موضع ایران به قطر و ترکیه نزدیک تر است
دکتر محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به هزینه سنگینی که رژیم صهیونیستی تا به این لحظه برای حمله به غزه پرداخت کرده تاکید می کند که تا زمانی که پروژه تخریب تونل های غزه تمام نشود، بعید است که تل آویو با آتش بس کامل موافقت کند...
بیش از دو هفته از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، می گذرد. بر اساس آخرین اخبار رسیده از غزه تا لحظه تنظیم این متن ، اسرائیل و حماس به طور جداگانه درباره برقراری آتش بس 12 ساعته در غزه موافقت خود را اعلام کردند.این آتش بس، انسان دوستانه خواهد بود و از ساعت 8 صبح روز شنبه به وقت محلی آغاز شده است. اقدامات رژیم صهیونیستی در نوار غزه روز به روز با واکنش های بیشتری از سوی دولت ها، مردم و مجامع بین المللی مواجه می شود. در عین حال دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای در دو هفته گذشته سعی کردند با ارایه راهکارهای فوری اقدام به آتش بس میان اسرائیل و مقاومت کنند. در عین حال خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس چهارشنبه شب در کنفرانسی خبری در دوحه گفت با طرحی که محاصره را لغو نکند و شایسته جانفشانی ها و قهرمانی های ما نباشد، موافقت نخواهیم کرد. در خصوص تحولات جاری در غزه و جنس تنش های نظامی به راه افتاده میان اسرائیل و حماس با دکتر محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل گفت وگویی داشتیم که متن آن به شرح زیر است :
با وجود اینکه مصر، قطر و اردن پیشنهادهایی را مبنی بر آتش بس فوری اعلام کرده اند، اما به نظر می رسد که دو طرف به راحتی تن به طرح های ارائه شده برای برقراری آتش بس نمی دهند. چرا این بار با وجود گسترده تر شدن فاجعه انسانی در غزه و واکنش های تند افکار عمومی در جهان طرح های ارائه شده مقبول طبع طرفین واقع نمی شوند؟
دو نکته اساسی وجود دارد که اثر بخشی طرح های آتش بس را کاهش داده و مانع از پذیرش آنها از سوی هر دو طرف منازعه می شود. اول اینکه رویکرد طرف های منازعه به کشورهای ارائه دهنده طرح و دوم ناقص بودن طرح ها و عدم توجه آنها به منافع و خواسته های هر دو طرف. در رابطه با مورد اول باید گفت به عنوان نمونه مصر پس از سرنگونی دولت اخوانی محمد مرسی روابط تنش آمیزی با دولت حماس در غزه داشته است، چرا که حماس اقدام نظامیان در سرنگونی دولت اخوان السلمین را کودتا می دانند. دولت سیسی و دستگاه قضایی مصر نیز حماس را متهم به دخالت در امور امنیتی و سیاسی این کشور می کنند. عبدالفتاح سیسی همانند آمریکا و اسرائیل، حماس را هم سازمانی تروریستی و هم تهدیدی استراتژیک برای خود می بیند. بنابراین حماس چندان مایل نیست با طرح دولت مصر، تن به آتش بس بدهد و پیشنهاد قطر و ترکیه برای آتش بس را ترجیح می دهد؛ چرا که این دو کشور نیز میانه خوبی با دولت جدید مصر ندارند و عملکرد سیسی را نوعی کودتا علیه محمد مرسی می دانند. این در حالی است که اسراییلی ها برای پذیرش هرگونه میانجیگری به غیر از میانجیگری مصر، آمادگی ندارند. به گونه ای که وزیر خارجه اسرائیل، ترکیه و قطر را به کارشکنی در پیشنهاد مصر برای برقراری آتش بس میان حماس و اسرائیل متهم کرد . به خصوص در رابطه با ترکیه از سال 2002 میلادی که حزب عدالت توسعه در این کشور قدرت را به دست گرفت و به خصوص از زمان