نابودی قطعی اسرائیل در آینده‌ای نزدیک
تحلیلگر و فعال سیاسی آمریکایی می‌گوید اگر تحولات منطقه با همین روند پیش برود در آینده‌ای نزدیک شاهد نابودی قطعی اسرائیل خواهیم بود چنانکه در تمام این مدت شاهد اضمحلال آن بوده‌ایم...
رادنی شکسپیر، تحلیلگر و فعال سیاسی آمریکایی در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری تسنیم می‌گوید اسرائیل برخلاف آن چه به نظر می‌رسد در تمام این هفت دهه به هیچ عنوان به امنیت نزدیک نشده است و علاوه بر انتفاضه‌ی مردم فلسطین ناامنی را در کنار گوش خود می‌بیند و آن چه می‌تواند برای تامین تسلیحات تروریست‌های فعال در خاک سوریه ارسال می‌نماید. این به‌این خاطر است که در برابر صدای حق مردم منطقه احساس ناامنی می‌کند.
وی گفت:اگر کارها با همین روند پیش برود در آینده‌ای نزدیک شاهد نابودی قطعی اسرائیل خواهیم بود چنان که در تمام این مدت شاهد اضمحلال او بوده‌ایم.
مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانیم:
تسنیم: خشونت‌هایی که در سوریه در جریان است به دنیا ثابت کرد جنگ افروزانی که در سوریه دست به کشتار مردم می‌زنند حقوق بگیر اردوی غرب هستند که با سر و ظاهر اسلامی از منافع لژیونری برای قطر، عربستان سعودی، ترکیه و اردن بهره‌مند می‌شوند. نقش رژیم اشغالگر قدس در این ماجرا چیست و به نظر شما چه منفعتی از این درگیری‌ها و کشتار مردم بی‌گناهی که در سوریه زندگی می‌کنند متوجه این رژیم می‌شود؟ چرا گروه النصرة و دار و دسته‌ی گروهک تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام که شاخه‌هایی از القاعده هستند نه تنها هیچ حمله‌ای به اسرائیل نمی‌کنند که بزرگترین دشمن اسلام است بلکه چنان با هم ارتباط دوستانه‌ای دارند که برای دریافت خدمات درمانی از بلندی‌های جولان در سوریه به بیمارستانهای اسرائیلی می‌روند؟ درگیری‌های سوریه چه منفعتی می‌تواند برای اسرائیل داشته باشد که در بلندی‌های جولان بیمارستان مخصوصی برای سران داعش ایجاد کرده است؟
رادنی شکسپیر: این مطلب به هیچ عنوان مطلب تازه‌ای نیست. همه می‌دانیم در دوران اوج قدرت حزب کمونیست در شوروی به پشتوانه‌‌ی ارتش چهل و نهم برژنف در مرزها کوشیدند کاری شبیه اقدامات مائو در چین کنند و تمام گروه های اسلام‌گرای تندرو که خود را مجاهدین می‌نامیدند برای مقابله با هجمه‌ی شوروی بسیج شدند. عربستان سعودی هزینه‌های لازم برای انجام این کار را پرداخت می‌کرد، پاکستان مدارس دینی لازم و آمریکا مدیریت نظامی سیاسی لازم را برای آنها فراهم می کرد.
پس از این که در 1991 شوروی از بین رفت آمریکا تا مدتی جایی برای این نیروها نداشت و آنها را به شدت مزاحم طرح‌های خود می‌دید تا این که خشونت‌طلبی این گروهها نشان داد برای اهدافی که غرب در منطقه در پی آنهاست می‌توانند بسیار مفید باشند و باعث شدند غرب با این همه ادعای دموکراسی و لیبرالیسم به حمایت کامل و آشکار از گروهی مرتجع مسلح و آدمکش قانون شکن بپردازد چون منافع این کار بسیار بیشتر از مشکلاتی بود که برای افکار عمومی جهان ایحاد می‌کرد.
