مصلحت اسرائیل با وجود منافع مشترک، حفظ روابط محرمانه با عربستان است
پژوهشگران مرکز مطالعات امنیت قومی دانشگاه تلآویو تأکید کردند، اسرائیل باید از بیان مشترکات خود با عربستان خوداری کند، اما حفظ ریاض، تلآویو را قادر میسازد، کشوری یهودی در فلسطین حتی بدون دستیابی به سازش نهایی با فلسطینان تاسیس کند...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از دو هفته نامه «المدار» چاپ سرزمینهای اشغالی، در این اواخر گزارشهایی در رسانههای گروهی رژیم صهیونیستی مبنی بر نزدیک حقیقی میان اسرائیل و عربستان سعودی منتشر شده و آمده است که ضرب المثل «دشمن دشمن من، دوست من است» وصف حال طرفین - عربستانی و صهیونیستی- است.
این درحالی است که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز حملات خود علیه ایران را توسعه داده و نسبت به خطر ایران بر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هشدار داده است.
در همین راستا، «اودی ایکل» و «یوئیل غوجانسکی»، دو پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت قومی دانشگاه تلآویو، مقالهای در سایت الکترونیکی مرکز «المدار» منتشر و اذعان کردند که اسرائیل و عربستان سعودی برای ممانعت ایران از دستیابی به انرژی هستهای و اجرای برنامهاش در این خصوص و ممانعت از افزایش قدرت نفوذش در منطقه به ویژه منطقه خلیج فارس دارای منافع مشترکی هستند و هر دو طرف از سیاست آمریکا در قبال ایران و سوریه کناره گیری از مشکلات خاورمیانه غضبناک و در عین حال نگران هستند.
این دو پژوهشگر در ادامه افزودند: با وجود اینکه عربستان سعودی و اسرائیل دارای منافع مشترک هستند، اما عادی سازی کامل روابط بین آنها تاکنون مطرح نشده و این روند تا زمانی ادامه دارد که کانالهای سیاسی مستقیم میان اسرائیل و فلسطینیان کاملا برقرار نشده باشد. با این حال، دیکل و غوجانسکی معتقدند که میان روابط کامل دیپلماتیک و بیگانگی کامل، حوزه اقدام گستردهای وجود دارد که طرفین سعودی و صهیونیستی میتوانند از آن بهره کامل ببرند.
مخالفت عربستان با رد حق به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل
دیکل و غوجانسکی با بررسی تاریخ تحولات سیاسی عربستان در قبال درگیریهای اسرائیل – فلسطینیان تصریح کردند: پس از ارائه طرح ملک فهد در سال 1982 عربستان علنا سیاستهای خود را که تا آن زمان حق اسرائیل در به رسمیت شناخته شدن را رد میکرد، تغییر داد.
به دنبال کنفرانس مادرید در سال 1991 عربستان و اسرائیل به یکدیگر نزدیک شده و روابطی میان آنها برقرار شد، تا مدتی بعد 5 کار گروه با مشارکت طرفین تشکیل شود که مسائل منطقهای را بررسی میکردند و از جمله این مسائل منطقهای موضوع آب، بهبود کیفیت شرایط زیست محیطی، اقتصاد، مسأله پناهندگان فلسطینی و نظارت بر سلاح و مهماتی بود که به دست مقاومت فلسطینی میرسید.
طرح ملک عبد الله، پادشاه عربستان در سال 2002 اساس «طرح صلح عربی» را تشکیل داد و موجب شد تا برای نزدیکی بیش از پیش ریاض – تلآویو یک گام دیگر به جلو برداشته شود و در چارچوب آن اسرائیل متعهد به برقراری روابطی با جهان عرب و اسلام شود که موفقیتهایی نیز در این راه به دست آورد.
این دو پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت قومی دانشگاه تل آویو افزودند: اسرائیل موفق به استفاده از این طرح به عنوان پایه و اساسی برای گفتوگو با جهان عرب نشد و این طرح را در ابتدا رد کرد، اما چند سال بعد برخی از رهبران اسرائیل و در رأس آنها «شیمون پرس»، رئیس رژیم صهیونیستی و «ایهود اولمرت»، نخست وزیر سابق این رژیم نسبت به جوانب مثبت این طرح بدون نادیده گرفتن مشکلات آن به ویژه برقراری رابطه با اعراب و فلسطینیان مشروط به طرح صلح عربستان و عقب نشینی از مرزهای چهارم ژوئن 1967 و حل مساله آوارگان فلسطینی بر اساس قطعنامه 194مجمع عمومی سازمان ملل اعلام حمایت کردند.
دیکل و غوجانسکی در این مقاله نوشتند: به استثنای طرح ملک عبد الله، عربستان سعودی در پیشبرد روند صلح میان اسرائیل - فلسطین و سوریه - اسرائیل نقش منفی بازی کرد و در این خصوص باید گفت، دلیل این اقدام عربستان سعودی تغییر چهره منفی خویش پس از حملات 11 سپتامبر 2001 بود که متهم به دست داشتن در آن شده بود.
