تاثیرگذاری متقابل انتخابات لبنان وسوریه
اعتراض ائتلاف معارضان ظاهرا به دو بند اول این شرایط است، چرا که اکثر آنها بخش اعظم زندگی خود را در غرب به سر بردهاند و همچنین در پارلمان نمایندهای از آنها حمایت نمیکند، ضمن اینکه آنها اعلام میکنند که با توجه به اینکه بعضی از مناطق (نظیر رقه و دیرالزور و مناطقی از حلب از کنترل دولت خارج است) امکان برگزاری انتخابات سراسری در سوریه وجود ندارد...
مهلت قانونی «میشل سلیمان»؛ رییس جمهور فعلی لبنان، 3 خرداد به اتمام میرسد. شیوة انتخاب رییسجمهور در لبنان از طریق پارلمان انجام میشود. در 23 آوریل انتخابات ریاست جمهوری در لبنان برگزار شد. پارلمان لبنان دارای 128 کرسی میباشد که از این 128 کرسی 56 کرسی متعلق به گروه 14 مارس و 56 کرسی متعلق به گروه 8 مارس میباشد و 16 نمایندة مستقل در این مجلس وجود دارد.
طبق قانون، رییسجمهور در مرحلة اول رایگیری باید دوسوم آرا را کسب کند که «سمیر جعجع»؛ کاندیدای 14 مارس موفق به کسب تنها 48 رای شد. نکته جالب توجه این بود که جعجع نشان داد که در بین نمایندگان 14 مارس نیز کسانی هستند که سوابق نه چندان روشن جعجع را به خاطر داشتهباشند.
از سوی دیگر نمایندگان 8 مارس با دادن 52 رای سفید و 7 رای که شامل اسامی افراد ترور شده توسط جعجع بود، علنا رای «نه به جعجع» را فریاد کشیدند. برای مرحلة دوم رایگیری، مسلما نیاز به یک توافق همهگیر بین 14 مارس و 8 مارس وجود دارد. اینجاست که 8 مارس مشت خود را باز میکند و گزینة نهایی خود را برای دولت وحدت ملی معرفی مینماید؛ گزینهای که احتمالا «میشل عون» است. البته شخص میشل عون اعلام کرده که یا وی باید گزینه توافقی بین احزاب و جناحها باشد یا اصلا کاندید نمیشود.
با توجه به نزدیکبودن تعداد نمایندگان 8 و 14 مارس (هر کدام 56 نماینده)، تعداد نمایندگان مورد حمایت «ولید جنبلاط» که 11 نفر میباشند بسیار حائز اهمیت است،کما اینکه نخستوزیر سابق لبنان (سعد حریری) ضربشست آرای نمایندگان مورد حمایت جنبلاط و نمایندگان 8 مارس را به یاد دارد؛ آنجا که سفر او به فرانسه و اصرار او به برگزاری دادگاه یکطرفة «رفیق حریری» به برکناری او از این سمت انجامید.
اما چرا این دوره از انتخابات ریاست جمهوری لبنان این قدر مهم شدهاست!؟ با توجه به حوادث منطقه و پیوندخوردن روند سیاسیِ لبنان و سوریه با هم و رشد روزافزون گروههای تروریستی، مسلما این دوره از انتخابات ریاست جمهوری در لبنان نقش پررنگتری خواهدداشت. اگر رییسجمهوری انتخاب شود که با گروههای تروریستی مانند جبهه النصره همکاری داشتهباشد، هم برای غرب و هم برای مردم منطقه به منزلة شعلهور شدن آتش در لبنان و سوریه و عراق و... خواهدبود. حمایت «احمد الجربا» از سمیر جعجع نحوة پیوند خوردن این دو رویداد (انتخابات ریاست جمهوری در لبنان و سوریه) و نقطه عطف حوادث منطقه را نشان میدهد. این حمایت یک قمار سیاسی برای جربا و ائتلاف مخالفان به حساب میآمد، چرا که عدم انتخاب جعجع برای جربا به منزله تنگتر شدن اوضاع سیاسی و منطقهای همانند اوضاع میدانی خواهد بود.
ناگفته پیداست که سر دیگر این کلاف تودر تو در انتخابات سوریه است. طبق اصلاحات به عمل آمده در قانون اساسی سوریه که در سال 1390 به تصویب مردم رسید، همه احزاب در سوریه میتوانند کاندیدای مورد نظر خود را به پارلمان و کمیسیون عالی انتخابات معرفی کنند. البته کاندیدای اعلامی باید شرایط زیر را داشته باشد:
1- حداقل 10 سال قبل از انتخابات در سوریه مقیم باشد؛
2- از مجموع 250 نمایندة موجود در پارلمان سوریه حداقل 35 نماینده وی را تایید نمایند؛
3- ملیت خود و پدر و مادر و همسر وی سوری باشد؛
4- پروندة محکومیت جنایی نداشته باشد.
اعتراض ائتلاف معارضان ظاهرا به دو بند اول این شرایط است، چرا که اکثر آنها بخش اعظم زندگی خود را در غرب به سر بردهاند و همچنین در پارلمان نمایندهای از آنها حمایت نمیکند، ضمن اینکه آنها اعلام میکنند که با توجه به اینکه بعضی از مناطق (نظیر رقه و دیرالزور و مناطقی از حلب از کنترل دولت خارج است) امکان برگزاری انتخابات سراسری در سوریه وجود ندارد. اما «الزغبی»؛ وزیر اطلاع رسانی سوریه پاسخ را این طور داده که اولا ما نمیتوانیم قانون را به سود کسی تغییر دهیم، ثانیا اگر معارضان امکان برگزاری انتخابات را در مناطق تحت کنترلشان برقرار کنند، ما با برگزاری انتخابات در این مناطق مخالفتی نداریم.
در مجموع 24 نفر در انتخابات ریاست جمهوری سوریه کاندید شدهاند که اسامی تعدادی از چهرههای سرشناس آنها بدین شرح است: خانم «سوسن الحداد»، آقایان «سمیر احمد المعلا»، «محمد یاسین»، «عبدالسلام یوسف سلامه»، «ماهر عبد الحفیظ حجار» و «حسان عبداله النوری». مهمترین آنها «بشار اسد» که با دادن درخواست به دادگاه عالی انتخابات و ارجاع آن به پارلمان سوریه، رسما کاندیداتوری خود را ثبت نمود.
نکات قابل توجهی در این انتخابات وجود دارد که میتواند الگویی برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای غربی حمایتکننده از آنها باشد:
1- همه احزاب میتوانند در انتخابات شرکت کنند؛
2- اعلام کاندیداتوری یک خانم در انتخابات؛
3-برگزاری انتخابات در موقع مقرر؛
4-حق رای برای همه شهروندان سوری؛
5-نقش پارلمان بهعنوان یک نهاد مردمی در انتخابات (تایید کاندیدای معرفیشده توسط نمایندگان پارلمان).
به هرحال در یک ماه آینده مشخص میشود که آیا انتخابات در لبنان و سوریه قطار تحولات منطقه را به سمت همگرایی و مسالمت خواهد برد یا مانند بنزینِ روی آتش باعث انفجار منطقة غرب آسیا و سرایت آن به دیگر مناطق جهان خواهد شد.
منبع : تبیین