سکوت مرموز آمریکا در مقابل ظهور دوباره تروریستهای بین المللی
از ۶ ماه پیش که گروهی تروریستی موسوم به «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) به رهبری ابوبکر البغدادی و با عضویت حدود ۶هزار نفر در غرب عراق و شرق سوریه ظهور یافت این تصور خوشبینانه و خوش خیالانه در برخی شکل گرفت که دولت ایالات متحده امریکا منطقا در برابر این گروه تروریستی خطرناک موضع عملی خواهد گرفت و برای نابودی آن دست به اقدامات سیاسی و امنیتی و حتی نظامی خواهد زد...
زیرا امریکا از سال ۲۰۰۱ یعنی بعد از حادثه ۱۱سپتامبر تحت عنوان مبارزه با تروریسم بینالمللی و با تمرکز بر منطقه خاورمیانه بیش از ۱۰۰۰میلیارد دلار هزینه کرده است تا ظاهرا تروریستهای حاضر در منطقه را از بین ببرد. اما بعد از ۱۳ سال دوباره گروهی جدید شبیه القاعده و طالبان اینبار در مرزهای سوریه و عراق سر برآورده است و همه رشتههای واشنگتن را پنبه کرده است زیرا خواستار تشکیل دولتی واپسگرا در شامات یعنی عراق و سوریه است. در نتیجه ظهور و فعالیتهای چنین گروههایی بیشتر از هر چیز دهن کجی به امریکا و مبارزه طلبی با دولتی است که ادعای ابر قدرتی و ژاندارمی در نظام بین الملل دارد. در چنین وضعیتی انتظار این بود که امریکا برای دفاع از حیثیت سیاسی خود نیز که شده همان ۶ ماه پیش علیه داعش وارد عمل می شد هرچند اگر این دخالت به نفع بشار اسد و حکومت سوریه تمام می شد.
در پی اهمال و انفعال مرموز امریکا، در چند روز اخیر گروه تروریستی داعش که ظاهرا افزایش نفرات و ارتقای تجهیزاتی و لجستیکی داشته است توانسته از نظر نظامی موفقیتهای بدست آورد که مهمترین آنها تصرف کامل موصل و پیشرویهایی به سوی تکریت و کرکوک است در نتیجه نه تنها امنیت عراق در وضعیت قرمز قرار گرفته است بلکه مهمترین دستاورد سیاسی و نظامی امریکا یعنی شکل گیری دولت مردمی پس از صدام نیز با چالش جدی مواجه شده است. البته احساس خطر سراسری از قدرت یابی تروریستهای واپس گرا و متحجر و وابسته در عراق منجر به شکل گیری جبههای واحد و منسجم در برابر تروریستها شده و بدون تردید جلو ترکتازی بیشتر آنها در چند روز آینده گرفته خواهد شد اما روی سخن این نوشتار موضع مرموز و مشکوک امریکاست . پرسش اصلی این است که چرا امریکا از ۶ ماه گذشته تا به امروز اقدامات زیر را به رغم امکان و برخورداری از توان لازم انجام نداده است؟
۱-فشار به عربستان سعودی بعنوان مهمترین پشتیبان فکری و مالی و لجستیکی داعش
۲- جلوگیری از ارسال نیروی انسانی و تجهزات نظامی برای این گروه در مرزهای شرق سوریه و غرب عراق
۳- مقابله تبلیغاتی و رسانهای با این گروه تروریستی خطرناک
۴- مقابله امنیتی و اطلاعاتی برای تضعیف و نابودی گروه تروریستی داعش
۵- ورود مستقیم نظامی برای نابودی این گروه تروریستی با توجه به تهدیداتی که از حضور این دست گروههای تروریستی متوجه جامعه جهانی می شود.
واقعیت این است که واشنگتن هیچ یک از اقدامات فوق را انجام نداده است و طی دیروز و امروز خطر تروریسم بینالمللی از نوع داعش در گوش جهان پیچیده است. برای پاسخ به این سوال نکات زیر را می توان مطرح کرد.
۱- عربستان سعودی بعد از برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق و احساس شکست دوباره از حضور و مشارکت مردم این کشور در تعیین سرنوشت خود از یکسو و برگزاری انتخابات در سوریه و ناکامی سه سال جنگ افروزی در این کشور قصد دارد تمام توان تخریبی خود را در عراق بکار گیرد و اجازه ندهد الگوی دموکراسی دینی در منطقه که از ایران آغاز شده در عراق نیز تثبیت شود. جالب است بدانیم ریاض با دموکراسی مخالف است و امریکا با وجه دینی آن و نتیجه ائتلاف ریاض – واشنگتن حمایت از تروریستهای مخالفت مردم سالاری دینی است. فراموش نکنیم یکی از دلایل اصلی جنگ افروزی سعودیهای در سوریه نیز ناکامی در عراق دوران پسا صدام بود.
نگارنده در تحلیلهای قبلی نیز هشدار داده بود که در صورت برگزاری انتخابات موفق در عراق و پیروزی مجدد شیعیان باید در انتظار آتش افروزی های جدید ریاض باشیم و امروز شاهد آن هستیم.
