نشریه فارن پالیسی : سازماندهی مجدد قدرت در اپوزیسیون سوریه، خلاف اهداف غرب شکل میگیرد
کارشناس مسائل خاورمیانه در یادداشتی برای نشریه فارن پالیسی مدعی است که تغییر و تحولات داخلی اپوزیسیون سوریه به شدت در حال تغییر بوده و مسیر اپوزیسیون از مسیر غرب در حال جدا شدن است...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از نشریه فارن پالیسی، کارشناس مسائل خاورمیانه در یادداشتی برای این نشریه به سازماندهی مجدد قدرت و روابط داخل گروهی اپوزیسیون مسلح سوریه و اختلافات ناشی از مسائل ایدئولوژیک و استراتژیک اشاره کرده و به این نتیجه میرسد که حامیان اپوزیسیون درصدد جدا کردن مسیر خود از غرب هستند و میخواهند سیاستهای مستقلتری از قبل در پیش گیرند. وی همچنین معتقد است که آمریکا به درستی میخواهد نفوذ بر این گروهها را دوباره به دست آورد، اما زمان برای این اقدام کمی دیر شده است.
رابرت فورد، سفیر آمریکا در سوریه، روز چهارشنبه بر آنچه بسیاری پیش بینی کرده بودند مهر تأیید زد که جبهه اسلامی سوریه (آیاف)، از برگزاری جلسات با نمایندگان آمریکا امتناع کرده است. اعتراف فورد به شبکه العربیه در میان یک سری پیشرفتهای بسیار مهم اخیر در رابطه با پویاییهای روبه توسعه در ساختارهای اپوزیسیون مسلح سوریه مطرح شد.
توازن اساسی قدرت در میان مخالفان شورشی سوریه طی یک ماه گذشته به طور قابل توجهی دستخوش تغییر شده است. ظاهراً، این رویداد تأثیر عمیقی بر چگونگی سازماندهی مجدد روابط و استراتژی نظامی و سیاسی بلند مدت احزاب داخلی مختلف و حامیان خارجی آنها داشته است. حساسترین مسئله در این خصوص این است که ظاهراً کاهش طولانی مدت قدرت و نفوذ ائتلاف ملی سوریه(اسانسی)، تحت حمایت غرب و تحت رهبری احمد جربا و ساختار مسلح، یعنی شورای نظامی سوریه(اسامسی)، تحت رهبری ژنرال سلیم ادریس، به پایینترین حد خود رسیده است. اغلب پیشرفتهای دارای ارزش خبری، اگر نگوییم تمام آنها، مربوط به اپوزیسیون سوریه طی چند ماه اخیر به طور مستقیم یا غیر مستقیم به این واقعیت مرتبط بوده است. تمرکز دیپلماتیک نادرست توسط برخی عناصر و دولتهای ذینفع در ائتلاف ملی سوریه برای کنفرانس صلح فراگیر چند ملیتی ژنو2 در ماه ژانویه، تنها بر فقدان شدید حمایت از چنین گفتگوهایی در اپوزیسیون سوریه در میدان تأکید میکند.
درگیری در سوریه حالا وارد مرحله جدید و خطرناکی میشود که در آن، حفظ نفوذ مؤثر غرب بر ماهیت و مسیر اپوزیسیون در معرض خطر جدی و حقیقی قرار دارد. نقش جهادیها همچنان روبه گسترش است، در حالیکه قدرتمندترین گروههای سلفی سوریه نیروهای خود را در یک جبهه ظاهراً قوی، یعنی جبهه اسلامی، متمرکز کردهاند. این اضمحلال و انتقال قدرت هم زمان و تا حدی قاطع در ساختارهای تحت حمایت غرب در میدان، تنشهایی را به وجود آورده است که بیش از هر چیز نفوذ اعتدالگرایی را بیش از پیش تحلیل میبرند. در حالیکه آمریکا و دولتهای غربی ابتکاراتی را به منظور توجه به اسلامگرایان مطرح کردهاند، تا بخشی از کنترل بر پویاییهای در حال گسترش و نیز جهادیهای منزوی را به چنگ آورند، اما به نظر میرسد زمان برای این اقدامات کمی دیر شده است.
