بررسی آتشبسهای مربوط به فوعه و کفریا
حقیقت آن است که در جریان اشغال ادلب، گروههای سلفی و ارتش آزاد سوریه در کنار یکدیگر در حال نبرد بودند؛ اما درگیریهای شمال حلب باعث اعزام گردانهای ارتش آزاد به شمال حلب شد و در عملیات حمله به دو شهر شیعهنشین فوعه و کفریا،..
بحران سوریه در صحنه میدانی با تضعیف گروههای تروریستی بدست یکدیگر از یکسو و با ادامه عملیات ارتش از سوی دیگر، امید غربیها برای رسیدن به نتیجه مطلوب را ناامید کرده است. از همین رو، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند ادامه روند کنونی، به شکست کامل گروههای تروریستی منجر شود. به خصوص که حملات روسیه به مواضع گروههای مختلف تروریستی هم شدت یافته است. در صحنه سیاسی اما کشورهای غربی و متحدان عربی آنها تلاش میکنند پیش از دادن امتیازهای بیشتر در صحنه میدانی، پای میز مذاکره اهداف خود را پیگیری کنند. در همین راستا، پس از شکلگیری جیش الفتح با حضور چندین گروه تروریستی در سوریه در مارس 2015 و اشغال ادلب و بسیاری از نقاط این استان، دو شهرک شیعهنشین فوعه و کفریا تحت محاصره کامل این تروریستها قرار گرفت. از آن زمان تا کنون، علاوه بر مقاومت مردم شهر و برخی اقدامات ارتش سوریه در حمایت از آنها، چندین طرح آتشبس میان ارتش سوریه و حزبالله که به الزبدانی حمله کرده بودند با تروریستها شکل گرفت و حتی در طی این آتشبسها برخی از ساکنان این دو شهرک موفق به خروج از آن شدند. اما این آتشبسها مرتباً از سوی تروریستها نقض میشود. در همین زمینه سؤالهای که پیش میآید عبارت است از اینکه:
1- جغرافیا و بافت مذهبی فوعه و کفریا چگونه است؟
2- تاکنون اقدامات میدانی و عملیاتی ارتش سوریه و حزبالله لبنان برای کمک به فوعه و کفریا چه بوده است؟
3- چرا آتشبس توسط تروریستها نقض میشود؟
4- بازیگران غیرسوری فعال آتشبسها چه کشور یا سازمانی هستند؟ و در نهایت اینکه آینده فوعه و کفریا چگونه خواهد بود؟
در ادامه سعی شده است تا ذیل محورهای جداگانه به سؤالات مطرح شده با استناد به گویهها و اطلاعات موجود در این زمینه پاسخ داده شود.
1- فوعه و کفریا؛ جمعیت، جغرافیا و بافت مذهبی
87 درصد جمعیت سوریه را مسلمانان تشکیل میدهند که شامل 74 درصد اهل سنت و 13 درصد شیعیان هستند. شیعیان سوریه از سه فرقه تشکیل میشوند که عبارتند از: علویان، شیعیان دوازده امامی و شیعیان اسماعیلی. اکثریت جمعیت شیعه سوریه در استانهای دمشق، ادلب، لاذقیه و حمص حضور دارند. در این میان، شهرکهای فوعه و کفریا در 10 کیلومتری شمال شرقی شهر ادلب واقع شده است. آنها حدود 3 کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند. این دو شهرک به لحاظ مذهبی در زمره مراکز سنتی شیعهنشین سوریه محسوب میشوند. شهرکهای مذکور مجموعاً 50 هزار نفر جمعیت دارند که جمعیت کفریا ۱۵ هزار نفر و جمعیت فوعه نیز ۳۵ هزار نفر است.
آنها از سوی تروریستهای تکفیری در محاصره کامل قرار گرفته و تروریستها ضمن قطع کامل خطوط انتقال آب شرب و برق و گاز این دو شهر، از ورود هرگونه مواد غذایی و دارویی و امدادرسانی به شیعیان ساکن در آنها بشدت جلوگیری میکنند. این دو منطقه بهویژه از زمانی که ارتش سوریه و نیروهای مقاومت لبنان بنای پاکسازی الزبدانی از وجود تروریستها را داشتند، بیشتر از قبل از سوی تروریستها تحت فشار قرار گرفتهاند.