طرح راهبرد عمق استراتژیک توسط وزیر امور خارجی این کشور احمد داوود اغلو، گفتمان جدیدی تحت عنوان « نو عثمانی گری » در ترکیه رواج یافت که بر آن اساس دولتمردان ترک توجه بیشتری به کشور های مسلمان خاورمیانه نشان دادند و در تلاش برای اعمال سیاست مشکلات صفر با همسایگان و ایفای نقش میانجی در منطقه بر آمدند که این موضوع باعث تقابل این کشور با اسرائیل شده است. بنابراین تضاد جهت گیری های سیاسی اسرائیل و حماس نسبت به کشورهای میانجی یکی از دلایل عدم پذیرش آتش بس تاکنون بوده است. مسأله دیگر که کاملا مرتط با موضوع نخست است این است که کشورهای میانجی نیز بنا به منافع و روابط خود با یکی از طرفین منازعه، در طرح های خود خواسته های یکی از دو طرف را پر رنگ تر می سازند و نسبت به خواسته های طرف دیگر تا حدی بی توجهی نشان می دهند. به عنوان نمونه حماس معتقد است طرح مصر تنها توقف شلیک موشک های مقاومت بدون تضمین درباره تکرار نشدن حملات اسرائیل به غزه است و خواست های مقاومت از جمله پایان محاصره غزه را مورد توجه قرار نداده و تنها به توقف تبادل آتش میان دو طرف اکتفا کرده است و بنابراین نمی تواند حداقل خواسته های ملت فلسطین را برآورده کند. اسرائیل نیز به دلایل مشابهی حاضر نیست به طرحهایی که از طرف ترکیه و قطر ارائه می شوند، تن بدهد. بنابراین به نظر می رسد تا زمانی که طرح های ارائه شده منافع و خواسته های هر دو طرف را مد نظر قرار ندهند و نیز طرفین منازعه حاضر نشوند برای حفاظت از شهروندان خود
و جلوگیری از نقض قوانین بشر دوستانه، با دادن امتیازاتی به صلح برسند، هیچ یک از طرح ها ی آتش بس به نتیجه ای نخواهند رسید.
آیا اسرائیل امتیازهای خاصی را برای آتش بس در نظر دارد؟
از زمان آغاز درگیری ها و حمله اسرئیل به غزه حدود ۳۰ نظامی اسرائیلی کشته شده اند و بخش قابل ملاحظه ای از پروازهای بین المللی به تل آویو به خاطر راکت های حماس متوقف شده است که هم به وجهه و هم به اقتصاد اسرائیل لطمه می زند. در حالی که هزینه این درگیری برای اسرائیل رو به افزایش است، خواسته ها ی این کشور هم در حال بیشتر شدن است.
مقام های اسرائیلی می گویند که نه فقط حملات راکتی حماس باید متوقف شود، بلکه گروه های شبه نظامی در غزه نیز باید خلع سلاح شوند. ارتش اسرائیل همچنین اعلام کرده است که بیشتر تونل های حماس در نواحی مرزی غزه را کشف کرده است و تا چند روز دیگر روند تخریب آنها را تکمیل خواهد کرد. تا زمانی که پروژه تخریب این تونل های غزه تمام نشود، بعید است که دولت بنیامین نتانیاهو با آتش بس موافقت کند؛ به خصوص که تا به حال هزینه نسبتا سنگینی پرداخت کرده که احتمالا انتظارش را هم نداشته است.
تفاوت حملات اخیر اسرائیل به نوار غزه نسبت به آنچه در گذشته انجام می داد، در چیست؟ آیا تفاوتی وجود دارد؟
به نظر می رسد حمله کنونی اسرائیل به غزه بیشتر از آنکه دارای تفاوت هایی با جنگ های پیشین بین طرفین باشد، دارای تشابه است، استفاده اسرائیل از سیاست مشت آهنین و حملات کوبنده برای تأمین امنیت خود،کشتار غیر نظامیان، هدف قرار دادن بیمارستان ها و مدارس و حمایت های آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی از سیاست های اسرائیل، برخورد ضعیف شورای امنیت سازمان ملل با جنایات اسرائیل، از جمله فجایع مشابهی هستند که هر از چند گاهی در منطقه خاورمیانه تکرار می شوند.
