارتی نیازهای اصلی بازسازی ارتش و تقویت آن به میزان قابلتوجهی برطرف شده و ارتش برای رسیدن به توانایی قابلقبول به مقداری زمان نیاز دارد.
3 ـ آغاز تهاجمات بازپسگیری؛ به نظر میرسد ارتش عراق از ابتدای درگیریها تاکنون درگیر دو محور پیش گفته بوده و هنوز وارد مرحله عملیات بازپسگیری نشده است. سازماندهی بیش از دو میلیون نیروی داوطلب مقابله با داعش تکفیری که الزاماً با فرایندی همراه است، مقدمه عملیات گسترده علیه تروریستها خواهد بود که به سبب حضور آنها در مناطق شهری و محل سکونت مردم با ملاحظاتی همراه خواهد بود که از مشکلات امر محسوب میشود، اما در هر صورت بخش مهمی از راهبرد حکومت عراق است که بهزودی باید اجرا شود، زیرا در غیر این صورت امکان دارد روند تحولات تغییر کند.
اولویتهای تروریستها
تروریستها در آغاز تهاجم به عراق دارای اولویتهایی بودند که پس از حمله و اتفاقاتی که طی روزهای گذشته در داخل عراق و خارج از ان روی داد، احتمالاً آن اولویتها تغییر کردند؛ در هر صورت میتوان موارد ذیل را جزو اولویتهای فعلی آنهادانست:
الف ـ اشغال کل عراق و تصاحب قدرت. ب ـ تجزیه عراق. ج ـ حذف مالکی. دـ ضعیف نگهداشتن دولت مرکزی ه ـ استقلال کردستان عراق. تحقق اولویتهای فوق به خودی خود و حتی با وضعیت موجود امکانپذیر نیست و هیچگونه ضمانتی ندارد؛ زیرا با وجود تثبیت موقعیت تروریستها در موصل و تکریت و... موقعیت کلی حضور تحمیلی آنها در عراق کاملاً متزلزل است و دولت عراق در حال آمادهسازی زمینههای هجوم به تروریستها و آزادی بخشهای تصرف شده است؛ از این رو تروریستها و حامیانشان برای تحقق هر یک از این اولویتها در پی پیمودن راههای مشترک هستند.
راههای تحقق اولویتهای تروریستها
تروریستهای تکفیری و حامیان آنها میدانند با اتکای صرف به عملیات نظامی که این روزها هم با مشکل جدی مواجه شده نمیتوانند به اولویتهایشان دست یابند؛ از طرفی هم میدانند با توجه به پیچیدگی موضوع و مقاومتهای جدی که در برابرشان وجود دارد، برایشان مقدور نیست برای رسیدن به هر اولویتی راه و برنامه جدایی داشته باشند؛ از این رو راه و برنامهای را برگزیدند که برای رسیدن به هر اولویتی مشترک باشد که سه تا از مهمترین آن عبارتند از:
1 ـ فشار بر مالکی و حذف وی؛ مالکی با ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای کشورهایی مانند آمریکا، ترکیه، عربستان، قطر و... دشمنی آنها را برانگیخته است تا آنجا که وضعیت موجود را بهترین فرصت برای فشار به مالکی و حذف وی میدانند و در این باره با یکدیگر همداستان شدهاند. جانکری در این باره به بیبیسی گفت: «این بحران راهحل نظامی ندارد، دولت عراق باید به مردم بخشهایی از جامعه عراق که محل رویش داعش است قدرت دهد.»
رابرت گرنییر مأمور سابق سیا: «به نظر من جایگزین کردن مالکی در این میان بسیار اهمیت دارد.»
پس از دیدار جان کری با بارزانی رسانههای غربی گزارش دادند، کری از وی خواست در دولت جدید عراق حضور داشته باشد و بارزانی این امر را منوط به کنارهگیری نوری مالکی کرد.
دیان فاینشتاین رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس سنای آمریکا گفت: «اگر به دنبال آشتی(در عراق) هستید، دولت مالکی باید کنار برود.»
نیویورک تایمز: «هدف کری افزایش فشار برای تشکیل دولت جدید و فراگیر در عراق است.»
شیخ حارث انصاری که مدعی دبیر کلی شورای علمای مسلمان عراق است و به علت حمایت از تروریستها از عراق فرار کرده و در خدمت برنامههای ضدعراقی عربستان در کشورهای عربی همسایه فعال است با اتهامات بیاساس به مالکی ادعا کرده، مالکی صدها هزار زن و مرد اهل سنت را زندانی کرده و به قتل رسانده و صدها هزار نفر را از شهر و دیارشان رانده است.
2ـ انقلاب معرفی کردن یورش به عراق؛ سابقه اقدامات وحشیانه گروهک تکفیری تروریستی داعش در سوریه و همچنین نوع یورش به عراق و رفتاری که با مردم داشته و شعارها و ادعاهایی که سر داده و... این گروهک را مجموعهای متصلب، غیرمتمدن و دارای افکار و رفتاری جنایتپیشه و خطرناک برای جامعه بشری معرفی کرده است.
