بررسی احزاب عربی در سرزمینهای اشغالی
با توجه به ساختار حکومت و تعدد احزاب در بدنهی حاکمیتی اسرائیل، جریانها و احزاب عربی نیز میتوانند در پارلمان (کنست) حضور داشته باشند و در قانونگذاری سهیم گردند. گرچه به ظاهر، بسیاری از این احزاب شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند، لکن در روشها و تحقق اهداف تفاوتهایی اساسی دیده میشود...
مقدمه
اعراب اراضی اشغالی معروف به اعراب 48 که بیشتر در مناطق جنوبی اسرائیل، صحرای نقب،کرانهی باختری و منطقهی جولان حضور دارند، چیزی نزدیک به 20 درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند.
این قشر با توجه به نیازها و محدودیتهای اعمال شده در اثر تبعیض نژادی از سوی سران رژیم صهیونیستی، متقابلاً و به منظور برخورداری از حیات سیاسی و اجتماعی، همواره درصدد بوده تا اولاً حقانیت خود را به جامعهی جهانی اثبات نماید و در ثانی از طرق قانونی حقوق پایمال شدهی خود را احیاء نماید. مهمترین خاستگاه در تحقق این هدف، مشارکت در فرآیند تصمیمگیری است که در حال حاضر تنها 2 راه برای رسیدن به آن وجود دارد؛ یکی حضور در انتخابات پارلمان و دیگری حضور در انتخابات شوراهای شهر.
البته احزاب و حرکتهایی نیز در این میان وجود دارد که بعضاً فعالیتهای اجتماعی و یا اقتصادی را در اولویت خود قرار داده و رسیدن به مقاصد سیاسی را در گروی موفقیت در این دو عرصه میدانند.
با یک نگاه کلی میتوان اعراب اسرائیل را در سه گروه کلی تقسیمبندی نمود:
* گروه نخست: ملیگراها و پانعربیستها
* گروه دوم: گروههای دارای گرایشهای کمونیستی
* گروه سوم: گروهها و حرکتهای اسلامی
لازم به ذکر است همهی این گروهها و احزاب مورد هدف این پژوهش نمیباشد بلکه تنها احزابی مورد بررسی قرار خواهد گرفت که در گذشته در کنست حضور داشته و یا در حال حاضر، حضور دارند.
معرفی اجمالی احزاب عربی
اولین تلاشها برای تشکیل یک «جبههی عربی واحد» در دههی پنجاه و بعد از مدتها حضور اعراب در احزاب صهیونیستی مثل مپای و ماکی، صورت گرفت.
در سال 1958 برخی اعراب دارای گرایشات کمونیستی و بعضاً مسیحی و همچنین ملیگراها، این جبهه را تشکیل دادند که یهودیان نیز در آن حضور داشتند.
دومین تلاشی که در راستای ایجاد یک حزب عربی واحد صورت گرفت، مربوط میشد به ایجاد حرکت «الارض»که این نیز توسط ملیگراها در دههی 60 انجام شد.
سومین تلاشی که در دههی 70 توسط اعراب صورت پذیرفت، مربوط میشد به تشکیل حرکت «ابناء البلد» توسط ملیگراها.
اما در ابتدای دههی 80 یک تغییر اساسی رخ داد و آن هم جدایی مجموعهای تحت عنوان «الحرکه التقدمیه» از جبههی حداش در شهر ناصره بود؛ این حرکت که به یک حرکت سرزمینی تبدیل شد، با مجموعهای از حرکت ابناء البلد در شهر امالفحم تلفیق شد و همچنین همراهی برخی اشخاص و سران عرب را نیز در کنار خود به همراه داشت و در نهایت «حرکت التقدمیه» را شکل داد.
در سال 1988، یک تغییر اساسی در مجموعه حرکتهای عربی رخ داد. این تغییر که میتوان از آن به عنوان یک تحول در روند تحزب اعراب یاد کرد، مربوط بود به زمانی که عبد الوهاب دراوشه از حزب کار اسرائیل کناره گرفت و با تعدادی از رؤسا و اعضای تشکلهای عربی و رجال دینی، اقدام به تشکیل یک «حزب دموکراتیک عربی» نمود.
