عراق در قاب سه سطح تحلیل
چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ
با تحلیل محتوای فرمایشات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان قوهی قضاییه در خصوص عراق میتوان به سه سطح تحلیل ایشان از تحولات عراق رسید که بهدرستی تحولات عراق با استفاده از آنها قابل تحلیل است. نخست، سطح تحلیل داخلی، یعنی فضای سیاسی عراق پیش از هجوم داعش؛ دوم، سطح تحلیل بینالمللی، یعنی تحدید قدرتهای منطقهای؛ و سوم، سطح تحلیل منطقهای، یعنی برهم زدن موازنهی قوای منطقهای به ضرر ایران...
بدون شک در روزهای اخیر، حملهی گروهی تروریستی تحت عنوان «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» به استانهای شمالی و غربی عراق و سقوط شهر موصل و اشغال برخی دیگر از شهرهای عراق توسط این گروه، در صدر اخبار رسانههای جهان و موضعگیریهای دیپلماتیک دولتها و مجامع بینالمللی قرار گرفته است.
تهدیدهای مکرر و آمیخته با رنگوبوی مذهبی، که عمدتاً با رویکرد جنگ شیعه و سنی در عراق از سوی گروه مذکور ساخته و پرداخته شده و بهوسیلهی رسانهها و سیاستمداران حامی آنان در برخی از کشورهای منطقه و جهان تبلیغ میگردد، بهنوعی توجیه اعمال وحشیانه و ناامنیهای رویداده در عراق توسط گروه تروریستی داعش بهشمار میرود.
تحلیل محتوای فرمایشات رهبری؛ سه سطح تحلیل
با تحلیل محتوای فرمایشات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان قوهی قضاییه در خصوص عراق میتوان به سه سطح تحلیل ایشان از تحولات عراق رسید که بهدرستی تحولات عراق با استفاده از آنها قابل تحلیل است.
نخست، سطح تحلیل داخلی و ملی است که در این راستا رهبر انقلاب برآناند که عراق در بستر «حاکمیت نظام مردمسالاری است» و روال کنونی در این کشور نیز به سمت «مردمسالاری با برگزاری انتخاباتی با مشارکت خوب مردم و تعیین گزینههای مورد اعتماد مردم» است.
همچنین برآن هستند که این منازعات در اساس یک «جنگ شیعه و سنی نیست» و ناشی از «جهالتها و تعصبهای تعدادی عوامل بیاختیار» است. این در سطح تحلیل داخلی میگنجد. در سطح تحلیل منطقهای، تمرکز بر کشورهای منطقهای است که بر آتش اختلاف میدمند و در سطح تحلیل بینالمللی برآناند که «قدرتهای سلطهگر غربی و بهطور مشخص رژیم ایالات متحدهی آمریکا» به دنبال «محروم کردن مردم این کشور از دستاوردهایی است که علیرغم حضور و دخالت آمریکا به دست آوردهاند که مهمترین آن، حاکمیت نظام مردمسالاری» است. از این منظر، «آمریکا از روال کنونی در عراق، یعنی برگزاری انتخاباتی با مشارکت خوب مردم و تعیین گزینههای مورد اعتماد مردم، راضی نیست، زیرا آمریکا به دنبال آن است که عراق تحت سلطه قرار گیرد و افرادِ گوش به فرمان آمریکا، حاکم باشند.
مقامات آمریکایی... تلاش دارند قضایای عراق را یک جنگ مذهبی قلمداد کنند.» آنچه در عراق روی داده است نظام سلطه با استفاده از پسماندههای رژیم صدام بهعنوان مهرههای اصلی و عناصر تکفیریِ متعصب بهعنوان پیادهنظام، تلاش برای برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهدید تمامیت ارضی این کشور دارد. دعوای اصلی در عراق میان کسانی است که میخواهند عراق به اردوگاه آمریکا ملحق شود و کسانی که خواهان استقلال عراق هستند. در این مقاله با تمرکز بر همین سه دیدگاه و سطح تحلیل، به تبیین این بیانات خواهیم پرداخت.
