نگاهی به زندگی روژه گارودی، فیلسوف صهیونیسمستیز
روژه گارودی: تنها در پیروی از اسلام است که جهان کنونی میتواند راهی برای بیرون آمدن از بحران بیابد. / آنچه امروزه در فلسطین میگذرد، جنایات تمام عیار اسراییل بر ضد بشریت است که با هماهنگی کامل آمریکا انجام میشود...
«روژه گارودی» فیلسوف مشهور فرانسوی پس از بررسی ادیان در سال ۱۹۸۲دین اسلام را برگزید و نام حاج محمد رجاء را بر خود نهاد و در ادامه تحقیقاتش پی به افسانهسازی هولوکاست توسط صهیونیستها برد و چهره حقیقی آن دروغ تاریخی را افشا کرد.
همزمان با 16مین سالگرد محکومیت این فیلسوف صهیونیسمستیز در دادگاه به دلیل انکار هولوکاست به بررسی زندگی وی میپردازیم.
زندگینامه گارودی
«روژه گاردی» در سال ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۳ در شهر مارسی فرانسه از پدری لائیک و مادری کاتولیک به دنیا آمد و در کودکی به دین پروتستان گروید.
وی در جستوجوی ارزشهای بدون قید و شرط به مطالعه کتابهای یک نویسنده دانمارکی به نام کییر کگارد رو آورد و سرانجام در نتیجه مطالعات به کاتولیک روی آورد و همزمان هم به صورت یک فرد مسیحی و هم به صورت یک فرد مارکسیست فعالیت می کرد که به گفته خود وی پدرش بارها او را یک نادان معرفی کرده بود.
پس ازطی دوره دبیرستان، تحصیلات عالی خود را در رشته فلسفه تا اخذ درجه اگرگاسیون ادامه داد، وی در سال ۱۹۳۳ در سن ۲۰ سالگی به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد و چند ماه پس از اشغال فرانسه در سال ۱۹۴۰ از سوی ارتش آلمان، به مدت سی ماه در شهر جلفه الجزایر به عنوان اسیر جنگی به دست حکومت دستنشانده ویشی فرانس زندانی شد.
گارودی پس از آزادی به مقاومت فرانسه پیوست و به دریافت نشان جنگ، نشان اسارت، تبعید و مقاومت ملی فرانسه در جنگ جهانی دوم نایل آمد.(+)
در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۵۱ به عضویت مجلس موسسان، در ۱۹۵۶ به نمایندگی مجلس ملی فرانسه، و در ۱۹۵۹ به سناتوری مجلس سنای فرانسه انتخاب شد و در همان سال به عنوان دانشیار دانشگاه «کلرمون فران» برگزیده شد.
در سال ۱۹۶۳ با نوشتن رسالهای تحت عنوان "فرضیه مادیگرایانه شناخت"، به اخذ درجه دکتری در فلسفه نائل آمد و در سال ۱۹۶۵ به استادی فلسفه در دانشگاه «پوآتیه» منصوب شد.
او سرانجام سال ۱۹۸۲ به دین اسلام پیوست و با زنی مسلمان ازدواج کرد و دو کتاب با صبغه ای معنوی به نامهای «وعدههای اسلام» (۱۹۸۱) که مقارن بود با تحقیقاتش در مورد اسلام و کتاب «برای اسلامی قرن بیستمی» (۱۹۸۵) منتشر کرد.
او سال ۱۹۸۷ بنیادی برای آشتی شرق و غرب در بنای کالاهورا در کوردوبای اسپانیا تأسیس کرد و همزمان شهردار ناحیه قرطبه اسپانیا برج خلیفه را به گارودی واگذار کرد و وی در آنجا تنها موزه مربوط به حکومت اسلامی را دایر نمود.
این قلعه تاریخی از میراث حضور مسلمانان در اسپانیا از قرن دوازدهم میلادی است
که اکنون سالانه بیش از یکصد هزار نفر تماشاچی به دیدن این مکان میآیند که بیشترشان غربی هستند.