۲- امریکا ۱۰ سال است در یک پارادوکس بزرگ سیاسی اسیر شده است. از یک سو خواستار ترویج ارزشهای دموکراتیک و لیبرالی در خاورمیانه است اما پس از ترویج این ارزشها در حوزه سیاسی مانند انتخابات همواره افراد و احزاب و گروههای روی کار میآیند که لزوما با امریکا همسو نیستند و گاه در مقابل امریکا نیز میایستند و دستکم با متحدان مرتجع امریکا در منطقه و بطور خاص عربستان سعودی سر شاخ هستند.امریکا در ۱۰ سال اخیر نتوانسته هویت خود را بین وابستگی ۲۵ درصدی به نفت منطقه و ادعای ترویج دموکراسی لیبرال در مشخص کند. واشنگتن در این سالها هرجا دچار دوگانگی شده است حقوق بشر و دموکراسی و آزادی وحتی صلح را قربانی اتحادهای مالی و نظامی خود با رژیمهای مرتجع نموده است به گونهای که حتی در دورهای خواهان مذاکره و معامله با طالبان نیز بود که صدای اعتراض سیاست مداران افغان مانند حامد کرزی را برانگیخت.
۳- امروزه داعش همچون القاعده و طالبان در سالهای گذشته نماینده و نشانگر اسلام واپس گرا و متحجر و فاقد جاذبه است. گروهی که نزد فرقههای اصلی جهان اسلام یعنی اهل سنت و شیعیان مشروعیت و جایگاهی ندارد و تنها با ایدئولوژی دگم اندیش و خشن وهابی سازگار است . به زعم سازمانهای اطلاعاتی غربی هرچه این دست گروهها در نقاط مختلف جهان بیشتر مطرح و در معرض دید و داوری جهانیان قرار گیرند قرائت سیاسی از اسلام بیشتر نزد افکار عمومی خدشه دار خواهد شدو اسیب خواهد دید و در واقع قرائت خردمندانه و اجتهادی و دموکراتیک از حکومت اسلامی به انزوا خواهد رفت. به نظر میآید سکوت واشنگتن در قبال گروههایی مثل داعش از این زاویه بیشتر قابل تحلیل و درک است. امریکا و تفکر سیاسی حاکم بر نظام تصمیم گیری آن نمیخواهد هیچ مدل و الگویی از مدیریت سیاسی در منطقه بدون وابستگی به لیبرال دموکراسی امریکایی شکل گرفته و اجرا شود همه تضاد و دشمنی واشنگتن با جمهوری اسلامی ایران در ۳۵ سال اخیر نیز در همین فضای گفتمانی قابل درک است. برای این هدف امریکا روش آلترناتیوسازیهای قلابی را در پیش گرفته است واینکه گروههای منحرفی مثل داعش را اسلام گرایان سیاسی معرفی کند یعنی مجاهدانی که خواهان تشکیل حکومت اسلامی هستند اما واقعیت این است که نه تنها مردم خاورمیانه بلکه مردم جهان نیز بواسطه انقلاب ارتباطات هیچگاه این دست تروریستهای واپس گرا را اسلام گرایان سیاسی نمی دانند و نمیخوانند.
۴- امریکا این روزها در حال مذاکره مستقیم با ایران برسر مسائل هستهای است و خوب است با پذیرش واقعیتهای منطقه از ایران درخواست کند که در آینده در خصوص ایجاد نظم جدید منطقهای نیز با تهران مذاکره کند. اولین مقدمه عملی این درخواست مشارکت جدی و همکاری با ایران و عراق برای پاک نمودن سرزمین عراق از لوث وجود تروریستهای داعشی است. ساده لوح و ساده اندیشترین انسانها نیز باور نمی کنند که این تروریستها بدون چراغ سبز امریکا به عربستان بتوانند این مقدار یارگیری کرده و مجهز به پول و سلاح شوند. تجربه نیز نشان داده این گروهها لزوما کنترل پذیر نیز نیستند و شاید در روزگاری بلای جان اربابان گذشته خودشان شوند چنانچه القاعده چنین شد. داعش نیز میتواند در صورت ادامه انفعال غرب در برابر خود و کسب موفقیتهای بیشتر ضربه آخر را به اروپا و امریکا بزند. دستیابی داعش به بزرگترین انبار تسلیحات شمال عراق در موصل این خطر را بیش از گذشته یاد اوری می کند .
در مقام نتیجه گیری باید گفت ایالات متحده امریکا و متحدان نزدیکش بخاطر نداشتن یک سیاست و راهبرد همگرا و روشن در منطقه و وجود پارادوکسهای عمیق، شاهد تحولاتی هستند که نه تنها برخی دستاوردهای گذشته در منطقه را بر باد میدهد بلکه چشم انداز آینده منطقه را نیز تیره و تار خواهد نمود که اولین بازنده آن امریکاست. امریکا نمیتواند تمام قد از رژیمهای حامی ترور در خاورمیانه حمایت کند و به خصومت با دولتهای پایبند به دموکراسی ادامه دهد. نمیتواند در برابر طغیانگری مسلحانه و تروریسم آشکار وهابی و تکفیری سکوت کند و مدعی دفاع از حقوق بشر هم باشد. این تناقضهای فکری و سیاسی امریکا را روز به روز در باتلاق خاورمیانه بیشتر فرو می برد.
منبع : پرس تی وی