با این مقدمه، نوشتار حاضر به دنبال آن است که به تحلیل و تبیین مختصر وقایع و ناامنیهای حادثشده در عراق در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی بپردازد.
نخست) سطح تحلیل داخلی: فضای سیاسی عراق پیش از هجوم داعش
در سطح داخلی و بهخصوص پس از سقوط صدام در سال 2003، مهمترین مطالبات مردم عراق از دولت همواره تأمین امنیت و خدماترسانی مطلوب بوده که در تمامی دورههای انتخابات برگزارشده در عراق نمود داشته است. نیاز به توضیح نیست که قطعاً پاسخ به این مطالبات بدون ایجاد و توسعهی زیرساختهای سیاسی و اقتصادی امکانپذیر نیست.
از این رو، در سومین دورهی انتخابات پارلمانی عراق، که اخیراً برگزار شد، این مطالبات باعث گردید که بار دیگر ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی، بیشترین کرسی را به دست آورد. اکثریت عددی و جمعیت بیش از شصتدرصدی شیعیان در عراق، در کنار دو مؤلفهی فوقالذکر، یکی دیگر از دلایل موفقیت ائتلاف دولت قانون محسوب میشود.
در کنار این موضوع، به نظر میرسد که جمعیت سنی عراق از سه طیف طرفدار دولت، بیطرف و مخالف دولت که برخی عشایر و عناصر افراطی را شامل میشود، تشکیل شده است که طیف سوم در میان اهل تسنن در اقلیت هستند. کردها نیز که حدود بیست درصد جمعیت عراق را تشکیل میدهند، از زمان حکومت صدام داعیهی خودمختاری و استقلال داشتهاند و کماکان این خواسته را دنبال میکنند.
روند نوپای مردمسالاری در کشوری که سالها طعم تلخ دیکتاتوری صدام را تجربه کرده بود، با تشکیل دولتی همزمان شد که مغایر خواستهی برخی دولتهای مرتجع عرب منطقه و افراطیون و بعثیهای شکستخوردهای بود که در انتخابات اخیر عراق نیز این گروهها در صحنهی رقابت سیاسی و کسب قدرت بهصورت مسالمتآمیز با شکست مواجه شدند و اکثریت رأیدهندگان عراقی نشان دادند که خواهان امنیت و آرامش هستند. شکست در صحنهی رقابت سیاسی باعث شده است که افراطیون اقلیت با حمایتهای مادی و سیاسی برخی دولتهای حامی خود، درصدد برهم زدن قاعدهی بازی بهصورت یکطرفه و با توسل به اقدامات خشن باشند.
با عنایت به موارد مذکور و در پی اشغال مناطقی از عراق توسط تروریستهای گروه داعش، شاهد موضعگیریهای مشابه مراجع شیعه و همچنین اکثریت علمای اهل تسنن عراق برای بسیج عمومی و مبارزه با افراطیگری و خشونت در عراق هستیم که این مسئله نشاندهندهی وحدت نظر شیعیان و اهل تسنن عراق برای حفظ یکپارچگی عراق و نفی خشونت و افراط با لعاب مذهبی و فرقهای است.
دوم) سطح تحلیل منطقهای: برهم زدن موازنهی قوای منطقهای به ضرر ایران
در سطح منطقهای نیز تصور اینکه گروهی تروریستی همچون داعش، که در سوریه بهصورت محدود فعالیت داشت، توانسته باشد بدون حمایت دلارهای عربی و سازماندهی ترکی اینگونه به امکانات و تسلیحات نظامی و لجستیکی مجهز شود و توانایی اشغال و پیشروی سریع در مناطق مهمی از عراق را به نمایش گذارد، بسیار دور از ذهن جلوه مینماید.
