عربستان برای بقا تهدید میکند
عربستان از این که اوضاع به ضررش در جریان است نگرانی دارد. اشتباه نکنید ریاض به دنبال قدرتنمایی نیست، به دنبال حفظ بقای خودش است...
در خبرها آمده است که عربستان سعودی تلویحا از سپر دفاع جزیره خواسته است که به سمت استان الانبار عراق حرکت کند و از سنیان این کشور در برابر دولت نوری مالکی حمایت کند. روز یکشنبه ژنرال مزهر العزاوی، فرمانده عملیات الرافدین در عراق در جمع خبرنگاران گفت که ما بعد از این که شنیدیم دستوراتی از سوی ریاض به سپر دفاع جزیره داده شده مبنی بر این که نیروهای آن به سمت استان الانبار حرکت کند امکانات نظامی خود را در مرز عراق و عربستان تقویت کرده و اقدام به استقرار توپ و تانک در این مناطق و حوزه های نفتی و پالایشگاه های نفت کردیم.
شاید بسیاری باور نکنند که عربستان قصد حمله نظامی به عراق داشته باشد. از یک سو با وجود گروه های هم سو و شبه نظامی با عربستان در خاورمیانه که سلاح دارند و در حال جنگ با شیعیان و جریان های مخالف عربستان هستند و در عین حال وجود احزابی که می توانند به اذن عربستان فعالیت های هم سو با آن انجام دهند و از سوی دیگر ریسک بالای حمله نظامی به ویژه که عربستان نزدیک به 80 سال است که سابقه جنگ نظامی نداشته است، چه نیازی به حمله نظامی به کشوری دیگر احساس می شود. در عین حال هیئت حاکمه عربستان بسیار محافظه کار است و هیچ گاه دست به خطری تا این اندازه بزرگ که می تواند عواقب پیش بینی نشده ای در پی داشته باشد، نمی زند. کسانی که این خبر را باور نمی کنند، همچنین می گویند که عربستان مگر نتوانست سوریه را به آشوب بکشد و اوضاع مصر را به سود خود رقم بزند، چرا نتواند مشابه آن تجربه ها را در عراق تکرار کند و چرا باید اقدام به لشکرکشی نظامی کند؟ آن هم به عراقی که نه به اندازه بحرین کوچک است و نه امکان لشکرکشی نظامی بدون توجه به عواقب سیاسی آن وجود دارد.
اما وقتی که یک مقام رسمی و عالی رتبه عراقی صحبت از تحرکات نظامی این چنینی می زند نشان می دهد که حتی اگر عربستان قصد حمله نظامی نداشته باشد، صحبت هایی در این زمینه شده است.
سوالی که در این جا مطرح می شود این است که چرا باید عربستان چنین تهدیدی را حتی در لفافه و در کلام و در خفا انجام دهد؟
آن طور که تحلیلگران سیاسی می گویند عربستان از اوضاع جاری در منطقه به شدت احساس نگرانی می کند و با تحرکاتی که در سوریه و مصر و یمن و جاهای دیگر می کند و تلاش دارد از جریان های تروریستی حمایت کند و آنها را تحریک می کند تا فعالیت های تروریستی پر سر و صدا مثل انفجار در برابر سفارت ایران در بیروت انجام دهند یا این که دست به اقداماتی بزنند که حتی جامعه غربی را نگران می کند برای این است که از اوضاع جاری در منطقه به شدت ترسیده است.
سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی در یادداشتی که در این رابطه در روزنامه النهار نوشته است، می گوید: «عربستان همانند گاو خشمگین زخم خورده در میدان میوه و تره باری است که به دنبال سرپناهی برای نجات خودش می گردد و در این بین هر آن چه در مقابل خود می بیند را واژگون می کند و زیر سم هایش له می کند.»
دکتر نسیم الخوری، تحلیلگر مشهور لبنانی نیز در این باره به روزنامه لبنانی البلاد می گوید: «عربستان از این که تحولات به سودش پیش نمی رود نگران است. برای همین از جریان های افراط حمایت می کند تا به جامعه جهانی بگوید که از کاری که می کنند ناخرسند است و احساس می کند که کسی به بقایش اهمیت نمی دهد.»