وجود چنین تصویری از داعش در اذهان افکار جهانی سبب میشود همگان از این گروهک تروریستی و حامیانش متنفر و منزجر باشند که در این صورت فضا برای تنفس آنها تنگ میشود و آنها نمیتوانند دوام بیاورند در این میان رسانهها و افرادی برای تطهیر چهره تکفیریها دست به ترفند مضحکی زدند و برای آنها عناوین و عباراتی ساختند تا مگر بتوانند سرشت پلید آنها را پنهان نگه دارند.
در این میان بیبیسی در مطلبی به قلم مایکل استیونز که برای موسسه رویال یونایتد سرویسز قطر کار میکند آورده است: جنگجویانی که به سرعت در شهرهای مختلف عراق نفوذ کردند و به شصت کیلومتری پایتخت رسیدند فقط یک گروه نهیلیستی جهادی نیستند که در پی راه انداختن یک امارات اسلامی باشند.
این بیشتر یک قیام همگانی توسط گروه بزرگی از ناراضیان شمال غرب عراق و محصول سالها محرومیت اجتماعی، دولتداری ضعیف و فساد دولت عراق است.» سایت العربیه نیز در انتشار خبر، از تروریستهای داعش با عنوان عشایر یاد میکند و مینویسد: «انقلابیون عشایر راهی بغداد شدند...» یا الضاری برای اثبات هر چه بیشتر سرسپردگیاش به عربستان، ادعا میکند آنچه در عراق میگذرد انقلاب ملت مظلومی است که حقوقش بیش از ده سال نقض شده “ ادعا میکند آنچه در عراق میگذرد انقلاب ملت مظلومی است که حقوقش بیش از ده سال نقض شده و خون بسیاری از آنها بر زمین ریخته شده است.
3ـ شعلهور ساختن آتش جنگ مذهبی؛ تروریستها و حامیانشان بر بدنامی و بیاعتباری سخنان و ادعاهایشان در نزد مردم آگاهند و میدانند و در وضعیت عادی نمیتوانند مردم را به امری فراخوانند و یا از امری باز دارند از اینرو برای جبران این بیاعتباری و تحریک مردم ناآگاه و بیخبر از دسیسههای آنها اما معتقد به مسائل مذهبی، بر تنور نزاع و جنگ مذهبی میدمند تا شاید کشتی توفانزده دسیسههایشان را با عبور از دریای خون به ساحل مقصود برسانند.
شیخ احمد الدباش، از اعضای قبیله سنی البطه و رهبر ارتش اسلامی عراق در مصاحبه با روزنامه دیلیتلگراف در بیانی آتشافروزانه گفت: «همه گروههای سنی علیه نوری مالکی نخستوزیر، متحد شدهاند.» و یا روزنامه الشرق الاوسط وابسته به آلسعود که در لندن منتشر میشود در مقالهای به فتوای آیتالله سیستانی اعتراض کرده و مینویسد فتوای آیتالله سیستانی منجر به جنگ شیعه و سنی خواهد شد و این در حالی است که آیتالله سیستانی تأکید کرده فتوای جهاد با تروریستها هرگز فتوا علیه اهل سنت نیست، زیرا اهل سنت نهتنها برادر که عین ما هستند و همچنین علمای زیادی از اهل سنت عراق و خارج از عراق، داعش را تکفیری دانسته و از فتوای آیتالله سیستانی که برای نجات عراق صادر شد حمایت کردند.
شیخ محمد بلاسم الجبوری مدیر اوقاف اهل سنت در بصره در بیانیهای از همه عراقیها خواست در مقابل هجمه تروریستی تکفیری وحشیانه که عراق با آن روبهرو است، مقابله کنند. شیخ محمدامین از علمای اهل سنت عراق هم اعلام کرد هر کس بخواهد آنچه را که در موصل رخ میدهد به اهل سنت نسبت دهد در توهم به سر میبرد، هیچکس نمیتواند به نام اهل سنت سخن بگوید.
وی میگوید: چگونه انقلاب سنی وجود دارد در حالی که اهل سنت سر بریده و کشته میشوند و از موصل رانده میشوند. چگونه شخصی با صدور فتوا (اشاره به رافع الرافعی که به سبب حمایت از تروریسم متواری شده و در حمایت مسعود بارزانی است) مدعی است آنچه رخ میدهد، انقلاب اهل سنت است.
در پایان میتوان نتیجه گرفت آنچه که امروز در عراق میگذرد ادامه سیاستهای غرب و مرتجعین منطقه برای تضعیف جبهه مقاومت است که سالها توانسته در برابر استکبار و صهیونیسم و توطئهها و خیانتهای برخی سران عرب به آرمان فلسطین بایستد و روزبهروز قویتر شود و ملتهای بیشتری را به خود جلب کند، ملت عراق تاوان پیوستن به این جبهه را میدهد که با مقاومت و اتحاد میتواند از این پیچ خطرناک عبور کند که در این صورت حرکت لجامگسیخته تکفیری در مسیری قرار میگیرد که حامیان امروزش به وحشت میافتند. انشاءالله
منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)