امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

امت اسلامی

وبلاگ خبرنامه جهان اسلام نت نامه

Yemen ifyemen
امت اسلامی

امام خامنه ای: بیدار شدن ملت‌ها و ایستادن با دست خالی، در مقابل رفتار تحقیر آمیز غرب و امریکا، حادثه بزرگی بود که البته بر خلاف تصور غربی‌ها، هنوز تمام نشده است.

عضویت در خبرنامه امت اسلامی
آرشیو خبرنامه



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نت نامه در گوگل پلاس

طبقه بندی موضوعی

فرجام تحولات در خاورمیانه چه خواهد بود؟

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۰ ق.ظ

گستردگی و تعداد تحولات و رویدادهای خاورمیانه در این روزها و هفته‌ها چنان زیاد شده است که پیگیری همزمان و جداگانه آنها نیازمند کار متمرکز مطالعاتی و پژوهشی است و از دایره تفنن‌های خبری و ژورنالیستی خارج شده است... 

 

این تعدد رویدادهای سیاسی آفتی دارد و آن این است که موجب غفلت از کلان نگری و افتادن در پهنه خبرها و گزارش‌های ظاهرا نامرتبط و گاه ملال آور می‌شود.

اما پرسش مهمی که در پس این همه رویداد وجود دارد و نباید از آن غافل شد این است که با حدود گذشت ۴ سال از آغاز تحولات انقلابی در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا و شمال افریقا آیا می‌توان از دستاوردهای این حرکت بزرگ منطقه‌ای به نفع دموکراسی، توسعه و حقوق بشر سخن گفت یا باید فهرست خسارات و زیان‌های این نهضت مردمی را برشمرد؟ آیا مجموعه رویدادهای ۴ سال اخیر پیشرفت بوده است یا پسرفت؟ برای پاسخ به این پرسش‌های کلان و مهم باید مروری بر واقعیات جاری در منطقه کرد تا هرگونه داوری و پیش بینی مبتنی بر واقعیات عینی و تجارب تاریخی باشد نه ذهنیت‌های ایدئولوژیک و دلخواهانه .

سطح تجربی تحلیل : گردشگری سیاسی در خاورمیانه

از شرق خاورمیانه شروع می‌کنیم. سومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان علی رغم همه مخالفت‌ها و تهدیدات طالبان با رقابت ۸ کاندیدا برگزار شد و نتیجه نهایی آن در دور دوم انتخابات در چند روز آینده اعلام می‌شود که احتمالا در رقابت بین عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمد زی، این دکتر عبدالله چشم پزشک  ۵۵ساله است که  پیروز انتخابات خواهد بود و قدرت را پس از ۱۲ سال از حامد کرزی تحویل خواهد گرفت و این نخستین انتقال قدرت مسالمت آمیز در افغانستان است؛ کشوری با ۳۰ حدود میلیون جمعیت که علی رغم پیشرفتهای یک دهه اخیر همچنان از نظر شاخص‌های توسعه انسانی در ردیف‌های انتهایی رنکینگ جهانی است و هنوز ویرانه‌های مستعد ساختن و آبادانی در آن بیشتر است.

کشور ۷۰۰ هزار نفری بحرین نیز با سابقه‌ای ۴۳ ساله که بعد از مالدیو کوچکترین کشور مسلمان است، هنوز دستخوش تظاهرات و درگیری‌هاست. ۷۵ درصد مردم این کشور که شیعه هستند ۳ سال است خواستار مشارکت در قدرت و سیاست به همراه اهل سنت ۲۵ درصدی این کشور هستند اما پاسخ اصلی دریافتی از آل خلیفه و آل سعود بعنوان مهمترین حامیان حکومت پادشاهی و موروثی بحرین سرکوب و زندان و اعدام بوده است اما نکته جالب این است که اینبار جنبش مقاومت و دموکراسی خواه در بحرین نه تنها میدان را خالی نکرده است بلکه انقلاب مردمی را استمرار بخشیده است و ظاهرا قصد ندارد بدون دریافت حقوق حقه خود به اعتراضات پایان دهد.

در این سو، سومین انتخابات پارلمانی عراق نیز پس از رقابت بالغ بر ۹ هزار داوطلب با پیروزی ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی توانست ۹۵ کرسی از۳۲۸ کرسی پارلمان عراق را از آن خود کند و با یک انتخابات دو ضربه سیاسی بزرگ به عربستان سعودی وارد آمد. عربستان اولا متاثر از فلسفه سیاسی واپس گرای وهابی با الگوی برگزاری هرگونه انتخابات بعنوان ساز و کار انتقال قدرت در منطقه مخالف است و از این رو انتخابات را نوعی بدعت در برابر نظام موروثی قدرت می‌داند. ثانیا ریاض با رویکرد قومی و عشیره‌ای خود برای شیعیان درعراق حق حکمرانی قایل نیست از این رو در سال‌های اخیر بنا بر شواهد فراوان تنها پشتیبان نا امنی و ترور و خشونت در عراق بوده است تا نظمی که در عراق مطلوب عربستان نیست را برهم زند. مردم عراق نیز با آگاهی از این دخالت‌های مخرب ریاض در انتخابات اخیر نسبت به انتخابات سال ۲۰۱۰ رای کمتری به سبد ائتلاف‌های علاوی و الوطنیه که از حمایت ضمنی عربستان برخوردار بودند ریختند و قدرت چانه زنی این اقلیت‌ها را به شکل محسوسی کاهش دادند.

