عربستان سعودی و تناقضهای مبارزه با تروریسم
نوع رویکرد دولت عربستان سعودی در خصوص مبارزه با تروریسم و همراهی آن با ائتلاف مبارزه با تروریسم تحت رهبری آمریکا که بیشتر در مشارکت در حملات هوایی به سوریه نمود یافته است، نمایانگر تناقضات و ابهامات مهمی در سیاست منطقهای این کشور است. عربستان سعودی به عنوان اصلیترین پایگاه تولید و گسترش تفکر سلفی- وهابی یعنی ایدئولوژی افراطگرایی در منطقه و جهان محسوب میشود...
قدرت گرفتن گروه تروریستی داعش و تسلط آن بر بیش از یک سوم خاک دو کشور سوریه و عراق در سال ٢٠١٤ و رویکرد خشونتآمیز این گروه در قبال گروههای هدف را میتوان مهمترین موضوع در عرصهی جهانی در یک سال اخیر محسوب کرد. ظهور داعش و توسعهی قلمروی آن نه تنها باعث قربانی شدن و آوارگی بسیاری از مردم دو کشور عراق و سوریه شد، بلکه امنیت و ثبات منطقهای خاورمیانه و حتی جهانی را نیز به صورت جدی در مخاطره قرار داد. به رغم سکوت جدی اولیه در سطح منطقه و جهان در قبال داعش، بعد از تبدیل شدن این گروه به تهدیدی جدی برای بسیاری از بازیگران منطقهای و قدرتهای بینالمللی، رویکردهای مخالف و خصمانه در قبال این گروه نیز توسعه یافت و سرانجام به شکلگیری ائتلاف بینالمللی گسترده به رهبری آمریکا علیه داعش شد. ائتلافی که بسیاری از کشورهای منطقه به رغم رویکرد خاص خود در مقابل گروههای افراطگرا و تروریستی در گذشته، به آن پیوسته و خود را به عنوان دولتی در خط مقدم مبارزه با تروریسم مطرح ساختهاند. در میان این کشورها میتوان به عربستان سعودی اشاره کرد که تلاش میکند تا ضمن هماهنگی و همراهی با آمریکا در حمله به مواضع داعش به خصوص در سوریه خود را در مبارزه با تروریسم مصمم و جدی نشان دهد. با این حال نسبت خاص دولت سعودی با بسترهای فکری و سیاسی و رویکردهای افراطگرایانه و تروریستی در خاورمیانه در طول سالها و حتی دهههای گذشته، پرسشها و تردیدهای بسیاری را در مورد اهداف، سیاستها و انگیزههای این کشور در همراهی با آمریکا در مبارزه با تروریسم مطرح میسازد.
در حالی که عربستان سعودی با تکیه بر تفکرات سلفی و وهابی به عنوان منبع مشروعیت داخلی و همچنین بهرهگیری از گروههای افراطگرا به عنوان ابزار سیاست خارجی پیوندی اساسی با جریان افراط در منطقه داشته و بارها حتی از سوی غربیها به عنوان منبع پرورش و صدور تروریستها از آن یاد شده است، در شرایط کنونی همراهی آن با آمریکا در قالب ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش با تردیدها و ابهامات بسیاری همراه است. بر این اساس در اینجا به موضوع اهداف و سیاستهای عربستان سعودی در خصوص پیوستن به ائتلاف ضد داعش پرداخته میشود و به خصوص بر این نکته تأکید میشود که این سیاست عربستان سعودی نشاندهندهی ورود این کشور به مرحلهی ابهام استراتژیک در سیاست منطقهای خود با توجه به شرایط و روندهای جدید منطقهای بوده که خود تناقضها و پیچیدگیهای سیاست خارجی عربستان در منطقه در بلندمدت را افزایش میدهد.
با توجه به مطالب فوق آنچه در اینجا اهمیت دارد، فهم نسبت و روابط ابعاد مختلف مبانی و سیاستهای داخلی و خارجی عربستان سعودی با موضوع افراطگرایی و تروریسم است که به خصوص در شرایط کنونی در قالب گروه تروریستی داعش تبلور یافته است و نشاندهنده تناقضهایی جدی در تعامل دولت سعودی با این پدیده و موضوع است. در این راستا نسبت عربستان سعودی با بسترهای فکری و اعتقادی افراطگرایی، بهرهگیری دولت سعودی از افراطگرایی در سیاست منطقهای، تأثیر تعامل با جریان افراط در جایگاه بینالمللی عربستان سعودی، نگرانی دولت سعودی از جریانهای اخوانی، تهدیدات امنیتی عربستان بعد از اعلام خلافت داعش و تأثیر موضوع افراطگرایی در روابط عربستان سعودی و آمریکا مورد بررسی قرار میگیرد.
