تلاقی اولویتهای امنیتی ایران و عربستان
کارشناس مسائل امنیتی دفاعی مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل در بخش دوم گزارش ارزیابی تقابل استراتژیک ایران و عربستان به نحوه اولویت بندی ایران و عربستان از تهدید، میپردازد و پنج سطح تهدید را بررسی میکند...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل، آنتونی کرتزمن کارشناس مسائل امنیتی ـ دفاعی در این اندیشکده معتقد است که امنیت داخلی مهمترین مسئلهای است که ایران و عربستان حول آن تهدیدات خود را اولویت بندی میکنند.
برای کسی که تهدیدهای امنیتی را، که تنشهای ایران و عربستان سعودی ایجاد میکنند، به طور مفصل مورد تحلیل قرار میدهد، بسیار مهم است بداند که این دو کشور چطور چنین تهدیدهایی را اولویت بندی میکنند. امنیت داخلی و مبارزه با تروریسم در ردیف اول قرار دارد. امنیت و نفوذ منطقهای در ردیف دوم و جنگ متعارف و نامتقارن در ردیف سوم و تهدید هستهای ایران در ردیف آخر گنجانده میشود.
تهدید ردیف اول: تهدیدهای داخلی و ثبات حکومت
در این برهه از زمان، به نظر میرسد حکومت ایران در برخورد با تهدیدهای داخلی احساس امنیت نسبی دارد؛ هرچند این احساس امنیت هنوز نسبی به نظر میرسد. تلاشهای آمریکا و سایرین برای تغییر رژیم هیچ تأثیری نداشته یا تأثیر آن بسیار اندک بوده است. «انقلاب سبز» نیز کاملاً خاموش شد. هیچ کس مجاهدین خلق را جدی نمیگیرد.
ناآرامیهای عربی در جنوب غرب ایران نیز تعدیل شده است و عناصر مخالف در مناطق بلوچ نشین در جنوب شرقی تنها قادر به ایجاد خشونت هستند. رئیس جمهور حسن روحانی شاید یک میانهرو در چهارچوب ساختار قدرت در ایران باشد، اما با موضع یا نقش رهبر انقلاب هیچ اختلافی ندارد. در حقیقت، او عامل خنثی کنندهای است برای تندروی احمدی نژاد.
رویکرد عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به تهدیدهای داخلی خود متفاوت است. از سال 2003 تاکنون، عربستان سعودی با یک تهدید بسیار جدی از جانب القاعده در شبه جزیره عربی روبرو شده است؛ تهدیدی که عمدتاً در داخل قلمرو پادشاهی تحت کنترل قرار گرفت، اما این تهدید به یمن سرایت کرده و تهدیدی فعال باقی مانده است. سایر کشورهای حوزه خلیج فارس با تهدیدهای کمتری از افراط گرایی جهادیهای سنی مواجه هستند، اما این تهدیدها بسیار حقیقی هستند و در افزایش فراوان نیروهای امنیتی در داخل و نیز تلاشهای گسترده جدید در ایجاد شغل و رفع سایر انتظارات عمومی منعکس شدهاند.
نیروهای اقتصادی و جمعیت شناختی که به ایجاد تحولات سیاسی در سایر قسمتهای جهان عرب کمک کردند، به طور فزایندهای با تروریسم و افراط گرایی مذهبی تأثیر متقابل دارند. افزایش فراوان جمعیت بالغ، باعث شده است بسیاری از جوانان بیکار بمانند یا بیکاری پنهان داشته باشند؛ این میزان در عربستان سعودی 20 تا 30 درصد است. در حالیکه کویت، قطر و امارات متحده عربی ثروت کافی برای خاموش کردن چنین تنشهایی را دست کم برای مدتی کوتاه دارا هستند، اما عربستان سعودی، عمان و بحرین از چنین ثروتی بی بهرهاند.
تعداد کمی در آمریکا و غرب میدانند که ثروت نسبی نفت از نظر درآمد سرانه، ایجاد شغل و ارزش و انگیزه اقتصادی برای حمایت از رژیم چگونه است. سیآیای برآورد میکند که قطر در رتبه اول قرار دارد و ثروتمندترین کشور دنیا از نظر سرانه است. کویت در رتبه 25ام قرار دارد. امارات متحده عربی در رتبه 49ام قرار دارد؛ اما تنها در صورتی که هم کارگران داخلی و هم کارگران خارجی حساب شوند. امارات متحده عربی ثروت بیش از حدی برای مراقبت از اتباع ملی خود دارد.
