هفت آموزه پیش روی انقلابیون یمن
یکی از دغدغههای ما، از غصّههای ما این است که خدای نکرده در مصر بین گروه های مردم به معنای واقعی کلمه، جنگ در بگیرد که این یک فاجعهای خواهد بود برای دنیای اسلام و برای منطقه. و بایستی هدف هم بازگشت به دموکراسی و رأی مردم باشد. آنجا خب، بالاخره بعد از سالهای متمادی حاکمیّت استکبار و استبداد با هم بر مصر، مردم به برکت بیداری اسلامی توانستند انتخابات درستی داشته باشند، نمیشود که این روند متوقّف بشود و به عقب برگردد.(1)
در تمایز بین انقلاب ها و انواع دیگر اعتراضات به رژیم حاکم در کشورها شاید بتوان گفت آنچه در یمن رخ داده است تمام ویژگیهای یک انقلاب را داراست. در پژوهشهای علوم سیاسی گاهی برای شناخت انقلابها، آنها را با موارد مشابهشان مقایسه میکنند. برای مثال یکی از اندیشمندان علم سیاست که در حوزهی انقلابهای ایران تخصص دارد در یک تحقیق تاریخی به مقایسهی دو انقلاب ایران، مشروطه و انقلاب اسلامی میپردازد و نقاط اشتراک و افتراقشان را مورد توجه قرار میدهد. اهمیتی که این کار میتواند داشته باشد از این جهت است که امکان اشتباهات مکرر در موارد مشابه را بسیار کاهش میدهد. در روزگار کنونی که عصر بیداری اسلامی در کشورهای آسیای غربی است نیز امکان این مقایسه وجود دارد. در این نوشتار دیدبان بر آن است تا با مقایسهی انقلاب اسلامی مردم یمن با الگوی موفق انقلاب اسلامی ایران راهبردهایی را به دست دهد که با توسل به آنها از بروز تجربهی تلخ مصر پیشگیری شود و از سویی نمونهی جدیدی از انقلاب اسلامی موفق را در دسترس کشورهای منطقه قرار دهد.
انقلاب پیروز و در عین حال، نامشخص بودن مشخصههای دیگر نظام سیاسی یمن
هر ملت انقلابی بایستی برای آیندهی نهایی خود یک برنامهی شبه آرمانی داشته باشد. به این معنی که خواستار برقراری نوعی از نظام باید باشد که بیشترین تناسب را با سعادت و سعادتآفرینی مردم داشته باشد. مردم یمن نیز به فراخور اینکه مسلمان هستند و نوع انقلابشان نیز دارای شکل و محتوای اسلامی است بایستی اتوپیایی اسلامی را برای خود ترسیم کند که برخلاف نمونههای غربی و شرقی میتواند قابل دسترسی باشد. به نظر کارشناسان عرصهی فقه و فلسفهی سیاسی اسلام هدفی که هم اکنون شایسته است ملتهای مسلمان آن را وجههی همت خویش قرار دهند پیشروی به سوی تمدن مشترک و بزرگ اسلامی است که برای رسیدن به آن لایههای پنجگانهای باید طی گردد. مرحلهی اول این عرصه، برکنار کردن حکومت فاسد و طاغوت از عرصهی سیاسی کشور است که این مهم در یمن انجام گرفته است و علی عبدالله صالح! و جانشین ناخلفش برکنار شدهاند. گام دوم ایجاد نظام اسلامی است، یعنی شکلدهی کلی به نظامی که جایگزین رژیم گذشته میشود و سومین قدم، تشکیل دولت اسلامی و تغییر روشها و ساختارهای نظام سیاسی متناسب با الگوی اسلامی است. مرحلهی چهارم رشد و بالندگی بخشیدن به جامعه و متعالی کردن و جهت دادن ایشان به سمت حیات طیبهی اسلامی است که با ترویج این جامعه و به مثابهی الگو شدن آن برای سایر ملل مسلمان زمینه برای گام پنجم یعنی ایجاد تمدن اسلامی نوین فراهم میآید. انقلاب اسلامی یمن نیز اکنون در مرحلهی دوم یعنی ایجاد نظام اسلامی قرار دارد. لذا رهبران و افراد تاثیرگذار یمن بایستی به نتیجهی واحدی راجعبه شکل کلی حکومت برسند و با ثبت آن در قانون اساسی جدیدشان به قوام حکومت جدید با مشارکت گروههای مختلف کمک کنند و پس از آن وارد مرحلهی دولتسازی گردند.