در قلب محور مقاومت اسلامی یعنی ما بین ایران و لبنان کشور سوریه نیز پس از ۳ سال جنگ و خشونت همچنان تحت حاکمیت بشار اسد اداره می‌شود و تروریست‌های خارجی که در برهه‌هایی بسیار به غلبه بر حکومت اسد امید بسته بودند از رمق افتاده‌اند. انتخابات ریاست جمهوری این کشور نیز در حوزه‌های خارج از کشور برگزار شده است و انتخابات داخلی نیز با رقابت سه نامزد شامل ماهر عبدالحفیظ حجاز و حسان عبدالله النوری و بشار حافظ الاسد در ۱۳ خرداد ( سوم ژوئن ) برگزار خواهد شد. بشار اسد از سال ۲۰۰۰ بعد از مرگ حافظ اسد بر مسند ریاست جمهوری سوریه تکیه زده است و بسیاری از ناظران امیدوارند او با کسب تجربه از تحولات پرهزینه سال‌های اخیر با انجام اصلاحاتی سیاسی و اقتصادی بتواند با اقتدار و مشروعیت بیشتری قدرت خود را استمرار بخشد. گفته می‌شود یکی از شروط ایران در حمایت از سوریه در روزهای بی ثباتی این کشور اعمال این دست اصلاحات مبتنی بر الگوهای مردم سالاری دینی بوده است.

در شمال آفریقا، مصر به روزهای حساس نزدیک شده است. همزمان با محاکمات نه چندان عادلانه  حسنی مبارک و محمد مرسی در دادگاه‌های مصر، دو نامزد ریاست جمهوری در این کشور ۸۵ میلیون نفری یعنی عبد الفتاح السیسی و حمد بن صباحی با هم رقابت کردند. اخوان المسلمین بعنوان ریشه دار‌ترین جنبش سیاسی اسلامی در مصر این انتخابات را تحریم کرده است و مشارکت ۳۷ درصدی مردم در دور اول شمارش آرا نشان داده است تحولات یکسال اخیر بعد از کودتای ارتش علیه محمد مرسی انگیزه مشارکت سیاسی را در مصر به شدت پایین آورده است. ناظران از پیروزی قطعی السیسی ژنرال ارتش مصر در این انتخابات سخن می‌گویند و باید منتظر ماند و دید که آیا او خواهد توانست دوران چهار ساله ریاست جمهوری را سپری کند؟ محمد مرسی معتقد است چنین اتفاقی محتمل نیست زیرا جامعه مصر نشان داده سرکوب پذیر نیست و تجارب ۵۰ سال اخیر سیاست ورزی در مصر نیز همین را نشان می‌دهد.

و در انتها به لیبی و تونس می‌رسیم که هرچند در مجاورت هم قرار گرفته‌اند اما وضعیتی بالکل متفاوت دارند. تونس وضع آرامی دارد. گردشگری در این کشور آفریقایی به روزهای شکوفایی خود باز می‌گردد و گذار به دموکراسی پس از زین العابدین بن علی به تدریج طی می‌شود. اما لیبی هنوز از خلا قدرت دوران پس از قذافی خارج نشده است و بلافاصله بعد از رای کنگره ملی لیبی به احمد معیتیق نخست وزیر لیبی این کشور وسیع ۶ میلیون نفری شاهد شبه کودتایی از سوی ژنرال خلیفه حفتر بوده است. نظامی ِ مرموزی که ظاهرا دوقلوی السیسی در شاخ آفریقاست و چندان میانه خوبی با انتخابات و دموکراسی ندارد و در رویکردی خوش بینانه امنیت و ثبات نظامی را بر دموکراسی و آزادی ترجیح می‌دهد.