در مقابل، عربستان سعودی در رتبه 44ام قرار دارد؛ رتبهای متوسط نسبت به استانداردهای جهانی برای کشوری با مردم بومی فراوان. این برای خانواده سلطنتی سعودی، تکنوکراتها، تجار و سایر اعضای نخبه سعودی موجب ستایش است که با سرمایه گذاری کلان و اصلاحات اقتصادی و آموزشی به این فشارها واکنش نشان دادهاند. ایران، که با درآمد سرانه بسیار پایین در رتبه صدم در جهان قرار دارد، بسیار بیشتر بر پروپاگاندا و سیاست زور تکیه کرده است و بیشتر کشورهای عربی دیگر بر لفاظی و سخن پراکنی تکیه کرده و اجازه دادهاند اوضاع وخیمتر شود.
سایر کشورهای عربی با مشکلات جدیتر فزایندهای روبرو هستند. عمان در رتبه 51ام در سرانه تولید ناخالص ملی و بحرین در رتبه 52ام قرار دارد؛ رتبههایی که متوسط به سمت پایین هستند. از میان سایر کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، اردن در رتبه 147ام عراق در رتبه 140ام و یمن در رتبه 187ام قرار دارد؛ رتبه این کشورها در سطح بحرانی بوده و همگی به طور مؤثری با تهدیدهای جدی ثبات داخلی مواجه هستند.
چندین کشور عربی حوزه خلیج فارس همچنین با تهدیدهای فرقهای مواجه بوده و نگران هستند که ایران حالا به طور فعال از آنها سوء استفاده کند. کویت، بحرین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و یمن، جمعیت قابل توجه شیعه دارند و بحرین دارای اکثریت شیعه است. هیچ کس برآورد معتبری از درصد نسبی مردم طبیعی شیعه و سنی یا کارگران و مقیمان خارجی شیعه ندارد. به هر حال، آنها مشکلات امنیت داخلی را در هر یک از کشورهای حوزه خلیج فارس به وجود آوردهاند، زیرا آنها اغلب با تبعیض مذهبی، اقتصادی و سیاسی مواجه میشوند. ایران به نوبه خود با تهدیدهای جدی فرقهای در داخل مواجه نیست.
در حالیکه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس گاهی اوقات در نقش ایران در تلاشهای مخفیانه برای استفاده از جمعیت شیعه آنها اغراق می کنند، کارشناسان اطلاعاتی آمریکا و اروپا با این مسئله موافق هستند که ترکیبی از عناصر مخفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که نیروی قدس نامیده میشود، همان گروهی که قصد ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در آمریکا را داشت، و وزارت اطلاعات و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، به طور فعالانه از ناآرامی شیعیان در خلیج فارس و به ویژه در بحرین و یمن حمایت کردهاند.
با توجه به تقدمی که عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به امنیت داخلی تخصیص دادهاند، این عامل محرکی در تصور آنها از ایران به عنوان تهدیدی است که همتای تهدیدهای ایجاد شده از جانب جهادیها و افراط گرایان خشونت طلب سنی است.
تهدید ردیف دوم: تنشهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران بر سر مسئله سوریه، عراق و لبنان
با توجه به دسته دوم از تهدیدها و تنشها بر حسب رویکردهای ایران، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بسیار مهم است یادآور شویم که اولویتهای استراتژیک عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس، به اندازه آمریکا، اروپا و اسرائیل، به برنامه هستهای ایران اختصاص نمییابند. عربستان سعودی و همسایگان آن به ویژه نگران تهدیدهای ایجاد شده توسط نتایج تجاوز تحت رهبری آمریکا به عراق، تحولات سیاسی در سوریه و بی ثباتی طولانی مدت در لبنان هستند. آنها از آنچه مقامات بلند پایه عربی، از جمله ملک عبدالله از اردن، آن را هلال شیعی مینامند، نگران هستند؛ هلال شیعی منطقهای از نفوذ ایران است که از خلیج عمان و اقیانوس هند تا دریای مدیترانه وسعت دارد.