2- اقدامات میدانی و عملیاتی ارتش سوریه و حزبالله لبنان برای کمک به فوعه و کفریا
به نظر میرسد با شکست مذاکرات و مخالفت گروههای تروریستی برای آتشبس، تحت فشار قرار دادن تروریستها در الزبدانی و مضایا و الوعر یکی از راههای نجات مردم مظلوم الفوعه و کفریا است. به عنوان مثال، اهمیت گزینههایی «الوعر» برای نجات مردم محاصره شده الفوعه و کفریا از این جهت است که خانوادهها و همرزمان تروریستهایی که علیه مردم الفوعه و کفریا در استان ادلب جنایت میکنند، در این شهر یعنی استان حمص مستقر هستند و به نظر میرسد شهر الوعر میتواند اهرم فشاری باشد تا رهبران تروریستها در تصمیم خود مبنی بر قتلعام زنان و کودکان و خانوادههای شیعیان الفوعه و کفریا تجدید نظر کنند. زیرا سران تروریستها و همپیمانان آنان در منطقه اگر به راهحل مسالمتآمیز رضایت ندهند و پیشروی خود را به داخل شهرکهای شیعهنشین الفوعه و کفریا ادامه دهند، ارتش سوریه و نیروهای دفاع ملی برخلاف میل باطنی مجبور خواهند شد پس از آزادی زبدانی، گزینه الوعر را به عنوان کانون حملات خود انتخاب کنند. در همین راستا، با ادامه حملات تروریستها به دهها هزار شهروند بیگناه در این دو شهرک، حزبالله و دولت سوریه برای ایجاد آتشبس در الفوعه و کفریا با گروه تروریستی «احرارالشام» و با مشارکت کشور ترکیه وارد مذاکره شد. با وجود این که در چند مرحله، آتشبسهای 24 و 48 ساعته در این دو شهر برقرار شد، اما با اتمام این زمانها، گروههای تروریستی با تمدید آتشبس مخالفت کردند. آنها حتی در برخی از آتشبسها اجازه پایان یافتن مهلت توافق شده را هم ندادند. به شکست رساندن مذاکرات باعث شد تا نیروهای مقاومت حزبالله و ارتش سوریه برای افزایش فشار به گروههای تروریستی حاضر در اطراف دو شهرک الفوعه و کفریا، دامنه عملیات آزادسازی شهر الزبدانی در مرز سوریه و لبنان را وسعت بدهند و عملیات جدیدی را در منطقه «مضایا» واقع در جنوب شهر الزبدانی آغاز کنند و موفق شدند بخشهایی از شمال، غرب و جنوب غربی این منطقه را از وجود عناصر تروریستی پاکسازی کنند. گروههای تروریستی مسلح سوریه تلاش داشتند با اعمال فشار بر فوعه و کفریا، ارتش سوریه و مقاومت لبنان را وادار به توقف عملیات بر ضد زبدانی کنند. نتیجه این فشارها، دو پیشنهاد آتشبس بود که به دلایل متعدد سرانجامی نیافت.
3- بازیگران غیرسوری فعال آتشبسها و نقش آنها؛ ایران، ترکیه، سازمان ملل و حزبالله
بازیگران غیر سوری فعال در مسئله فوعه و کفریا هر یک کنشی متفاوت را نشان میدهند. به عنوان مثال، هنگامی که ترکیه ۱۵ هزار تکفیری را از مناطق مختلف قفقاز و گروههایی چون جبهه النصره و احرار الشام را از شمال به سوریه وارد کرد، نقشی تهاجمیتر از زمانی داشت که به ظاهر خود را عاملی اصلی در آتشبسهای فوعه و کفریا میدانست. بنابراین، هم در محاصره و هم در آتشبس فوعه و کفریا، ترکیه نقشی مؤثر داشته است. یعنی از یک سو سازمان اطلاعات ترکیه اجازه نمیدهد تا محاصره شهرهای فوعه و کفریا در شمال سوریه برداشته شود و به تروریستها در ادامه کشتارشان کمک میکند و از سوی دیگر، در زمانی که شرایط برای تکفیریها سخت میشود در قامت اتاق فکر، به آنها دستور آتشبس را اعلام میکند.
در این میان، سازمان ملل و ایران نقش مهمی در زمینه بهبود بحران فوعه و کفریا دارد. به عنوان مثال، استفان دیمیستورا نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه در تماسی با حسین امیرعبداللهیان معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه ایران، تا حدود زیادی زمینهساز حل سیاسی بحران فوعه و کفریا بودهاند. زیرا در این رابطه هر دو طرف بر ضرورت تلاش برای تثبیت توافق آتشبس در منطقه زبدانی و فوعه و کفریا تأکید نمودند. دکتر مسعود اسداللهی در یکی از برنامههای شبکه چهار سیما، به صراحت گفت که عاملی که باعث شد تا میان تروریستها و ارتش سوریه توافق برای آتشبس برقرار شود، ایران بوده است. به نظر میرسد با وجود حملات روسیه به مواضع تروریستها در سوریه، روند تلاشها برای شکستن حصار فوعه و کفریا بیشتر شود.