رشد مداوم جهادیها
ضمناً، در بحبوحه این فضای متغیر، جبهه النصره و حکومت اسلامی عراق و شام، دو سازمان فعال در سوریه که از طرف آمریکا در لیست سازمانهای تروریستی قرار گرفتهاند، از لحاظ عددی رشد کردهاند و نفوذ خود را به لحاظ جغرافیایی گسترش دادهاند. هر دو این گروهها از چندین واحد شورشی مستقل و نیز متعهد به شورای نظامی سوریه، که به رهبران خود پشت کرده بودند، استفاده کردهاند؛ از جمله چهار گردان از گردانهای احفد الرسول که در 4 دسامبر در شهر ادلب به گروه حکومت اسلامی عراق و شام پیوستند. در بیشتر موارد، به نظر میرسد این تغییرات محلی به مسائل ایدئولوژیک مربوط نمیشوند، بلکه ناشی از یک تصدیق عملی است؛ که بهتر است به جای اینکه با طرف پیروز جنگ کرده و به آن ببازیم، به او ملحق شویم.
حکومت اسلامی عراق و شام به طور چشمگیری در تقسیم نیروهای خود، که تقریباً 8 هزار نفر هستند، میان انجام وظایف نظارت و کنترل مناطق آزاد شده و جنگیدن در خطوط مقدم موفق ظاهر شده است. در حال حاضر، این گروه کنترل کامل یا جزئی دست کم 22 شهر در نیمه شمالی سوریه را بر عهده داشته و در 10 استان از 14 استان سوریه حضور نظامی دارد. خروجی رسانههای کارآمد و با مدیریت مناسب این گروه، موفق شده است سوریه را به عنوان میدان جنگ مرکزی برای تمام جهادیهای فراملی فعال یا آنهایی که میخواهند فعال باشند، ترسیم کند، که در نتیجه، افزایش تعداد مبارزان خارجی، که درگیر مسئله سوریه میشوند، همچنان آهنگ تصاعدی دارد و احتمالاً از زمان وقوع حملات شیمیایی خارج از دمشق در 21 آگوست در برخی مناطق شمالی سوریه این رقم سه برابر شده است.
جبهه اسلامی
هرچند ائتلاف ملی سوریه به طور مداوم تلاش کرده است به لحاظ سیاسی نماینده اپوزیسیون سوریه باشد، اما همواره از عدم به رسمیت شناخته شدن توسط احزاب شورشی مسلح و فعالان سیاسی در میدان رنج برده است. در این میان، نفوذ شورای نظامی سوریه در این کشور به آهستگی برای چند ماه کاهش یافته بود و این شورا به لبه پرتگاه نزدیک میشد، تا اینکه در 22 نوامبر، وقتی ابو عیسی الشیخ، رهبر صقور الشام، در شبکه الجزیره تشکیل جبهه اسلامی(آیاف) را اعلان نمود، عمر دوباره یافت.
جبهه اسلامی، که از هفت دسته شورشی اسلامگرای بسیار مهم به لحاظ استراتژیک تشکیل شده است، در حال حاضر، دست کم شامل 50 هزار جنگجو میشود که قبلاً حضور نظامی را در 13 استان از 14 استان سوریه تجربه کردهاند. مهمتر اینکه، سه دسته از گروههای تشکیل دهنده جبهه اسلامی، به نامهای جیش الاسلام، لواء التوحید و صقور الشام، مسلماً از قدرتمندترین دستههای مسلح شورای نظامی سوریه بودهاند. در تشکیل جبهه اسلامی همراه با چهار گروه دیگر، به نامهای جنبش احرار الشام الاسلامیه، کتائب انصار الشام، لواء الحق، جبهه الاسلامیه الکردیه، که پیوسته از متحد شدن با شورای نظامی سوریه امتناع میکردند، سلیم ادریس به طور قابل توجهی تسلط بر بازیگران کلیدی خود را از دست داد. آنچه این واقعیت را دچار پیچیدگی میکند، این است که این سه گروه همواره برخی از قویترین انبارهای نظامی را در تمام اپوزیسیون تأمین کردهاند. جیش الاسلام، که نیروی نظامی عمده آن حوالی دمشق مستقر است، به تنهایی یک ناوگان کوچک را تأمین نیرو میکند که شامل این موارد میشود: تانکهای تی-72، تی-62 و تی-54؛ ماشینهای جنگی پیاده نظام بیامپی-1 و بیامپی-2؛ سیستمهای سلاح هدایت شونده ضد هوایی- رادار خودکار زداِسیو-23-4 شیلکا. این گروه هم چنین بارها 9ام1 13 کونکورس و سایر موشکهای هدایت شونده ضد تانک زمان شوروی را به کار گرفته است. جیش الاسلام حتی یک سیستم موشکی حرفهای کوتاه برد ارتفاع پایین زمین به هوای 9کا33 اُاساِی را غنیمت گرفته و ادعا کرده که آن را به کار گرفته است و از حرکت آهسته دو جت آموزشی آئرو ال39 آلباتروس در باند فرودگاه خود فیلم برداری کرده است.