در حال حاضر، ایران حضور نظامی و منطقه نفوذ چشمگیری در عراق، سوریه و لبنان دارد. تجاوز آمریکا به عراق، نه تنها توانایی نظامی عراق را برای توازن ایجاد کردن با ایران از میان برد، بلکه سطحی از تنشهای قومی و فرقهای را ایجاد کرد و دولت مرکزی حاکم شیعی را به وجود آورد که به ایران نفوذ بیشتری از آمریکا در عراق میدهد. عراق نماینده ایران نیست، اما یک کشور عربی دارای پیوند با سایر کشورهای عربی هم نیست و شیعیان آن، و نه سنیها، در حال حاضر نخبگان سیاسی حاکم هستند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس رویکرد متحدی نسبت به عراق ندارند، اما عربستان سعودی و چند کشور دیگر، مالکی و دولت او را به مثابه دولتی تحت نفوذ سنگین ایران تلقی کرده و عراق را نیز یک تهدید به حساب میآورند. عربستان سعودی نیروهای نظامی خود را برای مقابله با تهدیدی احتمالی از عراق و ایران در قسمت فوقانی خلیج فارس تعدیل و تنظیم کرده است؛ با توجه به این واقعیت که عراق مرزی با امتداد 814 کیلومتر با ایران دارد. عربستان سعودی در حال ایجاد یک حصار و مانع امنیتی در امتداد این مرز است و نیز برای این خطر که ایران احتمالاً سعی کند از طریق عراق علیه کویت اقدام کند، برنامه ریزی میکند. در حالیکه شاید عربستان سعودی اینها را به عنوان تهدیدهایی با احتمال بالا در نظر نگیرد، اما باز هم رویکردی اساساً متفاوت با آمریکا و اروپا دارد. این تهدیدها در مرزهای عربستان هستند و نزدیکی آنها به این کشور، یک اهمیت استراتژیکی به این تهدیدها میبخشد که عربستان نمیتواند آنها را نادیده بگیرد.
به طور هم زمان، عربستان سعودی و تمام کشورهای حوزه خلیج فارس، جنگ داخلی سوریه را به عنوان کابوسی میبینند که یک فاجعه انسانی را به بار آورده، اسد را به علویها و حمایت ایران گره زده، شورشیهای سنی را به طور فزایندهای به سمت افراط گرایان جهادی سوق داده و بی ثباتی در درگیری فرقهای در عراق را به درگیری فرقهای در سوریه و لبنان مرتبط کرده است و القاعده را طوری در عراق تقویت کرده که نفوذ خود را به شدت در سوریه گسترش داده است و تأثیری هم در تقویت القاعده در شبه جزیره عربی داشته است که تهدیدی را در داخل عربستان سعودی و یمن ایجاد میکند.
نتیجه نهایی نه تنها چیزی را مطرح میکند که عربستان سعودی، اردن و سایر کشورهای عربی آن را به مثابه رشد جدی در نفوذ ایران و تهدید از جانب آن قلمداد میکنند، بلکه سؤالات مهمی را در مورد ارزش و اعتبار نقش آمریکا در خلیج فارس و اعتبار بسیاری از اهداف و ژستهای بشر دوستانه غرب ایجاد مینماید.
عربستان سعودی، اردن و سایر کشورهای عربی حقیقتاً به تلاشهای آمریکا برای نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه یا برگزاری کنفرانسهایی مانند ژنو2 اهمیت نمیدهند. آنها به ناکامی آمریکا و اروپا در عمل کردن به ادعاهایشان مبنی بر حمایت از عناصر شورشی میانهرو علیه اسد و فراتر از آن، ناکامی رئیس جمهور باراک اوباما در حمله به ارتش اسد با موشکهای کروز، پس از به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط دولت اسد در ماه آگوست، توجه میکنند. آنها به نتیجه تجاوز آمریکا به عراق و رفتار آن با مصر و مبارک دقت میکنند، که نگرانیهای سعودیها و اعراب را در مورد اطمینان کردن به آمریکا بر میانگیزند؛ مخصوصاً با توجه به توافق گروه 1+5 با ایران و گفتگوهای مخفی آمریکا با این کشور که به شکل گیری چنین توافقی کمک کرد.
حالا ایران نیز نگرانیهای منطقهای خودش را دارد که به تنشهایش با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دامن میزند. دستاوردهای ایران در عراق، لبنان و سوریه، دقیق و حساس هستند. سطح آسیب پذیری منطقهای ایران همچنان واقعی باقی میماند و نفوذ آن تنها تا جایی پیش میرود که نفع شخصی حکومت عراق و اسد، حزب الله و فرقههای مستقل شیعه و علوی، با سیاستهای ایران تطابق داشته باشد. طبق معمول، خاورمیانه منطقهای است که اتحادها گاهی اوقات اجاره داده میشوند، اما هرگز به فروش دائمی نمیروند.