اساسا آمریکا کشوری است که اهمیتی به آرای مخالف نمی‌دهد و نارضایتی کامل مردمش و تمام دولتها و انسانهای آزاده‌ی دنیا مانع حمله‌ی این کشور به عراق نشد. در عین حال تمام آن کسانی که با مدت‌ها عوام فریبی جلب کارتل‌های فانتزی حقوق بشری و کمک‌های انسان دوستانه‌ی غرب شده بودند برای همیشه دفاع از وجهه‌ی مثبت این کشور را به فراموشی سپردند و پذیرفتنند ابرقدرت غرب ابایی ندارد از این که جنایت پیشگی او در تمام دنیا آشکار شود.
به این ترتیب غرب نیروهایی که زمانی آنها را شکل داده بود دوباره در زمینه‌هایی به کار گرفت و طنزآمیز این است که امروز به انگلیس انتقاد می‌کند چرا زمانی نیروهای هندی را در ارتش استعماری خود به کار می‌گرفت. در تمام این دوران با تمام ادعای اسلام گرایی و کفرستیزی این گروه ها نه فقط به اسرائیل بلکه به بازارهای منطقه‌ای اقتصاد غرب نظیر دوبی و قطر هم تجاوزی نکردند و هیچ وقت خطری متوجه مراکز خرید اصلی و ساختمانهای تجاری کشورهایی که خدمتگزار سوداگران صهیونیست بودند نشد.
در ظاهر این گروهها برای پیشبرد اسلام و بر ضد کفر عمل می‌کردند ولی هیچ وقت در این مسیر به مراکز اقتصادی و پولی غرب حمله‌ای نشد و در گردش رخدادهای سیاسی هم کوچکترین اختلافی با آنها پیدا نکردند. در تمام این مدت خصوصا در سه سال اخیر اسرائیل از مطرح‌ترین مهره‌های تعیین کننده‌ی دعوا به نفع اردوی غرب بوده است.
به نظر من برای تشخیص این مسائل حتی به تحلیل سیاسی نیازی نیست چون اسرائیل علنا آن بیمارستانی را که در جولان برای سران القاعده ساخته است به چهره‌ی واقعی اسرائیل نام گذاری کرده است. باید بپذیریم در فضای سیاست جهانی فقط یک چیز اسباب تحلیل درست است و آن منفعت است. این که گروهی نام خود را فلان گروه اسلام گرا بگذارند لزوما به این معنی نیست که بر اساس خطوط اصلی اسلام عمل می‌کنند.
این همه کشورهای اسلامی در تمام جهان در طول تاریخ دست به عمل سیاسی زده‌اند و به خوبی می‌توان اشتراکی را در میان تمام آنان پیدا کرد. هیچ کدام از آنها هیچ وقت به این نتیجه نرسید که مسلمانانی را به دست دشمنان این دین بسپارد و به کمک او مردم مسلمان را قتل عام کند.
شاید بین دولت‌هایی که به روشهای مختلف حکومت اسلامی می‌کنند تفاوت‌هایی باشد ولی هیچ وقت موردی را شاهد نبودیم که با هماهنگی سایر کشورها به قتل مومنین به دین اسلام مشغول شوند. این‌ها نشان می‌دهد ادعای اسلام گرایی در این گروهها تا چه میزان دروغین و خنده‌آور است . گروه یا حزب اسلام گرا آن است که تمام کشورهای مسلمان دنیا از شیعه گرفته تا سنی با عملکردشان مخالفت نکنند و خودشان را از آنها جدا ندانند.
تنها کشورهایی که در این منطقه از عملکرد این گروهها حمایت می‌کنند دولت‌های دست نشانده‌ی غرب هستند که جناح‌بندی‌شان در این دو دهه برخلاف قبل بسیار روشن بوده است و می‌دانیم دغدغه‌ی حفظ و انتشار اندیشه‌ی دینی ندارند.
سیاست‌های منطقه‌ای باعث شده است که امروز حتی آمریکا چندان با اسرائیل هماهنگ نباشد و در جنگ سال 73 بین مصر و اسرائیل شاهد بودیم که اردوی اروپا علنا با اسرائیل بر ضد مسلمانان عمل می‌کرد و آمریکا از این وضعیت ناراضی بود.
حتی ممکن است بین سیاست‌های آمریکا و اسرائیل شکافی بیفتد ولی بین اسرائیل و دولت‌های دست نشانده‌ای که از سال 79 در منطقه طالبان و القاعده و ده‌ها گروه دیگر را به دنیا آوردند و رشد دادند هیچ زاویه‌ای نیست.
