بازیگری که در بازی فردا جایی ندارد!
امریکائیان به ترک ها در حالی رهبری تحولات منطقه وعده داده اند که در طرح نهایی آنان ترکیه کانون و موضوع اصلی تغییر است. انزوای امروز ترکیه در منطقه می تواند فارغ از اهداف غرب، بسترساز گام به گام بر باد رفتن رویای نوعثمان گرایان ترک در آینده باشد...
تامین منافع ملی کشور ها در عرصه سیاست، در سایه درک معادلات داخلی و خارجی، محاسبه دقیق، تدبیر، صبر و... تحقق یافته و فراز و نشیب های مسیر در طی زمان نباید محل قضاوت نهایی در موفقیت یا عدم موفقیت تحقق اهداف استراتژیک کشور ها باشد.
کسانی که فکر می کنند ترکیه در سیاست های منطقه ای خود شکست خورده است از منظری در اشتباهند. نگاهی به وضعیت عراق و سوریه و قیاس آن با سال های قبل از ۲۰۱۱ نشان می دهد که ترکیه اگرچه نتوانسته معادلات قدرت را به سود خود تغییر دهد، اما توانسته موازنه شکل گرفته شده در منطقه خصوصا در عراق پس از سقوط صدام را بر هم زده و ثبات سوریه را نیز در سطح گسترده به چالش بکشاند. با این وجود تعمق و تامل در تاریخ نزدیک خاورمیانه بیانگر آن است که آنکارا نباید از وضعیت امروز عراق و سوریه خشنود باشد زیرا آینده می تواند ترسیم کننده تحولی تلخ برای نوعثمانی گرایانی باشد که فکر می کنند بی ثباتی امروز سوریه و وضعیت عراق در مسیری است که تامین کننده منافع آنان خواهد بود.
سقوط صدام برای ترک ها سنگین و امری غیرقابل قبول بود. این نگاه سبب شد در عراق پس از صدام، ترکیه بیش از نقش ایجابی به ایفای نقش سلبی بپردازد. از دید آنکارا تغییر ژئوپلتیک عراق به نفع شیعیان که برهم زننده توازن منطقه به سود ایران بود، باید تغییر می کرد. ترکیه برای دستیابی به این هدف از هیچ کاری فرونگذاشت. ائتلاف شیعیان با کرد ها از عوامل مهم کمک کننده به سقوط صدام و تغییرات در عراق بود و ترکیه در کنار حمایت از اهل تسنن تلاش ویژه خود را متمرکز به برهم زدن ائتلاف شیعیان و کرد ها کرد. در این تلاش ترک ها آنقدر جدی شده اند که حتی راهبرد و خط قرمز خود که در آن استقلال کرد ها را عامل جنگ عنوان می نمودند، تغییر داده و تا جایی پیش رفتند که حسین چیلیک معاون وقت نخست وزیر ترکیه اعلام داشت که اگر روزی کردهای اقلیم گزینه استقلال را انتخاب نمایند، آنکارا مخالفتی با آن نخواهد داشت. ترکیه در کنار این راهبرد، تقویت گروه های افراطی تکفیری را در دستور کار خود قرار داده و پناه دادن به طارق الهاشمی تبلور این نگاه بود. حرکت در راستای راهبرد تغییر موازنه قدرت در عراق سبب شد تحولات ۲۰۱۱ سوریه و اعتراضات روی داده علیه اسد از منظر آنکارا فرصتی تلقی گردد که می توانست بستری فراهم نماید که بخشی از باخت راهبردی ترکیه در عراق را جبران نماید.
از نگاه آنکارا سقوط خاندان علوی اسد از راس قدرت در سوریه می توانست حلقه ارتباطی حوزه نفوذ ژئوپلتیک و در آینده ژئواکونومیک ایران خصوصا در بخش انرژی به مدیترانه را قطع نماید. ترکیه سال هاست تلاش دارد هاب انرژی منطقه گردد. ظهور آلترناتیو مسیر ترانزیتی تحت نفوذ ایران این هدف راهبردی ترکیه را با خطری جدی مواجه می نمود. در حال حاضر اوضاع امروز عراق و سوریه توانسته است مصونیتی برای این هدف آنکارا ایجاد کند. مضاعف بر آن تغییر شرایط در عراق و سوریه می توانست و می تواند به هدف استراتژیک ترک ها در کاهش نفوذ ایران بر جبهه مقاومت ضربه جدی زده و از میزان نفوذ راهبردی تهران در جفرافیایی به وسعت ایران تا لبنان ضربه ای جدی وارد نماید. هدفی که دستیابی به آن هم برای غرب و از آن مهم تر برای اسرائیل مطلوب بوده و می باشد. سوریه با بکارگیری سیاست تخریبی ترک ها امروز تبدیل به سرزمین سوخته ای شده که نه تنها از تاثیرگذاری راهبردی بر تحولات منطقه خارج شده، بلکه از جایگاه مقاومت به کشوری تبدیل شده است که برای بقا تلاش می نماید.
نکته حائز اهمیت آنکه توجه ویژه ایران به سوریه، نقطه تنفسی برای آنکارا شد تا فرصتی برای هدف اصلی ترک ها فراهم گردد که آنان بتوانند با کمک به ظهور داعش و در نتیجه سقوط اربیل، معادلات عراق را در قیاس با گذشته به سود خود تغییر دهند. از زاویه دید آنکارا تجزیه عراق به سه بخش بهتر از آن است که شیعیان در بغداد در راس قدرت باشند. ترک ها بر این باورند که در عناصر قدرت عراق، کرد ها و اهل تسنن قابلیت جذب و حرکت در راستای منافع کلان آنکارا را داشته و یا بالاجبار در این راه گام برخواهند داشت.
نگاهی به شرایط امروز عراق و سوریه و قیاس آن با دیروز این دو کشور، تائید موفقیت نسبی آنکارا در بکارگیری راهبردهای خود و به نتیجه رساندن آن ها می باشد. حمایت ترکیه از جبهه النصره و تروریست های تکفیری داعش اگرچه سبب ناخشنودی داخلی در این کشور و در سطح منطقه ای و بین المللی از دولت حزب عدالت و توسعه گردیده اما توانسته است منافع راهبردی ترکیه را در قیاس با گذشته تامین نماید.
نکته هشداری آنکه بکارگیری سیاست راهبردی آن هم در خاورمیانه و با هدف تاثیرگذاری منطقه ای و بین المللی قابلیت ها و ظرفیت هایی را لازم دارد که ترکیه فاقد آن است. آنانی که نقشه دیروز خاورمیانه را تدوین نمودند امروز با وعده و تطمیع، ترکیه را به بازی ای وارد نموده اند که می تواند در فردای پیش رو، آنکارا را از جغرافیا و حوزه حاکمیتی امروز محروم نماید. بازی پیچیده و بزرگی در منطقه و در دوران گذار در جریان است. در این بازی کردهای سوریه، عراق و ترکیه جایگاه خاص خود را دارند. واقعیات حاکم بر معادلات قدرت بیانگر آن است که گرداننده و تعیین کننده نهایی بازی قدرت در منطقه نه ترکیه بلکه امریکا و بطور کلی غرب است. امریکائیان به ترک ها در حالی رهبری تحولات منطقه وعده داده اند که در طرح نهایی آنان ترکیه کانون و موضوع اصلی تغییر است. انزوای امروز ترکیه در منطقه می تواند فارغ از اهداف غرب، بسترساز گام به گام بر باد رفتن رویای نوعثمان گرایان ترک در آینده باشد.
منبع : دیپلماسی ایرانی