رهبران ایران باید درک کنند که عراق، سوریه و لبنان «نمایندگان» ایران نیستند. متحدان ایران تنها تا جایی متحد او خواهند بود که به طور آشکار به نفع آنها باشد. هیچ یک از آنها انقلاب ایران یا مفاهیم خاص آن را جدی نمیگیرد و علویها نیز به معنای خاص کلمه شیعه نیستند. تمام کشورهای منطقه، که ایران میتواند به عنوان متحدان جزئی آنها را در نظر بگیرد، عرب هستند و نه فارس.
علیرغم شک و تردیدهای سعودیها و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در مورد آمریکا، ایرانیها نیز فهمیدهاند که تحریمها کاملاً واقعی هستند؛ فشارهای آمریکا و گروه 1+5 برای محدود کردن واردات سلاح ایران مؤثر بوده است؛ آمریکا تسلط چشمگیری در قدرت هوایی، دریایی و موشکی دارد، که توسط متحدان مهم آن، مانند فرانسه و انگلیس، پشتیبانی میشود.
تهدید ردیف سوم: تهدید جنگ نامتقارن و بستن خلیج فارس
دسته سوم از تهدیدهایی که تنش میان ایران، عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس را شکل میدهد، تقویت یکنواخت قابلیتهای ایران در جنگ نامتقارن در خلیج فارس، تنگه هرمز و خلیج عمان است. ایران بارها تهدید کرده است که از تعداد بسیار زیاد مینهای دریایی، قایقهای مجهز به موشک ضد کشتی، نیروهای دریایی سپاه پاسداران، زیر دریاییها و موشکهای ضد کشتی زمین و هوا برای بستن خلیج فارس استفاده میکند.
ایران برای نخستین بار چنین تهدیدهایی را در سال 2008 به طور علنی مطرح کرد؛ وقتی محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهدید کرد که اگر ایران مورد حمله نظامی از طرف اسرائیل یا آمریکا قرار گیرد، تنگه هرمز را میبندد. ایران این تهدیدها را در سال 2012 تکرار کرد و به طور پیوسته مانورهای خود را پس از سال 2008 افزایش داد تا نشان دهد که تهدیدهایش تا چه اندازه میتواند جدی باشد و پایگاههای جدید و تأسیسات پراکندهای در امتداد ساحلش با خلیج فارس در جزایر مهم خود ایجاد کرد و توانایی خود را برای آرایش نیروها در شرق تنگه و در خلیج عمان افزایش داد.
همانطور که مانورهای ایران در ماههای ژانویه، فوریه و آوریل نشان داد، ایران تواناییهای نظامی بسیار حقیقیای را ایجاد کرده است و به طور منظم آنها را مانور میکند. هیچ چیز نمادینی در مورد این فعالیتهای ایران وجود ندارد و در حالیکه آمریکا، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میتوانند مصممترین تلاش ایران را مقابله به مثل کنند، اما این مقابله به مثل میتواند چندین هفته طول بکشد تا برای بازگشایی خلیج فارس در بدترین شرایط به اندازه کافی کارآمد باشد.
این افزایش توان از طرف ایران برای آمریکا به اندازهای جدی بوده است که مانورهای بینالمللی گستردهای را در زمینه جنگ ضد مین برگزار کند و با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای بهبود توانایی آنها در دفاع از ساحل و تأسیساتشان در خلیج فارس همکاری نماید. همچنین آمریکا قایقهای گشت زنی و جنگ مین بیشتری را به خط کرده است و یک پایگاه و کشتی فرماندهی نیروهای ویژه را در خلیج فارس مستقر نموده و برنامههایی را برای بازسازی ناوگان پنجم و تواناییهای موشکی و هوایی خود در منطقه ایجاد کرده و اجرای آنها را آغاز نموده است.
این به توضیح این مسئله کمک میکند که چرا آمریکا بین سالهای 2004 و 2011 تقریباً به ارزش 50.4 میلیارد دلار، از کل سفارشهای 78.4 میلیارد دلاری منطقه خلیج فارس، نقل و انتقالات جدید تسلیحاتی انجام داده است و اینکه چرا حالا سفارشات تحویل سلاح یا خط لوله به ارزش بیش از 70 میلیارد دلار دارد؛ که بسیاری از اینها توانایی پیشرفتهترین نبرد هوایی، دفاع هوایی مستقر در زمین و نبردهای دریایی در جهان را به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس خواهد داد.