کتاب «اسطورههای بنیادین سیاست اسراییل» همان اثر جنجالی است که ۱۹۹۵ در فرانسه منتشر شد و روژه گارودی در آن به صراحت با تأیید دیدگاههای روبر فوریسون، هولوکاست را امری زاده تخیل عوامفریبان و آلتی برای توجیه کشتار مردم فلسطین برای برپایی دولت نژادپرست رژیم صهیونیستی قلمداد کرد.
سه سال پس از انتشار این کتاب برای پشتیبانی از گارودی وکیل سودانی یک تیم حقوقی پنج نفره را گردآورد تا از گارودی در محاکمهاش در پاریس پشتیبانی کنند ولی دادگاهی که ۱۶ دسامبر ۱۹۹۸ میلادی برگزار شد، روژه گارودی به اتهام انکار جنایت علیه بشریت توسط نازیها و تحریک احساسات نژادپرستانه علیه یهودیان به پرداخت ۱۲۰ هزار فرانک جریمه نقدی (معادل ۴۰ هزار دلار) محکوم شد.(+)
وی در حالیکه در مملکت خود، به خاطر انتشار کتابهای ضداسرائیلی به پرداخت جریمه محکوم شده بود به خاطر اتخاذ مواضع شدیداً "ضد صهیونیستی" و همچنین انکار هولوکاست، از سوی برخی دولتهای اسلامی خاورمیانه مورد ستایش و پشتیبانی قرار گرفت.
گارودی پس از سالها تلاش و تالیفات گوناگون چهارشنبه ١٣ ژوئن – ٢٤ خرداد- در ٩٨ سالگی، در منزل خود در حومۀ پاریس درگذشت و خبر مرگش روز جمعه در سایت "برابری و آشتی" فرانسه منتشر شد.
جدایی گارودی از حزب کمونیست
وقوع اصلاحات سیاسی در چکسلواکی به دست الکساندر دوبچک در این جمهوری که از آن در تاریخ قرن بیستم به نام «بهار پراگ» یاد میشود، بستری برای جدایی روژه گارودی از سازمان سیاسی حزب کمونیست فرانسه فراهم کرد.
تنها هشت ماه پس از به قدرت رسیدن دوبچک، اتحاد جماهیر شوروی اصلاحات سیاسی او در چکسلواکی را خطری برای پایگاه چپ در شرق اروپا نامید و دستور حمله نیروهای پیمان ورشو از سوی مسکو صادر شد.
در آن دوره نیروهایی نظامی از لهستان، بلغارستان، مجارستان و آلمان شرقی به چکسلواکی حمله کرده، دوبچک دبیر حزب کمونیست چکسلواکی را دستگیر و به مسکو منتقل کردند.
سرانجام دوبچک پس از برخی وعدههای برژنف به چکسلواکی بازگشت و در سمت دبیر حزب کمونیست ابقا شد، اما پس از دو سال دوباره برکنار شد و به کارمند یکی از شرکت های تعاونی شهری کوچک در چکسلواکی نزول رتبه یافت.
همراهی حزب کمونیست فرانسه با اقدام کشورهای بلوک شرق در چکسلواکی خشم گارودی را برانگیخت و به دنبال آن موضع گیری و انتشار کتابی در این باره در سال ۱۹۷۰ از حزب اخراج شد.
آشتی مارکسیسم و مسیحیت
گارودی باتالیف کتاب «الگویی فرانسوی برای سوسیالیسم» سعی در آشتی مارکسیسم و مسیحیت داشت. در دو کتاب دیگر هم به نام های «مارکسیست ها و مسیحیان رو در روی هم» و «مارکسیسم در قرن بیستم» ادعا می کند مارکسیسم می تواند ارزش های مذهبی را در خود جذب کند.
فرد گرایی غربی دلیل رخدادهای جهانی
از نظر گارودی بیشتر کاستیها و رخدادها در دنیا به دلیل تأثیر روحیه فردگرایی در جامعه است و فردگرایی غربی - چه به صورت انفرادی و چه به صورت گروهی، هرجا که پیروانش خود را به عنوان هسته جهان بشمارند، سبب ایجاد مراکز قدرت میشود.