به نظر می رسد غزه به یک عرصه رقابت بین ترکیه و قطر از یک طرف و مصر و عربستان از طرف دیگر تبدیل شده و تنش در روابط طرفین بالاگرفته است، ارزیابی شما چیست؟
صرف وجود رقابت منطقه ای در بحران کاملا درست است؛ اما اینکه رقابت بین چه کشورهایی است تا حدی قضیه متفاوت است. در حالی که حملات اسرائیل به غزه همچنان ادامه دارد و تعداد تلفات غیر نظامیان آن افزایش می یابد ، کشورهای با نفوذ منطقه که دارای روابط نزدیکی با یکی از طرفین منازعه بوده و از سوی دیگر به دنبال نمایش و گسترش قدرت و نفوذ خود در عرصه منطقه ای و بین المللی هستند، به ارائه طرح هایی برای پایان بخشیدن به این منازعه خونین هستند. اساسا تمایل کشورها به میانجی گری می تواند از دو بعد توسعه طلبانه و دفاعی برخوردار باشد. از یک طرف، آنها می کوشند نفوذ خود را در منطقه ای که اختلاف در آن بروز کرده است، افزایش دهند و از طرف دیگر نگران افزایش نفوذ قدرت دیگر در همین منطقه هستند. در رابطه با خاورمیانه نیز می توان گفت رقابت های منطقه ای و موضع گیری های متضاد سیاسی کشورهای اثر گذار این منطقه سبب شده است تا شاهد حل سریع بحران غزه نباشیم. همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، ترکیه سیاست کسب «رهبری سیاسی» در منطقه خاورمیانه را دنبال می کند و سعی دارد تا از پتانسیل های داخلی جهان عرب در راستای بهره برداری از «قدرت نرم» خود از یک سو و در جهت تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عربی و کسب منافع در منطقه از سوی دیگر بهره ببرد. با این وجود اظهارات و عملکرد اردوغان طی روزهای اخیر نشان داد آنچه برانگیزاننده رفتار دولت ترکیه در این خصوص بوده اختلاف اردوغان با عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر و عدم تمایل ترکیه به اعطای فرصتی برای نقش آفرینی به مصر است . از دیدگاه اردوغان السیسی می خواهد نقشی را در این قضایا ایفا کند که به او مشروعیت ببخشد . حزب عدالت و توسعه که گرایش اخوانی دارد پس از تحولات اخیر مصر با بسیاری از حامیان دولت کنونی در این کشور که عربستان سعودی یکی از آنهاست، دچار اختلاف شده است.
عربستان نیز به عنوان یک بازیگر محافظه کار سنتی منطقه در پی «مهار» تهدیدات و حفظ «امنیت» پادشاهی حاکم است. روابط عربستان و جنبش حماس به علت روابط قوی این جنبش با محمد مرسی رئیس جمهوری سابق مصر و وابستگی آن به گروه اخوان المسلمین - که ریاض همانند قاهره این گروه را در فهرست تروریستی خود قرار داد- قطع شده است . بنابراین این کشور تلاش مستقیمی برای حل بحران غزه انجام نداده و تنها کوشیده است ضمن کمک مالی به غزه، طرح برخی رقبای منطقه ای خود مانند ترکیه و قطر را بی اثر سازد.
از سوی دیگر در شمال آفریقا نیز با وجود تغییرات بسیاری که از زمان سقوط حسنی مبارک در مصر رخ داده، ارتش و سرویس های اطلاعاتی مصر، غزه را تقریبا همانطور می بینند که طی یک یا چند دهه اخیر می دیدند. آنها خواهان حفظ فلسطینیان، به خصوص حماس، در یک حصار هستند تا مانع از آن شوند که این درگیری ها شبه جزیره سینا را بی ثبات کند و از سوی دیگر اطمینان یابند که نوار غزه همچنان به طور اساسی در مسئولیت اسرائیل می ماند و دیگر بازیگران منطقه ای را از ایفای نقش در غزه دور می کنند.
