قره باغ؛ لکه سیاهی بر خاندان علی اف
پیگیری هویت مستقل از سوی آذربایجان و ارمنستان باعث شده است که این دو کشور نه تنها برای حل این بحران گام برندارند، بلکه پیروزی در جبهه اشغالی را پیروزی علیه دشمن قلمداد کنند. تا زمانی که دیدگاه دو کشور نسبت به همدیگر برخاسته از تقابل و ستیزه جویی است...
جمهوری آذربایجان در حال حاضر از چالش های زیادی رنج می برد. بحران قره باغ یکی از زخم های التیام نیافته ای است که نشان از ضعف دولت این کشور در حل این بحران است. نزدیک سه دهه از زمان اشغال این منطقه از کشور آذربایجان می گذرد اما تنش های طرفین هر از گاهی شدت می یابد و درگیری ها آغاز می شود. در روزهای اخیر نیز اخباری مبنی بر درگیری بین ایروان و باکو در این منطقه اشغالی مخابره شد. در این نوشتار تلاش می شود به ضروت بازگویی چالش های آذربایجان، ریشه های بحران قره باغ و چشم انداز این بحران پرداخته شود.
1- ضروت بازگویی
نگارنده معتقد است که پرداختن به چالش های آذربایجان در شرایط فعلی ضروری است. مهمترین دلیل چنین امری نیز به نوع سیاست ورزی دستگاه دیپلماسی کشور بر می گردد. برای روشن شدن موضوع ذکر این نکته ضروری است که در سال های اخیر رسانه ها از افشاگری های خویش از اقدامات ضد دینی و ضد شیعی مقامات آذری منع شده اند. نارداران به عنوان یکی از نمادهای شیعی این کشور از جمله مناطقی است که هر از گاه خبرساز می شود و رفتارهای شیعه ستیزانه مقامات آذربایجانی در آن به وقوع می پیوندد.
غیر از اقدامات ضد شیعی آذربایجان، اقدامات ضد ایرانی آن نیز به وفور مشاهده می شود. تحریف جغرافیای تاریخی و ادعا بر برخی استان های ایرانی و اعطای سرویس های مختلف به رژیم صهیونیستی از جمله رفتارهای این همسایه ایرانی است که به اجمال بیان شد اما در مقابل دستگاه دیپلماسی کشور از ذکر چنین اقدامات خصمانه این کشور ممانعت به عمل می آورد و در تلاش است که اعتماد سران این کشور را جلب سازد.
جا دارد که به دستگاه دیپلماسی کشور تذکر داده شود که انفعال در برابر اقدامات خصمانه آذربایجان خطا است و انتظار می رود که سیاست فعالی در این زمینه اتخاذ شود. بنابراین ذکر این نکات به این خاطر است که رسانه های متعهد از ذکر واقعیات داستان بازنمانند؛ لذا پرداختن به چالش های دولت آذربایجان کم ترین کاری است که می توان در دیپلماسی عمومی رسانه ای علیه رفتارهای خصمانه آن به کار گرفت.
2- ریشه های بحران
2-1- جهت گیری متضاد باکو و ایروان
پیگیری هویت مستقل از سوی آذربایجان و ارمنستان باعث شده است که این دو کشور نه تنها برای حل این بحران گام برندارند، بلکه پیروزی در جبهه اشغالی را پیروزی علیه دشمن قلمداد کنند. تا زمانی که دیدگاه دو کشور نسبت به همدیگر برخاسته از تقابل و ستیزه جویی است، امکان حصول راه حل در این رابطه به سختی ممکن خواهد بود.
2-2- مرزهای مخدوش
مرزهای موجود بین دو کشور در دهه 1920 ترسیم شده است که در همان موقع نیز بر سر مناطق مختلفی از جمله قره باغ اختلاف وجود داشت؛ لذا اختلاف طرفین یک اختلاف تازه نیست و انتظار حل این مساله در حالی که ذهنیت طرفین نسبت به این مناطق برخاسته از اختلاف و تضاد است، به این راحتی ممکن نخواهد بود.
2-3- محصور بودن ارامنه
ذهنیت تاریخی ارامنه از موانع جدی پیش روی حل این بحران است. قتل عام سال 1915 و تبعیدهای اجباری از خاطره های تلخی است که ارامنه را رنج می دهد. اتحاد بین آذری ها و ترک ها این قتل عام را در اذهان ارامنه زنده می کند و برای محافظت از سرزمین خویش تلاش دارند که در مقابل آذربایجان ایستادگی به عمل آورند. گفتنی است که حمایت های گسترده ترکیه از آذربایجان چنین اتحادی را محتمل نشان می دهد.