به همین سبب در مکانی چون یک جنگل (جامعه زیستی در دوره بحران) که انسانها بهسان گرگ در آن زندگی میکنند، نزاع پدید میآید که وی آن را «بازار انحصارگرایی» مینامد.
از نظر گارودی در دنیای کنونی ما از لحاظ فرهنگی دچار از هم گسیختگی شدهایم و فرهنگ غرب رو به انحطاط و فروپاشی است و این فروپاشی مانند یک محافظ برای استعمارگرایی است.
با این تظاهر که فرهنگ غرب تنها فرهنگ موجود در سراسر جهان است که برای تحمیل آن بر دیگران سعی می شود و ما این تحمیل را بر سرخپوستان آمریکا، سیاهپوستان آفریقا و از زمان فاجعه هیروشیما نیز تا آن سو مشاهده شده است.
سایر فرهنگها چون فرهنگ چینی، ایرانی، اسلامی، هندی و غیره بسیار بیشتر از فرهنگ غربی در انسانسازی تلاش کردهاند.
فلسفه و هنر غرب از نظر گارودی
از نظر گارودی در حال حاضر هیچ فلسفهای در غرب وجود ندارد. فلسفه بازتاب معنای زندگی است و اکنون تنها نوعی نگرش بر تاریخ فلسفه وجود دارد، ولی فلسفه خود دیگر از میان رفته است.
هنر نیز اکنون بامعنا و مفهوم زندگی ارتباط ندارد و واقعیت و اهمیت خود را از دست داده است و در انحطاط و زوال مطلق به سر میبرد.
پس از مرگ «امپرسیونیت» مشهور و حتی در دوره اخیر پس از پیکاسو دیگر نقاش مشهوری چه در ایتالیا، چه در فرانسه، انگلیس یا حتی آمریکا نیست.
به عقیده او حتی در ادبیات نیز به همین صورت است و دیگر افرادی چون رومن رولان و تاگور وجود ندارند، زیرا نوشتههای آنها برگرفته از مفاهیم زندگی بود اما رمانهای تازه کنونی تنها تقلید از نوشتههای جیمز جویس و مفاهیم رو به زوال آمریکاییاند؛ رمانهایی بدون موضوع، بدون شخصیت و هیچ! معنای آنها چیست، تنها به معنای تجزیه زندگیاند.(+)
گارودی از اسلام آوردنش می گوید
یکی از دلایلی که اسلام آوردم و با فلسفه اسلامی آشنا شدم، آن بود که به عنوان یک فیلسوف ۲۵ ساله فرانسوی، با آشنایی کامل درباره تمامی فلاسفه لازم بود با این عقیده نیز آشنا شوم.
روژه گارودی در مورد مسلمان شدناش میگوید: «من جزء مجموعهی از نظامیهای فرانسه بودم که در انقلاب سال (۱۹۶۰م) در الجزایر با الجزایریها میجنگیدم و گروهی از مجاهدین مسلمان مرا به اسارت گرفتند. فرمانده این گروه یکی از مجاهدین را مامور کرده بود تا مرا در کوه اعدام کند. وقتی با آن مجاهد مسلمان تنها ماندم از من پرسید: “تو با خودت اسلحه داری؟” پاسخ دادم: نه! اسلحه همراه ندارم. آن مجاهد گفت: “پس چطور کسی را که با خود اسلحه ندارد، بکشم؟” و آنگاه مرا آزاد کرد.
این ماجرا سالها ذهن و دلم را به خود مشغول کرده بود و همیشه آن را به خاطر میآوردم و سرانجام به تحقیق دربارهی اسلام پرداختم و یقین پیدا کردم که آن مجاهد با الهام از عقیده و اخلاق اسلامی، با من چنان برخوردی داشته و این رویداد بیشترین تأثیر را در مسلمانشدن من (که تمام دنیا را تکان داد) – داشته است».