تهدید ردیف چهارم: درگیری هوایی، دریایی و موشکی
دسته چهارم از تهدیدهای که ایران را از عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس جدا میکند، در توازن متغیر نیروی موشکی ایران در مقابل قدرت دریایی هوایی و دفاع موشکی آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس نهفته است. ایران منتظر سلاحهای هستهای نیست تا نیروهای وسیعتر موشک بالیستیک را به طور یکنواخت و تدریجی افزایش دهد، که میتوانند هدف را در سرتاسر خلیج فارس مورد حمله قرار دهند. در حالیکه اسرائیل احتمالاً نگران دور بردترین سیستم موشکی ایران، مانند شهاب3، است و آمریکا احتمالاً نگران خطر بلند مدتتر برخی از انواع تواناییهای موشکی ایران برای حمله به عمق اروپا یا دسترسی به آمریکا است، عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با تهدید راکت و موشکی خیلی جدیتر و بسیار متفاوتی مواجه هستند.
بسیاری از موشکهای بالیستیک ایران با برد کوتاه و متوسط میتوانند برای حمله به هر هدفی در خلیج فارس مورد استفاده قرار گیرند. برخی از راکتهای توپخانه ایران میتوانند هدف را در خلیج فارس یا نزدیکترین نقاط به ایران مورد اصابت قرار دهند. برآوردهای غیر محرمانه از چنین اعداد و تواناییهایی بسیار نامشخص هستند، همچنانکه سطح دقت در توانایی حمله ایران و قابلیت آن برای پرتاب یا شلیک کافی چنین سلاحهایی برای وارد آوردن خسارات جدی به اهداف مهم به جای عمل کردن مانند سلاحهای تروریستی، که اغلب به طور تصادفی ساختمانها را تخریب کرده و غیر نظامیان را قتل عام میکنند، نامعلوم است.
به این دلیل است که تمام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مدلهای اصلاح شده موشک پاتریوت را خریداری کردهاند و در حال بررسی گزینههایی برای دفاع موشکی بسیار پیشرفتهتر، مانند تیاچاِیاِیدی و استاندارد، هستند. به همین خاطر است که آمریکا کشتیهای دفاع موشکی جدید را در خلیج فارس و شرق مدیترانه به خط کرده است.
ایران همچنین به دنبال ایجاد سیستمهای دقیقتر است که میتوانند زیرساختهای حساس و اهداف کوچک را در خلیج فارس و در قسمت عربی آن مورد هدف قرار دهند. ایران در حال توسعه موشکهای کروز و هواپیماهای بدون سرنشین مسلح است. او همچنین موشکهای ضد کشتی دور برد و هواپیماهای بدون سرنشین و سایر سیستمها را برای هدف قرار دادن آنها توسعه میدهد. تهدید موشکی ایران به تهدید دریایی اضافه میشود، که از توانایی ایران در استفاده از قایقهای تندروی کوچک، زیردریاییها و وسایل نقلیه زیر آبی و انواع مینهای معمولی و هوشمند نشأت میگیرد.
به همین دلیل است که ترکیب قدرت حمله دریایی و هوایی آمریکا و کشورهای خلیج فارس، بدون توجه به تهدید هستهای ایران، معنای جدیدی به خود گرفته است و به همین دلیل، نگرانی عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس از عمق تعهد آمریکا به دفاع از آنها تا این حد حساس و تعیین کننده است.
مادامی که آمریکا متحدی قابل اطمینان است، ایران فقط هژمون خلیج فارس است. ایران هواپیمای جنگی پیشرفته سالمی در اختیار ندارد؛ تنها تعداد محدودی از انواع میگ-29، سوخو-24، اف-14 و اف-4 در اختیار دارد که از زمان شاه باقی مانده است. سیستمهای اصلی پدافند هوایی مستقر در زمین ایران شامل انواع موشکهای زمین به هوای هاواک آمریکایی است که تکنولوژی آنها به زمان شاه بر میگردد و سیستمهای روسی و چینی، که از جنگ ویتنام باقی مانده است؛ به استثنای تعداد کمی موشکهای تیاُآر-ام بسیار کوتاه برد.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی هریک هواپیماهای جنگنده بسیار پیشرفتهتری، مانند اف-15 و اف-16 و تایفون در اختیار دارند که تعداد آنها بسیار بیشتر از جنگندههای ایران است. در حالیکه نه عربستان سعودی و نه امارات متحده عربی بر این واقعیت تأکید نمیکنند، هر دو آنها سیستمهای حمله دقیق دور بردی را خریداری میکنند که بتوان آنها را علیه ایران مورد استفاده قرار داد. نه تنها ناوها، بلکه نیروهای هوایی مستقر در زمین آمریکا در کویت، بحرین و امارات متحده عربی حضور دارند و آمریکا به تجهیزات انگلیسی در دیگو گارسیا دسترسی دارد. آمریکا میتواند تعداد بسیار زیادی از هواپیماهای رادار گریز و سلاحهای پیشرفتهتر هوا به زمین و موشکهای کروز شلیک از دریا را به کار گیرد.
