رویای پاریس در دمشق
پیروز ایزدی، کارشناس مسایل اروپا و تحلیلگر فرانسه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به مخالفت فرانسه با برگزاری انتخابات در سوریه تاکید می کند که این کشور به دنبال احیای قدرت خود در منطقه شامات است...
فرانسه به عنوان یکی از اعضای مهم اتحادیه اروپا از ابتدای بحران سوریه نقش های متعددی ایفا کرده است. دولت فرانسه با محکوم کردن شدید آنچه که اقدامات نامتناسب دولت دمشق در برخورد با مردم خواند همچون قضیه لیبی تلاش بسیاری برای اعمال فشار حداکثری به دولت سوریه در شورای امنیت سازمان ملل صورت داد. سیاست فرانسه در قبال بحران سوریه، تغییر رژیم در دمشق است. در این میان کارشناسان معتقدند اقدامات فرانسه در سوریه، در راستای نفوذ تاریخی پاریس در زمان ناپلئون بر منطقه شامات است. چرا که فرانسه، سوریه را دروازه ورود خاورمیانه می داند. از سویی دیگر عده ای بر این باورند، رفتار فرانسه به منظور تنظیم موازنه این کشور با آلمان است. در حال حاضر آلمان با داشتن قدرت اقتصادی، هم اتحادیه را رهبری می کند و هم نگاهی به شرق اروپا دارد. از این رو فرانسه در جایگاه یک عضو دائم شورای امنیت برای حفظ جایگاه بین المللی خود، به رهبری سیاسی در منطقه خاورمیانه می اندیشد. با این حال فرانسه با چالش های اساسی در سوریه مواجهه است. از سویی ارتباط با بدنه اجتماعی و دیگری نحوه تعامل با گروه های مقاومت. از سویی دیگر این نگرانی نیز برای کشورهای اروپایی وجود دارد که در صورت شکست نیروهای افراطی و تروریستی، حرکت این گروه از سمت خاورمیانه به اروپا را شاهد باشد. به همین دلیل نگرانی های خود را به فرانسه در خصوص حمایت از این گروه ها اعلام کرده اند. در خصوص موضع گیری های اخیر فرانسه گفتگوی کوتاهی با پیروز ایزدی تحلیلگر مسایل فرانسه و کارشناس مرکز تحقیقات استراتژیک داشتیم که در زیر می خوانید:
اخباری منتشر شده مبنی بر اینکه فرانسه با نزدیک شدن موعد انتخابات ریاست جمهوری در سوریه، تمامی تلاش های خود را برای شکست این انتخابات به کار گرفته است. به نحوی که دستگاه اطلاعاتی فرانسه با سرمایه عربستان، سعی دارد موشک های ضد هواپیما را در اختیار مخالفین دولت سوریه قرار دهد. نفع فرانسه در عدم برگزاری انتخابات سوریه چیست؟
ظاهرا قرار بر این است در این انتخابات که از طرف دولت برگزار می شود، آقای بشار اسد به عنوان نامزد، برای کسب مقام ریاست جمهوری شرکت داشته باشد و فرانسه از ابتدا همواره مخالف این رویه بوده است که بشار اسد در انتخابات شرکت کند. فکر کنم مخالفتش با این انتخابات هم از این مساله نشات می گیرد.
فرانسه می داند که تنها دولت اسد مقاومت نمی کند و حضور نیروهای حزب الله و حمایت های روسیه و ایران نیز وجود دارد. با این حال چرا فرانسه تاکید بر سرنگونی دولت اسد دارد؟ آیا آینده روابطش با ایران و روسیه مدنظر قرار نگرفته است؟
در حال حاضر اروپا با روسیه به نوعی درگیر شده است، منافع فرانسه نیز همیشه در منطقه شامات جایی که اکنون سوریه و لبنان قرار دارد با ایران و به خصوص حزب الله اصطکاک داشته است. به همین دلیل طبیعی است که چنین موضعی داشته باشد.
رفتار فرانسه در لیبی و سوریه نشان دهنده این است که فرانسه به دنبال ایفای یک نقش رهبری منطقهای است. اینکه فرانسه سوریه را دروازه ورود به خاورمیانه می داند، آیا می تواند همچنان همانند آنچه در گذشته در زمان امپراطوری ناپلئون وجود داشت باز نقش راهبری را بازی کند؟
با وجود اینکه فرانسه دیگر همانند گذشته قدرت سابق خود را ندارد و قدرت متوسط محسوب می شود، ولی هنوز تا حدود زیادی بلندپروازی های خودش را حفظ کرده و به خصوص دوست دارد که مناطق تحت نفوذش در جاهای مختلف مانند منطقه سوریه و لبنان از یک طرف، شمال آفریقا و آفریقای غربی را حفظ کند. به همین دلیل علاقه مند به مداخله های مداوم است. مداخله های نظامی فرانسه در مکان های مختلف مانند آفریقای مرکزی و مالی و قبل از آن در لیبی نیز متاثر از این دیدگاه فرانسه است که شاهد بودیم.