نظریات من پس از اسلام هیچ تغییری نکرد، زیرا همان اصولی را که در انجیل میدیدم، در قرآن نیز یافتم. من زندگی خود را با همان سنت ابراهیمی آغاز کردم و اسلام نیز در همان مسیر است، برای همین برخی، اظهار میدارند که من بازگشتهام؛ اما به اسلام رو آوردن بازگشتن نیست، بلکه ادامه همان مسیر زندگی است.
از نظر او اسلام نه به معنای تسلیم شدن و جبر بلکه لبیک گفتن به دعوت الهی است، چرا که این دین دیدگاهی عقلانی و قابل قبول از هستی و انسان و زندگی و خدا ارائه میدهد. علاوه بر اینکه دستوراتش با طبیعت انسان و زندگی او سازگار است، دیگر فرهنگها و علم و فلسفه را نیز درخود جای میدهد.
تالیفات روژه گارودی
روژه گارودی بخاطر نوشتهها و مواضع سیاسیاش به عنوان منکر هولوکاست، شهرت فراوانی دارد، بیش از بیست کتاب دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
روژه در کتاب «الگوئی برای سوسیالیسم» در فرانسه که در سال ۱۹۶۸ منتشر کرد، سعی کرد مارکسیسم را با مسیحیت کاتولیک آشتی دهد.
وی در کتاب «مارکسیسم در قرن بیستم» سعی در بیان این نکته داشت که مارکسیسم میتواند ارزشهای مذهبی را در خود جذب کند.
گارودی در کتابی با عنوان «آزادی به تعویق افتاده» در سال ۱۹۶۸ به موضع گیری در برابر سیاست های اتحاد جماهیر شوروی در برابر اصلاحات سیاسی در چکسلواکی پرداخت.
روژه در کتاب «هشدار به زندگان» اعلام کرد که غربیان مسیحی در حال کشتن فرزندان و نوادگان خود هستیم، زیرا شیوه رشد ما به بن بست مرگ انجامیده است. در همین کتاب او به تحقیق در باره ادیان بزرگ، مانند زرتشت، هندو، دین بودا و یهود میپردازد.
گارودی پس از گرویدن به دین اسلام دو کتاب با صبغه ای معنوی به نامهای «وعده های اسلام» در سال ۱۹۸۱ و «برای اسلامی قرن بیستمی» در سال ۱۹۸۵ منتشر کرد.
وی در سال ۱۹۸۲ در مرکز اسلامی ژنو به اسلام روی آورد و از آن پس فعالیتهای خود را در مخالفت با صهیونیسم جهانی و اشغال فلسطین آغاز کرد.
گارودی در سال ۱۹۹۳ نیز کتاب «آیا به خدا نیازی داریم؟» را با مقدمه کشیش پی یر فرانسوی در اختیار خوانندگان قرار داد.
در ۱۹۹۵ بخاطر تالیف کتاب اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل جریمه شد، این کتاب به عربی و فارسی نیز ترجمه شده است.
گارودی در مه ۱۹۹۷ مأموریت یافت تا یک سری مقاله برای یک هفتهنامهای عربی که توسط سرویس عربی بیبیسی در لندن منتشر میشد بنویسد.
روژه همچنین کتابهای «غرب یک سانحه است» و «چگونه بشر انسان شد» را در مورد فرهنگ غرب و تلاش برای سیطره بر باقی فرهنگها نوشت.
گارودی همزمان با اسلام آوردنش کتابی به نام «مسجد آیینه اسلام» را به رشته تحریر در آورد.
وی بعدها کتاب دیگری با عنوان «اسلام در غرب» را نیز نوشت.
از دیگر تالیفات گارودی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- آمریکاستیزی، چرا؟
2- زنان چگونه به قدرت میرسند؟
3- پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی
4- زبان، فلسفه (مجموعه مقالات)
5- ماجرای اسرائیل: صهیونیسم سیاسی
برخی سخنان روژه گارودی
- تنها در پیروی از اسلام است که جهان کنونی میتواند راهی برای بیرون آمدن از بحران بیابد.
- کلید اصلاح جهان در دست اسلام است.
- این دین بزرگ دو ویژگی بسیار مهم دارد: تسلیم و انقیاد و داشتن روح جمعی.