عربستان سعودی و بسترهای فکری و اعتقادی افراطگرایی
گروهای افراطگرا و تروریستی مانند القاعده و داعش را به لحاظ فکری و عقیدتی ذیل سلفیهای جهادی طبقهبندی میکنند. این در حالی است که در کنار این گروه، گروههای سلفی دیگری مانند سلفیهای سنتی و سلفیهای اصلاحطلب نیز مورد اشاره قرار میگیرد. هر چند سه جریان اصلی سلفی در جهان اهل سنت که جدا از جریان اخوانی مورد توجه و شناسایی قرار میگیرد، به لحاظ سیاسی اختلافات و تفاوتهایی دارند، اما از منظر فکری و عقیدتی با توجه به مبانی و مقولههای مشترکی تأکید دارند. سلفیها روایات خود را مستقیماً از احمدبنحنبل، ابن تیمیه، ابن القیم الجوزیه و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی میگیرند. در واقع سلفیه بعد از محمد بن عبدالوهاب بود که به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و همپیمانی وی با محمد بن سعود پایهگذار حاکمیت آل سعود در عربستان به این روند سرعت بخشید. در حال حاضر نیز عربستان سعودی به عنوان مهمترین پایگاه سلفی- وهابیها در سطح جهان اسلام و عرب محسوب میشود و نظام سعودی که در ائتلاف و پیمانی دیرینه با وهابیها و علمای وهابی- سلفی قرار دارد، اصلیترین نیروی پیشبرنده و ترویج سلفیگری در جهان محسوب میشود. لذا جدا کردن ساختار سیاسی و مبانی مشروعیتی عربستان سعودی از سلفیگرایی به عنوان مبنای فعالیتهای افراطگرایان در جهان اسلام غیرممکن است و این کشور بیشترین نقش را در گسترش سلفیگری در جهان داشته است.
ابزار افراطگرایی در سیاست منطقهای سعودی
عربستان سعودی با توجه به مولفههای مختلف قدرت مانند وسعت و موقعیت جغرافیایی، منابع و درآمدهای نفتی بالا و منحصر و همچنین وجود شهرهای مقدس مکه و مدینه- که بر این اساس پادشاهان سعودی خود را خادم حرمین شریفین میخوانند- از دهههای گذشته ادعای رهبری جهان اسلام را مطرح ساخته و همچنین در پی تبدیل شدن به قدرت منطقهای بوده است. از آنجایی که تبدیل شدن به قدرتی منطقهای نیازمند ایدئولوژی و مبانی فکری خاص و یا به عبارت دیگر ایدهای مشخص برای نقشآفرینی است، عربستان سعودی تفکر سلفی- وهابی را به عنوان ایدئولوژی سیاسی خاص خود برای اعمال نفوذ در منطقه مورد توجه و تاکید قرار داده است. در واقع دولت سعودی در طول چند دههی گذشته با اقدامات فکری، سیاسی و امنیتی در جهت گسترش سلفیگری کوشیده و به شکلدهی گروههای افراطگرا پرداخته است. در واقع عربستان سعودی تفکر سلفی و گروههای افراطگرای مبتنی بر این نوع از عقیده و تفکر را به عنوان اصلیترین ابزار برای نفوذ در منطقه و پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود مورد استفاده قرار داده است.
هرچند دولت سعودی در دهههای گذشته سطحی از محافظهکاری را در سیاست خارجی خود لحاظ کرده است، اما بررسی رفتارهای سیاست خارجی این کشور در طول چند سال گذشته نشان میدهد که ریاض با گسترش احساس ناامنی و تصور برهم خوردن توازن قدرت منطقهای به زیان خود گرایش بسیار گستردهتری برای بهرهگیری از گروههای افراطگرا و تروریستی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود پیدا کرد. به خصوص در طول در سالهای اخیر عربستان نسبت به تقویت جدی گروههای افراطگرا در سوریه برای پیشبرد طرح براندازی دولت بشار اسد و همچنین تضعیف دولت عراق بسیار کوشید. بر این اساس حضور گروههای تروریستی مانند داعش به عنوان فرصتی استراتژیک برای پیشبرد اهداف سعودی بوده است تا این کشور بتواند ضعفهای استراتژیک خود در مقابل دولتهای رقیب را تا حدی کاهش دهد.