2-4- قطب بندی قدرت های دیگر
لئون ترپتروسیان، رئیس جمهور سابق ارمنستان معتقد است که «عدم توافق بین روسیه و OSCE، مانع اصلی و عمده پایان بخشیدن به این بحران درازمدت شده است. امروز برقراری صلح، دیگر به هیچ وجه به طرف های درگیر بستگی ندارد، بلکه به طور کامل به میانجی گران بستگی دارد. جنگ اکنون از میدان نبرد به میدان مبارزه و میانجی نقل مکان کرده است».
3- اندر حکایات قره باغ
طی سالیانی که از بحران قره باغ گذشته است، ارقام زیر از این بحران قابل توجه است و عمق آن را بیان می کند: کشته شدن بیش از بیست هزار نفر از شهروندان آذربایجان که اکثر آن ها غیر نظامیان بودند، زخمی شدن بیش از 50 هزار نفر از شهروندان آذری که اکثر آن ها غیر نظامیان بودند و تعداد زیادی از این افراد در حال حاضر معلول جسمی هستند، اسارت بیش از 4800 نفر از شهروندان آذری که عمدتا غیر نظامیان بودند و در بین آن ها حدود 1000 نفر کودک، زن و افراد مسن هستند. دولت ارمنستان پس از آتش بس و در اجرای توافق مبادله اسرا حدود 1400 نفر از اسرای آذری را آزاد نمود ولی مابقی توسط ارمنستان انکار می شود. تعدادی از این افراد در اسناد صلیب سرخ نیز نیامده است و مقامات باکو مدعی اند؛ بیشتر آن ها تعمدا یا در اثر شکنجه و شرایط نامناسب بازداشتگاه ها تاکنون کشته شده اند.
گفتنی است که کمک های بی دریغ ایران به آذربایجان در جنگ قره باغ در زمان حیدر علی اف، یکی از حقایقی است که حکومت این کشور تلاش دارد که این حقیقت را نادیده گیرد و با تبلیغات ضد ایرانی خویش نشان دهد که ایران از موانع حل این قضیه است؛ در حالی که اسناد و مدارک مساعدت های ایران گویای حقیقت این داستان است.
حال مقامات آذری در کمال ضعف خویش از آزاد کردن حدود بیست درصد از مناطق اشغالی خویش عاجز هستند و با توجه به ریشه هایی که از این بحران ذکر شد، تداوم لاینحل آن محتمل ترین گزینه به نظر می رسد. در حال حاضر یکی از مولفه های اساسی حاکمیت در جمهوری آذربایجان بعد از گذشت نزدیک به سه دهه با مشکل رو به رو است. این منطقه حکومت محلی برای خویش برپا کرده است و احتمالا برخورد منفعلانه آذربایجان در قبال این بحران، زمینه های استقلال حکومت محلی قره باغ را فراهم خواهد کرد.
فرجام سخن
چالش های متعددی گریبان گیر مقامات دولت آذربایجان است و بحران قره باغ یکی از این چالش ها است اما گذشت زمان ثابت کرده است که آن ها در حل بحران قره باغ عاجز مانده اند و حدود بیست درصد از اراضی خود را تحت اشغال بلند مدت نگه داشته اند. ریشه های این بحران نیز از پیچیده و سخت بودن راه حل این بحران حکایت دارد.جهت گیری متضاد باکو و ایروان و دیدگاه دشمنی نسبت به همدیگر از عواملی است که راه حل این بحران را با بن بست مواجه می سازد. رویکرد دشمنی طرفین برخاسته از یک حافظه تاریخی است و به سختی می توان چنین خاطره ای را از ذهن زدود. مرزهای فعلی این کشور از دهه 1920 ترسیم شده است و از همان موقع نسبت به برخی مناطق مرزی از جمله قره باغ اختلاف وجود داشته است. پس به راحتی نمی توان ادعا کرد که یک اختلاف تاریخی فراموش شود. ارامنه در صد سال گذشته بین قدرت های منطقه ای محصور بوده اند و قتل عام 1915 از خاطره های دردناکی است که احتمال اتحاد آذری ها و ترک ها برای ایشان یادآور این خاطره تلخ است. قطب بندی قدرت های دیگر در این بحران نیز از حقایقی است که اختلاف را از سطح دو کشور به تضاد بین قدرت ها کشانده است. حال بعد از گذشت سالیان طولانی زخم های زیادی بر پیکره مردمان آذری این سرزمین وارد شده است و عجز مقامات آذری در حل این بحران، این زخم ها را التیام نیافته باقی گذاشته است.
منبع:دیدبان