- قرآن از ما میخواهد که در تمام اتفاقات و حوادث، نشانههای پروردگار و سمبلی از یک وجود متعالی که ما، طبیعت و جامعه را به حرکت در میآورد، بیابیم.
- هدف اصلی دین دستیابی به یک نظم و هماهنگی و وحدتی است که از جانب الله متعال صادر شده و دوباره به او باز میگردد.
- امروزه غرب بیش از هر زمان دیگری نیازمند اسلام است.
- اسلام است که میتواند به زندگی مفهوم و به تاریخ معنا ببخشد.
- در جوامع غربی ما که فردگرایی شکافهای عظیمی را در آن ایجاد کرده است؛ اسلام میتواند امید را در این جامعه که به سمت خودکشی روان است، احیا کند.
- اسلام هرگز بین علم و ایمان دیواری بنا نکرده است، برعکس آنها را به عنوان مجموعهی جدا ناپذیر از هم به هم پیوند داده است.(+)
- در نماز، انسان به خود باز میگردد و همه هستی را در وجود خویش احساس میکند و نماز، انسان با ایمان را به ستایش خدا وامیدارد.
وی درباره کشتار حاجیان در مراسم برائت از مشرکین توسط سعودیها گفت:
- حمایت از مصالح آمریکا تنها چیزی است که امرای سعودی باید بر آن اهتمام داشته باشند و با این حساب، احترام ساحت به حرمین شریفین از دایره وظایف آنان خارج است.
-اگر فاجعه مکه مورد رضایت و خوشحالی دشمنان اسلام نبود، پیامهای تبریک آنان از آمریکا گرفته تا تل آویو به سوی حکّام عربستان سرازیر نمی شد.
-اگر مسلمانان جهان می خواهند چهره حقیقی اسلام را به جهان نشان دهند، باید بر عدم وجود هر گونه پیوند یا وجه مشترکی بین اسلام سعودی و اسلام اصیل تاکید نمایند.
- مسلمانان باید خود را از قید و بندهای مدّعیان «زهد سعودی» و ادّعاهای دینی نیرنگ بازانه آنها آزاد کنند؛ زیرا فقط در این صورت است که دوباره عصر شکوفایی اسلام حقیقی و قرآن مبین شروع خواهد گشت.
فلسطین
- آنچه امروزه در فلسطین می گذرد، جنایات تمام عیار اسراییل بر ضد بشریت است که با هماهنگی کامل آمریکا انجام میشود.
- برخی از حاکمان رژیم اسراییل، دارای گذشته ای سیاه از قتل عام مردم فلسطین و جنایت علیه آنان هستند و متاسفانه در جهان متمدن قرن بیست و یکم، همچنان مسؤولان مستقیم کشتار مردم غیرنظامی، به عنوان رهبران اسراییل قدرت را در دست دارند . در مقابل چنین افرادی نمی توان به صلح و آرامش و استقرار عدالت در فلسطین کوچک ترین امیدی داشت .
-در زمان حاضر یکی از مؤثرترین راه های مقابله با جنایات اسراییل در سرزمین های فلسطینی تحریم همه جانبه بزرگ ترین حامی آن، یعنی آمریکا است.
- اسراییل به هیچ وجه بدون حمایت آمریکا قادر به ادامه حیات خود نیست و کمک های مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن به تل آویو که از زمان تاسیس اسراییل تا کنون به صدها میلیارد دلار رسیده، مهم ترین عامل تداوم حیات این رژیم بوده است
ایران
- سیاست های ایران در منطقه همواره نمونه بوده است و من به نوبه خود از آیتالله خامنهای به دلیل طرح پیشنهاد تحریم نفتی آمریکا در اعتراض به حمایت این کشور از اسراییل قدردانی می کنم .
گارودی و انقلاب اسلامی ایران
به نظر روژه گارودی، انقلاب اسلامی تنها انقلاب علیه یک نظام اقتصادی یا سیاسی نبوده، بلکه انقلابی علیه یک تمدن آمریکایی بوده است.