قطر نیز با تکیه بر قدرت نرم خود مثل شبکه الجزیره و مداخله فعال در امور منطقه ای، برای رسیدن به رهبری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تلاش می کند. حمایت تبلیغاتی، مالی و سیاسی قطر از اخوان المسلمین سبب تیرگی روابط ژنرال سیسی و قطر گردیده و بنابراین قطر تلاش می کند تا در مقابل طرح مصر برای آتش بس با همراهی ترکیه، به ارائه طرح های جایگزین بپردازد. البته نزدیکی زیاد قطر به ترکیه، عامل دیگر نارحتی و نارضایتی عربستان است؛ چرا که ترکیه به عنوان رقیب عربستان، به ویژه بعد از به قدرت رسیدن اسلامگرایان در این کشور،به حساب می آید. عربستان از این می ترسد که ترکیه رهبری اهل تسنن را از ریاض بگیرد؛ بنابراین همیشه از قطر خواسته است که از نزدیکی به ترکیه و تبلیغات برای این کشور بپرهیزد.
بنابراین می توان گفت که در این شرایط، همه بازیگران با تمامی ابزارهای قدرت خود ، خواهان افزایش نقش خود بر مبنای مهار و نفوذ هستند. در این میان اختلافات سیاست داخلی و منطقه ای این کشورها بر پیچیدگی های سیاست منطقه ای افزوده و مانع حل بحران غزه شده است.
کشورهای عربی و ترکیه از بحران غزه چه بهره برداری سیاسی می توانند داشته باشند؟
به نظر می رسد با توجه به مشکلات زیاد داخلی که کشورهای بزرگ منطقه با آن دست و پنجه نرم می کنند، افزایش مشروعیت داخلی و کسب حمایت های مردمی، ضمن فرافکنی مشکلات داخلی یکی از بهره برداری های اصلی اکثر کشورهای منطقه از این بحران است. از طرف دیگر خنثی کردن نقش و نفوذ رقبای منطقه ای و نیز جلب نظر و حمایتهای آمریکا از طریق حل مشکل شریک استراتژیک آن در منطقه(اسرائیل) نیز از دیگر اهداف این کشورها برای مداخله در بحران غزه است.
موضع ایران در قبال پیشنهادهای ارایه شده چیست؟ آیا به پیشنهادهای ترکیه و قطر نزدیک تر است یا به عربستان و اردن ؟
جمهوری اسلامی ایران تا کنون به طور رسمی از هیچ از طرح های ارائه شده توسط کشورهای منطقه اعلام حمایت نکرده است. با وجود اینکه سامح شکری، وزیر امور خارجه مصر طی گفت وگوی تلفنی اش با محمدجواد ظریف، از تهران خواست تا از طرح (آتش بس) ارائه شده از سوی قاهره برای پایان دادن به جنگ در غزه حمایت کند، ایران از برآورده کردن این خواسته سر باز زده و تنها به تشکر و قدردانی از مصر به دلیل انجام تلاش های سیاسی و انسانی اش اکتفا نموده است. ایران همچنین ، اﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺼﺮ ﺧﻮاﺳﺖ ﮔﺬﺭﮔﺎﻩ ﺭﻓﺢ ﺭا حداﻗﻞ ﺑﺮای کمک های ﺑﺸﺮﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ و به ویژه ﺑﺮای اﻧﺘﻘﺎﻝ و ﻣﺪاﻭای ﻣﺠﺮﻭحین، به رﻭی ﻣﺮﺩﻡ ﻏﺰﻩ ﺑﮕﺸﺎید و ﺑﻪ ﻧﻆﺮاﺕ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ و ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺮﺩﻡ فلسطین ﺩﺭ این ﻓﺮایند اهمیت بیشتری بدهد. چنین مواضعی عملاً به معنای عدم پذیرش طرح مصر از سوی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
از سوی دیگر از آنجا موضع جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و قطر در قبال حماس به هم نزدیک تر است و در ضمن اهداف و خواسته های آنها در نشست تروئیکای اتحادیه مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی با یکدیگر همخوانی بیشتری داشته است (طرح مسائلی همچون بازگشایی گذرگاه رفح برای کمک رسانی و آمادگی برای ارسال کمک های بشردوستانه شامل تجهیزات امدادی، غذا و دارو به غزه ) به نظر می رسد در برهه کنونی موضع ایران به ترکیه و قطر نزدیک تر است.
منبع :بیداری اسلامی