تغییر تنشها
علیرغم اینکه موضوع تشکیل جبهه اسلامی از ماه آگوست بر سر زبانها بود و در واقع، مذاکرات برای تشکیل آن در ماه آوریل آغاز شد، آغاز کار آن، اپوزیسیون مسلح را به شدت دچار شوک کرد. جبهه اسلامی در اعلامیه تشکیل و منشور سیاسی، که در 26 نوامبر منتشر شد، صراحتاً خود را به عنوان گروه جایگزین برای ائتلاف ملی سوریه و شورای نظامی سوریه سابق معرفی کرد، که از طرف بسیاری از افراد در حلقههای شورای نظامی سوریه به مثابه تهدیدی قابل تشخیص برای نفوذ آنها تلقی گردید.
ظاهراً، این تهدید مورد ادعا برای تمام کسانی که نگران آن بودند به واقعیت تبدیل شد؛ وقتی در اواخر روز 6 دسامبر، نیروهای جبهه اسلامی کنترل چندین انبار سلاح شورای نظامی سوریه و سایر تجهیزات را در بابسقا، در جنوب گذرگاه مرزی استراتژیک باب الهوی با جنوب ترکیه، به دست گرفتند. این اقدام به خودی خود خبر مهمی بود؛ زیرا این انبارهای سلاح شامل ذخایر قابل توجه سلاحهای ضد تانک 90 میلیمتری ام-79 اُاساِی؛ موشکهای مختلف پرتاب شونده آرپیجی؛ تیربارهای سنگین؛ و مقادیر زیاد مهمات سبک و چندین خودرو بود.
به هر حال، مفهوم اصلی در پس تسلط جبهه اسلامی بر بابیسقا ظاهراً بسیار پیچیدهتر از یک اعمال کنترل ساده از طرف دشمن بوده است. در حالیکه از آن زمان تا کنون، انواع گزارشهای اختصاصی متقابل منتشر شده است، محتملترین آنها ظاهراً بر مبنای درخواست کمک از طرف ادریس است که برای تضمین امنیت تجهیزات در مقابل حمله توسط یک گروه نا معین، شاید حکومت اسلامی عراق و شام، مطرح شده است. با این وجود، آمریکا و انگلستان بلافاصله اعلام کردند که کمکهای غیر مرگ آور به شمال سوریه را قطع میکنند و این ضربه بزرگی بود به شورای نظامی سوریه.
چند روز پس از 9 دسامبر، در واکنش آشکار به ظهور جبهه اسلامی، 14 گروه شورشی تشکیل جبهه انقلابیون سوریه (اسآراف) را اعلان کردند. بسیاری از گروههای تشکیل دهنده جبهه انقلابیون سوریه تمرکز عملیاتی خود را بر روی استان شمالی ادلب، پایگاه اصلی ابو عیسی الشیخ از صقور الشام، رهبر جبهه اسلامی، حفظ کردند و احتمالاً تشکیل جبهه اسلامی را به عنوان پیشرفتی ناراحت کننده در خاک وطن خود قلمداد کردهاند. سپس، نیروهای جبهه انقلابیون سوریه و جبهه اسلامی در روزهای آتی بارها با هم برخورد کردند، تا اینکه بیانیهای در روز 12 دسامبر، تعهد جبهه انقلابیون سوریه را آزاد سازی اعضای احرار الشام و صقور الشام اعلان کرد، که اسیر شده بودند. 4 روز بعد، جمال معروف، رهبر جبهه انقلابیون سوریه (فرمانده کل کتائب و گردانهای شهدای سوریه)، با حسن عبود (ابوعبدالله الحموی)، رهبر احرار الشام و رئیس امور سیاسی جبهه اسلامی دیدار کرد و پذیرفت که دشمنی و اتهام متقابل عمومی را کنار بگذارد.