تعامل با افراط و جایگاه بینالمللی عربستان سعودی
عربستان سعودی همواره در تلاش بوده است تا از پررنگ شدن روابط و پیوندهای خود با گروهها و جریانهای افراطگرا و تروریستی در منطقه جلوگیری کند و خود را به عنوان دولتی در مبارزه با تروریسم مطرح سازد. این نوع تلاشها بیش از آنکه بازگوکنندهی نیات و اهداف جدی سعودیها در این خصوص باشد، نشانگر فضای مهم بینالمللی است که دولت سعودی را به حمایت و ارتباط با جریانهای تروریستی متهم میکند. در دورهی پس از 11 سپتامبر ٢٠٠١ و رادیکال شدن فضای بینالمللی مبارزه با تروریسم، اتهامات زیادی به سعودی برای حمایت از تروریسم مطرح شد و به خصوص نومحافظهکاران آمریکایی با مطرح ساختن عربستان سعودی به عنوان بستر اصلی پرورش و رشد جریانهای تروریستی در منطقه حتی خواستار برخورد با ریاض شدند. رویکردی که هرچند به صورت مقطعی و موقت روابط عربستان سعودی و آمریکا را با سردی مواجه ساخت. در شرایط کنونی منطقهای نیز اطلاعات، دیدگاهها و تحلیلهای مختلفی به صورت مستمر در عرصهی مطبوعاتی و رسانهای جهانی مطرح و منتشر میشود که در آن بر حمایت ریاض از تروریسم تاکید میگردد. این وضعیت سبب شده است تا رهبران سیاسی و نخبگان فکری عربستان سعودی با اتخاذ برخی رویکردها و انجام برخی اقدامات تلاش نمایند تا این نوع اتهامات را از خود دور کنند. چرا که پررنگ شدن روابط سعودیها با گروههای افراطگرا و تروریستی مانند داعش، مشروعیت و جایگاه بینالمللی سعودی را به صورت جدی در مخاطره قرار میدهد.
عربستان سعودی و مبارزه با جریانهای اخوانی
موضوع مهم دیگر اینکه عربستان در تلاش است تا ضمن همراهی نسبی با موج نوین بینالمللی مبارزه با تروریسم و داعش، از این موج و فضای نوین به نفع اهداف منطقهای و دغدغههای خاص خود استفاده کند. در این راستا نوع احساس و تصور سعودیها از جریانهای اخوانی و تلقی آن به عنوان چالش اصلی امنیت ملی خود باعث شده است تا رهبران سعودی تلاش کنند تا از این روند در جهت تضعیف اخوانیها در منطقه استفاده کنند. در سالهای پس از ٢٠١١ و با گسترش موج اخوانی در منطقه و به خصوص به قدرت رسیدن آنها در دو کشور مصر و تونس، سعودیها اخوان را به عنوان چالش مهم خود تلقی کردند. در این راستا دولت سعودی با حمایت از عبدالفتاح السیسی در مصر که باعث کنارگذاشتن اخوان شد، اخوانالمسلمین در سطح منطقه را نیز به عنوان گروهی تروریستی مطرح سازد و از پتانسیل ضد تروریستی موجود در منطقه و جهان علیه این جریان استفاده کند.
تهدیدات امنیتی عربستان بعد از اعلام خلافت داعش
به رغم حمایتهای عربستان سعودی از داعش، اعلام خلافت از سوی ابوبکر بغدادی و تشدید جدی اشتهای داعش برای پیشروی در مناطق مختلف جهان عرب بعد از احساس قدرت ناشی از پیشروی در عراق و تصرف شهرهای مهمی مانند موصل، دیدگاه سعودیها در خصوص این گروه تروریستی دچار تغییراتی شد. در واقع تحولات جدید مربوط به داعش ابتدا باعث تردیدها و سپس احساس سطحی از تهدید در میان رهبری سعودی شد. به باور برخی داعش به عنوان فرزند مورد حمایت عربستان سعودی بعد از تصرف موصل و اعلام خلافت، به فرزند نافرمان سعودی تبدیل شد و مجازات آن به امری میسر و حتی تا حدی ضروری تبدیل شد. تغییر نام داعش از "دولت اسلامی در عراق و شام" به "دولت اسلامی" و به خصوص اعلام خلافت اسلامی به عنوان موضوعی است که مشروعیت دولت سعودی را به صورت قابل توجهی در مخاطره قرار میدهد. در واقع روی دیگر سکهی مشروعیتدهی به خلافت اسلامی البغدادی، مشروعیتزدایی و نفی تمامی حکومتهای دیگر در کشورهای اسلامی است که به خصوص بر تودههای عربی بیتاثیر نیست. موضوع دیگر گسترش تمایلات استراتژیک داعش است که در صورت کسب پیروزیهای بیشتر میتواند به سایر سرزمینهای عربی مانند سعودی نیز توسعه یابد. بر این اساس شرایط جدید داعش نوعی از ناامنی را برای دولت سعودی به همراه آورد که تمایل ریاض برای همراهی با ائتلاف شکل گرفته برای مبارزه با داعش ولو برای محدود ساختن این گروه را افزایش داد.