آمریکا همچنین امتیاز وسیعی بر حسب سیستمهای مدرن دریایی، سیستمهای کنترل و فرمان اصلی و سیستمهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی مستقر در دریا، هوا و فضا دارد. او میتواند به ایران حمله کند و حملات را هماهنگ کند و همچنین از آنها برای دفاع و بازدارندگی استفاده کند، به طوریکه هیچ کشور دیگری نتواند برای زور آزمایی نزدیک شود. علاوه براین، این تواناییهای آمریکا، توافقات دوجانبه با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و مانورهای دوجانبه در سطح خلیج فارس و فعالیتهای آموزشی، این امکان را برای آمریکا فراهم میکند که این واقعیت را که شورای همکاری خلیج فارس تنها پیشرفت عمدتاً صوری و محدودی در افزایش هر نوع توانایی برای هماهنگی مؤثر نیروهای خلیج فارس داشته است، جبران کند.
ترکیب نیروهای آمریکا، عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس با حمایت انگلستان و فرانسه است که برتری ایران را در موشکها و نیروهای نامتقارن جبران نموده و دفاع و بازدارندگی را در منطقه خلیج فارس پشتیبانی کرده و به عنوان یک نیروی با ثبات کننده مهم عمل میکند. در عین حال، محدودیت تواناییهای اعراب بدون آمریکا، بسیار بحرانی باقی میماند و تهدید بسیار جدی ایران را برای عربستان سعودی و همسایگان عرب آن ایجاد میکند و باز هم به ایجاد نگرانیهای عمیق سعودیها و اعراب در مورد اعتبار و دوام نقش آمریکا در منطقه خلیج فارس کمک میکند.
تهدید ردیف پنجم: مسابقه تسلیحات هستهای
این واقعیت که عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اولویت را نسبت به تهدیدهای مستقیمتر، به تهدید هستهای نمیدهند، به این معنا نیست که آنها نفهمیدهاند که این تهدید واقعی است. این بدان معنا نیست که آنها در قصد آمریکا در مورد جلوگیری از گریز سریع هستهای ایران، که تمرکز فعلی گروه 1+5 بر روی آن است، شریک نیستند.
مقامات بلند پایه سعودی بر لزوم یک منطقه آزاد سلاح کشتار جمعی در خاورمیانه تأکید کردهاند. در همین زمان، عربستان سعودی در حال بررسی گزینههای نظامی خود است. عربستان سعودی نیروی موشک بالیستیک خود را، که از چین تهیه کرده، بالا برده و مناطق پرتابش را گسترش داده است. متفکران استراتژیک اصلی عربستان، مانند شاهزاده ترکی الفیصل، اعلان کردهاند که سعودیها مشغول بررسی گزینه هستهای هستند و برخی از تحلیلگران احساس میکنند که شاید پاکستان به عربستان سعودی سلاح هستهای بفروشد.
آمریکا نیز تلاشی بیشتر از مذاکره انجام داده است. او به طور پیوسته گزینههای نظامی خود را برای حملات پیشگیرانه، تصحیح کرده و بهبود بخشیده است. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، بحث و گفتگو را برای اعطای همان نوع بازدارندگی هستهای گسترش یافته به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، که آمریکا یک بار در سال 2008 به اروپا پیشنهاد داد، آغاز کرد و این پیشنهاد را در یک برنامه رادیویی در 29 آگوست 2009 علنی نمود. آمریکا بارها گفته است که به کار گیری سلاحهای هستهای توسط ایران را تحمل نخواهد کرد و گزینههای نظامی را برای حملات پیشگیرانه گسترش داده است؛ برنامه این حملات به طور غیر رسمی توسط افسران ستاد کل ارتش آمریکا تأیید شده است.