وی همچنین می گوید: «عربستان در برابر ایران احساس ضعف می کند، این احساس ضعف بعد از توافق ژنو میان ایران با 1+5 و خودداری کاخ سفید به ریاست اوباما برای حمله به سوریه افزایش یافته است. عربستان احساس می کند که نه تنها در سوریه بلکه در تمام تحولات منطقه در حال شکست خوردن است و برای جبران این شکست باید فورا دست به کار شود.»
یکی از دیپلمات های مصری مستقر در تهران نیز به دیپلماسی ایرانی می گوید: «عربستان از این که اوضاع به ضررش در جریان است نگرانی دارد. اشتباه نکنید ریاض به دنبال قدرت نمایی نیست، به دنبال حفظ بقای خودش است.»
به اعتقاد تحلیلگران بقای اسد، قدرت گرفتن شیعیان در عراق و یمن، توافق غرب با ایران بر سر برنامه هسته ای اش و کاهش جایگاه عربستان به عنوان یک کشور تاثیرگذار در منطقه نزد غربی ها و امریکایی ها همگی سبب شده تا عربستان احساس ترس کند و این ترس خود را به شیوه هایی که می بینیم بیان کند. عراق را تلویحا تهدید به حمله نظامی می کند اگر چه واقعا هم قصد حمله نظامی ندارد یا این که جریان های تروریستی را تحریک می کند که اقدام به انجام فعالیت های تروریستی پر سروصدا و وحشتناک بزنند.
برخی دیگر از تحلیلگران نیز می گویند که آن چه اکنون در عربستان می بینیم ماحصل جنگ قدرتی است که در این کشور در گرفته است. ملک عبدالله، پادشاه عربستان حال و روز خوبی ندارد و امیر نایف، ولیعهد نیز به شدت مریض است و این سبب شده تا جنگ قدرتی در درون هئیت حاکمه عربستان به وجود آید. آن طور که موسسه های مطالعاتی امریکایی می گویند هیئت حاکمه عربستان به دو بخش تقسیم شده است، یک بخش زیر نظر سعود الفیصل، وزیر امور خارجه و بندر بن سلطان، وزیر کشور و دبیر شورای عالی امنیت ملی عربستان است که سیاست های افراطی و تندروانه را پیش گرفته اند و معتقدند که عربستان از این طریق می تواند جامعه جهانی را به همکاری با خود وادار کند و درصدد همکاری های امنیتی با آن برآید و این مساله می تواند بقای حکومت فعلی را تضمین کند. این گروه حتی اعتقاد به درگیری جنگ طایفه ای دارد چرا که می گوید باعث می شود تا اکثریت سنی جهان اسلام به حمایت از حکومت فعلی عربستان برآیند. گروهی دیگر که روند میانه روتری دارند، پشت سر عبدالعزیز بن عبدالله، پسر ملک عبدالله و معاون وزیر خارجه و نزدیکانش قرار گرفته اند که با رویه جریان نخست مخالف هستند و می گویند ما باید تعاملاتمان را با کشورهای منطقه و جامعه جهانی بر اساس واقعیت ها تنظیم کنیم و از خشونت بپرهیزیم تا موجب نفرت جامعه جهانی از خود نشویم و کاری نکنیم که جهان علیه ما بسیج شود. شاخه دوم حتی اعتقاد به اتخاذ سیاستی آشتی جویانه و مسالمت آمیز با ایران دارد و می گوید که ایران قدرت منطقه ای مهمی است که باید با آن تعامل کرد.
به هر حال خلاصه کلام این که عربستان امروزه خود را بیش از هر زمانی در معرض خطر می بیند برای همین به آب و آتش می زند که خود را از مهلکه نجات دهد تا بقای خود را حفظ کند. این تهدیدها و حرکت ها نیز بیش از هر چیز شیون و فغان برای طلب یاری و توجه است.
منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)