شاه سالها سعی کرد تا بر این کشور - که تابع سنت اسلامی و تاریخی بوده - فرهنگی را اعمال کند که کاملاً مغایر با آن بوده و همانا فرهنگ آمریکایی است. به همین سبب نخستین انقلابی است که علیه یک تمدن صورت گرفته است.
انقلاب انگلستان علیه یک نظام سیاسی بود، انقلاب فرانسه علیه یک نظام سیاسی - اقتصادی بود، استقلال آمریکا برای رهایی از غلبه و سلطه انگلستان بود، انقلاب روسیه یک انقلاب سیاسی بود، اما انقلاب ایران برای ایجاد یک الگوی جدید و مدل علیه یک تمدن بود.
گارودی در کلام دیگران
رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیتالله خامنهای (مدظله) در نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۹ با اشاره به محاکمه و برخورد حکومت فرانسه با روژه گارودی که مدعی عدم کشتار یهودیها از سوی آلمان نازی شده بود، فرمودند: "شما کجا دیدهاید کسی بتواند در غرب علیه صهیونیسم حرفی بزند" و جسارت و جرات ایشان در سخن گفتن علیه هولوکاست را تحسین کردند.
روزنامه السفیر در یادداشتی در مورد وی مینویسد: برخی به دلیل اینکه گارودی بنیادگرایی اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و آن را بنیادگرایی رومانیایی و بنیادگرایی آفتگونه اسرائیلی یکسان میداند، بر او خرده میگیرند.
محمد سعید بوطی (از عالمان بزرگ اهل سنت) معتقد است: نمیتوان از یک مارکسیسم بزرگ انتظار داشت که به یک اسلامگرای بزرگ تبدیل شود اما اسلام روژه گارودی با وجود اینکه گاه در فهم آن به خطا میرود، اسلام سالمی است.
در ژانویه ۱۹۹۹ روشنفکران اردنی گارودی را « مهمترین شخصیت فرهنگی سراسر جهان در قرن بیستم » نامیدند.
عبدالحلیم خدام معاون پیشین رئیس جمهور سوریه گارودی را «بزرگترین فیلسوف معاصر در جهان غرب » خواند.
معمر قذافی رهبر لیبی مقام او را تا حد «بزرگترین فیلسوف اروپا از زمان افلاطون و ارسطو » بالا برد.
در فرانسه معمولاً او را فیلسوف و اندیشمندی میدانند که به "کژراهه" رفته و از کمونیسم به اسلام رسیده و از سنت راست افراطی ضدیهود فرانسوی پیروی کرده است.
برخی از اسلامگرایان در ایران، مصر، لبنان و چند کشور دیگر، گارودی را متفکر شجاعی میدانند که علیه "قدرت و سانسور صهیونیسم" به تنهایی به مبارزه برخاسته است.(+)
روژه گارودی یا حاج محمد رجاء در طول ۹۸ سال زندگی خود در هر دین و آیینی که بود به حقیقتگویی و افشای دروغ و خیانت پرداخت و از مادیگرایی به دین و از غرب به شرق و از کلیسا به مسجد تغییر موقعیت داد.
برخی منابع:
http://www.ibna.ir/fa/doc/report/۱۴۰۳۴۲/
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=۲۱۲۰۳۴
http://alisabah.com/%DA%۸۶%D۸%B۱%D۸%A۷-%D۹%۸۸-%DA%۸۶%DA%AF%D۹%۸۸%D۹%۸۶%D۹%۸۷-%D۸%B۱%D۹%۸۸%DA%۹۸%D۹%۸۷-%DA%AF%D۸%A۷%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%AF%DB%۸C-%D۹%۸۵%D۸%B۳%D۹%۸۴%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%B۴%D۸%AF/
http://www.persian.rfi.fr
http://www.khabaronline.ir/detail/۲۲۵۹۶۱/culture/religion
http://www.radiofarda.com/content/f۵-iran-officials-mourn-death-of-garoudi/۲۴۶۱۷۱۹۰.html
برگرفته از جبهه جهانی مستضعفین