4- چرایی نقض آتشبس توسط تروریستها و نقش بازیگران خارجی
در ارتباط با علل نقض آتشبس باید بیان داشت که جبهه النصره بعد از بمباران مناطقی در دو شهرک فوعه و کفریا، مدعی شد که این اقدام در پاسخ به نقض آتشبس از سوی نیروهای سوری صورت گرفته است که مناطقی در شهرک تفتناز در حومه ادلب انجام شده است. اما واقعیت همان است که در برخی از تحلیلها در ارتباط با مسئله نقض آتشبس آمده و آن این است که پس از آنکه گروه تروریستی «احرار الشام» آتشبس با ارتش سوریه را در بخشهایی از ریف ادلب و دمشق نقض کرد، روشن شد که ترکیه در پشت پرده این اقدام قرار دارد. به عنوان مثال، برخی چون دبیر کل حزب همبستگی سوریه معتقد هستند که یکی از عوامل نقض آتشبس این بود که «احرار الشام توافق را به هم زد و خواستار تخلیه کامل فوعه و کفریا شد... البته این مسئله با تحریک ترکیه بود تا دولت شمالی [در سوریه] ایجاد شود که دولت عدالت و توسعه قصد دارد آن را در شمال سوریه ایجاد کند و فوعه و کفریا نیز در [نقشه] این منطقه وجود دارد». بدیهی است که دولت منتفع اصلی در ادامه محاصره شهرکهای فوعه و کفریا علاوه بر دول غربی چون آمریکا و کشورهایی چون رژیم صهیونیستی و عربستان، ترکیه است. این کشور با تجزیه سوریه و کنار رفتن بشار اسد میتواند به به خواستههایی چون ایجاد آرامش داخلی در ترکیه، تضعیف دولت بشار اسد، کسب منابع نفتی و گازی ارزان و کاهش قدرت منطقهای ایران دست یابد.
5- دورنمای فوعه و کفریا
در ارتباط با دورنمای فوعه و کفریا باید متذکر شد که چند مسئله را نباید از یاد برد. اول اینکه تروریستها، خانههای مسکونی شهر فوعه را زیر آتش سنگین توپخانهای خود قرار دادهاند و جبهه النصره به صراحت از تعبیر «مرتدین» برای شهروندان شیعه این دو شهر یاد میکند و طبق رفتار شایع سلفیها در مورد هر کس که «مرتد» مینامند، پیشبینی میشود در صورت توانایی، آنان را به قتل برسانند. دومین مسئله مهم نگران کننده، ترکیب گروههای مهاجم به این دو شهر است. حقیقت آن است که در جریان اشغال ادلب، گروههای سلفی و ارتش آزاد سوریه در کنار یکدیگر در حال نبرد بودند؛ اما درگیریهای شمال حلب باعث اعزام گردانهای ارتش آزاد به شمال حلب شد و در عملیات حمله به دو شهر شیعهنشین فوعه و کفریا، بیشتر تروریستهای سلفی حضور دارند. با توجه به کینههای تاریخی و نگرشهای افراطی مذهبی سلفیها علیه شیعیان، نگرانی در مورد وقوع قتلعام در این دو شهر قابل توجه است. سومین مسئله این است که برخی موشکهای ارتش سوریه، در جریان سقوط استان ادلب، به دست گروههای تروریست افتاده است. تروریستهای النصره با موشکهای «گراد» و جیش الفتح با موشکهای «کاتیوشا» به دو شهر شیعهنشین فوعه و کفریا حمله میکنند. این مسئله نگرانیها را در زمینه ایجاد یک فاجعه انسانی بیشتر میکند. با این وجود، از حیث نظامی، اگر حتی فوعه و کفریا سقوط کند، هیچ تغییر استراتژیک معناداری برای گروههای تروریستی نخواهد داشت زیرا فوعه و کفریا از نقاط استراتژیک نظامی مهمی محسوب نمیشوند. به عبارتی، این مناطق، اکنون و با توجه به اشغال نقاط پیرامونی توسط تروریستها، جزو مناطق با اهمیت نظامی شمال ادلب به شمار نمیروند و صرفاً از منظر انسانی حائز اهمیت بسیار هستند. البته نکتهای که به تازگی باید در تحلیلها وارد ساخت، حضور نظامی روسیه در سوریه است. در صورت تضعیف قابل توجه تروریستهای تکفیری، به نظر میرسد دو گزینه محتمل باشد: پایان حصر فوعه و کفریا و یا انتقامجویی و استفاده ابزاری از شیعیان این دو شهرک از سوی تروریستها در مواجهه با ارتش سوریه.
پایان سخن
همانطور که گفته شد، سقوط دو شهرک فوعه و کفریا به دست گروههای مسلح تروریستی ممکن است منجر به وقوع جنایات انسانی و ریختن خون مردم بیگناه شود که البته در صورت چنین حماقتی پیامدهای سنگینی برای دولتهای خارجی حامی این گروهها از جمله ترکیه و سعودی به عنوان اصلیترین کشورهای حامی گروه تروریستی جیش الفتح در سوریه به دنبال خواهد داشت. تا این لحظه به سبب اراده عالی و خللناپذیر اهالی دو شهرک شیعهنشین فوعه و کفریا هیچگونه دستاوردی برای به تسلیم واداشتن و سقوط آن نداشتهاند و شکی نیست که یگانهای دفاع ملی با همکاری حزبالله و نیروهای سوریه، ایران و روسیه در بلندمدت هم میتوانند خطوط دفاعی خود را بهرغم تعداد زیاد تروریستهای مهاجم و تعداد تانکها و نفربرهایشان سامان داده و شرایط مطلوب حمایتی از اهالی را تا رسیدن به پیروزی نهایی فراهم نمایند. این مسئله با حضور نظامی روسیه در سوریه تقویت شده است.
منبع:تبیین