مرحله «خودویرانی» و افول ستاره اقبال داعش
داعش، در عراق و سوریه در شرایط دشواری قرار گرفته و شاید ستاره اقبال آن در این منطقه نیز در حال خاموشی باشد...
به گزارش اسلام تایمز، اگر کمتر از یک سال قبل به رفتار و بیانیههای جبهه النصره توجه میکردیم، شاهد شرایط اسفبار بیپولی و فقدان مهمات و جنگافزار در این گروه و ورشکستگی و ریزش نیروهای آن به سمت داعش و بقیه گروههای تروریستی تکفیری بودیم. کار به جایی رسیده بود که برای تهیه امکانات جنگی، دنبال صنایع خودکفایی جنگی بودند. دلیل آن بود که تصویر روشنی از سوی غرب در قبال اوضاع سوریه در دستور کار نبود و لذا حمایتهای مالی و تسلیحاتی هم با کندی به پیش میرفت. این در حالی بود که داعشیها در یک خیز بلند در عراق از تابستان گذشته، یک جغرافیای بزرگ در عراق و سوریه را در سیطره خود قرار داده و بنا به اعلام کارشناسان آمریکایی، ثروت نفتی و هبههای تشکیلاتی در سراسر جهان و تجار و البته به میلیاردها دلار میرسید. سلاحهای غنیمتی از ارتش عراق هم برای مدتی قابل توجه، آنها را خودکفا میکرد.
دعوای داعش و النصره برای اینکه در کنار هم باشند و یا جغرافیای فعالیت را تقسیم کنند با میانجیگری یک شیخ سعودی که از یک سال و نیم قبل آغاز شده بود، به جایی نرسید ولی عملا داعش با توصیههای ترکیه به مرزهای شمالی سوریه و عراق چسبید تا عمق استراتژیک قابل اتکا داشته باشد و گسترش جغرافیایی را تنها به شرط تضمینهای پیروزی از سوی عشایر سوریه یا عراق دنبال نماید. لذا داعش در جغرافیای استانهای شرقی سوریه و استانهای شمالی و غربی عراق متوقف شد و به مناطق میانی و جنوبی در سوریه تمایلی نشان نداد.
داعش در یک سال گذشته، حضور خود در غوطه شرقی، قلمون، داخل شهر حلب، ریف ادلب، داخل شهر حمص و شمال آن را به شکل نمادین حفظ کرد و هیچگاه برای پیوستگی جغرافیای نفوذ وارد درگیری با دیگر گروهها نشد. حال آنکه به میزان فعال شدن النصره یا گروههای دیگر در درون حلب و حمص و یا ریف ادلب و یا قلمون و غوطه به نفع بقیه گروهها، حاضر به عقبنشینی و شکست هم شد. داعش در شمال حلب، فقط سه شهرستان کوچک منبج، طرابلس و خربه الروس را که در نزدیکی مرز ترکیه و رود فرات بودند را حفظ و بقیه مناطق را به النصره و بقیه گروهها واگذار و حضور اصلی خود را به مناطق شرق و شمال رود فرات منحصر نمود.
در محاسبات و برآوردهای آمریکایی، ارتجاع عرب و داعش اینگونه نبود که با سرعت و طی ۳ ماه در عراق به بنبست برسند و یا در عین العرب با مقاومت جدی روبهرو شوند. ورق در عراق برگشته و تنها در مناطقی که بعثیها و یا برخی عشایر سنی همپیمان داعش مقاومتهایی در صلاحالدین، دیالی، فلوجه و رمادی و تکریت دارند، حضور پارتیزانی و عملیاتی خود را تا حدودی و با سختی حفظ کرده است. داعش و غربیها انتظار ندارند، توانمندی ارتش عراق و نیروهای مردمی به آنها فرصت زیادی برای باقیماندن در عراق را بدهد. سوال و مساله اصلی داعش و مدیران استراتژیک آنها که ظاهرا از سوی بازیگران خارجی و منطقهای، نگاه راهبردی به داعش در عراق و سوریه وجود ندارد و به همین دلیل، داعش نیز، فعالیت خود را در مناطقی مانند قلمون، غوطه شرقی دمشق و درعا از سر گرفته و قصد دارد به عنوان عنصر تعیینکننده خودنمایی کند. در غوطه شرقی، داعش از جیش الاسلام شکست خورده و متواری شدهاند و در قلمون نیز جریان داعش به دلیل تسلط النصره، حالت انفعالی گرفته و در حال انشعاب است و تنها در منطقه درعا، برای داعشیها، امید کمی باقی است. همین روزها باید شاهد اخبار درگیری النصره و داعش در درعا هم باشیم تا تعیین و تکلیف وضعیت میدانی شود.