جهادیها و تفرقه افکنی
اساساً، جبهه النصره نقش مهمی را در تسهیل توقف دشمنیها میان جبهه انقلابیون سوریه و جبهه اسلامی بازی کرد. علیرغم اینکه جبهه النصره یک گروه پذیرفته شده از طرف سازمان القاعده به حساب میآید، مدتها است تلاش کرده تا خود را به عنوان یک جنبش سوری متمایز نشان دهد که اهداف سیاسی مذهبی آن محدود به مرزهای سوریه میباشد. شایان ذکر است که ابو محمد الجولانی، رهبر جبهه النصره دوبار وفاداری خود را به الظواهری اعلان کرده است؛ یکبار زمانی که عضو حکومت اسلامی عراق بود، که یکی از گروههای القاعده در عراق است و قبل از تشکیل حکومت اسلامی عراق و شام فعالیت میکرده است؛ و یکبار دیگر بلافاصله پس از تشکیل جبهه حکومت اسلامی عراق و شام. از این لحاظ، این گروه روی هم رفته موفق شده است از نظر کیفی خود را از تصویر فراملیتر حکومت اسلامی عراق و شام متمایز کند و مورد قبول اکثریت فراوان بازیگران شورشی در سرتاسر سوریه، از طیف میانهرو تا طیف افراطگرا، قرار گرفته است. در طول هفتههای پایانی مذاکرات در خصوص تشکیل جبهه اسلامی در اواخر ماه سپتامبر و اکتبر، جبهه النصره حتی در شرف به رسمیت شناخته شدن به عنوان عامل شورشی تعیین کننده در میدان قرار داشت؛ مخصوصاً که امضا کننده تعداد روبه افزایشی از بیانیههای سیاسی همراه با بخشهای اسلامگرا و میانهروتر بود، که برخی از آنها دست کم به لحاظ نظری به شورای نظامی سوریه مربوط میشدند.
حکومت اسلامی عراق و شام علیرغم گسترش آشکارش، همچنان به عنوان نیروی خارجی تلقی میشد و این گروه، در چند ماه اخیر در درگیریهای محلی و سایر وقایع خشونت آمیز با شورای نظامی سوریه، جبهه اسلامی و بعضی اوقات نیز با جبهه النصره شرکت داشته است. با وجود تلاشهای فراوان بسیاری از حامیان برای نشان دادن واقعیت به گونهای دیگر در رسانههای اجتماعی و نقاط دیگر، جبهه النصره و حکومت اسلامی عراق و شام رقیبان یکدیگر در سوریه هستند. مسئله شمول ایدئولوژیک آشکار در تکفیریسم در حکومت اسلامی عراق و شام، که طبق آن یک مسلمان این حق مفروض را دارد که مسلمان دیگری را با توجه به بی ایمانی فرضی او طرد کند، و ادعای جبهه النصره مبنی بر تأکید بر استفاده محدودتر این اصطلاح وقتی توسط متخصصان استعمال میشود، احتمالاً نشان دهنده نقطه اختلاف حساسی میان این دو گروه باشد. روابط نزدیکتر و با ثباتتر جبهه النصره با جبهه اسلامی، در مقایسه با حکومت اسلامی عراق و شام، می تواند دلیلی برای ارزش کیفی جبهه النصره باشد.
فضای کنونی توازن در حال تغییر و بی ثباتی داخل گروهی در سوریه، مخصوصاً در شمال، بدون شک منجر به تجزیه اپوزیسیون مسلح به چندین پایگاه مجزا میشود؛ از حکومت اسلامی عراق و شام و گروههای جبهه متحد آن، به جبهه النصره، جبهه اسلامی، جبهه انقلابیون سوریه و وفاداران شورای نظامی سوریه و بالاخره به سایر بخشهای محلی و مستقل. قدرت نظامی اصلی و پتانسیل استراتژیک بیشتر در سه پایگاه اول جمع شده است، که جبهه اسلامی به لحاظ نظامی و تعداد تا حدی قدرتمندتر از سایرین است.