راهبردهای هفتگانه یمنیها جهت حراست از انقلاب اسلامیشان
همانطور که گفته شد یمن کنونی در مرحلهی تعریف نوع نظام یا نظام سازی و نیز به صورت آهستهتری دولتسازی است. لذا راهبردهایی در حال حاضر باید مورد توجه یمنیها قرار گیرند که انقلابشان مصادره نشود. این راهبردها که غالبا توسط حکومت اخوانی مستقر در مصر رعایت نشد از علل اصلی سقوط آن حکومت نیز بود.
1- نمایش واقعی از سلامت عملکردی رهبران انقلاب: رهبران انقلاب یمن بایستی با توسل به رسانههای جمعی و آگاه سازی افکار عمومی با سمپاشیها و فضاسازیهایی که احیاناً از جانب بیگانگان القا میشود به مقابله برخیزند و با جلب اعتماد عمومی همچنان که توانستند رژیم قبلی را براندازند، اهداف آتی انقلاب را نیز تامین کنند.
2- خدمت به خلق و روحیهی خدمت باید گفتمان اصلی انقلابیون کنونی و کارگزاران فردای حکومت باشد: شایسته است جریان مردمی انقلاب با تمرکز بر دغدغههای کنونی مردم مانند رفع فقر عمومی و کاهش بهای فرآوردههای نفتی، مبارزه با فساد از جنگ بر سر قدرت بپرهیزند و با تمرکز بر محرومیتزدایی با استعانت از شور انقلابی موجود سرعت خدمات رسانی خود را به بالاترین حد ممکن برسانند به طوری که مردم تفاوت قابل توجهی را بین نظام حاضر و نظامی که وظیفهی خود را خدمت به بیگانه میدانست، احساس کنند.
3- رفتار عادلانه و برقراری عدالت با نگرش به آینده ی سیاسی و اهداف بلند مدت: دولت انقلاب باید با کنار زدن پردهی امیال سطحینگرانهی انحصار قدرت، عدالت را در تقسیم قدرت برقرار سازد و با مشارکت دادن گروههای مختلف مذهبی، قبیلهای، حزبی در فرآیند نظامسازی و دولتسازی پیادهنظام گروههای مختلف سیاسی حاضر در انقلاب را با خود همراه کند. این عدالت بایستی با ملاکهایی مشخص از نوع قوانین اساسی در معرض تصویب شروع شده و در مرحلهی تعریف دولت، چینش پستهای سیاسی را نیز در برگیرد.
4- سلامت اقتصادی و مبارزه با فساد: خوشبختانه جریان الحوثی دارای سابقهی خوبی از جهت پاکی و دلسوزی در بین مردم یمن است هرچند به علت خفقان نظام گذشته فرصت مدیریت کلان را نیافتند اما افراد نزدیک به ایشان که گاهی در دولت راه یافته اند سوابق خوبی از خود به جا گذاشتهاند. انقلابیون در این گام بایستی با طرح شعارهایی مبارزه با فساد را به عنوان یکی از ارزشهای انقلابی مطرح کرده و در مراحل قانونگذاری و دولتسازی امکانات لازم برای تامین این مطالبهی عمومی را فراهم کنند. از جانب دیگر نیز از ورود افراد فاسد و مشهور به فساد در دستگاه انقلاب جلوگیری کنند چرا که وجود این افراد نوع ی از دلزدگی را در بین مردم به وجود خواهد آورد.