تشکیل حزب دموکراتیک عربی که در واقع به عنوان اولین حزب عربی توسط دولت اسرائیل به رسمیت شناخته شد، فتح بابی بود برای پیدایش دیگر احزاب عربی که در دههی 90 تشکیل شدند. از جملهی این احزاب میتوان به «حزب التجمع الوطنی الدیموقراطی» به ریاست عزمی بشاره و «الحرکه العربیه للتغییر» به ریاست احمد الطیبی و «القائمه العربیه الموحده» به ریاست عبد المالک دهاشمه اشاره کرد که احزاب الحرکه العربیه لتغییر و القائمه العربیه الموحده در سال 2009 و در انتخابات پارلمان اسرائیل با یکدیگر ائتلاف کردند.
تقسیمبندی احزاب بر اساس گرایشات دینی و ملی
گروه اول: جریان عربی- اسرائیلی
یک جریان ایدئولوژیک که فلسطین را به عنوان یک اقلیت میشناسد و خواستار ادغام و نزدیکی و ائتلاف با احزاب یهودی است و یا با قبول یک موقعیت متوسط در دولت ائتلافی با اسرائیلیها حضور دارد. در داخل این فضا، تغییر دولت و اهداف دولت صهیونیستی در دستور کار ایشان نمیباشد.
این ایدئولوژی تا دههی هشتاد تقریباً وجود داشت. در واقع یکی از منافع این گروه، کار کردن و اشتغال داشتن از طریق احزاب صهیونیستی بوده است. (به ویژه پس از شکست اعراب در جنگ با اسرائیل) مپای و مپام جزء این دسته هستند.
گروه دوم: جریان کمونیستی
این گروه معتقد به ایدئولوژی کمونیستی مارکس میباشد و در واقع هدفش تشکیل یک کشور دو ملیتی است.
این گروه به دنبال ایجاد یک دولت سکولار دموکراتیک بوده و قائل است که بایستی فلسطینیان و یهودیان بر اساس هویتشان متمایز گردند و نه بر اساس دین و مذهب.
در سال 1923 این جریان با عنوان «حزب شیوعی فلسطین» ایجاد شد و رسمیت پیدا کرد که در سال 1948 به ماکی معروف گردید. این جریان که ورود یهودیان نیز در آن بلامانع بود، به مرور و در اواسط دههی شصت به دو قسمت تقسیم شد: قسم اول که یهودیان کمونیست میباشند با نام ماکی، و قسم دوم که اعراب کمونیست بودند با نام راکاح. این جریان در 1999 اقتدار و نفوذ خود را از دست داد.
گروه سوم : جریان ملی
ایدئولوژی این گروه از اصول جنبش ملی عرب مشتق شده است. این گروه وضعیت موجود در اسرائیل را قبول ندارد. در دهههای پنجاه و شصت اعضاء این گروه و جریان در قالب «جبهه الشعبیه العربیه»، «جنبش الارض»، «حرکه ابناء البلد» و «حرکت التقدمیه» فعالیت داشتند که امروز با نام «التجمع الوطنی» (جریان 30 مارس) اعلام موجودیت میکند.
این گروه از ابتدا دشمن اسرائیل بود و در مقابل گروه عربی- اسرائیلی و جریان کمونیستی موضع محکمی داشت به گونهای که از آنها با عنوان عرب ارتجاعی یاد میکند.
گروه چهارم: جریان اسلامی
ریشهی فکری این جریان از مصر و از سال 1946 شروع شده است. این گروه بر اساس ارزشها و اصول دین اسلام استوار است. در واقع این گروه با تأسیس شعبهی اول جریان اخوان در قدس و ایجاد یک سازمان مخفی با عنوان خانوادهی جهاد که عملیات مسلحانه را بر ضد دولت اسرائیل به کار میگرفت، اعلام موجودیت کرد، اما به مرور و بعد از دستگیری افرادی از این جریان در سال 1981 رویکرد نظامی این جریان تبدیل به یک رویکرد تبلیغی و ارشادی در داخل مساجد و مراسم مذهبی شد.