در مقابل، عمان و قطر که غالبا خارج از اجماع «شورای همکاری خلیج فارس» قرار دارند، روابطی رسمی هر چند جزیی و محدود با اسرائیل برقرار کردند و اسرائیل در هر دو کشور دفاتر نمایندگی باز کرد، اما انتفاضه دوم فلسطینیها منجر به بستن این دفاتر شد.
این دو پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت قومی دانشگاه تل آویو اشاره کردند که عربستان سعودی در سالهای اخیر به مناسبتهای مختلف اعلام کرده است که قصد دارد، دست به اقداماتی بزند که بیانگر حسن نیت آن در قبال اسرائیل باشد. علاوه بر این، عربستان سعودی فشارهای زیادی بر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وارد کرد، تا دربهای خود را به روی اسرائیل بگشایند، این درحالی است که این کشورها پیشتر چنین درخواستی را از سوی امریکا و مبنی بر «ایجاد جو اعتماد سازی» در قبال اسرائیل در حمایت از فرایند سیاسی میان اسرائیل و فلسطینیان را رد کرده بودند.
دیکل و غوجانسکی در ادامه تصریح کردند که اسناد ویلیکس برملا میکند که میان اسرائیل و عربستان سعودی دیدارها و گفتوگوهای محرمانه مستمری در خصوص ایران در جریان است و اشاره کردند که گزارشهایی از شرکتهای امنیتی اسرائیلی در خصوص حفظ امنیت حکومتهای برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از طریق ارائه مشاورههای امنیتی، آموزش نیروهای نظامی داخلی، فروش سلاح و سیستمهای نظامی و تکنولوژیکی پیشرفته وجود دارد.
به موازات این، همواره دیدارهایی در سطح عالی رتبه میان مسئولان اسرائیلی و سعودی برگزار میشود. علاوه بر این، گزارشهای رسیده حاکی از آن است که اسرائیل در زمینه صادرات سلاح به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایجاد محدودیت در قراردادهای خرید و فروش سلاحهای پیشرفته میان امریکا و کشورهای عربی خلیج فارس سیاست نرم را در پیش گرفته است. همچنین، اسرائیل اجازه ورود به بازارهای عربی خلیج فارس تا زمانی که بر کالاهایش مارک اسرائیل نخورده باشد، را به دست آورده است.
این دو پژوهشگر اسرائیلی در ادامه مقاله خود آوردهاند: عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به قدرت نظامی اسرائیل و روابط مستحکم آن با ایالات متحده و تاثیر این رژیم در کنگره اعتراف کردند و اسرائیل معتقد است که حفظ این سطح هماهنگی برای تل آویو ارزش بسیاری دارد، اما «روابط عادی» تا زمانی که در عمل در فرآیند سازش با فلسطینیها گامی برداشته نشود، حتی ادعای آن نیز غیر ممکن است. حتی در صورت دستیابی اسرائیل و فلسطینیان به سازش سیاسی و لو جزیی مشخص نیست که آیا به «بهار سیاسی» در میان عربستان سعودی و اسرائیل و سایر عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس منجر خواهد شد؟ در سالهای گذشته، عربستان خواستههای غرب در اجرای اصلاحات و برقراری روابط با اسرائیل و مشارکت مثبت در ثبات منطقهای را مشروط به تحقق حل منازعات اسرائیل - فلسطینیان دانسته بود. این درگیری میان طرفین بیش از آنکه علت اصلی و جوهری باشد، به بهانهای تبدیل شده است. از سوی دیگر، طبیعت روابط صلح اسرائیل با مصر و اردن و حوادث پر فراز و نشیب جهان عرب تا اندازهای اسرائیل را درگیر خود کرده است.
بهای سنگین روابط علنی با اسرائیل
دیکل و غوجانسکی در ادامه تاکید کردند که از نظر عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس روابط علنی با اسرائیل در پرتو افکار عمومی جهان عرب که مخالف برقراری هر گونه رابطه با اسرائیل و به رسمیت شناختن آن هستند، بیش از آنکه فایده و سودی داشته باشد، در حال حاضر بهای سنگینی دارد.
این دو پژوهشگر اسرائیلی در ادامه تصریح کردند که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در حال حاضر در برقراری روابط رسمی و محرمانه با اسرائیل با وضعیت دشوار و شرایطی سختی مواجه هستند. این شرایط به آنها اجازه داشتن روابط حسنه با اسرائیل بدون نیاز به پرداخت بهای این دیدارها در افکار عمومی را به ویژه از زمان آغاز «بیداری اسلامی» نمیدهد.
همچنین منافع مشترک، ارزش مشترک نیستند، به همین دلیل اسرائیل به راحتی میتواند روابط محرمانهای را بدون تحریک احساسات و افکار عمومی این کشور برقرار کند و این موضوع به خصوص در قبال عربستان مطرح است.