داعشیها برای حرکت به سوی ترکیه و فعال شدن در کشور حامی، با مشکل ارتش قوی روبه رو هستند و اردوغان نیز آنها را برای برهم زدن معادله در کشورهای همجوار نیاز دارد و به عنوان مزاحم در بیت داخلی آنها را تحمل نمیکند. در سوریه و عراق نیز چشمانداز قابل قبولی برای داعش وجود ندارد، لذا تنها معبر و مسیر راهبردی برای داعش، فکر کردن به اردن و عربستان است. آمریکا و کاخ سفید علاقه دارند که داعش را به سرعت به سمت شرق حرکت دهند و در مناطق و جغرافیای مطلوب در شرق فعال نمایند و قفقاز و مناطق مسلماننشین چین را در ادبیات خود پنهان نمیکنند.
چه رویکردی را باید در عراق، سوریه و یا منطقه دنبال کنند؟ اصرار نیروهای داعش در برخی مناطق عراق و یا تا حدودی در سوریه را به نوعی «خودویرانی» توصیف میکنند، چرا که انتظار مقاومت و پتانسیل عملیاتی به شکلی که داعش را واقعا دچار مشکل کند، نداشتند. گزارشها از انتقال سران اصلی داعش از موصل به رقه در سوریه و یا جنگافزارهای عمده به داخل سوریه حکایت دارد و در سوریه هم پنج حمله سنگینی به فرودگاه دیرالزور توسط داعش به نتیجه نرسیده و عشایر استان دیرالزور در کنار ارتش سوریه قرار گرفتهاند.
در فضایی که از سوی آمریکا و نماینده دبیرکل سازمان ملل برای یک راهحل سیاسی تلاش میشود و به موازات آن آمریکاییها، درحال گزینش و نهایی کردن یک مجموعه از نیروهای تروریستی با نام جریان معتدل میباشند، داعش، در عراق و سوریه در شرایط دشواری قرار گرفته و شاید ستاره اقبال آن در این منطقه نیز در حال خاموشی باشد. ترکیه با اینکه از داعش حمایت میکند ولی ارتباطات خود با النصره را نیز حفظ کرده و حتی به "جو بایدن" اعلام کرده که اگر آمریکا آن را از لیست تروریسم خارج کند، تضمین خواهد کرد که رفتار معتدل از سوی النصره را شاهد خواهند بود!!
عربستان هم اگرچه تکیهگاه اصلی خود را بر جیش الاسلام (زهران علوش) قرار داده ولی حمایت از النصره و جبهه الاسلامیه را نیز فراموش نمیکند و در چانهزنی با آمریکاییها، آنها را به عنوان جریان معتدل و جایگزین معرفی میکند.
نکته مهم برای داعش این است که در اردن و عربستان با مشکل جدی روبهرو نیستند و جریانهای همسو و حمایتگر نیز در این دو کشور وجود دارند. مضافاً اینکه نه ارتش این کشورها و نه آمریکا، توان و تجربه مقابله با حضور داعش در اردن و عربستان را نخواهند داشت و کمترین تحرک داعش در عربستان و اردن، پتانسیل قابل توجهی را به سوی این گروه مهیا خواهد کرد.
داعش برای ماندگاری، محیط راهبردی اردن و عربستان را در مقابل خود با کمترین هزینه دارد و از سوی دیگر، با انتخاب دیگری که آمریکا مشوق آن است، حرکت به سوی کشورهای شرقی را باید تجربه کند که با موانع و چالشها و مقاومت مواجه خواهد بود.
با اینکه در سوریه از سوی ترکیه و عربستان، بر روی النصره، ارتش الحر، جیشالاسلام و جبههاسلامیون تمرکز شده تا طرح آمریکا به عنوان نیروی معتدل را شکل دهند!! ولی این پروژه به سادگی به پیش نخواهد رفت و بیش از پیش، همدستی آمریکا، ارتجاع را با تروریسم و القاعده آشکار خواهد نمود.
هادی محمدی
منبع : تسنیم