منازعهی ایران و عربستان و مسألهی بحرین
در حالی که بسیاری از رسانههای جهان اخبار خود را معطوف به حمایتهای مالی و انسانی پشت پردهی عربستان در حوادث سوریه، عراق و لبنان و تقابل ایران و عربستان نمودهاند، عربستان در جزیره بحرین اقدام به دخالت مستقیم در امور این کشور و همچنین سرکوب انقلابیون با استفاده از نیروهایی تحت عنوان سپر جزیره مینماید...
در حالی که در این ایام بسیاری از رسانههای جهان اخبار خود را معطوف به حمایتهای مالی و انسانی پشت پردة عربستان در حوادث سوریه، عراق و لبنان و تقابل ایران و عربستان نمودهاند، عربستان در جزیرة بحرین اقدام به دخالت مستقیم در امور این کشور و همچنین سرکوب انقلابیون با استفاده از نیروهایی تحت عنوان سپر جزیره مینماید.
در سال 2011 بسیاری از مردم در کشورهای خاورمیانه دست به قیام بر ضد حکام خودفروختة خود زدند. ملت بحرین نیز که از سالها قبل به اقدامات تبعیضآمیز حکومت بر ضد قاطبه مردم معترض بودند، با رهبریِ علما و روشنفکران شیعه و سنی دست به قیام گستردهای بر ضد رژیم آل خلیفه زدند. در بدو این قیام، مطالبات مخالفان فقط اصلاحاتی بود تا تبعیضها در این کشور بر ضد مردم خصوصاً شیعیان پایان یافته و حکومتی مردمی در این کشور شروع به کار نماید. رهبران این انقلاب از جمله «استاد عبدالوهاب حسین» و «استاد حسن المشیمع» در بدو کار اعلام کردند که اصلاحات خود را تا زمانی که خونی از مردم ریخته نشود پیگیری میکنند، ولی زمانی که اولین نفر از انقلابیون کشته شود، انقلابیون به چیزی کمتر از سقوط آل خلیفه رضایت نخواهند داد. همانطور که پیشبینی میشد تنها چند روز پس از شروع اعتراضات در این کشور، اولین جوان از خانواده مشیمع توسط نیروهای امنیتی آل خلیفه به شهادت رسید و با این عمل شعار انقلابیون از اصلاحات در نظام تغییر و به اسقاط نظام مبدل گشت.
جمعیت بسیاری از مخالفان در میدان «لولوء» جمع شدند و فریاد «اسقاط نظام» سر دادند. گستردگی تظاهرات تا آنجا پیش رفت که کنترل کشور از دست رژیم خارج شد و عملاً فعالیتهای دولتی و همچنین امور اقتصادی تعطیل گردید و بسیاری از نقاط بحرین در کنترل معارضین قرار گرفت. در همین حین بود که جریان «وفاق» به رهبری «شیخ علی سلمان» به مذاکره با ولیعهد این کشور درباره تغییرات و رسیدگی به نظرات مخالفان اقدام نمود. در حالی که ولیعهد بحرین به بسیاری از خواستههای معارضین تن داده و قول ایجاد کشوری با پادشاهی مشروطه و نخستوزیری مردمی را دادهبود، به یکباره صدها نفر از نیروهای عربستان سعودی با گذر از پل «ملک فهد» خود را به بحرین رساندند و به سرکوب شدید معترضان پرداختند. بهانة نیروهای عربستانی برای این کار، قراردادهای امنیتی منعقدشده در شورای همکاری خلیج فارس بین کشورهای عضو بود که طبق آن درصورت حملة نیروهای خارجی به یکی از کشورها، کلیة اعضا باید در قالب نیروهایی به نام «سپر جزیره» به کشور حملهکننده پاسخ دهند. اما در بحرین، قضیه طبق روندی دیگری صورت گرفت؛ بهطوری که برای اولین بار کشوری خارجی اقدام به سرکوب اعتراضات داخلی در یک کشور نمود.
عربستان سعودی برخلاف کلیه کنوانسیونهای بینالمللی در سکوت رسانههای دنیا به بحرین حمله کرد و نیروهای آن با کمک مزدوران آل خلیفه تقریباً اکثر رهبران انقلاب بحرین را دستگیر و تعداد زیادی را نیز زخمی نمودند و یا به شهادت رساند.
بسیاری از کارشناسان بینالمللی بر این باورندکه یکی از دلایل انقلاب 14فوریة مردم بحرین، تاسیگرفتن آنها از انقلاب اسلامی در ایران و الگوی موفق آن بوده است. حکومت آل خلیفه نیز بارها در اظهاراتش اعلام نمودهاست که ریشة ناآرامیهای بحرین از شهر قم میباشد.
اهمیت استراتژیک بحرین برای عربستان و ایران
این سوال در مورد بحرین پیش میآید که علت یا علل حملة نیروهای عربستانی به مردم این کشور کدام است و اساساً کدام یک از عوامل باعث شدهاست که نیروهای عربستانی، خطر منزویشدن در جامعة بینالمللی و نفرت مسلمانان را در قبال حمله به مردم بحرین بپذیرند.
