جنگ سرد خاورمیانه
اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای امریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت. انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهیم شد...
«جنگ سرد خاورمیانه»؛ عنوانی که چندین سال است توسط برخی تحلیلگران و ناظران بین المللی برای تحلیل کشمکش و منازعه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به کار میرود. منازعهای که در یکی از مهمترین زیر سیستمهای جهان یعنی منطقه خاورمیانه، و بخصوص منطقه خلیج فارس و در قلب جهان اسلام در حال وقوع است و تلاش هوشمندانهای در این زمینه صورت گرفته است که این منازعه جایگزین نبرد اصلی جهان اسلام یعنی نبرد مسلمانان با رژیم صهیونیستی شود، که نتیجه طبیعی آن به حاشیه رفتن مسأله فلسطین خواهد بود.
با مراجعه به اغلب گزارشهای راهبردی منتشر شده توسط مهم ترین اندیشکدههای استراتژیک و اتاقهای فکر غربی پیرامون رابطه ایران و عربستان، به صراحت به این موضوع اذعان شده است که عمدهترین تنشهای منطقه غرب آسیا ناشی از یک جنگ نیابتی تمام عیار در مناطق تحت نفوذ این دو قدرت منطقهای است و بحرانهایی نظیر جنگ داخلی سوریه و ناآرامیها و اقدامات ضد امنیتی در عراق، لبنان، یمن، بحرین و ... بازتابی از منازعه و نبرد سرد ایران و عربستان به وسیله عوامل نیابتی است. البته در این بین برخی ناظران قائل به اعطای نقش مستقل به عربستان سعودی نیستند، و معتقدند این منازعه همان منازعه ایران و آمریکاست، که عربستان در حال بازی نقش نیابتی آمریکا در منطقه میباشد و نقش عربستان تبعی است. به عنوان نمونه توماس فریدمن در مقالهای در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در تاریخ 14 می2008 مدعی شد؛ ایران دشمن جنگ سرد جدید آمریکا در خاورمیانه است و از متحدان عرب سنی آمریکا به عنوان عوامل نیابتی آمریکا نام برد، که طبیعتا عربستان سعودی نیز در این بین قرار میگیرد.[1] البته برخی هم قائل به این هستند که نقش نسبتا مستقل عربستان پس از ناامیدی آنها از آمریکا به علت عقب نشینی از حمله به سوریه و هم چنین توافق هستهای با ایران شکل گرفت، که امتناع عربستان از عضویت در شورای امنیت نیز در این راستا تحلیل میشود.[2]
فارغ از درست و یا غلط بودن این دست تحلیلهای ناظران غربی یک نکته مهم را باید بپذیریم و آن اینکه امروزه خواسته و ناخواسته تقابل و رویایی ایران و عربستان به یکی از بالاترین سطوح خود در طی عمر سی و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی رسیده است. تقابلی که گستره و ابعاد آن به مراتب فراتر از اقدامات خصمانه عربستان در دوران دفاع مقدس و حتی واقعه خونین کشتار حجاج ایران در سال 66 که سه سال قطع رابطه این دو کشور را در پی داشت، رسیده است.