افراطگرایی در روابط سعودی و آمریکا
عربستان سعودی و امریکا در طول دهههای گذشته و به عبارت صحیحتر از ابتدای شکلگیری دولت سعودی در مرحلهی اخیر خود، روابطی استراتژیک را تجربه کردهاند و ریاض همواره از اصلیترین متحدین واشنگتن در منطقه بوده است. جریانهای افراطگرا و تروریستی در منطقه در این روابط تأثیرات متفاوتی داشته است. در برخی دورهها هر دو کشور در بهرهگیری از این گروهها برای پیشبرد اهداف مشترک تلاش کردهاند که از جمله در حمایت از طالبان و القاعده در برابر اتحاد شوروی سابق نمود یافت. با این حال در برخی موارد مانند دورهی اولیهی بعد از یازده سپتامبر موضوع حمایت از گروههای افراطگرا و تروریستی یا مبارزه با آن اختلافات و اختلالاتی را در روابط دو طرف ایجاد کرد.
در دورهی جدید با آغاز تلاشهای آمریکا برای شکلدهی به ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش، عربستان سعودی سعی کرده است تا از این موضوع به صورتی مثبت در روابط خود با واشنگتن استفاده کند. با توجه به وجود برخی تردیدها و اختلافات در روابط عربستان و آمریکا در سالهای اخیر در خصوص مسائل منطقه، ریاض در تلاش است تا در همراهی با آمریکا بتواند به تحکیم بیشتر روابط خود با واشنگتن کمک کند. همچنین سعودیها با این همراهی در تلاشند تا بر سیاستهای آمریکا در منطقه از جمله بحران سوریه تاثیرگذاری بیشتری داشته و در تسریع تلاشهای آمریکا در مقابل دولت سوریه نقشآفرینی کنند.
فرجام سخن
نوع رویکرد دولت عربستان سعودی در خصوص مبارزه با تروریسم و همراهی آن با ائتلاف مبارزه با تروریسم تحت رهبری آمریکا که بیشتر در مشارکت در حملات هوایی به سوریه نمود یافته است، نمایانگر تناقضات و ابهامات مهمی در سیاست منطقهای این کشور است. عربستان سعودی به عنوان اصلیترین پایگاه تولید و گسترش تفکر سلفی- وهابی یعنی ایدئولوژی افراطگرایی در منطقه و جهان محسوب میشود. همچنین سعودیها از جریانها و گروههای افراطگرا به عنوان ابزاری مهم برای پیشبرد اهداف و سیاستهای منطقهای عربستان استفاده کردهاند و افراطگرایی به عنوان وسیلهای برای افزایش نقش و نفوذ منطقهای دولت سعودی بوده است. با این حال در مرحلهی جدید مولفههای مختلفی مانند نگرانی از افول جایگاه بینالمللی، احساس تهدید از جریانهای اسلامگرایی مانند اخوان المسلمین، احساس نسبی تهدید از داعش بعد از اعلام خلافت اسلامی و همچنین ضرورتهای ناشی از روابط استراتژیک با عربستان سعودی تمایلات ریاض برای همکاریهای نسبی، مقطعی و انتخابی با آمریکا برای مبارزه با داعش را افزایش داده است. با این حال در مجموع هر چند سعودیها در عمل برخی همراهیها را در مبارزه با داعش از خود نشان میدهند، اما مبانی و ایدئولوژی سلفی- وهابی سعودی و نوع نقشآفرینی منطقهای آن در نهایت مانع از آن خواهد شد که این سیاست به صورت مستمر و جامع دنبال شود و احتمالا بعد از تغییر شرایط، کاهش تب مبارزه با داعش و همچنین دستیابی به برخی اهداف سیاسی و امنیتی در منطقه، دولت سعودی همچنان سیاستهای همیشگی خود را در این خصوص ادامه خواهد داد.
دکتر علیاکبر اسدی
منبع : تبیین