سناریوی پشت پرده در حمله خونین اسراییل به نوار غزه
این روزها جهان شاهد کشتار بیرحمانه غیرنظامیان در باریکه غزه و تخریب بناهای مسکونی و زیربناهای خدماتی در این منطقه از فلسطین است...
هر چند حملات گاه و بیگاه به غیرنظامیان فلسطینی از سوی نظامیان اسراییلی در قالب حملات هوایی و زمینی و عملیات تروریستی بیسابقه نیست و در ۶۰ سالی که از اشغال فلسطین میگذرد دائما به شکلهای جدیدی تکرار میشود اما به نظر میرسد حملات اخیر اجرای سناریویی پیچیده و فرامنطقهای با اهداف چند جانبه است که قربانی آن کودکان و زنان بیگناه فلسطینی هستند و مجری آن تنها رژیم نژادپرست و قانون گریز و ستیزهجو در جهان کنونی، یعنی اسراییل است.
سکوت کشورهای موثر بر سیاستهای رژیم صهیونیستی به ویژه امریکا نیز نشان میدهد حملات اخیر بخشی از یک پازل خطرناک سیاسی است. برخی از گزارههای تحلیلی که میتواند تا حدودی پرده از این سناریوی امریکایی – اسراییلی – سعودی بردارد عبارتند از:
۱) توافق چند هفته پیش حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین برای همکاری و تشکیل دولت جدید از نظر راهبردی ضربه سیاسی مهمی بر رژیم صهیونیستی و امریکا بود، زیرا واشنگتن و تلآویو همواره در تلاش بوده و هستند که با ایجاد اختلاف بین گروههای فلسطینی به ویژه بین تشکیلات خودگردان و گروههای جهادی مانند حماس و جنبش جهاد اسلامی هدف اصلی جنبش مقاومت را که همانا پایان دادن به اشغال فلسطین از سوی صهیونیستهای نژاد پرست است به حاشیه برده و غصب غیرقانونی سرزمین فلسطین را ادامه داده و صدای اعتراض فلسطینیها را به هر طریقی سرکوب کنند. بنابراین اختلافات داخلی بین گروههای فلسطینی بهترین سیاست برای کاهش تاثیر مبارزات آنهاست که بهتر از هر روشی دشمن اصلی یعنی اسراییل را در حاشیه امن قرار میدهد.
این توافق هرچند بر سر تشکیل دولت فلسطینی در داخل مرزهای ۱۹۶۷ است اما از نظر اسراییلیها میتواند منجر به تقویت و ارتقای توان گروههای فلسطینی در همکاری برای ایفای حقوقشان شود. حمله نظامی و مستمر صهیونیستها به غزه در یک هفته اخیر نوعی بر هم زدن نظم جدید در حال شکل گیری در فلسطین از طریق روشهای جنگطلبانه است. تاکید و تبلیغات سهمگین و غیر واقعی اسراییل و رسانههای وابسته به آنها مبنی بر اینکه حمله به غزه واکنشی به موشکهای حماس است در واقع با دو هدف صورت میگیرد؛ اول توجیه جنایات اسراییل در غزه است و دوم تحریک تشکیلات خودگردان به تجدید نظر در رابطه سیاسی با حماس.
۲) مذاکرات ایران و کشورهای عضو ۱+۵ در وین هرچند سخت و فشرده و پرمساله است اما روند رو به پیشرفتی دارد و این دقیقا برخلاف خواسته صهیونیستهاست که سالها با پیگیری پروژه ساختگی «ایران هراسی» قصد ماهی گرفتن از این آب گلآلود را دارند. بعد از توافق ژنو نیز صهیونیستها نتوانستند خشم و نگرانی خود را از توافق ۶ ماهه ایران و ۱+۵ پنهان کنند و همه ابزارهای فشار خود را بر کاخ سفید وارد کردند و نتیجه آن نیز برخی اظهار نظرهای تندرویانه علیه ایران در امریکا بود. این روزها نیز که صهیونیستها احتمال میدهند در هفته آینده دود سفید از هتل محل مذاکرات ایران و ۱+۵ بلند شود با حملات کور و بیرحمانه به غزه سعی دارند فضای بینالمللی را متشنج کرده و زمینههای افزایش اختلافات ایران و امریکا را فراهم سازند زیرا ایران همواره علنا و عملا حامی مردم فلسطین بوده و هست و امریکا نیز در جانبداری افراطی از اسراییل آنقدر زیادهروی کرده که حتی در داخل نظام سیاسی خود با مخالفتهایی روبهرو شده است.
