دشمن جهان عرب رژیم صهیونیستی است نه ایران
تحلیلگر برجسته عربی نوشت:درگیری های سیاسی موجود در منطقه تنها به نفع و یا ضرر ایران و سوریه نیست بلکه بخشی از طرح آمریکایی- صهیونیستی علیه دولتهای آزادیخواه دنیاست...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ عبدالهادی الراجح روزنامهنگار و تحلیلگر برجسته عربی طی یادداشتی در روزنامه «السوسنه» اردن وضعیت کنونی کشورهای عربی منطقه و تحولات پیشروی این منطقه را تحلیل کرده است. در ادامه ترجمه این یادداشت ارائه شده است؛
ملتهای عرب از سال 2003 میلادی و همزمان با اشغال عراق، گرفتار گردابی شدهاند که در نتیجه آن اوضاع این مناطق به هم ریخته، و زشتی و زیبایی، مقاومت و سازشکاری دیگر قابل تفکیک و تشخیص نیستند.
این به هم ریختگی در پی حوادث موسوم به بهار عربی فزونتر شد. بهاری که در واقع خزانی بیش نبود. طی این دوران بود که در ابتدا شاهد هدف قراردادن دستنشاندگان آمریکایی و انقلاب علیه حکومتهای آنها بودیم. تونس و مصر چنین وضعیتی داشتند اما در لیبی ناگهان اتفاق دیگری افتاد و آن زمانی بود که شاهد یک جنگ جهانی برای سرنگونی قذافی بودیم. آنچه در لیبی رخ داد نتیجه فعالیت خیانتکاران خاصه رهبران کشورهای عربی و شرکای ناتو بودیم کخهبه لیبی حمله کرده و مردم آن را به خاک سیاه نشاندند.
پس از آن بود که ایادی این جریانات و پیروان جهاد نکاح از لیبی به سوریه رفتند و جهان شاهد این بود که این حرامیان که به قذافی اسیر امان نداده و او را درجا کشتند، وعده میدهند که همان اتفاق در سوریه نیز رخ خواهد داد. در سوریه این افراد با برافراشتن دست خود و نشان دادن علامت پیروزی وعده میدهند که سرونوشت بشار اسد نیز همین گونه است، اما این افراد و هممسلکانش زیرپای حامیان و مدافعان سوریه لگدکوب میشوند.
این قوم وحشی وقتی در لیبی بود نتوانست ادعاهای مذهبی و تفرقهافکنانه را به راه اندازد، زیرا میتوان گفت که جمعیت لیبی تقریبا تمامی مسلمان و پیرو اهل سنت هستند اما هنگامی که وارد سوریه شدند، چون این کشور دارای تنوع قومی و مذهبی بالایی بود، این نعرهها را سر داده و براساس تفاوتهای مذهبی و هویتی قتل و کشتار به راه انداختند و به مبارزه نیابتی خود از سوی صهیونیستها و آمریکا علیه مردم سوریه توجیهی مذهبی پوشاندند. امری که برای ملت متمدن و چندفرهنگی سوریه غریب و ناآشنا بود.
با این حال و علیرغم ضربات مهلک ملت و ارتش قدرتمند سوریه علیه این گروهکهای تروریستی وابسته به شیطان بزرگ آمریکا (همانگونه که امام خمینی نام برد)، این نبرد ویرانگر همچنان ادامه دارد.
در این شرایط جنگ علیه سوریه موفق نبوده و به تدریج و همزمان با آشکار شدن مخفی کاریها و بیرون آمدن ماه از پشت ابرها، تمامی گروهها، جریانات و کشورهایی منافقانه و به نیابت از آمریکا از عملیات تروریستها حمایت کرده و آن را تجهیز و تسلیح کرده سقوط و مضمحل خواهند شد.
با این حال در شرایطی که کشورهای عربی دچار از هم گسیختگی شدهاند، این منافقان تمامی ابزارها و امکانات خود را برای گسترش این جنگ مذهبی به میدان آورده و سعی دارند با نام بردن و درگیر کردن جمهوری اسلامی ایران در این نبرد، آن را به صورت یک جنگ شیعی و سنی به تصویر کشند. در حالی که حقیقت چیز دیگری است، زیرا در ایران پیش از انقلاب و در دوران زمامداری شاه، وی دوست و متحد همین کشورهای خائن و وحشی عربی بود و تحرکات این کشورها همگی تحت چتر آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام میشد. نکته این جا است که تمامی آن چیزی که هماکنون درباره اشغال سرزمینهای عربی از سوی ایران عنوان می شود در همان زمان شاه مخلوع ایران رخ داده است، اما این کشورهای عربی جرأت بیان هیچ اعتراضی نداشتند زیرا نمی خواستند ژاندارم آمریکا در منطقه یعنی شاه مخلوع ایران را خشمگین کنند.
اما هماکنون کشورهای عربی همجوار با ایران اختلافی شدید با آن پیدا کردهاند. در موضوع عراق اعراب مخالف نقشآفرینی تهران در این کشور هستند این در حالی است که چنین اختلافاتی در خدمت منافعشان نبوده و هر حمله و اقدامی علیه ایران خدمتی برای آمریکا و اسرائیل به منظور وارد کردن فشار بیشتر به ایران و اعراب است. این درحالی است که دولتهای پست حاشیه جنوبی خلیج فارس این مسیر را پیگیری میکنند.
اما خطر بزرگتری که با آن مواجه هستیم درگیر شدن تعداد زیادی از سیاستمداران و نخبگان این کشورها در مسیر عداوت با ایران است. این مساله از این جهت حساس است که این افراد پستها و جایگاههایی ملی و مهمی را در اختیار داشته آن هم در شرایطی که ایران کشوری مهم و تأثیرگذار در منطقه است. در این وضعیت اختلاف با ایران بر سر برخی مسائل عادی که ماهیتاً اختلافانگیز است طبیعی است اما عداوت با این کشور از روی حماقت چیزی جز خدمت به دشمنان منطقه نیست. اصطکاکهای سیاسی موجود در منطقه تنها موضوعی له یا علیه ایران و سوریه نیست بلکه یا بخشی از طرح آمریکایی صهیونیستی و یا در مقابل جزئی از جبهه ضد امریکایی و ضد اسرائیلی است که شامل کشورهای ایران، سوریه، روسیه، چین و دولتهای آزادیخواه آمریکای لاتین است.
در این وضعیت است که شاهد فعالیت برخی سیاستمداران فرصتطلب هستیم، افرادی همچون موشیل کیلو که یک معارض سوری بود اما به مزدوری در خدمت خیانتکاران سعودی تبدیل شد.
در اینجا است که در موضوع مبارزه با دشمن صهیونیستی که دشمن اعراب و مسلمین بوده همچنین پشتیبانان آن، همگی میبایست مسئولیتپذیر باشند و هر آنچه غیر از ان مطرح شود امری فرعی و انحرافی است. در اینجاست که برخی از شرکای آمریکا و صهیونیستها با ارائه موضوعات فرعی و ایجاد بحرانهای انحرافی به دنبال این هستند که مردم منطقه را وارد یک درگیری دروغین کرده تا میدان اصلی مبارزه خود را فراموش کنند.
منبع : تسنیم