علاوه بر این، تحلیلگران صهیونیستی به نا امیدی اسرائیل و عربستان از سیاست «باراک اوباما»، رئیس جمهوری امریکا در قبال ایران و سوریه نیز اشاره میکنند و در این ارتباط میگویند که این امر باعث نزدیکی بیش از پیش مسئولان سعودی و اسرائیلی برای بررسی منافع مشترک شده است.
غوجانسکی و دیکل در این مقاله نوشتند: ما به اسرائیل توصیه میکنیم که از برجسته سازی جبهه مشترک با عربستان، مصر یا هر کشور دیگری در منطقه و یا در قبال آمریکا جدا خودداری کند، چرا که تشکیل جبهه متحد و یک پارچه علیه آمریکا به روابط اسرائیل با این کشور به ویژه در دوره حساس کنونی لطمه میزند.
در همین راستا این دو پژوهشگر تاکید میکنند، هر بار که تهدید از سوی ایران افزایش مییابد، این مساله ضرورتا منجر به همکاری بیشتر عربستان سعودی و اسرائیل نمیشود. در کنار منافع مشترک دو جانیه، این دو کشور ضرورتا محیط استراتژیک را یکسان نمیبینند، به عنوان مثال، توافق با ایران و ترس از آن به علت عدم وجود گزینه دیگر، ممکن است که عربستان را به ایران نزدیک کند و موجب طرح موضوع هستهای اسرائیل شود و این موضوع جدی را مطرح کند که اگر تعامل با ایران هستهای باید به اینگونه باشد، پس چرا با اسرائیل به همین شکل تعامل نمیشود؟ عربستان از اسرائیل می خواهد که به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، اما در همکاری نظامی با اسرائیل جانب احتیاط را مراعات میکند و از این بیم دارد که مجبور به پرداخت بهای حمله اسرائیل به ایران شود.
این دو پژوهشگر اسرائیلی اشاره کردند که در روابط میان عربستان و اسرائیل همواره یک مانع یعنی عامل دین وجود دارد که مانع اعتماد سازی و برقراری رابطه ثابت میان دو طرف میشود.
غوجانسکی و دیکل تصریح کردند، با وجود اینکه عربستان به نزاع اسرائیل - فلسطینیان به عنوان عامل تضعیف کننده این رابطه نگاه میکند، اما معتقد است که ایران یک مشکل و معضل امنیتی و ایدئولوژیک مرکزی برای آن به شمار میرود بلکه افزون بر این، پایه توافقات میان اسرائیل و عربستان در پرتو اولین توافق هستهای میان ایران و گروه 5+1و توافق تفکیک سلاحهای شیمیایی در سوریه که مشروعیت و مهلت زمانی با ارزشی را به نظام سوریه بخشید، در عربستان و اسرائیل به صورت مثبت پی ریزی نشد.
این دو پژوهشگر اسرائیلی در ادامه این مقاله گفتند که این توافقات دارای حوزه منافع مشترک مانند نیاز به کنترل تأثیر ایران در منطقه، عدم مشروعیت بخشی به نظام بشار اسد در سوریه، حمایت از حکومت شورای نظامی در مصر و توجه اساسی به ایالات متحده است.
حوزه این منافع مشترک با ترس مشترک از تبعات توافق گروه 5+1 با ایران و نزدیکی ایران و امریکا یکسان و برابر است و قادر به برقراری همکاری علنی و روابط طبیعی میان عربستان و اسرائیل نیست، بلکه به توسعه هماهنگی محرمانه و تفاهمات میان این دو منجر میشود.
دیکل و غوجانسکی در پایان مقاله خود آوردهاند که با همه اینها، نباید از اهمیت این روابط کاست، به ویژه زمانی که از روابط میان دو کشوری صحبت میکنیم که هیچ کدام رسما دیگری را به رسمیت نمیشناسد. گفتوگو میان طرفین به منظور حفظ ثبات منطقه مفید است و به پیشبرد سازش سیاسی لطمه نمیزند. اما شک بزرگی وجود دارد، مبنی بر اینکه عربستان که آرزوی فرماندهی و رهبری نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس را دارد، اگر پیش از حصول پیشرفت ملموس در فرآیند سیاسی اسرائیل و فلسطینیان، با اسرائیل عادی سازی کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
علاوه بر این، هرگونه تلاش برای خروج این روابط از بعد محرمانه و علنی کردنش به آن آسیب میزند و پیشرفت حقیقی در فرآیند سیاسی میان اسرائیل و فلسطینیان پایه منافع مشترک را توسعه میدهد و حتی اسرائیل را قادر به در خواست حمایت بیشتر از عربستان برای پیشبرد اقدامات سیاسی و کمک به آن برای برپایی کشور اسرائیل در اراضی فلسطین حتی بدون دستیابی به توافق نهایی با فلسطینیان میکند.
منبع : تسنیم