بدیهیترین دلیل کشورهای عرب منطقه بهویژه عربستان که از حامیان اصلی تروریسم و افراطیگری محسوب میشود به همراه ترکیه و قدرتهای غربی در حمایتهای مختلف از گروه داعش، برهم زدن موازنهی قوا در منطقه به ضرر ایراناست. عربستان و ترکیه به دلایل مختلف، مایل نیستند که ایران در منطقه به موقعیت قدرت برتر دست پیدا کند، اولی به دلایل ایدئولوژیک و دومی به دلایل گسترش حوزهی نفوذ. از این رو تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا موازنهی قدرت به نفع ایران در منطقه رقم نخورد، حتی اگر لازمهی این کار قربانی کردن مردم بیگناه سوریه و عراق در لوای خواستههای گروههای تروریستی و خشونتطلبی همچون داعش و نادیده گرفتن مطالبهی واقعی مردم عراق و سوریه که در فرایند انتخابات از صندوقهای رأی بیرون آمده است، باشد.
براساس پیشبینیها و با توجه به روند رو به رشد توسعهی سیاسی و اقتصادی عراق، در سالهای آتی، عراق به یکی از تولیدکنندگان عمدهی نفت تبدیل میشود که این امر میتواند جایگاه عربستان را بهعنوان بزرگترین صادرکنندهی نفت در اوپک و جهان به چالش بکشد. به همین خاطر، عربستان راهحل این مشکل بالقوه در سالهای آتی را در بیثبات و ناامن ساختن عراق امروز و نابودی زیرساختهای صنعتی و اقتصادی آن کشور جستوجو میکند.
فرایند دموکراسی و مردمسالاری در ایران، ترکیه و در عراق بعد از سقوط صدام، باعث ترس حکام خودکامه و دیکتاتورها در کشورهای عربی منطقه و بهویژه عربستان، از سرایت دموکراسیخواهی به کشورهای تحت سلطهشان شده است که احتمال دارد حکومت سعودی را با توجه به پتانسیلهای مناسب در بستر اجتماعی و مذهبی برای برهم زدن وضعیت فعلی، با چالش اساسی مواجه نماید. بنابراین برهم زدن ثبات و ناامن ساختن منطقه راهکاری موقتی برای مصون ماندن از امواج مردمسالاری و انحراف افکار عمومی محسوب میشود.
همچنین انتخابات اخیر سوریه، که در آن بشار اسد با رأی قاطع بهعنوان رئیسجمهور انتخاب گردید، سبب ناکامی عربستان و دیگر دول عربی شد که از گروههای مخالف بشار اسد در سوریه حمایت و هزینههای گزافی پرداخت میکردند. لذا عربستان میبایست این شکست را در جایی دیگر جبران مینمود که بهترین جا، صحنهی جغرافیایی عراق بود؛ چراکه در صورت موفقیت مزدوران داعش، علاوه بر جبران خسارات ناشی از شکست در سوریه، میتواند عقدههای گذشته و تلخیهای شکست در صحنهی سیاسی عراق برای تشکیل دولتی همسو را نیز تلافی نماید.
از سوی دیگر، ترکیه علاوه بر اینکه تلاش دارد مانع قدرت گرفتن ایران در منطقه شود و بهعنوان الگوی سیاسی و بعضاً اقتصادی کشورهای اسلامی (که در تحولات بیداری اسلامی از سلطهی دیکتاتورها رهایی یافتهاند) مطرح شود، از حمایت گروه داعش اهداف دیگری را نیز دنبال میکند. تروریستهای تکفیری داعش در عراق اکنون با دو نیروی مهم در حال جنگ هستند:دولت عراق و کردهای این کشور. دولت عراق به سبب حضور در محور مقاومت و همسویی با دولت دمشق، دشمن بالقوهی ترکیه به شمار میرود و کردها هم که از گذشته از سوی آنکارا بهعنوان یک دشمن مهم در نظر گرفته شدهاند.