تلاشها و موضع گیری آمریکا
در این فضای آشفته سازماندهی مجدد روابط، آمریکا همانطور که انتظارش میرفت تصمیم دارد برخی از اجزای نفوذ و تأثیر گذاری را به چنگ آورد. اما با توجه به رد کردن فرصت گفتگو با جبهه اسلامی، که برخی منابع، ترکیه را با فشار فرانسه و انگلستان مقصر آن میدانند، به نظر میرسد این مسئله بدون اغراق چالش بزرگی باشد.
جالب توجه اینکه، یک روز قبل از اینکه فورد اعتراف کند که جبهه اسلامی پیشنهاد او را برای گفتگو رد کرده است، دو تن از مقامات ناشناس اطلاعاتی آمریکا مدعی درستی شایعات قدیمی پراکندهای شدند که یکی از شخصیتهای ملی سوری و ظاهراً مورد اعتماد القاعده به نام محمد بهاییه (ابو خالد السوری)، در واقع یکی از اعضای ارشد احرار الشام بوده است؛ از قرار معلوم، ظواهری این شخص را در اوایل سال 2013 به عنوان نماینده خود برای مدیریت روابط میان حکومت اسلامی عراق و شام و جبهه النصره گماشته بود. هرچند دو تن از مقامات ارشد احرار الشام، که من در روزهای 18 و 19 دسامبر با آنها گفتگو کردم، ارتباط محمد بهاییه را با القاعده تکذیب کردند، اما این ادعاها به مدت چندین ماه وجود داشته است و چندین جهادی معروف و حامیان آنها، که در سوریه و عراق متمرکز شدهاند، در روز 17 و 18 دسامبر در رسانههای اجتماعی در مورد قطعیت هویت فاش شده او گفتگو کرده بودند؛ در نتیجه، این چیزی است که عموم مردم از آن خبر دارند.
سپس، چند ساعت پس از اعتراف فورد در روز چهارشنبه، وزارت خزانه داری آمریکا یکی از حامیان مستقر در حوزه خلیج فارس القاعده را با روابط ادعا شده با جهادیها در سوریه مشخص کرد و یکی از افراد مستقر در لبنان را، که اخیراً به عنوان رهبر شاخه فلسطینی جبهه النصره در لبنان منصوب شده بود، معرفی کرد. احرار الشام، قدرتمندترین گروه سلفی سوریه و جبهه النصره، گروه مقبولتر و موجهتر در میان دو گروه جهادی معرفی شده در سوریه، به طور بسیار ناگهانی با فشار عمومی برخاسته از آمریکا مواجه شدند.
ساعاتی پس از غروب روز چهارشنبه، شبکه الجزیره نخستین مصاحبه تلویزیونی با ابو محمد الجولانی، رهبر جبهه النصره، را پخش کرد. او در این مصاحبه تأکید کرد که جبهه النصره تصمیم دارد آینده سوریه پس از اسد به گونهای باشد که توسط یک شورای متشکل از رهبران مذهبی هدایت شود و نه صرفاً توسط جبهه النصره یا هر شخصیت منفرد دیگری؛ البته شایان ذکر است که این مصاحبه قبلاً ضبط شده بود و به طور تصادفی در این روز پخش شد. جولانی همچنین با اظهار این مسئله که عربستان سعودی و به طور عام، سایر دولتهای سنی نشین حوزه خلیج فارس، باید با توجه به نگرانیشان در مورد رویکرد دیپلماتیک جامعه بینالملل نسبت به متحد جدید خود، یعنی ایران، مد نظر قرار گیرند، وارد جنبههای گستردهتر ژئوپلوتیک منطقه شد. این قضاوت در مورد کشورهای حوزه خلیج فارس، که خاستگاه بسیاری از منابع مالی تأمین شده برای گروههای سلفی شورشی در سوریه و نیز برای جبهه النصره است، باید با یک درک گستردهتر تفسیر شود که دولتهای ذینفع حوزه خلیج فارس شاید سیاست مستقلتری را در سوریه نسبت به سیاستهای قبلی، که تا حدی با غرب در ارتباط بودهاند، در نظر بگیرند. مصاحبه جولانی توجه بسیاری را به خود جلب کرد و چند ساعت بعد، صفحه تویتر این مقام رسمی جبهه النصره بلوکه و از اینترنت پاک شد.