بیشک حضور عواملی چون قرارگرفتن بحرین در آبهای ساحلی عربستان، هممرز بودن بحرین با مناطق شیعهنشین عربستان، وجود ذخایر عظیم نفتی عربستان در همسایگی با بحرین، ریشههای قبیلهای آلخلیفه که متعلق به عربستان است، حضور حداکثری شیعیان در بحرین در مقایسه با اهل سنت ، تأثیر تغییرات در بحرین بر روی سایر کشورهای خلیج فارس، ارتباط عمیق میان شیعیان بحرین با شیعیان ایران، عراق، لبنان، عربستان و کویت، نسبت فامیلی که پس از ازدواج شاه بحرین با دختر ملک عبدالله ایجاد شد، وجود دشمن مشترکی به نام شیعیان برای دو خاندان ، مبارزة نرم و سخت برای جلوگیری از نفوذ ایران در بحرین و ... از مواردی میباشند که کشور بسیار کوچک بحرین را برای عربستان بسیار حیاتی کردهاست.
اما در رابطه با اصلیترین عوامل این حمله، میتوان به تاثیر تغییرات در بحرین بر سایر کشورهای خلیج فارس اشاره نمود؛ به نحوی که اگر به هر نحوی حکومت بحرین تغییر نماید و جریان دموکراسی در این کشور به نتیجه برسد، هژمونی حاکم بر بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس شکسته شده و مردم این کشورها که سالهاست که از ظلم حاکمان این کشورها در پناه نیستند، جرات یافته و برضد حاکمان خود قیام خواهندنمود. بیشترین تاثیر پیروزی قیام مردم بحرین بر خود کشور عربستان میباشد، بهگونهای که مردم این کشور که سالهاست از فشارهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی آل سعود در رنج هستند، به یکباره با پیروزی مردم بحرین اقدام به قیام بر ضد آل سعود خواهند زد و تا برقراری دموکراسی از پای نمینشینند.
از علل اصلی حملة نیروهای عربستانی به بحرین میتوان به قدرتنمایی آل سعود در مقابل سایر کشورهای حاشیة خلیج فارس اشاره نمود. عربستان سعودی با حمله به بحرین، به سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله قطر، امارات، عمان، کویت این تضمین را داد که اگر به طرحهای عربستان در مورد یکسانسازی حکومت در حاشیة جنوبی خلیج فارس تن در دهند، عربستان امنیت داخلی آنها تضمین خواهدنمود و این در حالی است که در صورت عدم دخالت عربستان در سرکوب مردم بحرین و پیروزی مردم این کشور بر حکومت آلخلیفه، عملاً ساختار شورای همکاری خلیج فارس از هم میپاشید.
همچنین از دیگر علل حملة عربستان به بحرین میتوان به معاملات پشت پردة عربستان با آمریکا در منطقه اشاره نمود؛ به نحوی که از تمامی معادلات پیشرو میتوان به این نتیجه رسید که حملة نیروهای عربستانی به بحرین، بیشترین سود را به منافع آمریکاییها در منطقه رساند. اکنون عربستان بدون آن که کوچکترین هزینهای پرداخت نماید، توانستهاست این قیام را سرکوب نماید.
ایران
بحرین از گذشتههای بسیار دور تاکنون برای ایران از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و ایران همواره نظارهگر تحولات بحرین و تاثیرگذار در آن بودهاست این امر دلایل مختلفی دارد از جمله:
1- شیعهبودن قاطبة مردم بحرین (حدود 75-85 درصد)؛
2- بحرین تا سال 1351 شمسی قسمتی از خاک ایران بودهاست و سپس طی فتنهای انگلیسی از ایران جدا شد؛
3- تاثیر جریانات و اتفاقات بحرین بر عربستان؛
4- وجود تعداد زیادی از فارسیزبانان در بحرین (حدود 150 الی 200 هزار نفر)؛
5- حضور ناوگان پنجم آمریکا در این کشور؛
6- نظریه امام خمینی (ره) مبنی بر دفاع از مظلوم در مقابل ظالم؛
و...
طبق دلایل فوق بود که ایران در پی وقوع انقلاب بحرین در بسیاری از محافل بینالمللی فعالیت نمودهاست تا از حقوق مردم این کشور دفاع نماید و تنها کشور ناجی مردم ستمدیده این کشور باشد. از بدو شروع قیام مردمی در بحرین، جمهوری اسلامی ایران تنها راه احقاق حقوق مردم این کشور را برگزاری انتخاباتی سالم و همچنین گفتگوهای مسالمت آمیز اعلام نمود. این در حالی است که مقامات و مسولین بحرینی دائماً تاکید دارند که ایران در پی انجام عملیات نظامی در بحرین است.
