جای پای جدید وهابیها در الازهر
این روزها عربستان سعودی با بهانه ترمیم مسجد جامع الازهر به دنبال جای پای جدیدی برای وهابیت در الازهر است اما جریانهای تقریبی تلاشهای عملی کمتری برای نزدیکی هر چه بیشتر با الازهر داشته است...
این روزها سالگرد انقلاب مردمی مصر است، سالگرد تظاهراتی که منجر به پایان حکومت سی و چند ساله حسنی مبارک در 11 فوریه(22 بهمن) شد. پس از این انقلاب بود که سخنانی درباره استقلال الازهر به راه افتاد، سخنانی که نهایتا منجر به تلاشهای بسیاری در این مسیر شد و اقداماتی هر چند مثبت اما ناکافی شکل گرفت.
یکی از مواردی که انقلابیون مصری در آوریل 2011(1390ش) به عنوان ضرورتهای استقلال الازهر از آن یاد کرده بودند "بازگرداندن موقوفات الازهر به این دانشگاه و باز کردن باب وقف برای الازهر برای تامین مستقل منابع مالی" بود.
اما با شبهکودتای اخیر در مصر و حمایت شیخ الازهر از آن و در کنار آن حمایت مالی گسترده عربستان سعودی، این روزها و پس از رفراندوم قانون اساسی جدید مصر، رژیم سعودی نخستین گامها را برای ورود به الازهر آغاز کرده است.
پایگاه خبری الاسبوع در این باره این خبر را منتشر کرد که "عربستان سعودی از نیت خود برای ترمیم مسجد جامع الازهر خبر داده تا بتواند آن را در برترین تراز معماری و میراثی در میان مساجد و مقدسات دینی قرار دهد"؛ و پس از این پیشنهاد ملک عبدالله بن عبدالعزیز بود که الازهر از تلاشهای وی در این باره تشکر و تقدیر کرده است.
هر چند به نظر میرسد اقدام به ترمیم مسجد هزار ساله الازهر که یکی از آثار بزرگ تاریخی مصر است اقدامی کاملا معماری است اما نمیتوان از کنار اقدامات عربستان به راحتی گذشت. تهدیدی که این اقدام میتواند برای الازهر داشته باشد باز شدن پای هرچه جدیتر عربستان سعودی و وهابیت در الازهر به عنوان نماینده "میانهگری" در جهان اهلسنت است.
تهدیدی که البته جدید نیست و پیش از این شیخ خالد الملا از علمای برجسته اهل سنت عراق نسبت به نفوذ تکفیریها و وهابیون به الازهر ابراز نگرانی کرده و گفته بود: هدف سلفیهای تکفیری و وهابیها از این نفوذ ایجاد انحراف در روش اعتدالی و میانهروی الازهر و تبدیل آن به جریان افراطیگری و تکفیر است.
به گزارش خبرگزاری فارس وی با اشاره به رقابت شدید بین "مرکز افتای عربستان سعودی" و "الازهر شریف"، تاکید کرده بود: مرکز افتای عربستان سعودی نمیخواهد الازهر نقش اصلی و رهبری را در جهان اسلام به دست بگیرد چراکه الازهر دیگر الازهر دوره مبارک نخواهد بود زیرا که این دانشگاه بزرگ اسلامی به دنبال آزادی و استقلال است.
شیخ خالد الملا افزوده بود: نقش اصلی و رهبری الازهر موجب نگرانی برخی مراکز افتاء در جهان عرب و اسلام شده گو اینکه وهابیها از اینکه الازهر چنین نقشی پیدا کند میترسند و تصمیماتی علیه استکبار جهانی و صهیونیسم اتخاذ کند که موجب وحدت اسلام است. این مسیر نزدیکی الازهر به عربستان را در دو امر باید جستوجو کرد؛ نخست روند تحولات درونی الازهر که علیرغم همه تلاشهای انقلابیون مصر نتوانست به استقلال مالی و حتی تصمیمگیری دست یابد تا دیگر احتیاجی به کمک کشورهای دیگر نداشته باشد که البته در این بعد عدم تمایل رهبران الازهر از جمله شخص احمد الطیب شیخ الازهر را نیز میتوان یاد کرد.
دومین نکته اما در عدم تلاش خارجی جریان تقریب برای نزدیکی هر چه بیشتر با الازهر است؛ مسیری که هر چند تازه شروع نشده اما الازهر را هر چه بیشتر به سمت بزرگترین رقیبش یعنی وهابیت سوق داد.
این تغییر مسیر را در حرکت چند ساله اخیر الازهر میتوان دید، چه اینکه در حالی که پس از شکلگیری موج جدید بیداری اسلامی امیدها برای تقریب مذاهب و بهویژه رابطه الازهر و قم بیشتر و بیشتر میشد و شاهد سخنان شیخ الازهر در دفاع از شیعیان و حزبالله لبنان بودیم هر چه از آن زمان گذشت الازهر بیشتر به سمت جریانهای سلفی حرکت کرد تا به سمت جریانهای تقریبی.
در حالی که الازهر در روزهای اول پیروزی انقلاب مصر تلاشهای خوبی در راستای تقریب انجام داد و حتی تلاشهایی برای احیای دارالتقریب الازهر آغاز کرد اما این روزها خبر میرسد که جریانهای سلفی در این دانشگاه قدرت بیشتری به دست آوردهاند.
این سخن بدان معناست که جریان سلفی تلاشهای عملیتر میکنند و جریانهای تقریبی تلاشهای کمتر و این خلاء حرکت عملی بود که مسئلهای به نام "دیپلماسی وحدت اسلامی" را مطرح کرد و باید گفت با گذشت بیش از یکسال برای حرکت به سمت "دیپلماسی وحدت اسلامی" همچنان ضرورت عمل جدیتر و چابکتر در این زمینه بهویژه حرکت به سمت همکاری بیشتر با الازهر ضروری به نظر میرسد.
منبع : خبرگزاری جهان اسلام (ایونا)