پذیرفتن اسلام گرایی از این گروهها همان قدر بی‌معناست که تصور کنیم رژیم اشغالگر قدس برای رشد و اعتلای اسلام در منطقه تلاش می‌کند. یکی از مهمترین راه‌های ضربه زدن به هر مکتبی این است که در آن وارد شوند و با عمل کرد نامناسبی که دارند کاری کنند همه نسبت به آن اندیشه و مکتب نظر نامساعدی پیدا کنند.
آن نوع اسلامی‌که در این منطقه در برابر خشونت‌طلبی و جنگ‌افروزی اسرائیل ایستادگی می‌کند اسلامی نیست که نتیجه‌ی آن کشته شدن مردم بی دفاع و ریخته شدن خون بی‌گناهان و به باد رفتن سرزمین مسلمین باشد، اسلامی نیست که‌اسباب تفرقه و تجزیه‌ی کشورهای ضداستعماری و توسعه‌ی زرادخانه‌های تسلیحاتی غرب باشد.
دولت‌هایی که به زعم خود برنده‌ی جنگ دوم جهانی بودند متوجه شدند می‌توان عده‌ای را با رفاه و حمایت‌های مالی و نظامی فریب داد ولی متوجه این نبودند که نوعی از اسلام وجود دارد که به هیچ عنوان با ساختار ستم اقتصادی در جهان کنار نمی‌آید و سازش‌کاری نمی‌کند.
امروز عملکرد کشورهای مسلمان در منطقه‌ی خاور میانه تغییر یافته است که از هر کسی بپرسند کدام یک به سوی استقلال و خودکفایی واقعی می‌رود هیچ کس عربستان و قطر را نشان نخواهد داد.
کشوری مثل ترکیه که خطرناک‌ترین و کشنده‌ترین سلاح‌های ابرقدرت غرب را میزبانی می‌کند و کشوری مثل اردن که برادران مبارز عرب و همسایگان مسلمان مسلح فلسطینی خود را که به وی پناه می‌برند اخراج می‌کند بر اساس کدام معیار مسلمان شناخته می‌شوند جز اسلامی که اسرائیل برای برخی دوستان دوروی خود نسخه پیچیده است؟
اسرائیل برخلاف آن چه به نظر می‌رسد در تمام این هفت دهه به هیچ عنوان به امنیت نزدیک نشده‌است و علاوه بر انتفاضه‌ی مردم فلسطین ناامنی را در کنار گوش خود می‌بیند. به همین دلیل است که رسما بالای سر نیروهای سوری عملیات هوایی صورت می‌دهد و آن چه می‌تواند برای تامین تسلیحات تروریست‌های فعال در خاک سوریه ارسال می‌نماید.
این به‌این خاطر است که در برابر صدای حق مردم منطقه احساس ناامنی می‌کند. اگر کارها با همین روند پیش برود در آینده‌ای نزدیک شاهد نابودی قطعی وی خواهیم بود چنان که در تمام این مدت شاهد اضمحلال او بوده‌ایم. نزدیک‌ترین دوست رژیم اشغالگر قدس که آمریکاست تحمل رفتارهای تند و نابخردانه‌ی سران این رژیم را ندارد به همین دلیل هم اسرائیل امروز تمام تلاش خود را برای برانداختن حکومت سوریه به کار می‌زند چون آن را نزدیک‌ترین مانع خود در کشورگشایی می‌بیند.
چه چیزی جز ایمان مردم به خداوند یگانه و مبارزه در راه حق باعث می‌شود این همه تجهیزات تکنولوژیک و ارتش مدرن نتواند در برابر مردم سوریه بایستد و سرافکنده نشود؟ اگر به منافع طرفین نگاه کنیم امروز اسرائیل دوستی نزدیکتر از سعودی و قطر و اردن ندارد و این به هیچ عنوان برای نسل آینده‌ی این کشور و حتی همین نسل حاضر که در این کشورها زندگی می‌کنند چیز قابل قبولی نیست. اسرائیل کاری می‌کند که حتی دوستانش هم با سرافکندگی به همراه وی به قعر تاریخ فروبروند.
منبع : تسنیم