به این ترتیب، آنکارا قصد دارد از طریق حمایت از تروریستهای داعش، به نیرویی که بهطور همزمان با دو دشمن این کشور در حال نبرد است، یاری برساند. بنابراین ترکیه به دنبال استفادهی تاکتیکی از گروه داعش در راستای تأمین اهداف سیاست خارجی خود در منطقه است، در حالی که به نظر میرسد داعش جزئی از استراتژی منطقهای عربستان بهشمار میرود.
سوم) سطح تحلیل بینالمللی: تحدید قدرتهای منطقهای
در بُعد بینالمللی و فرامنطقهای شاهد آن بودهایم که دولتهایی که داعیهی پرچمداری مبارزه با تروریسم دارند، خود در ایجاد و تشکیل گروههای تروریستی نظیر القاعده در افغانستان نقش داشتهاند و از این گروهها در راستای اهداف سیاست خارجی و منافع ملی خود بهرهبرداری نمودهاند. به خاطر همین مسئله، سرویسهای جاسوسی غربی بهویژه آمریکا همواره سعی نمودهاند در سیاستهای اعلامی خود، مبارزه با تروریسم را فریاد بزنند و با این بهانه، به کشورهای مختلف لشکرکشی نمایند، ولی در سیاستهای پنهان خود ایجاد و تأسیس گروههای تروریستی را دنبال نمایند تا در وقت مناسب، از آنها در راستای استراتژیها و تاکتیکهای خود بهرهبرداری نمایند.
در حالی که چهرهی اسلام در شرایطی باثبات برای جهانیان قابل مشاهده است که ارمغان واقعی آن برای تمام ابنای بشر، صلح و آرامش است، تروریستهای داعش همانند حکومت طالبان افغانستان، در مناطق تحت اشغال خود قوانینی را به اجرا میگذارند که در راستای پروژهی کلان اسلامهراسی است که توسط دولتهای غربی بالاخص آمریکا و از طرق گوناگون دنبال میشود تا بدین وسیله، چهرهای خشن و توأم با جنگ و کشتار و مخالف با اصول انسانی از اسلام رحمانی در جهان به تصویر بکشند. متأسفانه مدعیان خادمی حرمین شریفین نیز در رسیدن به این مهم، با ترویج تعصب و جهالتهای مذهبی، دول غربی را یاری و همراهی مینمایند.
آمریکا و غرب با اشراف به اینکه اکثریت مردم منطقهی خاورمیانه، اعم از شیعه و سنی، دیدگاه و نظر مشترک و واحدی در قبال مسئلهی فلسطین دارند، سعی کردند از طریق جنگ داخلی در سوریه و تجهیز و پشتیبانی گروههای تروریستی چون جبههی النصره و داعش برای مقابله با محور مقاومت، نیروهای مخالف رژیم صهیونیستی را از مبارزه و مقابله با اسرائیل، به سمت تقابل با یکدیگر هدایت کنند تا منافع و امنیت اسرائیل بیشتر از قبل تأمین گردد.
همچنین آمریکا بهخوبی این را میداند که منافع خود و همپیمانانش در شرایطی میتواند بهتر تأمین شود که در خاورمیانه ثبات و امنیت کمرنگ باشد. بنابراین سعی دارد با کشاندن پای سه قدرت عمدهی منطقه (ایران، ترکیه و عربستان) به درگیریها و ناامنیهای رویداده توسط گروهی چون داعش، منابع مادی و معنوی این کشورها را بهگونهای فرسایشی صرف هزینههایی نماید که کمترین نفعی برای آنها به دنبال نخواهد داشت تا بدین وسیله، شدت رشد قدرتیابی هریک از این سه کشور را کُند نماید.