ایران و عربستان دو کشوری که قبل از انقلاب اسلامی و در زمان ژاندارمی ایران در منطقه، دو پایه اصلی دکترین دو ستونی نیکسون در خلیج فارس را تشکیل میدادند، اندکی پس از انقلاب اسلامی همگرایی این دو قدرت منطقهای به واگرایی تبدیل شد و جمهوری اسلامی ایران به خار چشم آل سعود تبدیل شد. روند تنش و سردی روابط ایران و عربستان سالهای متمادین ادامه یافت، تا این که امروزه به نقطهای حساس و سرنوشت ساز وارد شده است. امروزه که جمهوری اسلامی ایران توانسته است در این منازعه دست برتر را کسب کند و تقریبا در تمامی مناطق نیابتی نام برده، نفوذ و اقتدار گفتمانی انقلاب اسلامی را بگستراند، عرصه برای عربستان سعودی بسیار تنگ شده است و تمام قوای خود را برای به هم زدن موازنه موجود به کار بسته است. در کنار این عامل، دو عامل دیگر را نیز میتوان در تهاجمیتر شدن رویکرد فعلی عربستان نسبت به ایران نام برد؛ یکی فشار و هجمهی اقتصادی بی شائبه علیه ایران که عربستان را به اشتباه محاسباتی پیرامون تضعیف ایران در اثر این فشارها رسانده است و دیگری خارج شدن اخوانالمسلمین از گردونه حکومت در مصر، فرصتی را برای عربستان سعودی فراهم کرده است تا ضمن جبران شکستهای گذشته به دنبال احیای جایگاه منطقهای خود باشد.[3]
روابط ایران و عربستان در سالهای گذشته در چارچوب گفتمان سنتی موازنه قوا قرار گرفته است. تا چند سال پیش یک حالت موازنه در زیرمنطقه خلیج فارس بین ایران، عربستان و عراق بود. اما آمریکاییها با حمله به عراق آن را به هم ریختند و ایران عملاً در منطقه خلیج فارس قدرت مسلط شد و این موازنه به ناموازنه تبدیل شد.[4] امروزه نه تنها در عراق، بلکه در یمن که روزگاری به طور کامل در دست عربستان بود، نقش عربستان به شدت تقلیل یافته است. که سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در گفت و گو با نشریه اتریشی «وینر تاسیتونگ» تاکید کرد؛ «رقابت ما با ایران یکی از دلایل حضور ما در سوریه است»[5]، تجهیز گسترده عربستان و حمایتهای افراطی آنان از گروههای مخالف، نتوانسته موازنه را در صحنه داخلی سوریه به نفع مخالفان بشار اسد رقم بزند. تلاش گسترده آنان در لبنان برای خلع سلاح مقاومت و تضعیف حزب الله نیز راه به جایی نبرده است. در بحرین علیرغم سرکوب گسترده هم چنان زبانههای انتفاضه مظلومانه مردم بحرین در حال شعله کشیدن است و در افغانستان که اصلا نمیتوان حوزه نفوذی برای عربستان قائل شد.
با این شرایطی که ذکر شد امروزه عربستان شمشیر را از رو بسته است و در مقابله با ایران دیگر چیزی برای پنهان کردن ندارد. شاهد مثال چنین ادعایی را میتوان در سخنان ترکی الفیصل شاهزاده با نفوذ سعودی و رئیس سابق سرویس اطلاعاتی عربستان در حاشیه اجلاس اقتصادی 2014 داووس که اخیرا برگزار شد، جست و جو کرد.
«شیعیان امروزه توانسته اند بر بسیاری از کشورها مسلط شوند و گروههای سیاسی تشکیل دهند و سلاح تولید کنند و نیز توانسته اند بر دشمنان خودشان چیره شوند. بزودی آشکارا در مقابل ایران خواهیم ایستاد. اکنون حزب الله لبنان و سپاه پاسداران ایران توانسته اند که نظام سوری را حفظ کنند و باعث پایداری این نظام شوند.»[6]
امروز در ساختار تصمیم گیری عربستان شاهد شکل گیری یک دوگانگی هستیم، که میتوان از آن به جناح کبوترها و کرکسها نام برد. گروه کبوترها تمایل به همکاری با ایران دارند که پادشاه عربستان و فرزندانش متعب و عبدالعزیز که یکی رئیس گارد پادشاهی و دیگر معاون وزیر امور خارجه عربستان هستند، نظرات مثبتی نسبت به همکاری با ایران دارند، رئیس دفتر پادشاهی هم در این دسته قرار دارد و شاهزاده محمدبن نایف وزیر کشور هم موضعی بینابینی دارد. بندر بن سلطان، سعودالفیصل و ترکی الفیصل چهرههای اصلی جریان کرکسها در عربستان هستند که به شدت ضد ایرانی و هم راستا با رژیم صهیونیستی در منطقه عمل میکنند.[7] به هر حال این جریان مشهور به کرکسها که ارتباط بسیار نزدیکی با تل آویو دارند و مرتبا ملاقاتهایی نیز با سران رژیم صهیونیستی دارند؛ مانند سفر اخیر بندربن سلطان به تل آویو و یا دیدار ترکی الفیصل با تزیپی لیونی در حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ، جریان اصلی قدرت و هدایت سیاست خارجی عربستان سعودی را در دست گرفتهاند. این جریان، راهبرد منطقهای سعودی را بر مبنای مقابله تمام عیار با جمهوری اسلامی ایران طرح ریزی کرده است. در بخش نهایی این گزارش راهکارهای موجود در جمهوری اسلامی در برابر جنگ پر قدرتی که جریان کرکسهای سعودی علیه ایران راه انداختهاند ارائه میشود.