5- قانونگذاری و قانونمداری: شاید بتوان یکی از علل اصلی شکست موقت انقلاب مصر را در عدم پایبندی گروههای سیاسی به نتایج انتخاباتی آزاد و قانونی دانست. در یمن اسلامی در درجهی نخست بایستی قوانین اساسیای تنظیم شود که مورد قبول تمام گروهها قرار گیرد و ثانیاً خود انقلابیون نسبت به رعایت آن حرص و ولع داشته باشند که از قانونگریزی ضربهای به نظام نو پدید وارد نشود.
6- حکمت و خردگرایی: همگی به یاد داریم که محمد مرسی رییس جمهور سابق مصر در سفری به تهران جهت شرکت در اجلاس غیرمتعهدها چگونه علیه دوست دیرین ایران یعنی سوریه سخنپراکنی کرد. اخوانالمسلمین مصر برای تامین منافع اسپانسرهای منطقهای و فرامنطقهای اش شروع به بازی در زمین دشمن نمود و آگاهانه یا ناآگاهانه منافع ملی خود و خونهای ریختهشده در راه آن انقلاب را یکسره به باد داد. لذا لازم است تا در اظهار نظرها و موضعگیریها خصوصا در عرصهی بین المللی دقت بیشتری لحاظ شود و منافع ملی در صدر اولویتهای دولت انقلاب قرار گیرد.
7- تکیه به طرفیت درون زای کشور : آنچه موجب از دست رفتن سه استان یمن و حاکمیت عربستان بر آنها شد و نیز گسترش القاعده در جنوب یمن(مشکلات امنیتی) شد همه ناشی از وابستگی زیاد حکام یمن تا به امروز به بیگانگان بودهاست. چنانچه دولت انقلاب یمن نیز این فرآیند را دنبال کند سرنوشتی مشابه دولت قبلی را خواهدیافت. ضمن اینکه توجه به استعدادهای بیشمار ژئوپلوتیک و منابع زیرزمینی و نیروی انسانی باعث ایجاد خودباوری ملی و وابستگی هرچه بیشتر مردم به یک کل فراگیر تحت عنوان ملت کمک شایانی هم به وحدت ملی یمن خواهد کرد و هم قدرت مانوردهی دولت مرکزی انقلاب را افزایش میدهد.
نتیجهگیری
در خلال انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) حوادث و مشکلات زیادی رخ نمودند که با رهبری مدبرانهی ایشان برطرف شدند و با وجود تمام فشارهای قدرتهای استکباری و نیز تحمیل جنگ به هدف خفه شدن انقلاب اسلامی ایران در نطفه، این انقلاب بالید و رشد کرد و نمونهای شد برای دیگر ملل دربند سلطه که خود را رهایی بخشند. نوع مواجهه ایران اسلامی با بحرانهای مختلف این امکان را به انقلابهای نوظهور منطقه داده است که با الگو گیری از از انقلاب اسلامی مشکلات در کمین خود را کنار بزنند. انقلاب یمن تاکنون بر اساس یک منطق عملی روشن توانسته به پیروزی دست یابد ولی ادامهی این مسیر پرمخاطره مستلزم استفاده از تجربیات بینالمللی خصوصا انقلاب اسلامی ایران است. دیدبان معتقد است که اگر انقلابیون یمن مدل پنج مرحلهای جمهوری اسلامی ایران را پیاده کنند تا حدود زیادی مشکلات حال و آیندهشان برطرف خواهد شد و میتوانند یک مسیر روشن و مطمئنی را برای تدوین برنامههای بلندمدت و ایجاد چشماندازها بپیمایند.
پی نوشت:
1- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23715
2- http://www.aviny.com/Article/yadasht/93/06/dolat.aspx?%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%B5-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%82%D9%82-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
برگرفته از دیدبان