همانطور که در درگیریهای نامتقارن مرسوم است، قدرت و پویاییهای روابط داخلی در یک وضعیت متغیر دائمی قرار دارد. به هر حال، سازماندهی مجدد در توازن نسبی قدرت در سوریه و ترکیب اپوزیسیون مسلح در ماههای اخیر به طور قطعی عرصه را برای مرحله بعدی جنگ آماده کرده است. از بد روزگار، فشار سنگین دیپلماتیک بر ائتلاف ملی سوریه و شورای نظامی سوریه از طرف غرب برای شرکت در مذاکرات ژنو2، که قرار است در 22 ژانویه در شهر مونتروی سویس برگزار شود، به طور مستقیم منجر به تحلیل ساختارهای اپوزیسیون شده است، که مسلماً اپوزیسیون قصد تقویت آن را دارد. امتناع تمام گروههای مهم شورشی از به رسمیت شناختن مشروعیت و نفوذ ائتلاف ملی سوریه و آینده مذاکرات، بدان معنا است که غرب به طور محسوسی انتظار دارد ائتلاف ملی سوریه سیاستی را دنبال کند که به طور مستقیم به شهرت و اعتبار آن لطمه میزند.
نتیجه متقابل این پافشاری بر مذاکرات توسط دولت سوریه و حامیان آن، به ویژه ایران و روسیه، همانطور که جولانی و سایرین قبل از او تلاش کردند از آن استفاده کنند، مهمترین حامیان مالی شورش را در خلیج فارس بر آن داشته است تا استراتژیهایی با مرکزیت غیر از غرب اتخاذ نمایند. این مسئله تاکنون به تغییر چشمگیر در ماهیت و مسیر سیاسی اپوزیسیون و هدف مورد نظر منجر شده است. آنچه به طور منظم و نامتناقض در سراسر این درگیری ثابت شده است، قدرت حامیان خارجی در تأثیر گذاری بر وقایع در میدان، به ویژه سیاستها و استراتژیهای گروههای شورشی است. تمرکز آشکار جدید بر حمایت از گروههای مخالف سلفی و اسلامگرا، مانند آنهایی که با جبهه اسلامی همراه هستند و بسیاری از آنهایی که روابط عمده مبتنی بر همکاری را با جبهه النصره و در بسیاری موارد با حکومت اسلامی عراق و شام حفظ کردند، دست کم تا حدودی نتیجه اقدام یا عدم اقدام غرب بوده است و مسلماً برای منافع غرب زیان آور است.
تلاش آمریکا برای دست دراز کردن به سمت جبهه اسلامی، تلاشی دلیرانه بود و احتمالاً آمریکا اقدام مناسبی انجام داد که چندین ماه قبل پیشنهادهای مشابهی در مورد مذاکرات به گروههای تشکیل دهنده جبهه اسلامی ارائه کرد. به هر حال، فعلاً پویاییها در مسیر دیگری قرار گرفتهاند. آن احزابی که آشکارا اشتیاق به تأسیس دولت اسلامی داشتند و صراحتاً خواستار ادامه حضور روبه رشد جنگ طلبان جبهه النصره و حکومت اسلامی عراق و شام بودند، حالا، با کمی اختلاف، بازیگران مطرح قدرت هستند. گزارشهای پس از 18 دسامبر نشان میدهد که گروه لواء الداوود، مستقر در ادلب و تعداد نامشخصی از جنگجویان احرار الشام در رقه به حکومت اسلامی عراق و شام اعلان وفاداری کرده و باعث پررنگ شدن توانایی مداوم آن گروه برای جذب نیروی انسانی بیشتر به سمت نهضت خود گردیدند. مصاحبه گسترده الجزیره با عبود در شبکه انگلیسی زبان خود در 22 دسامبر، بر نقش بسیار مهمی که بر عهده بازیگران ارشد اسلامگرای سوریه قرار گرفته است، تأکید کرد.
منبع :تسنیم