چه باید کرد؟
با عنایت به مطالب گفته شده، امروزه دو راهکار پیشروی تصمیم سازان و تصمیمگیران جمهوری اسلامی در رابطه با عربستان وجود دارد؛ طبیعتا راهکار اول تعامل و تنشزدایی با سعودیهاست و راهکار دیگر اتخاذ رویکردی نسبتا تهاجمی و فعال در قبال عربستان سعودی است.
تنش زدایی و تعامل؛
اولین نکته که در این زمینه به ذهن متبادر میشود؛ این است که در رفتار و رویه فعلی گردانندگان اصلی قدرت در عربستان سعودی هیچ نشانهای از تعامل، همکاری و تنش زدایی مشاهده نمیشود. ضمن اینکه مشکل و تنش در روابط این دو کشور از سمت ایران نیست و از سمت سعودیهاست. پس مسأله اول این است که عربستان که با ایران در جنگی همه جانبه به سر میبرد و به دنبال ضربه زدن به ایران است، طبیعتا به دنبال تعامل و همکاری با ایران نیست.
نکته دیگر که از دل همین مساله استنباط میشود، این است که نمیتوان دشمنی با چنین خصوصیاتی را با گفتوگو و مذاکره بر سر عقل آورد، البته اگر حاضر به گفتوگو شود. به عنوان نمونه شاهد بودیم در جریان سفر آقای ظریف به کشورهای منطقه وی قصد داشت به عربستان نیز سفر کند اما به این بهانه که سعودالفیصل مریض است وی را نپذیرفتند، این در صورتی است که سعودالفیصل همیشه مریض بوده است و علت نپذیرفتن ظریف به خاطر استراتژی مواجهه عربستان با ایران است.[8]
اگر دیپلماسی و مذاکره با سعودیهایی که دشمن اصلی خود را به جای رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران تعریف کردهاند کارساز و اثر گذار بود، از سفرهای پی در پی مقامات ایرانی به عربستان از جمله 4سفر علی اکبر ولایتی، 6 سفر منوچهر متکی و سفر دیگر مقامات، از جمله سفر اخیر حیدر مصلحی به ریاض در کسوت وزیر اطلاعات دستاورد ملموس و اثرگذاری حاصل میشد. نکته جالب توجه این جاست که حتی پس از دیدار ترکی الفیصل با محمد جواد ظریف[9] در حاشیه اجلاس اقتصادی داووس، ترکی هم چنان به مواضع و اقدامات ضد ایرانی خود ادامه داده است. گفتنی است همین آقای ترکی الفیصل پس از امضای توافق هستهای ژنو در گفتوگویی با هفته نامه اشپیگل ضمن شبیه سازی ایران و کره شمالی با وقاحت تمام خواستار عضویت کشورهای حاشیه خلیج فارس در مذاکرات هستهای ایران و تغییر اسم آن از 1+5 به 2+5 شد![10]
مسألهای دیگری که در اینجا قابل ذکر است، این نکته است که با توجه به این که حمایت عربستان از گروههای تکفیری منطقه برای هیچ کس قابل انکار نیست، تعامل و همکاری با چنین کشوری با رویکرد اعلامی دولت جمهوری اسلامی مبنی بر جهان علیه خشونت و افراطیگری قابل جمع نیست. در نهایت اینکه با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران در وضعیت فعلی منطقه دست برتر را نسبت به سعودیها دارد و شاهد اقدامات خصمانه متعددی از سوی آنهاست؛ هیچ نیازی به تعامل و یا به عبارتی عقب نشینی در برابر سعودیها ندارد.