در همین راستا، به نظر میرسد کشورهای غربی و حکام عرب دستنشاندهی آنان درصدد القای تحرکات تروریستهای داعش بهعنوان جنگ شیعه و سنی و دامن زدن به درگیریهای فرقهای هستند تا از این طریق در بُعد داخلی، عراق را به سمت جنگ داخلی و تجزیه و در بُعد پیرامونی نیز ناامنی را در حاشیهی مرزهای ایران دنبال کنند.
از این رو، اگر ایران به هر دلیلی درگیر توطئهی شوم آنان و صرف هزینههایی در این راستا شود، چه بسا با عدم رفع تحریمهای اقتصادی که اکنون وجود دارد، بخواهند از این محمل شرایطی را ایجاد نمایند که ایران مجبور به کوتاه آمدن و دست کشیدن از بسیاری از حقوق و دستاوردهای صنعت هستهای خود شود.
از سوی دیگر، شاهد آن بودیم که در سال 2003 آمریکا بهصورت یکجانبه به عراق حمله و آن را اشغال نمود که این موضوع در تعارض آشکار با اصول حقوق بینالملل بود. پس از اشغال نیز آمریکاییها درصدد امضای موافقتنامهی امنیتی با دولت عراق بودند؛ موافقتنامهای که با استقلال واقعی عراق مغایرت داشت و توسط نوری المالکی رد شد و آمریکا هم عراق را ترک کرد. اکنون آمریکا با ناامنیهای ایجادشده توسط تروریستهای داعش، به دنبال آن است که اینبار برای توجیه افکار عمومی جهان، با درخواست دولت عراق، پای به خاک آن کشور بگذارد تا به مبارزه با تروریستهای تکفیری بپردازد؛ در حالی که خود طراح تشکیل، حمایت و تجهیز آنان بوده است.
دولتهای غربی و در رأس آنان آمریکا، فضایی همانند سیاهچاله در بخشهایی از عراق و سوریه ایجاد کردهاند تا افراد تندرو و افراطی سراسر جهان را به آنجا هدایت کنند و با سوءاستفاده از جهل و تعصبات تند مذهبی آنان و با تلقین جنگهای فرقهای، اینگونه افراد را به کام مرگ و نابودی بکشانند.
این مورد زمانی محتملتر جلوه میکند که تعدادی از تروریستهای داعش از کشورهای اروپایی به سوریه یا عراق آمدهاند و حال که در میدان جنگهای سوریه و عراق کارآزموده شدهاند و خصلتهای آنان با خشونت و وحشیگری مأنوس گردیده است، در صورت برگشت به کشورهای متبوع خود در غرب، همانند بمب ساعتی برای امنیت دول و شهروندان غربی عمل خواهند نمود. پس گزینهی مطلوب برای دول غربی این است که اینگونه افراد را در کارزار عراق و سوریه و یا شاید در آیندهای نزدیک در کارزار عربستان، سرگرم نمایند.
فرجام سخن
با جمیع مطالبی که گفته شد میتوان چنین جمعبندی کرد که تروریستهای تکفیری داعش از گروهی کوچک و با حمایت دلارهای عربی و سازماندهی و مدیریت غرب و کشورهای متحد آنان در منطقه، تبدیل به تروریستهای کنونی شدهاند که دارای امکانات و تجهیزات لجستیکی و نظامی پیشرفته هستند. در بدنهی این گروه، نظامیان بعثی شکستخورده نیز حضور دارند. اگر عربستان و دول غربی پدیدآورنده و حامی گروه تروریستی داعش (که داعیهی برپایی امارات اسلامی و خلافت در سرزمینهای عراق و سوریه را در سر میپروراند) در سیاستهای هدایتی و حمایتی خود از تروریستهای داعش تجدیدنظر نکنند، امکان تهدید امنیت و منافع این کشورها در آینده توسط آن گروه دور از انتظار نخواهد بود. (*)
* حمیدرضا منتظری، دانشجوی دکترای روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس
منبع : برهان
۹۳/۰۴/۰۴