عده ای از کارشناسان بر این عقیده اند که آلمان به واسطه اقتصاد قدرتمند خود و به تبع آن حضور فعال در شرق اروپا توانست موازنه قدرت در اروپا را به شکل قابل توجهی به نفع خود و علیه فرانسه تغییر دهد؛ از این رو تلاش فرانسه برای غلبه بر وضع عدم موازنه و افزایش نقش فرانسه در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه و به خصوص سوریه و لبنان قابل مشاهده است. تا چه میزان این نگاه با توجه رفتارهای فرانسه در سوریه قابل پذیرش است؟
این مساله از سال های قبل وجود داشته است. همانطور که نگاه آلمان به شرق و گسترش به شرق است، نگاه فرانسه به جنوب مدیترانه یعنی مناطق تحت نفوذ خودش بوده است. با توجه به اینکه آلمان رهبری اقتصادی اروپا را با قدرت اقتصادی اش به دست گرفته است، فرانسه هم مایل است رهبری سیاسی را همچنان در دست داشته باشد و با توجه به اهمیت استراتژیک مسایلی که در خاورمیانه و شمال آفریقا می گذرد، فرانسه می خواهد از مزیت روابط دیرینه اش با این مناطق، نهایت استفاده را ببرد.
آیا این دیدگاه صحیح است که پاریس در صدد است با ایفای نقش موثر در قامت نقش فردی و در قالب اتحادیه اروپا، با احیای نفوذ خود در منطقه و شکل دادن به آینده خاورمیانه، نقشی جهانی متناسب با یک عضو دائم شورای امنیت پیدا کند؟
به هر حال فرانسه دنبال چنین هدفی است اما با توجه به اینکه دیگر آن قدرت سابق را ندارد، اینکه تا چه حد بتواند در این راه موفق باشد، جای بحث دارد. اما در این مساله که فرانسه دست به تلاش هایی می زند تا نقشی در معادلات بین المللی ایفا و وجهه بین المللی خود را به عنوان عضو دائم شورای امنیت حفظ کند، شکی وجود ندارد.
فرانسه در سوریه با دو چالش عمده رو به رو است، یکی عدم ارتباط دیپلماسی فرانسه با لایه های مختلف جامعه مدنی سوریه به استثنای مسیحیان و دیگر عدم ارتباط مناسب فرانسه با گروهای مقاومت مثل حماس و حزب الله است. حال با این موارد فرانسه چگونه می تواند به فکر سیطره تاریخی خود بر سوریه باشد؟
رویکرد فرانسه نسبت به سوریه، بیشتر در راستای پیشبرد منافع است. طبیعیتا فرانسه اگر می خواهد موفق شود، باید با گروه هایی که در سوریه با آن همسو هستند، روابط نزدیکی پیدا کند ولی با آن گروه هایی که اصطکاک منافع دارد، طبعا نمی تواند روابط خوبی داشته باشد.
اتحادیه اروپا همواره نسبت به مسلح شدن نیروهای تروریستی هشدار داده و ابراز نگرانی کرده است، در صورت شکست این نیروها و حمایت های فرانسه و بقای دولت اسد، پاریس چگونه می تواند پاسخگوی رفتارش در مقابل اتحادیه اروپا باشد؟
اتحادیه اروپا نگرانی این را دارد که گروه های افراطی در سوریه دست بالا را پیدا کنند واین مساله به افراط گری و تروریسم در منطقه و حتی در خاک اروپا دامن بزند. در حال حاضر یکی از نگرانی های دولت های اروپایی این است که افراد مسلمانانی که از برخی کشورهای اروپایی برای جهاد عازم سوریه شدند، به این کشورها بازگردند و با نگرش افراطی خود دست به اعمال تروریستی بزنند. به همین دلیل آنها می خواهند به نوعی این قضیه منازعه از سوریه را مهار و محدود کنند و از اینکه بیش از اندازه سلاح در دست گروه های افراطی بیافتد، اجتناب کنند.
منبع : دیپلماسی ایرانی