از سناریوهای احتمالی رفتار عربستان و آمریکا در بحرین میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- هماهنگی کامل میان آمریکا و عربستان؛ بهگونهای که در حال حاضر آمریکا نقش هویج را انجام داده و عربستان نقش چماق را دارد تا کشورهای منطقه و گروههای مبارز به رابطه با آمریکا تن دهند و طبق فرامین آمریکا فعالیت کنند؛
2- آمریکا در تلاش است تا میزان نفرت موجود میان عربستان و ایران را افزایش داده و جنگی فرقهای را میان دو کشور و مناطق تحت تسلطشان ایجاد کند که این گزینه دور از ذهن نیست؛
3- دولت آمریکا تحت فشار افکار عمومی و مجامع بینالمللی در ظاهر به حمایت از انقلابیون پرداخته، ولی در پشت صحنه، عربستان سعودی را به مواجهه با انقلابیون فراخواندهاست؛
4- قدرت آمریکا بهعلت بحرانهای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی افول کردهاست و قدرتهای جدیدی مانند روسیه و چین در عرصة بینالملل سربرآوردهاند و آمریکا بهدنبال جانشینی برای خود در منطقه است تا با اعتماد به آن بتواند از این منطقه خارج شود (عربستان به طور قطع یکی از این گزینههاست).
5- آمریکا پی بردهاست که در هر کجای منطقه که پا میگذارد، جمهوری اسلامی در آنجا حضور دارد و در اکثر این نبردها شکست خوردهاست. بنابراین تصمیم دارد که با شرایط فوق کنار بیاید که در رابطه با برایند این تصمیم، میتوان ملایمشدن لحن قطر و کنفرانس ژنو 2 را اشاره کرد. ولی عربستان سعودی و اسرائیل همچنان نمیخواهند این قضیه را قبول کنند و به سیاستهای گذشتة خود روی آوردهاند که برایند آن را میتوان در سوریه، انفجار زاهدان و همچنین بحرین و عراق مشاهده کرد.
6- آخرین سناریویی که میتوان در این قضیه پیشبینی کرد، عبارت است از اینکه آمریکا در منطقه خلیج فارس ضعیف شدهاست و درصدد میباشد که کشورهای متحد خود نظیر کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل را همسو کند. بنابراین در این قضیه با گرفتن مواضع منفعلانه در رابطه با ایران، بررسی لزوم تغییر در کشورهای عربی و همچنین انفعال در برخورد با سوریه و لبنان، رژیمهای عربی و اسرائیل را به خشم آوردهاست و از این طریق سعی دارد که رژیمهای عربی منطقه را با اسرائیل همسو کند و از این طریق، ضمن کنترل نامحسوس کشورهای اسلامی، از طریق اسرائیل بتواند هم خودش را از منطقه خارج کند و هم موجودیت اسرائیل را تحکیم بخشد.
برخی از اقداماتی که عربستان از فوریه 2011 علیه انقلاب مردم بحرین انجام دادهاست به شرح زیر میباشد:
1- ارسال سلاح برای تجهیز گروههای تکفیری و وهابی مانند «شباب تجمع فاتح» به رهبری «نظامی عادل فلیفل» و همچنین تهییج اهل سنت غالباً غیربحرینی به سرکوب انقلابیون شیعه توسط مفتیان وهابی که در عربستان درس خواندهاند و توسط این کشور حمایت مالی میشوند؛
2- حمایت تمامقد از نخستوزیر این کشور؛ «خلیفه بن سلمان» -که طولانیترین دورة نخستوزیری را در جهان داراست- و تقویت وی توسط افراد و گروههای حامی عربستان در منطقه؛
3- حمایت از احزابی همچون «اصاله» و «منبر اسلامی» که به دشمنی با شیعیان بحرین مشهورند. عربستان در پشت صحنة تشکیل هر دوی این حزبها میباشد. حزب «المنبر» و «اصاله»، بازوهای اجرایی و عقیدتی عربستان در بحرین هستند، به طوری که بسیاری از رهبران این دو حزب عقاید سلفی و وهابی دارند و توانستهاند هم در امور سیاسی بهصورت مستقیم دخالت نمایند؛ هم در مجلس نمایندگان عضو داشتهباشند و هم فعالیتهای فرهنگی بسیار گستردهای را بر ضد شیعیان و برای تبلیغ سلفیگری در بحرین انجام دهند. تنها در یک مورد از فعالیتهای این احزاب، «شیخ عرعور»؛ از رهبران جریانهای تکفیری در سوریه پس از سفر به بحرین، میلیونها دلار پول و طلا در راستای حمایت از سلفیها در سوریه از مردم سنی بحرین جمعآوری نمود که این نشان از نفوذ وهابیت در بحرین است
4- استفاده از نظامیان خود (عربستان) که در بحرین حضور دارند و اقدام به سرکوب مردم مینمایند.
5- کمکهای مالی گسترده به منظور برپا ماندن رژیم آل خلیفه؛ بهگونهای که پس از شروع سرکوبها توسط رژیم آل خلیفه، بسیاری از شاهرگهای اقتصادی این کشور از جمله توریسم و بانکداری از بین رفت، ولی حمایت های مالی و معنوی عربستان از بحرین منجر به برپا ماندن اقتصاد این کشور تاکنون بودهاست.
منبع : تبیین