سطح نظری تحلیل : نظریه نو واقع گرایی کلاسیک

این رویدادها چه چیزی را به ما نشان می‌دهد؟ امیدوارکننده است یا مایوس کننده؟ خاورمیانه را به سوی دموکراسی سوق می‌دهد یا دیکتاتوری؟ به سوی نظم جدید سوق می‌دهد یا آنارشی؟ این همه تحولات متفاوت و مهم چشم انداز چندان روشنی را پیش روی ما قرار نمی‌دهد اما نمی‌توان در این فضای خاکستری و غیر شفاف متوقف ماند و آینده پژوهی نکرد. به نظر می‌رسد در میان مکاتب و نظریه‌های گوناگون روابط بین الملل، مکتب واقع گرایی و شاخه نظری واقع گرایی نوکلاسیک می‌تواند تا حدودی به پرسش‌های ما پاسخ دهد. نو کلاسیک‌های واقع گرا مانند رئالیست‌های کلاسیک هرچند بیش ازهر چیز بر عوامل مادی قدرت بعنوان متغیر تاثیر گذار بر روابط بین الملل تاکید می‌کنند و سیاست خارجی را تابعی از جایگاه دولت در نظام بین الملل بویژه در بعد نظامی می‌دانند اما نو واقع گرایان کلاسیک برداشت‌های ذهنی از یکسو و ساختار داخلی دولت‌ها را از سوی دیگر در این جایگاه موثر می‌دانند. نو واقع گرایان شهیری مانند جک اسنایدر و جان مرشایمر از دو نحله تهاجمی و تدافعی در این مکتب سخن می‌گویند که به نظر می‌رسد وضعیت کشورهای خاورمیانه در آینده با توجه به تحولات ۴ سال اخیر در چارچوب واقع گرایی تهاجمی قابل تحلیل است. در این شکل از واقع گرایی آنارشی و هرج و مرج ِ ایجاد شده موجب می‌شود ساختار دولت‌ها به سوی افزایش روز افزون قدرت سوق پیدا کند تا بیش از هر اولویتی مثل دموکراسی و توسعه، امنیت کشور تضمین یابد. احساس مسئولیت و ضرورت دخالت آنها در سیاست برخی ژنرال‌ها در کشورهای عربی در سطح داخلی و چراغ سبز قدرتهای بزرگ به آنها در سطح بین المللی در این چارچوب قابل تحلیل است. در واقع گرایی تهاجمی تاثیر فشارهای خارجی و بین المللی در تصمیم سازی‌ها بیشتر از متغیرهای داخلی است. در سطح داخلی نیز قدرت دولتی بر قدرت ملی ترجیح دارد. از این رو در چنین فضایی که واقع گرایی تهاجمی پیش روی ما می‌نهد می‌توان فهمید چرا اخوال الملسین در یکسال اخیر در مصر و شیعیان در ۳ سال اخیر در بحرین با این شدت سرکوب می‌شوند و صدای مدافعان نمادین حقوق بشر مانند ایالات متحده مریکا در نمی‌آید. (البته کارنامه ناموفق و فهرست ناکامی‌های واشنگتن در خاورمیانه در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی و حقوق بشری بحث تفصیلی جدا گانه‌ای می طلبد که به زودی در باره آن خواهم نوشت.)

نتیجه گیری : یاس کوتاه مدت و امید بلند مدت

به هر حال در مقام نتیجه گیری و جمع بندی می‌توان گفت در کوتاه مدت خاورمیانه و کشورهای مورد اشاره چشم انداز روشن و امید بخشی را پیش روی ما قرار نمی‌دهند و وضعیت پاندولی و بی‌ثبات بین انتخابات و اعتراضات و سرکوب و ترور فضای غالب این کشورها خواهد بود اما آیا با نگاه به این رویکرد کوتاه مدت می‌توان نتیجه گیری کرد که این تحولات انقلابی پروژه یا پروسه ناکامی بوده است؟ پاسخ منفی است. به نظر می‌رسد این تحولات ۴ ساله علی رغم هزینه‌ها و تخریب‌های فراوانی که به بار آورده است، تجارب ارزشمندی نیز برای گروه‌ها، نهادها و اقشار سیاسی و فرهنگی و رسانه‌ای کشورهای مسلمان خاورمیانه به ارمغان اورده است که تکیه به این دستاوردها و تجارب می‌تواند سیر تحولات آینده را به سوی ثبات، توسعه و دموکراسی هدایت کند. تجارب ارزشمندی مانند ضرورت عدم اتکا به قدرت‌های خارجی در مبارزات سیاسی داخلی، اولویت دادن به توسعه و پیشرفت در گفتمان‌های سیاسی و پرهیز از سیاست زدگی ایدئولوژیک، ضرورت کادرسازی مدیریتی برای دوران پس از مبارزه و تبدیل وعده ها به برنامه های عملیاتی و...

روشنفکران مسلمان می‌دانند که امروز خاورمیانه در یک بزنگاه تاریخی بسر می‌برد. دو راه پیش روی گروه‌ها و جنبشهای اسلامی است؛ راه اول تسلیم در برابر ژنرال‌های نظامی وابسته به غرب و بازگشت این منطقه به نظم کلاسیک قبل از بیداری اسلامی است و راه دوم عبور از بی ثباتی امروز برای ایجاد نظمی نویت مبتنی بر استقلال، دموکراسی و توسعه مبتنی بر هویت بومی و اسلامی است. روشنفکران مسلمان به خوبی می‌دانند راه دوم هرچند پرهزینه و نیازمند صبر و تامل و تدبیر است اما آینده روشنی را به نسل‌های اینده مردم در خاورمیانه وعده می‌دهد.

منبع : پرس تی وی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی