سلفیگری؛ ابزار ایدئولوژیک عربستان در مصر
رسانه، سرمایهگذاریهای اقتصادی و کارگران مصری مقیم عربستان از جمله ابزارهای فشار سعودیها است که از طریق آنها میتوانند منافع خود را در مصر به پیش برند. اما در این میان ابزار مهم دیگر سعودیها در این کشور، همانا جریان رو به رشد «سلفیها»ست...
چرایی و چگونگی حمایت عربستان از سلفیها در مصر
عربستان سعودی در مصر ابزارها و برگههایی در اختیار دارد که به این کشور قدرت مانور و تأثیرگذاری و اعمال نفوذ بر فرآیندهای سیاسی را میدهد.
منابع مالی گسترده، کمکهای مالی به دولت و گروههای مختلف سیاسی، رسانهها، سرمایهگذاریهای اقتصادی و کارگران مصری مقیم عربستان از جمله ابزارهای فشار سعودیها است که از طریق آنها میتوانند اهداف و منافع خود را در این کشور به پیش برند. اما در این میان ابزار مهم دیگر سعودیها در مصر- که البته دارای جنسیت فکری و ایدئولوژیکی است- همان جریان رو به رو شد سلفیهاست. سعودیها از این ابزار به منظور کاستن از قدرت اخوان المسلمین برای مانور در برابر نیروهای لیبرال و سکولار از یک سو و مانور در برابر ارتش از سوی دیگر استفاده میکنند. (اللباد، 2012)
گسترش سلفیگری در مصر مزیت مهمتر دیگری هم برای عربستان به همراه خواهد داشت و آن عبارت است از ممانعت از گسترش نفوذ ایران در مصر و گسترش تفکر تشیع در این کشور مستعد؛ چرا که سلفیها دشمنی آشکاری با شیعیان دارند و با برگزاری کنفرانسها، سخنرانیها، تظاهرات و... به موج شیعههراسی در مصر دامن زده و اقدامات فراوانی را با هدف جلوگیری از گسترش موج تشیع در این کشور انجام داده و در چندین نوبت حتی مانع از بهبود روابط مصر و ایران شدهاند و این چیزی است که مطلوب عربستان میباشد. زیرا هرگونه نزدیک شدن مصر به ایران به معنای کاهش نفوذ منطقهای محور سازش و افزایش قدرت محور مقاومت خواهد بود.
سلفیهای وهابی پس از انقلاب مصر به ظاهر به مردم پیوستند و در میدان التحریر حضور پیدا کردند، حال آنکه پیش از انقلاب شاهد حضور آنان در صحنه نبودیم. رژیم مبارک که روابط حسنهای با سعودیها داشت، از این جریان حمایت میکرد و در سایهی این رژیم و حمایتهای عربستان سعودی بود که این جریان پرورش یافت. آنها که نقشی در پیروزی انقلاب مردمی این کشور نداشتند و حتی در برههای از زمان، انقلابیون را دستهای از زنان فاسد و بدکاره و مردان صهیونیست نامیده بودند و انتخابات آزاد را امری غیراسلامی میدانستند، از طریق همین انتخابات توانستند به عرصهی قدرت و نهادهای دولتی رخنه کنند و 25 درصد از کرسیهای پارلمان را از آن خود نمایند.
رافکین پژوهشگر مرکز «الحریری» معتقد است: «حزب نور- وابسته به «دعوت سلفی» مصر- که توانست در انتخابات پارلمانی به پیروزی شگفتانگیزی برسد، به صورت منظم از عربستان پول دریافت میکرد و همین امر مزیت مالی بزرگی به نامزدهای سلفی در برابر رقبایشان میداد.» با این حال حمایتها تنها مالی نبود بلکه حمایتهای معنوی و تبلیغی سعودیها را نیز نباید در بسیج مردمی به نفع سلفیها نادیده گرفت؛ به گونهای که «عدنان خاطری» عالم سلفی سعودی چند روز قبل از انتخابات به مصر آمد و با انجام چندین سخنرانی مسلمانان مصری را برای استفاده از این «فرصت بزرگ» جهت برپایی حکومت اسلامی تشویق نمود تا با این کار صحنه را در اختیار احزاب غیر دینی نگذارند» (الاقباط الیوم، 2013) علاوه براین عربستان تربیونهای رسانهای گستردهای در اختیار سلفیهای مصر قرار داده و از شبکههای ماهوارهای سلفی برای گسترش تفکر سلفیگری در مصر شدیداً حمایت مالی به عمل میآورد.
عربستان حمایتهای بسیاری از سفلیها در مصر انجام میدهد و ظرف 25 سال گذشته این جماعتها و گروهها حدود 25 میلیارد دلار از عربستان سعودی کمک مالی دریافت کردهاند و به این ترتیب این جریانها تحت عنوانها و پوششهای مختلف عملاً تحت اختیار عربستان قرار دارند، آنها شبکه عظیمی در داخل مصر ایجاد کردهاند که شامل حدود 36 شبکه تلویزیونی ماهوارهای، 20 هزار مسجد و 20 هزار جمعیت خیریه است و در واقع نیرو و جریان خطرناکی است که تا پیش از انقلاب زیر لوای دستگاههای امنیتی مبارک فعالیت میکرد و هم اکنون کشورهای حوزه خلیج فارس مستقیماً این گروه را تحریک میکنند. (خبرگزاری مشرق، 2/11/90)
اگر بخواهیم جزئیتر به این مسأله نگاه کنیم میتوان به مراکزی اشاره کرد که «دعوت سلفی» - اصلیترین جریان سلفی در مصر- با حمایت عربستان از طریق آنها سعی در گسترش تفکرات سلفی دارد. از جمله مهمترین مراکز تبلیغی «دعوت سلفیه» در مصر «مرکز فرقان برای آموزش مبلغان» است. این مرکز، علوم دینی مختلفی را بر اساس روش سلفی ارائه میدهد و در گذشته سالانه بیش از 500 دانشجو را جذب میکرد. این مرکز که در سال 1992 بسته شده بود، بار دیگر پس از انقلاب ژانویه 2011 با گسترش شعبههای خود در شهرهای مختلف مصر شروع به فعالیت کرده است. دعوت سلفی علاوه بر تربیت مبلغان، همچنین اهتمام زیادی به دانشگاهها از خود نشان داده است و برای تاثیرگذاری بر طیف دانشجویان تلاشهای زیادی را انجام میدهد. دعوت سلفی همچنین مرکزی را برای نظارت و تاثیرگذاری بر دانشآموزان مدارس تحت عنوان «پیشگامان دعوت سلفی» (طلائع الدعوة السلفیة) ایجاد کرده و مجموعهای متشکل از 1300 نفر مدیریت این مرکز بزرگ را بر عهده دارند. (ابو هلال، 2013)
البته روابط عربستان با جریانهای سیاسی گوناگون در مصر تنها به سلفیها مربوط نمیشود و عربستان شبکه روابط عمیق و گستردهای با بسیاری از جریانهای سیاسی خصوصاً نیروهای لیبرال و مخالفان ایجاد کرده و علاوه بر این روابط ممتازی هم با نهاد نظامی و بازماندگان نظام سابق دارد. (اللباد، 2012)
بررسی موارد نقشآفرینی سلفیها در مصر در جهت اهداف سعودیها
سلفیها تاکنون در چندین مورد به طور مشخص در جهت تحقق خواستههای سعودیها در مصر گام برداشتهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. مشارکت در کودتا علیه مرسی
برخی از ناظران بر این باورند که در قضیه برکناری مرسی، حزب نور با عربستان وارد معامله شد به گونهای که در مقابل دریافت مبلغ سالیانه 150 میلیون دلار از اخوان دست کشیده و از کودتا علیه دولت اسلامگرا حمایت به عمل آورد. (المشهد، 2013)
در سفری که «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان داشت، مقامات سعودی به صراحت به کری اعلام کردند از مخالفان مرسی در مصر حمایت میکنند و حتی کمک مالی به آنها میدهند و سعی دارند سلفیها نقش جایگزین اخوان المسلمین را بازی کنند و نمایندگی جنبش اسلامی را در مصر و غیر مصر بر عهده گیرند. سعودیها به جان کری اطمینان دادند که سلفیها تحت سلطه آنها خواهند بود و خطری برای غرب نیستند و تضمین کردند که سلفیها به جنبش سیاسی گسترده بر ضد مرسی در مصر و یا در سوریه (بر ضد اخوان المسلمین) ملحق شوند و پشت سر ارتش آزاد سوریه و نیروهای مدنی مخالف قرار گیرند. (الأخبار، 2013)
این رویکرد عربستان سعودی در عمل نیز اجرا شد بویژه اینکه حزب سلفی النور در مصر دست از حمایت از اخوان المسلمین برداشت و به جنبش سی ام ژوئن طرفدار ارتش مصر پیوست و رهبر حزب نور در جلسهای که طی آن عبدالفتاح سیسی وزیر دفاع، مرسی را برکنار کرد، در کنار شخصیتهایی چون رئیس الازهر، پاپ شنوده، البرادعی و ... حضور داشت و موافقت خود با برکناری مرسی را اعلام نمود.
سلفیها در نظر داشتند که اخوان المسلمین را به عنوان مهم ترین بازیگر اسلام گرا از صحنه سیاسی حذف کنند. در این میان نباید از هدف عربستان سعودی برای مقابله با انقلاب مصر از یک سو و مقابله با اخوان از سوی دیگر غافل شد. حزب نور اسپانسر مهمی به نام عربستان سعودی دارد و سعودیها تضعیف انقلاب مصر و تضعیف اخوان در مصر و در داخل عربستان را در جهت منافع خود میدانند. (اشپیگل، 1392)
تصمیم حزب نور برای جانبداری کودتای نظامیان پیامدهای جدی برای آیندهی این حزب و در سطح عمومیتر بر آینده سلفیها خواهد داشت. از یک سو با برکناری مرسی، اعتبار این حزب به ویژه در میان نیروهای اسلامی به طرز چشمگیری آسیب دیده است. (عنانی، 1392) اما این راهبرد نور تاکنون نتایج مطلوبی را به همراه نداشته است. این حزب نه تنها در میان اقشار مذهبی بلکه میان سلفیها نیز پایگاه چشمگیری را از دست داده است. پس از کودتا بسیاری از جوانان سلفی درباره شیوه برخورد نور با این بحران شدیدا ناامید و خشمگین شدند. بسیاری از سلفیها هم اکنون به این باور رسیدهاند که حزب نور اسلام را به خاطر منافع سیاسی قربانی کرده و دیگر نمیشود به این حزب اعتماد کرد. علیرغم کوششهای انجام شده توسط حزب نور برای توضیح یا توجیه موضعش در جریان بحران مرسی، بسیاری از اسلام گرایان همچنان معتقدند که حرکت حزب صرفاً در فرصت طلبیاش ریشه دارد. شگفت انگیز نیست که بسیاری از سلفیها تصمیم گرفتند تا برای حفظ اعتبار به تظاهر کنندگان رابعة العدویة بپیوندند.
از سوی دیگر، برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر ممکن است برخی از سلفیهای سنتی را به سلفیهای جهادی نزدیک گرداند. سلفیهای جهادی بر خلاف سلفیهای سنتی که به مقولههایی نظیر تبعیت از حاکم اعتقاد دارند، نه حکومت مبارک و نه حکومت خاندان سعودی را اسلامی نمیدانند و معتقد به جهاد علیه آن هستند. پس از برکناری مرسی حتی برخی از گروههای سلفی غیرجهادی نیز از تهدیدها برای بازگشت به وضعیت گذشته و ادامه فعالیتهای خشونت بار سخن گفتند. در حالی که پیروزی قاطع اخوان المسلمین و سلفیهای سنتی در انتخابات مصر، امیدها برای دستیابی اسلامگرایان به قدرت از مسیر دموکراسی را زنده کرده بود، کودتا اما تمامی این امیدها را نقش بر آب کرد. برکناری مرسی بیش از پیش بر تقویت نظریه سلفیهای جهادی موثر خواهد بود. گروههای سلفی جهادی در مصر و دیگر کشورهای منطقه همواره بر این اعتقاد اصرار داشتهاند که شیوه دستیابی به قدرت برای تشکیل حکومت اسلامی از مسیر دموکراتیک، شیوهای نادرست است. علاوه بر جنبه شرعی، آنها همواره تاکید میکردهاند که گروههای اسلامی با وجود اقبال مردمی، هرگز از سوی «حکومت های فاسد» و «نظام سلطه» اجازه حکمرانی نخواهند یافت. آنها یقیناً، انتقادها درباره عملکرد زمامداری اسلامگرایان را «بهانههایی واهی» برای سرنگونی دولت میدانستند. (عشوری مقدم، 1392)
از سوی دیگر پس از کودتا شکاف بزرگی بین حزب النور و «جریان مردمی اسلامی» حامی مرسی بوجود آمده است. مسیر سیاسی پس از کودتا، حزب النور و «دعوت سلفی» را در تنگنای بزرگی قرار داده است زیرا بطلان دلایل و ادعادهایی که حزب مدعی شد به خاطر آنها در کودتا مشارکت نموده است، یکی پس از دیگری مشخص میشود. ادعای جلوگیری از ریختهشدن خون مصریها و یا ادعای حمایت از مواد قانون اساسی مرتبط با هویت و شریعت اسلامی هیچ کدام رنگ واقعیت به خود نگرفت، چرا که پس از کودتای 3 جولای حمامهای خون مصریان متوقف نشد و یا در کمیته پنجاه قانون اساسی، سلفیها هیچ اقدام مثبتی در جهت حمایت از مواد مربوط به شریعت اسلامی انجام ندادند. (ابوهلال، 2013)
2. شیعههراسی و مخالفت با نزدیکی روابط ایران و مصر
سلفیها پس از انقلاب حملات سهمگینی را علیه شیعیان تدارک دیده و با استفاده از شبکههای ماهوارهای، برگزاری کنفرانسها، چاپ کتاب و مجلات مختلف به نفرت پراکنی علیه شیعیان و تکفیر آنان روی آوردهاند. شدت فشارها علیه شیعیان به حدی بود که آنها مجبور شدند مراسم عاشوری 2013 را لغو کنند. در قضیه سفر گردشگران ایرانی به مصر نیز سلفیها شدیداً واکنش نشان داده و در تجمع علیه دفتر حفاظت منافع ایران در مصر نیز نقش داشتند.
سلفیها همچنین با اعمال فشار بر مرسی وی را در قضیه شیعیان مصر یا رابطه با ایران و موضعگیری منفی در قبال سوریه در تنگنا قرار داده و وی را به پذیرش خواستههای خود وادار ساختند.
3. عدول از ماده 219 قانون اساسی
علاوه بر مشارکت سلفیها در کودتا علیه مرسی و مخالفت با بهبود روابط مصر و ایران، که به دستور سعودیها صورت گرفت، حزب سلفی النور از خواسته خود مبنی بر گنجاندن ماده 219 مربوط به شریعت اسلامی در قانون اساسی هم دست کشید. این ماده تاکید میکرد «اصول شریعت اسلامی ادله کلی و قواعد اصولی و فقهی آن را شامل میشود و منابع معتبر آن مذاهب اهل سنت و جماعت است». گفته میشود فشارها و توصیههای عربستان موجب کوتاه آمدن حزب نور از این خواسته شد. حزب النور در سال 2012 هنگامی که اخوانیها در راس قدرت بودند، تا آنجا بر گنجاندن ماده 219 در قانون اساسی تاکید داشت که تهدید کرد در صورت عدم گنجاندن این ماده از کمیته موسسان قانون اساسی، خارج خواهد شد. پس از برکناری «محمد مرسی» حزب النور همچنان بر ماده مزبور تاکید داشت اما عجیب اینکه صرف نظر کامل از این ماده را به حذف کلمه «مبادی شریعت» از ماده دو قانون اساسی و جایگزین نمودن واژه «اصول شریعت» مشروط کرد. اما این درخواست با واکنش سایر نیروهای سیاسی روبه رو شد و بالاخره قرار شد تفسیر دادگاه عالی قانون اساسی از ماده دوم قانون اساسی ملاک عمل قرار گیرد و این در واقع به معنای عدول سلفیها از ادعاهای اولیه خود بود.
برخی منابع مصری معتقدند که عربستان این حزب را تحت فشار قرار داده و به آن توصیه کرد در شرایط کنونی در برابر قانون اساسی مصر مانعتراشی نکند. جالب اینجاست که ماده 219 با فشار خود سلفیها در قانون اساسی این کشور گنجانده شده بود و در واقع در حکم تفسیر ماده دوم قانون اساسی بود.
پیشبینی رفتار آتی سلفیها در مصر
کارشناسان مسائل مصر پیش بینی میکنند در صورتی که قانون اساسی جدید مصر در همه پرسی رأی بیاورد، مقامات دولت انتقالی و دستگاه قضایی احکامی را مبنی بر انحلال تمامی احزاب دینی موجود در عرصه سیاسی از جمله الوطن، الرایه، الوسط و سایر احزاب با گرایشهای سلفی –بجز حزب النور- را صادر خواهند کرد که این منجر به ادغام تمامی احزاب دینی در حزب سلفی النور خواهد شد. در نتیجه حزب النور با قدرت بیشتری در صحنه سیاسی مصر مانور خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا کرسیهای بیشتری را در انتخابات پارلمانی پیشرو از آن خود ساخته و حضور مؤثری در انتخابات ریاست جمهوری آینده مصر داشته باشد.
قانون اساسی جدید مصر هرگونه فعالیت سیاسی یا ایجاد احزاب سیاسی بر اساس دین را غیرقانونی میداند. با این حال بعید است که حزب النور منحل اعلام شود، زیرا علاوه بر فشارهای عربستان سعودی برای تداوم حیات این حزب و نیز امتیازاتی که این حزب در جریان اصلاح قانون اساسی به نیروهای لیبرال و نظامیان داد، رهبران النور اساسا حزب خود را حزبی سیاسی و نه حزبی دینی. یونس مخیون رئیس حزب نور در این باره میگوید: «ما حزبی دینی نیستیم، با این حال هر حزبی میتواند مرجعیتی فکری داشته باشد. برخی از احزاب مرجعیت فکریشان سکولاریستی یا لیبرالیستی یا چپ و غیره است. حزب النور نیز دارای مرجعیت اسلامی است». (کمال، 2013)
برخی از گزارشها نیز حاکی از تماسها بین «سامی عنان» سرلشگر بازنشسته و عضو سابق شورای عالی نیروهای مسلح مصر و رئیس ستاد جنگ ارتش با عربستان سعودی است، به گونهای که وی تلاش میکند تا با کسب حمایت و تایید جبهه سلفیه و جریانهای سلفی مصری، در انتخابات ریاست جمهوری آینده نامزد شود. عنان به روابط حسنه خود با سعودیها و آمریکا چشم دوخته است. (الحدثنیوز، 2013)
به هر حال از آنجا که عربستان ترجیح میدهد در مصر یک چهره نظامی به قدرت برسد تا یک چهره غیرنظامی، به نظر میرسد سلفیها و به طور مشخص حزب نور – با توجه به عدم استقلال این حزب در تصمیمگیریهای کلان و وابستگی محرز آن به سعودیها- از یک نامزد نظامی – چه عنان چه السیسی- حمایت به عمل آورده و از معرفی نامزد مستقل اجتناب ورزیده و در مقابل، تلاشهای خود را برای ورود نامزدهای سلفی به پارلمان متمرکز خواهد کرد.
