شارون؛ مصداق عریان اندیشه صهیونیسم
شارون در اواخر عمر نیز با تداوم سیاست های شهرک سازی و متهم نمودن برخی رهبران اسرائیل به سازشکاری در امر فرآیند صلح چهره ای عریان و واقعی را از اندیشه های حاکم بر اسرائیل و بنیانگذاران آن به جهانیان ارائه نمود تا جایی که رئیس دیدبان حقوق بشر سازمان ملل متحد پس از انتشار خبر مرگ او چنین بیان داشت: « باعث تاسف و شرمندگی است که شارون بدون آنکه بدلیل نقش خود در کشتار صبرا و شتیلا محاکمه شود، به زیر خاک می رود. »
شارون، قصابی وفادار به اندیشه هرتزل
رسانه های خبری جهان روز گذشته خبر از مرگ آریل شارون نخست وزیر پیشین اسرائیل، پس 8 سال زندگی در کما خبر دادند. خبر مرگ وی بلافاصله موجی از اندوه را در سرزمین های اشغالی و شادمانی را در سرزمین های عربی – اسلامی در پی داشت. مروری بر زندگی وی و نقش حیاتی اش در اشغال سرزمین های فلسطینی و نبردهای متعدد وی با اعراب از او چهره ای نفرت انگیز نزد مسلمانان و قهرمان نزد صهیونیست ها ساخته است.
نگاهی به تحولات شش دهه اخیر حاکی از آن است که علی رغم حضور اشخاصی متعدد در فرآیند شکلگیری اسرائیل، آریل شارون تفاوت چشمگیری با بسیاری از رهبران صهیونیسم دارد، تفاوتی که نکته بارز آن صریح اللهجه بودن شارون در بیان اظهارات و اقدامات خود به نسبت برخی رهبران محافظه کار چون مناخیم بگین، اسحاق رابین و شیمون پرز در وفاداری به آرمان صهیونیسم است. بسیاری از این رهبران طی سالهای متمادی بر آن بوده اند تا با ارائه چهره ای منعطف و صلح جو از اسرائیل فضا را برای تحمیل هرچه بیشتر این رژیم به جامعه بین المللی مهیا ساخته و اسرائیل را بسان کشوری متمدن در میان افکار عمومی نشان دهند.
اما شارون از جنس چنین رهبرانی نبود، تنها هدف این سرباز سابق و سیاستمدار کهنه کار در زندگی، این بود که امنیت کامل اسرائیل را آنطور که خودش میخواهد، تضمین کند. و این هدف در بیشتر طول زندگی سیاسی او به معنای حفظ حداکثر سرزمین و حقوق سیاسی برای اسرائیل و دادن حداقل این دو موهبت به فلسطینیان بود.
شارون جهت دستیابی به اهداف آرمانی صهیونیسم از انجام هر اقدامی دریغ نورزید تا جایی که در سال 1982 در مقام وزارت دفاع، بدون اطلاع دقیق بگین ( نخست وزیر وقت ) ارتش این کشور را به سوی بیروت ( جهت مقابله با جنبش های فلسطینی )هدایت کرد. در جریان همین تهاجم بود که سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و رهبر آن، یاسر عرفات، مجبور به ترک لبنان شدند. این حرکت نظامی شارون گرچه حمله های ساف از خاک لبنان علیه اسرائیل را پایان داد، اما فاجعه کشتار دسته جمعی صدها فلسطینی در صبرا و شتیلا (اقامتگاه های پناهندگان در بیروت) را نیز در پی داشت. تا جایی که لقب قصاب صبرا و شتیلا را به وی اعطا نمودند.
شارون در طول زندگی سیاسی خود تمامی همت خویش را به خرج داده تا بدون پایبندی به اصول اولیه حقوق بشر و معاهدات بین المللی با پاکسازی نژادی و غصب حداکثری سرزمین های فلسطینی، آرزوی دیرینه تئودور هرتزل ( تئورسیون اسرائیل ) را در شکلگیری سرزمین مادری یهودیان اعمال نماید. حضور فعال در گروه های زیر زمینی و تلاش بر قتل عام نژادی فلسطینی ها از قبل از تا سیس اسرائیل در سال 1948، دخیل بودن در کشتار دیر یاسین، فرماندهی کشتار اردوگاه های صبرا و شتیلا، ترور رهبران فلسطینی، تا یکه تازی های وی در جنگ های 1967، 1973 و 1982 همگی دال بر صحت مطلب فوق است. از همین روست که بسیاری از یهودیان افراطی ضمن احترام فراوان به وی از این قصاب به نیکی یاد می کنند.
شارون در اواخر عمر نیز با تداوم سیاست های شهرک سازی و متهم نمودن برخی رهبران اسرائیل به سازشکاری در امر فرآیند صلح چهره ای عریان و واقعی را از اندیشه های حاکم بر اسرائیل و بنیانگذاران آن به جهانیان ارائه نمود تا جایی که رئیس دیدبان حقوق بشر سازمان ملل متحد پس از انتشار خبر مرگ او چنین بیان داشت: « باعث تاسف و شرمندگی است که شارون بدون آنکه بدلیل نقش خود در کشتار صبرا و شتیلا محاکمه شود، به زیر خاک می رود. »
منبع : تبیین