در سالهای اخیر و بعد از پیمان اسلو این جریان به علت وجود اختلافاتی در زمینهی ورود یا عدم ورود به انتخابات کنست، به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد که جریان جنوب به ریاست ابراهیم صرصور موافق ورود به انتخابات و جریان شمال به ریاست شیخ رائد صلاح مشهور به شیخ الاقصی، مخالف ورود به عرصهی انتخابات کنست میباشد.
احزاب سیاسی عربی در اسرائیل
با یک نگاه به احزاب مشارکت کننده در فرآیند ورود به کنست، میتوان جریانهای زیر را به لحاظ داشتن سهم بیشتر از اصلیترین احزاب سیاسی عنوان نمود:
* الجبهه الدیموقراطیه للسلام و المساواه
* التقدمیه
* الدیموقراطى العربی
* القائمة العربیة الموحده
* التجمع
* الحرکه العربیه للتغییر
1. التجمع الوطنی الدیمقراطی
حزب عربی ملی که در سال 1996 تأسیس شد. اهداف آن بر پایهی اصول دموکراتیک بنا شده است. این حزب در اسرائیل به اسم «بلد» شناخته میشود و در فلسطین و میان اعراب فلسطینی با عنوان «تجمع».
این حزب به دلیل محبوبیت رهبر آن، «عزمی بشاره» (عضو سابق کنست که با پروندهسازی دستگاه امنیتی اسرائیل علیه وی هماکنون در خارج از فلسطین به سر میبرد.)، شهرت فراوانی پیدا کرده است.
این حزب بر پایهی اصول عدالت و تساوی حقوق انسانها، به دنبال دستیابی به راه حل عادلانه برای استیفاء حقوق تاریخی مردم فلسطین میباشد.
در حال حضر «جمال زحالقه» به عنوان رئیس حزب و بعد از استعفای عزمی بشاره، مسئولیت را بر عهده دارد.
2. حزب لیست متحد عربی
این جریان از ائتلاف دو حزب «دموکراتیک عربی» و بخشی از «جریان اسلامی» در تاریخ 1996 و در آستانهی انتخابات کنست چهاردهم تأسیس شد. این حزب معتقد بود با اتحاد و ائتلاف میتوان به پیروزی دست یافت و به همین علت با حزب الحرکه العربیه للتغییر و همچنین حزب دموکراتیک عربی ائتلاف کرد.
3. حزب دموکراتیک صلح و برابری
حزب دموکراتیک صلح و برابری یک سازمان سیاسی یهودی- عربی در اسرائیل است. این حزب در سال 1977 و به طور رسمی، جبههی دموکراتیک برای صلح و برابری را تشکیل داد.
الف) تاریخچه: این حزب ابتدا در سال 1974 و در شهر ناصره شکل گرفت. پس از پیروزی حزب کمونیستی در ناصره و تلاش برای ائتلاف گسترده با گروههای زیر، جبههی دموکراتیک ناصری را تشکیل داد:
* حزب کمونیست
* انجمن معلمان مدارس متوسطه
* کمیسیون بازرگانان و صنعتگران
* کمیسیون دانشجویان دوره کارشناسی
این حزب برای اولین بار در انتخابات شورای شهر ناصره در سال 1975 شرکت کرد و در این انتخابات، «توفیق زیاد»، نامزد ریاست شورای شهر شد و در نهایت پیروز گردید.
چگونگی شکلگیری این حزب را میتوان به صورت زیر تصویر نمود:
حزب کمونیستی اسرائیل (ماکی) ----------> راکح ---------------> حداش (به معنای جدید)
ب) ایدئولوژی: این حزب ماهیتی عربی- کمونیستی داشته و به وضعیت نامناسب اعراب و یهودیان اسرائیل معترض است. سیاست این حزب بر پایهی این موارد استوار است: عقبنشینی اسرائیل از مرزهای 1967 و همچنین تأسیس دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیلی و جدایی دین از حکومت و به رسمیت شناختن کامل حقوق شهروندان عرب و نیز حق بازگشت فلسطینیها به سرزمین خودشان و درخواست از اسرائیل برای امضاء معاهدهی منع گسترش سلاحهای هستهای و دفاع از حقوق کارگران.