اسرائیل به طور آشکار برنامه ریزی کرده و شکلهای محدودتری از حملات پیشگیرانه را تمرین کرده است. مهمتر از این، اسرائیل مدتها است وارد مسابقه تسلیحات هستهای پیشگیرانهای با ایران شده است، که هم ایران و هم کشورهای عربی، مانند عربستان سعودی، کاملاً از آن آگاه هستند. اسرائیل به شدت دامنه بار مفید تقویت کننده موشکی خود را در اواخر دهه 1980 افزایش داد و قبل از اینکه شارل دوگل به طور آشکار روابط فرانسه با اسرائیل را در نوامبر 1967 قطع کند، دسترسی چشمگیری به اطلاعات مربوط به طراحی و آزمایش شکافت هستهای و گرما هستهای فرانسه داشت.
ضمناً، دلایلی وجود دارد که چرا عربستان سعودی در مورد تعهد فعلی و آتی آمریکا به دفاع از خلیج فارس و حمایت از عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، و اجرای درست توافق هستهای معنا دار با ایران توسط گروه 1+5 در آینده تردید دارد. عربستان سعودی به شدت از رویکرد ایران در مورد به کارگیری نیروی هستهای، که احتمالاً اعتبار نیروهای بازدارنده آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس را خنثی میکند، و تمایل به استفاده از آنها احساس نگرانی میکند. در خواستهای اخیر در مجلس ایران مبنی بر غنی سازی 60 درصد در صورت افزایش تحریمها از طرف آمریکا نه به کاهش نگرانیهای سعودیها کمکی کرده است و نه به رفع تمام ابهامات پیرامون فعالیتهای گسترش تسلیحاتی ایران و آزمایشهای شبیه سازی شده احتمالی در مکانهایی مانند پارچین.
از یک لحاظ، از نظر سعودیها برنامه هستهای ایران دارای وضعیت خاص یا ارزش و اعتبار نیست. آنها در حد رسیدن به آستانه هستهای نیستند. این برنامهها در حدی هستند که ایران توانایی این را به دست آورد که با یک پرتاب هستهای واقعی برای هشدار یا توانایی پرتاب حین حمله، شروع کرده و اعتبار ضمانتهای امنیتی آمریکا و تمایل اعراب را به اقدام بسنجد. این برنامهها محدودیتهای موجود بر موشکهای متعارف ایران را جبران نموده و امتیاز بزرگ فعلی عربستان سعودی، کشورهای عربی خلیج فارس و آمریکا را در قدرت هوایی و دریایی خنثی میکند.
علاوه براین، با توجه به تهدیدهای هستهای موجود که برای عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس بدون سلاح هستهای بسیار بیشتر کاربرد دارد تا اسرائیل؛ اسرائیل شاید کشوری باشد با جمعیت اندک و فهرستی از هدفهای مهم، اما توانایی این را دارد که کلاهکهای هستهای را علیه تمام شهرهای ایران پرتاب کند و خسارات فراوانی را برای ایران به وجود آورد.
آنچه که برنارد براودی آن را «توازن خشن ترور» در منطقه خلیج فارس نامیده است، مسئله بسیار جدی دیگری است که ایران و عربستان سعودی را از هم جدا میکند و این نگرانی عمیق را به وجود میآورد که توافق گروه 1+5 با ایران و قوت اتحادها با آمریکا تا چه حد واقعی ظاهر خواهد شد. در واقع، ایران از چنین تواناییهایی چندین سال فاصله دارد؛ همانطور که از بازههای زمانی، که ممکن است کمتر از یک سال برای نوعی حرکت سریع ایران به سمت انفجار نخستین واقعه شکافت هستهای باشد، متمایز شده است؛ اما این بدان معنا نیست که تهدیدهای هستهای بخش مهم و حقیقی از تنشهای میان ایران و عربستان سعودی نیستند.
نگاهی به آینده
هیچ راه آسانی وجود ندارد تا نیروهای کلانی را، که حالا ایران و عربستان سعودی را از هم جدا میکنند و ثبات و امنیت منطقه و در نتیجه اقتصاد جهانی را به خطر میاندازند، حل و فصل کنیم. همچنین بسیار آسان است که همان مظنونهای همیشگی را یک جا جمع کرده و بر لزوم کنفرانسها و راه حلهای امنیت منطقهای، مذاکرات و پیمانهای بیشتر در مورد کنترل تسلیحاتی، گفتگوهای بیشتر و اقدامات اعتماد ساز و اعتماد به حسن نیت تمام طرفهای درگیر تأکید کنیم. به هر حال، جمع کردن مظنونهای همیشگی تا این تاریخ به پیشرفت جهانی بسیار غیر واقعی در راه حل درگیریها منجر شده است و یک بار دیگر اشاره میکنم که متغیرهای بسیار مهمی وجود دارد که نشان میدهد این یک بازی شطرنج سه بعدی است که هیچ قاعده واضحی و هیچ محدودیت خاصی بر تعداد بازیکنان آن وجود ندارد.