از طرف دیگر آمریکا و سفارت این کشور در قاهره تماسهای گستردهای با جریانهای سلفی و حزب سلفی نور پس از سقوط حکومت گروه اخوان المسلمین پس از کودتای 30 ژوئن آغاز کرده است و همین مسأله نگرانی لیبرالها را نسبت به تبدیل موج 30 ژوئن به موج سلفیگری درون مصر و افزایش قدرت سلفیها در صحنه سیاسی مصر به همراه داشته است. (الحدثنیوز، 2013)
اما در عین حال نباید از نظر دور داشت که طیفهایی از جریان سلفی همچنان بین تمسک به ایدئولوژی یا چنگ زدن به سیاست تردید دارند و این سردرگمی در کنار عملکرد بد این جریان پس از کودتا باعث کاهش محبوبیت آن خواهد شد. طیف مخالف مشارکت سیاسی در جریان سلفی معتقدند که هزینه مشارکت سیاسی به مراتب بیشتر از منافع آن است. احتمالا این اختلافات باعث بروز شکاف در این جریان در دوره آتی شود. با این وجود بعید به نظر میرسد که عربستان در کوتاه مدت گزینه انحلال حزب النور را در دستور کار خود قرار دهد. چرا که این حزب اولاً باعث سازماندهی جریان سلفی در مصر شده و آنها را بویژه در سایه تضعیف و سرکوب اخوان، به عنوان یک نیروی قدرتمند در صحنه سیاسی مصر مطرح میکند، ثانیاً در حکم اهرم فشاری است که به خوبی میتواند اهداف و منافع سعودیها را در این کشور محقق سازد. البته مشارکت سلفیها در سیاست در درازمدت میتواند برای عربستان سعودی خطرآفرین باشد چرا که ممکن است به الگویی برای سلفیهای داخل عربستان تبدیل شده و آنان را برای ایفای نقش در حکومت تشویق نماید. به هر حال به نظر میرسد سلفیها و به طور مشخص حزب النور اگر بتوانند بر اختلافات درونی خود- که پس از حمایت از کودتا تشدید شده-، فائق آیند، میتوانند با توجه به دارا بودن حمایتهای خارجی، نقش سیاسی برجستهای در دوره آتی بازی کنند که این میتواند برای انقلاب مصر خطرناک باشد.
----------------------------------------
منابع:
1. «عربستان چگونه میخواهد انقلاب مصر را مصادره کند؟»، خبرگزاری مشرق، 2/11/90.
2. لباد، مصطفی، «المکشوف والمستور فی العلاقات المصریة -السعودیة: سلاح المساعدات المالیة الفتاک»، موقع آراء، 2012، علی الرابط التالی.
3. «دور سعودی ــ أمیرکی دعم إسقاط مرسی»، الأخبار، 5 تموز 2013 علی الرابط التالی.
4. «سلفیهای رادیکال: برنده نهایی رویدادهای مصر؟»، اشپیگل، ترجمه محمدعلی فیروزآبادی، پایگاه شفقنا، 25/4/92..
5. عشوری مقدم، محمد رضا، «سلفیهای جهادی و بازی دموکراسی در مصر»، رجا نیوز، 1392 به آدرس زیر.
6. عنانی، خلیل، «آینده سیاسی سلفیها در مصر»، المانیتور، ترجمه سایت جماران، 1392 به آدرس زیر.
7. «تعرف على ثمن بیع حزب "النور" للاخوان»، موقع المشهد، 2013 علی الرابط التالی.
8. «اتصالات بین السلفیة المصریة و السعودیة و الهدف... حصد مقاعد البرلمان»، الحدث نیوز، 2013 علی الرابط التالی.
9. ابو الهلال، فراس، «حزب النور.. الواقع واحتمالات المستقبل»، موقع الجزیرة، 2013 علی الرابط التالی.
10. «السعودیة قامت بتمویل حزب النور السلفى فى الانتخابات لمواجهة الإخوان»، الاقباط الیوم، 2013 علی الرابط التالی.
11. کمال، اشرف، «مستقبل أحزاب التیارات الدینیة فی مصر»، انباء موسکو، 2013، علی الرابط التالی.
منبع : تبیین