ج) وضعیت کنونی: هماکنون ریاست حزب بر عهدهی محمد برکه میباشد. وی در سال 1983 با ورود به حزب در کنار متفکر و مورخ بزرگ مرحوم «دکتر امیل توما» قرار گرفت و در اویل دههی نود به عنوان دبیر حزب انتخاب گردید و تا سال 2002 به جای حسن بشاره دبیر پیشین جبههی ملی دموکراتیک صلح و برابری در این سمت باقی ماند. در سال 1999 توسط شورای ملی جبهه، به عنوان سرلیست حزب برای انتخابات کنست انتخاب گردید. در انتخابات پارلمان نوزدهم حزب دموکراتیک صلح و برابری با کسب 4 کرسی در صدر احزاب عربی قرار گرفت که اعضاء آن به ترتیب زیر است:
1- محمد برکه
2- حنا سوید
3- دوف حنین ( متولد تل آویو )
4- عفو اغباریه
د) دفاتر حزب: دفاتر این حزب در دو شهر ناصره و حیفا قرار دارد و دفتر شورای ملی آن در خیابان شدیروت در حیفا واقع شده است.
ه) دیگر فعالیتها: روزنامهی الاتحاد یکی از پایگاههای اجتماعی این حزب بوده که در زمینههای فرهنگی، سیاسی و مبارزاتی فعالیت چشمگیری دارد. به عنوان مثال در جریان حملهی اسرائیل به لبنان در سال 1982، این حزب با استفاده از روزنامهی الاتحاد توانست تظاهراتی را علیه تجاوز اسرائیل، با عنوان «صلح اکنون» در تلآویو راه بیندازد که در آن صد هزار تظاهرکننده علیه شارون شعار سر دادند و خواستار استعفای وی شدند.
از دیگر موسسات و اشخاصی که با این جبهه فعالیت و همکاری دارند، میتوان به اسامی زیر اشاره نمود:
* موسسه توفیق زیاد
* حرکت «ترابط»
* حلقهی دانشجویان حزب
* حزب مردم فلسطین
* کانون عربی برنامه جایگزین
* محمود شقیر (نویسنده)
* محمد علی الصالح (شاعر)
* فاروق مواسی (شاعر)
* منصور حکمت (رهبر سیاسی حزب کمونیست ایران که در سال 1381 درگذشت.)
در حال حاضر نزدیک به دویست نویسنده و تحلیلگر به طور مستقیم یا غیر مستقیم در این حزب و به طور خاص در روزنامهی الاتحاد فعالیت دارند.
و) مواضع حزب در قبال محور مقاومت و ایران در منطقه: به طور کلی میتوان اشاره کرد که حزب بر اساس اهداف و ایدئولوژی حاکم بر آن، با جنگ و خونریزی حتی برای احقاق حقوق شهروندی مخالف است و چگونگی احقاق آن را از طرق مذاکره و صلح ترجیح میدهد. با همین نگاه میتوان نسبت به موضعگیری حداش در قبال سوریه و ایران، برداشت زیر را مختصراً ارائه کرد:
- ایران بایستی فیتیلهی مسابقهی تسلیحاتی در خاورمیانه را پایین بکشد. با این رویکرد- که بر اساس طرح ابتکاری صلح اعراب که در سازمان کنفرانس اسلامی مطرح گردید و ایران نیز در آن حضور داشت، به تصویب رسید- بایستی برای تبدیل منطقه به خاورمیانهای عاری از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی بر اساس گفتگو و توافق تلاش کرد و ایران نیز از این قضیه مستثنی نمیباشد. ادبیات ایشان نیز در اینباره بر منطق از بین بردن بشکهی باروت به جای شعلهور کردن آن استوار است.