برخی چیزها آشکار است. توافق موفقیت آمیز گروه 1+5 با ایران میتواند تأثیری قوی در رفع خطرناکترین تهدیدهای متوسط مدت تا بلند مدتتر در منطقه داشته باشد. اصرار آمریکا و 1+5 بر نابودی واقعی و بررسی شده سلاحهای هستهای ایران، مسیر طولانیای را به سمت ایجاد ثبات نظامی پیش رو دارد؛ درست همانطور که لغو تحریمها و ایجاد روابط طبیعی میان 1+5 و ایران، به خوبی ترس و نگرانیهای ایران را کاهش میدهد. این کار دست کم یک سال زمان میخواهد، اما این آغاز آن است.
تلاشهای آمریکا برای اطمینان بخشی به عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در مورد اینکه به سمت ایران نخواهد رفت و اتحاد نظامی خود را حفظ خواهد کرد، برای تمایل سعودیها و اعراب در خصوص ارتباط با ایران و اجتناب از تلاشهای کشورهای عربی برای دستیابی به سلاحهای هستهای، مهم و حساس خواهد بود. آمریکا چنین تلاشهایی را با دیدار چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا، از خلیج فارس در اوایل ماه دسامبر 2013 و سخنرانی او در ماه دسامبر در گفتگوی منامه، آغاز کرده است.
همانطور که چاک هگل اشاره کرده است، آمریکا حقیقتاً حضور و مانورهای خود را با کشورهای عربی در سال 2012 افزایش داده است و تقریباً به ارزش 70 میلیارد دلار سلاحهای پیشرفته به این منطقه منتقل خواهد کرد و اسناد برنامه ریزی استراتژی و دفاعی آمریکا همان اولویتی را به خاورمیانه میدهند که به آسیا دادهاند. به هر حال، اینها تضمینهایی است که آمریکا حالا باید آنها را در سطحی بسیار گسترده تکرار کرده و علنی سازد و با انگلیس و فرانسه همکاری کند. تنها شرط مفید برای اطمینان بخشی به یک متحد این است که شما باید این کار را هر چند دفعه و به هر روشی که او میخواهد انجام دهید.
آمریکا و اروپا همچنین باید از در نظر گرفتن تحولات سیاسی منطقه به عنوان مقدمهای کوتاه برای پیروزی ارزشهای غرب و دموکراسی، دست برداشته و بر روی تأثیر انسانی جهان واقعی خود و نیز تهدیدی که آنها را دنبال میکند، تمرکز کنند. این بدان معنا نیست که سرکوب یا ادعای اغراق آمیز شرکت و درگیری ایران را بپذیریم، بلکه یعنی اولویتی را به امنیت و ثبات کشورهای متحد بدهیم که سزاوار آن هستند. این یعنی قبول این واقعیت که سالها تلاش حالا برای کشورهای بی ثبات و رژیمهای در حال تغییر مورد نیاز خواهد بود. این یعنی از عهده تبعات انسانی آنچه در حال روی دادن است، بر بیاییم و درک کنیم که تهدید نزاعهای مذهبی در اسلام و تهدید ایجاد شده توسط افراط گرایان مذهبی خشونت طلب تا چه اندازه عمیق شده است.
بالاخره، این یعنی تمام طرفها باید تلاش برای یافتن نوعی ساختار امنیتی مورد توافق معتبر در خلیج فارس را آغاز کنند که میتواند شدت مسابقه تسلیحاتی فعلی را کاهش دهد. ممکن است چند سال طول بکشد تا مذاکرات جدی امکان پذیر شود، اما برخی از انواع مذاکرات لازم است تا اعتماد بیشتری میان ایران و عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ایجاد شود و به تدریج اتکای اعراب را به حضور آمریکا و اروپا در خلیج فارس کاهش دهد، بدون اینکه نگرانیهای جدیدی برای کشورهای عربی ایجاد کند یا به ایران قدرت و اختیار بیشتری بدهد. ممکن است این مسئله در دنیای واقعی یک دهه طول بکشد و یک توافق حقیقی و کاملاً اجرایی توسط 1+5 با ایران، پیش شرط ضروری برای ایجاد یک شروع مؤثر است. به هر حال، این تنها هدف استراتژیک است که میتواند امنیت و ثبات مداوم را تضمین کند.
منبع : تسنیم