رویکرد نسبتا تهاجمی و فعال؛
با توجه به مطالبی که در بخش قبل گفته شد، به طور طبیعی به اتخاذ چنین رویکردی در مواجهه با عربستان خواهیم رسید. این رویکرد به معنای حمله و تهاجم به عربستان سعودی نیست بلکه به معنای اتخاذ یک رویکرد فعال و قاطعانه برای مهار اقدامات خصمانه عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران است. یکی از شاخصهای این رویکرد پیگیریهای حقوقی در مجامع بین المللی علیه برخی اقدامات سعودیهاست. به عنوان مثال عربستان البته با همکاری آمریکا و دیگر کشورها، با اتهام مضحکی که در مهر ماه سال 89 علیه ایران زدند و مدعی شدند سپاه قدس ایران قصد ترور عادل الجبیر سفیر عربستان در واشنگتن را داشته است، ضمن جوسازی رسانهای علیه ایران، قطعنامهای را هم با 106 رأی مثبت در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رساندند که در آن ایران را به طور غیر مستقیم محکوم کردند. سه سال پس از آن قضیه، در آبان سال 92 انفجار مهیبی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت شکل گرفت که منجر به کشته شدن 23 نفر و زخمی شدن 146 نفر شد. انفجاری که مسئولیت آن را گروهی موسوم به گردان عبدالله عزام به عهده گرفت. رهبری این گردان بر عهدهی یک تبعهی سعودی به نام ماجد الماجد بود. پس از دستگیری وی توسط سرویسهای امنیتی لبنان، علیرغم درخواست ایران برای بازجویی از وی که مخالفت عربستان را در پی داشت، جسد وی پس از مرگ مشکوک او به عربستان منتقل شد و حتی شنیده شد از سوی حکومت سعودی به خانوادهی ماجد الماجد نشان عالی اهدا شده است.[11] لازم بود دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی با استفاده از تمام ظرفیتهای موجود دست به اقدام حقوقی علیه عربستان در این زمینه زند.
شاخص دیگر در این رویکرد اتخاذ مواضع قاطعانه و جدی تر از مسئولین دیپلماسی کشور در برابر یاوه گوییها و گزافه گوییهای مقامات سعودیست. در این زمینه مواضع خوبی اتخاذ شده است ولی نیازمند قاطعانهتر شدن آنها هستیم. به عنوان مثال در برابر برخی مواضع سعودیها مانند مخالفتهای علنی آنها با توافق هستهای ژنو، مواضع قاطعی اتخاذ نشد. و یا مخالفت علنی آنها با دعوت بان کی مون از ایران برای شرکت در کنفرانس صلح سوریه موسوم به ژنو 2، که در این راستا عربستان در یک موضع گیری رسمی اعلام کرد که ایران صلاحیت حضور در ژنو 2 را ندارد و سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان تاکید کرد؛ «من از موضع ائتلاف معارضان مبنی بر رد مشارکت ایران در کنفرانس ژنو 2 حمایت میکنم.»[12]
شاخص دیگر این رویکرد اصرار و پافشاری جمهوری اسلامی بر مواضع فعلی خود در محور مقاومت و حمایت از سوریه و عراق در برابر گروههای خشونت طلب و تکفیری است. نفوذ و اقتدار معنوی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه عامل اصلی دشمنیها و خصومتهای کرکسهای سعودیست.
این مطلب را با بخشی از فرمایشات امام راحل در پیام مشهور پذیرش قطعنامه پیرامون حکام سعودی به پایان میبریم؛
«اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای امریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت. انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.»
[1]. بازیابی در نیویورک تایمز
[2] . ایران و عربستان میتوانند گفتوگوهای سازنده را آغاز کنند، هرمیداس باوند در گفت و گو با خبرآنلاین
[3] . تنش زدایی با عربستان جواب نمی دهد؛ روزنامه جوان، 9 بهمن 1392
[4] . آمریکا دعوا را به مسائل دیگر میکشاند؛ ناصر هادیان در گفت و گو با تسنیم
[5] . عربستان جنگ نیابتی با ایران را علنی کرد؛ پایگاه خبری جام نیوز
[6] . ادیان نیوز
[7] . عربستان در حال جنگ با ایران است/ اختلاف کبوترها و کرکسهای سعودی درباره تعامل با ایران؛ خبرگزاری فارس
[8]. اساس سیاست خارجی عربستان آن است که نباید روابط بین ایران و عراق خوب باشد، مسعود اسداللهی در گفت و گو با وطن امروز
[9] . ظریف در مصاحبه با خبرگزاری رویترز در حاشیه اجلاس داووس این دیدار را رسانهای کرد.
[10] . درخواست شاهزاده سعودی برای تغییر نام 1+5، تابناک به نقل از اشپیگل آنلاین
[11] . اهدای نشان عالی عربستان به خانواده ماجد الماجد، دیپلماسی ایرانی
[12] . حمایت سعودالفیصل از مخالفت ائتلاف معارضان سوریه با حضور ایران در ژنو ۲، خبرگزاری فارس
منبع : تبیین