- در مورد سوریه حزب معتقد است باید سرکوب مردم بیگناه توسط رژیم اسد محکوم گردد و مبارزهی مردم برای دموکراسی حق ایشان است. علاوه بر این، در این قضیه، مداخلهی خارجی نتیجهی عکس دارد و متأسفانه سیاست ناتو و متحدان آن در مداخلهی نظلامی، منجر به از بین بردن مردم مظلوم سوریه میشود؛ همان چیزی که در عراق اتفاق افتاد. راهحل جنگ داخلی در سوریه، فقط ترویج گفتگوی سیاسی در داخل جهت انتقال دموکراتیک قدرت میباشد.
ز) موضع حزب در قضیهی فلسطین:
- حزب معتقد است بایستی از راهحل ایجاد دو کشور مستقل- به معنای دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیل بر اساس خطوط سبز و دو پایتخت در اورشلیم- حمایت کرد. همچنین یافتن یک راهحل عادلانه برای مشکل پناهندگان بر اساس قطعنامههای سازمان ملل، بایستی در دستور کار قرار گیرد.
- از دیگر آرمانها و اهداف این حزب، برابری مردم عرب در همهی زمینهها از جمله در آموزش و پرورش، بودجه، ساخت و ساز، دارو، خدمات عمومی و فرهنگی و ایجاد یک دانشگاه عربی در ناصره میباشد.
- تأکید ویژه بر مشارکت یهودی- عربی در داخل حزب حداش، از دیگر اهداف میباشد.
- محاصرهی غزه از مواردی است که تاکنون بارها سران و رهبران حزب برای آن فراخوان، دعوت برای تظاهرات و نیز اعلام اعتراض عمومی داشتهاند.
ح) تصویب قوانین: در خصوص قوانینی که حزب حداش در به تصویب رسیدن آن نقش داشته است، میتوان به موضوعات زیر اشاره کرد:
* قوانین حقوق کارمند
* قوانین حقوق بشر و حقوق اجتماعی
* قوانین حقوق زنان
* قوانین حمایت از کودکان
* قوانین محیط زیست و بهداشت
* قوانین حمایت از حیوانات
* ممنوعیت تبعیض بر اساس گرایش جنسی، بارداری و یا خدمات اشتغال پدر و مادر (حقوق کارمند)
* معافیت از مالیات بر دارایی مراکز توانبخشی، آموزش و یا استخدام افراد معلول (حقوق اجتماعی)
* مرخصی زایمان برای زنان باردار به مدت 14 هفته (حقوق زنان)
* ممنوعیت فروش سیگار به کودکان زیر سن قانونی (حقوق کودکان)
* ممنوعیت رانندگی در سواحل (محیط زیست و بهداشت)
4. حزب اسلامی القائمه العربیه الموحده
حزب لیست متحد عربی در انتخابات کنست نوزدهم با کسب 4 کرسی به مجلس راه یافت. اعضای این حزب به ترتیب عبارتند از:
- ابراهیم صرصور که در مجالس 17 و 18 نیز حضور داشته است. یعنی از سال 2006 تا کنون.
- احمد الطیبی که در مجالس 15، 16، 17 و 18 نیز حضور داشته است. یعنی از سال 1999 تا کنون که در سال 2006 و در انتخابات دورهی 17 کنست در حالی که رئیس جنبش عربی تغییر را بر عهده داشت، با حزب لیست متحد عربی ائتلاف کرد.
- مسعود غنایم که در مجلس 18 نیز حضور داشته است.
- طلب ابو عرار که به تازگی وارد پارلمان شد.
قبل از برگزاری انتخابات، این حزب با ارائهی یک لیست متشکل از اعضای قدیم و جدید آن، به عرصهی رقابتهای انتخاباتی پای نهاد. افرادی همچون:
ابراهیم صرصور از حرکت اسلامی، احمد الطیبی از حرکت عربی تغییر، مسعود غنائم از حرکت اسلامی، طلب الصانع از حزب دموکراتیک عربی، محمد کنعان از حزب ملی عربی و طلب ابو عرار از حرکت اسلامی که در کمال ناباوری طلب ابو عرار جایگزین طلب الصانع گردید.
این حزب با رویکرد اتحاد و ائتلافِ همهی سلایق، وارد این دور از انتخابات شد.