کسانی به پیروی از ژنرال ایزنهاور در بحران کانال سوئز معتقدند سیاستمداران امریکایی همواره باید منافع ملت امریکا را بر منافع دولت اسراییل ترجیح دهند؛ مسالهای که اغلب خلاف آن در امریکا وجود داشته است. طبیعی است در چنین وضعیتی افزایش خصومت و درگیری در فلسطین بین امریکا و ایران نیز زمینهساز بروز اختلافات شود و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر مذاکرات وین نیز تاثیرگذار خواهد بود زیرا همه به خوبی میدانند رمز حصول توافق هستهای بین ایران و کشورهای ۱+۵ تفاهم نسبی سیاسی بین ایران و امریکاست.
۳) هدف سوم و پنهان حمله به غزه به حاشیه بردن فتنه داعش در عراق است. تا قبل از حمله غزه توجهات بینالمللی متوجه بحرانی شده بود که این روزها گریبانگیر عراق شده است و آن ترکتازیهای گروهی تروریستی و واپسگرا به نام «داعش» است که رفتارهای وحشیانه و بیرحمانه اعضای آن در عراق یادآور تندرویهای طالبان در افغانستان و بوکوحرام در نیجریه است و جالب اینجاست که طبق گفتههای ادوارد اسنودان، افشاگر امریکایی که به روسیه پناهنده شده داعش ساخته و پرداخته انگلیس و امریکاست. در این شرایط آغاز درگیری بین اسراییل و فلسطینیها در غزه نگرانیهای پدید آمده از ظهور و پیشروی داعش را تا حدودی در حاشیه قرار داده است. نکته جالبی که وابستگی داعش به سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی غرب و حتی اسراییل را افشا میسازد موضعگیری صحیح علمای اهل سنت علیه گروه تروریستی داعش است که چگونه گروهی ادعای جهاد برای اسلام دارد اما یک قدم علیه بزرگترین دشمن مسلمانان یعنی صهیونیستها برنداشته است و حتی با آتشافروزی در عراق و زمینهسازی تجزیه این کشور دقیقا در راستای اهداف کلاسیک صهیونیستها در خاورمیانه گام بر میدارد.
هرچند اسراییل توان نظامی کافی برای ادامه جنگ علیه غزه را ندارد و با واکنشهای اخیر مقاومت اسلامی در فلسطین ادامه این ستیزهجویی برای صهیونیستها امکان پذیر نیست اما وجود دست کم سه لایه مذکور از اهداف پنهان در حمله به غزه و کشتار بیرحمانه مردم بیدفاع فلسطین و سکوت عجیب و مرموز قدرتهای جهانی نشان میدهد تصمیم اسراییل مبنی بر حمله به غزه یک تصمیم یک جانبه نبوده و نیست و در سطحی فراتر دست کم با هماهنگی کامل امریکا و انگلیس صورت گرفته است.
نکته آخر و بسیار تاسفبار در خصوص حملات اخیر صهیونیستها به غزه این است که جان و امنیت مردم غیرنظامی و بیپناه فلسطین وسیله اجرای سیاستهای قدرتهای جهانی شده است و این در واقع همان توحش مدرن است که از سوی برخی سیاستپیشگان و زورمداران طراحی و اجرا میشود. این سیاست آنچنان زشت و غیر انسانی است که صدای اعتراض برخی گروههای مدافع حقوق بشر و صلح را در غرب بلند کرده و امید است این جنبشهای اعتراضی مدافع صلح و حقوق بشر هر چه بیشتر فعال شده و علیه این تراژدی غمبار در غزه موضعگیری کنند و اولا از ادامه کشتار مردم غزه و تخریب این منطقه جلوگیری کنند و ثانیا با اطلاع رسانی و تحلیل، اهداف شوم قدرتهای سیاسی را از این جنگافروزی افشا نمایند. در این میان نقش دولتهای اسلامی نیز برای اقدامات عملی در دفاع از مردم مظلوم فلسطین قابل یادآوری است که امید است جامه عمل بپوشد.
منبع : پرس تی وی