عبد الله نمر درویش نام فردی است که جریان و حرکت اسلامی در داخل سرزمینهای اشغالی را احیاء میکند و این حزب با توجه به مبانی فکری و اعتقادی این فرد که در سال 1971 در شهر کفر قاسم پایهریزی یک حرکت دینی و سیاسی را در برنامهی خود قرار میدهد، در سال 1996 ایجاد میگردد. البته در داخل این جریان دو نگاه و دو رویکرد وجود دارد که هر یک دارای یک بدنهی اجتماعی است: اولین گروه- که معتقد بود بعد از توافقنامهی اوسلو راه برای ورود یک حرکت دینی و سیاسی به کنست هموارتر شده است- به ریاست عبد المالک دهاشمه در انتخابات همان سال (1996) شرکت میکند و تعداد چهار کرسی را از آن خود مینماید. لازم به ذکر است عبدالمالک دهاشمه فردی متنفذ و دارای اعتبار بود چرا که وی وکیل اشخاص مهمی چون شیخ احمد یاسین و صلاح شحاده بوده و همین میتوانست یکی از علل موفقیت این جریان در ابتدای راه گردد. اما گروه دوم به ریاست شیخ رائد صلاح ملقب به شیخ الاقصی معتقد بود حضور در کنست و پارلمان رژیم صهیونیستی میتواند دلیلی بر مشروعیت و صداقت اسرائیل باشد و همین امر باعث میشد که حضور در کنست به واسطهی این جریان، ممنوع اعلام گردد.
از منظر جغرافیای خیزش و گسترش این جریان در فلسطین اشغالی، همانطور که در ابتدا گفته شد، با زایش این حرکت در منطقهی کفر قاسم، به مرور این جنبش به شهرهایی مثل ام افحم در روی نوار مرزی کرانهی باختری و فلسطین اشغالی میرسد و از سوی دیگر تا منطقهی الجلیل و نقب در جنوب سرزمینهای اشغالی نفوذ میکند.
ایدئولوژی این حزب متأثر از جریان اخوان المسلمین است. به نظر میرسد شاخهی شمالی این جریان کمی افراطی باشد به گونهای که حتی از رهبر معنوی خود شیخ نمر درویش، گذر کرده و مطابق فتاوی شیخ عاطف خطیب عمل مینمایند. یکی از اختلاف نظرهای بین شیخ نمر درویش و شیخ عاطف خطیب، بحث ایجاد یک حکومت اسلامی است که طبق نظر عاطف خطیب بایستی بر یهود و مسیحی و مسلمان حکومت کند اما نمر درویش اینطور میگوید که باید با سازمان آزادیبخش، هماهنگ و همراه بود و در سازش با اسرائیلیها به یک توافق رسید حتی اگر برپایی یک دولت فلسطینی در یک شهر فلسطین ملاک این توافق گردد.
در 5 جشنواره که برای حمایت و دفاع از مردم سوریه در مناطق فلسطین اشغالی از سال 2011 به بعد برگزار شد، چندین استراتژی مهم برای حرکت اسلامی توسط سران و رهبران این جریان پیادهسازی شد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حکومت اسد بایستی نابود شود همانگونه که قوم تاتار در مواجهه با حکومت مصر از بین رفت. اسد در برابر مردمش همچون شیر رفتار میکند و در برابر اسرائیل همچون یک خرگوش.
- جنگ در غزه با اسرائیل (2012)، موجب قوت گرفتن برادران ما در حلب و دمشق گردید و توانستند موفقیتهای خوبی در برابر ارتش اسد به دست آورند. ما بایستی نیروهایمان را به کمک مردم شام بفرستیم (لبیک یا شام).
- راه قدس از دمشق و حلب میگذرد (عیناً صحبت رهبر این جریان بوده است.).
- اسد در حال نابودسازی اردوگاههای یرموک حیفا و یافا میباشد. بایستی نسبت به مردم این اردوگاهها حمایت بیشتری صورت گیرد.
در حال حاضر این جریان در النقب و المثلث و قدس و کفر قاسم و دیگر شهرهای مهم فلسطین اشغالی رهبرانی دارد که مسئولیت حرکت اسلامی را در این مراکز بر عهده دارند.
در آخرین حرکت این جریان (شاخهی شمالی) در ام الفحم، از بین 50 هزار نفر جمعیت ساکن در شهر، نزدیک به 30 هزار نفر در حمایت از مرسی به خیابانها آمدند.
به نظر میرسد دولت اسرائیل در برخورد با این جریان، 2 رویکرد را دستور کار خود قرار داده است:
اول در برخورد با شاخهی جنوبی و ورود ایشان به داخل پارلمان، سعی در مهار این حرکت و جلوگیری از گسترش اقدامات تروریستی در داخل اراضی اشغالی دارد.
دوم در برخورد با شاخهی جنوبی، سعی در عدم ارتباط با حماس و همچنین ایجاد اختلاف میان رهبران شاخه شمالی و جنوبی را در دستور کار خود دارد.
5. حرکت (جنبش) ابناء البلد
این حرکت به عنوان یک جنبش سیاسی و با هدف رهبری و بسیج تودههای مردم فلسطین، به منظور بازگرداندن حقوق ملی فلسطینیها و حق تعیین سرنوشت و برپایی یک دولت دموکراتیک ملّی، در سال 1972 و در شهر ام الفحم تشکیل شد.
در واقع مبنای اصلی و بنیانهای این حزب بر پایهی ایجاد یک جامعهی سوسیالیستی مبتنی بر اصول دموکراتیک تفسیر میگردد.
در ابتدا دبیر کل این حرکت شخصی به نام رجا اغباریه بود. وی در سال 1952 و در شهر الفحم متولد گردید.
این حرکت با شرکت در انتخابات کنست مخالف بود و نزدیک به بیست سال بر همین موضع پافشاری کرد. اما با حضور و ادارهی شورای شهر مخالفتی نداشت و به همین دلیل در سال 1973 در انتخابات شورای شهر ام الفحم شرکت کرد و یک کرسی به دست آورد.
از سال 1989 نقش و نفوذ این حرکت در میان اعراب 48 کاهش پیدا کرد. به همین جهت این جنبش بر روی دانشجویان عرب دانشگاههای اسرائیل متمرکز شد با این امید که پس از فراغت از تحصیل بتوانند در زمینههای ملی و میهنی به فعالیت در شهرها و روستاهای خود ادامه دهند.
پس از این حرکت، ابناء البلد به عنوان حرکت دانشجویان عرب یا (طلاب العرب) نیز شناخته شد.
در دههی 90 کاهش محبوبیت مردمی حزب باعث شد تا با احزاب دیگر ائتلاف کند که در آستانهی انتخابات کنست سال 1996 باعث ایجاد حرکتی با عنوان تجمع الوطنی الدیموقراطی گردید. لازم به ذکر است با وجود مخالفت رجا اغباریه با شرکت در انتخابات کنست، یکی از ارکان تشکیل حزب التجمع در همان سال به حساب آمد که با پیروزی دکتر عزمی بشاره و ورود وی به کنست تجمع را ترک کرد و به ابناء البلد بازگشت. هم اکنون وی (رجا اغباریه) یکی از کاندیداهای ریاست شورای شهر ام الفحم است.
نکتهای که در اینجا حائز اهمیت میباشد، بحث اختلافی است که در میان اعضای حزب برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات وجود داشت که همین امر در سال 1983 باعث ایجاد دو گروه در میان اعضای جنبش شد. گروه نخست که موافق شرکت در انتخابات بودند و گروه دیگر که مخالف حضور در انتخابات کنست بودند که به «انصار» شهرت پیدا کردند.
لازم به ذکر است این گروه با حزب کمونیست فلسطین نیز دچار اختلاف گردید. اختلاف به سبب این که بنیانگذاران حزب التجمع، حزب کمونیستی فلسطین را به سازش و جادهصافکن مقامات اسرائیلی متهم میکردند و عملاً این گروه را به عنوان اعراب مرتجع میشناختند.
منبع : تبیین