ایران و سوریه پیروز نشست ژنو۲
بحران سوریه این واقعیت را براى همه آشکار کرد که آنچیزى که در سوریه مىگذرد یک موضوع تروریستى و مداخلهگرایانه ارتجاعى و یا صهیونیستى است...
نشست ژنو 2 که در روزهاى پایانى هفته قبل در شهر مونتروى سوئیس برگزار شد و همچنان ادامه دارد، به نقطه آشکارساز ناکامى سیاستهاى واشنگتن و متحدانش در قبال دمشق تبدیل شده است. رخدادها و مباحث مطرحشده در این نشست، بیانگر سردرگمى غرب و ارتجاع عرب در هضم تحولات سوریه است.
دولت اوباما و دیگر دولتهاى غربى در حالى تصمیم به مذاکره با نمایندگان حکومت بشار اسد گرفتهاند، که طى دو سال اخیر، شک و شبههاى در خصوص سقوط دمشق نداشتند. از اینرو کلیت حضور کشورهاى مخالف نظام سوریه در ژنو 2 نقطه آشکارساز شکست استراتژىها و تاکتیکهاى وضعشده غرب در قبال دمشق است. از سوى دیگر، شکاف پدیدآمده میان گروههاى تروریست (جبهه النصره و داعش) از یکسو و اختلاف عمیق جبهه معارضان سیاسى حکومت سوریه بر سر نحوه «گذار از وضعیت موجود» منجر به تقویت خودکار نمایندگان دولتى در برابر مخالفان شد.
نشست ژنو 2 صرفاً به محلى براى اعلام مواضع متناقض طرفهاى دخیل در بحران سوریه تبدیل شده است. در این نشست، «اعلام موضع» در قبال بحران سوریه بهمراتب نسبت به «ارائه راهکار سیاسى» ظهور و بروزى پررنگتر داشت. نوع موضعگیرى طرفهاى معارض سوریه در ژنو 2 نشان مىدهد که اساساً آنان بر سر «صورتبندى اولیه بحران سوریه» قرائت و توصیف واحدى ندارند. در اینجا تنازع بر سر «ارائه راهکار نهایى» نیست، بلکه چالش بر سر «توصیف اولیه بحران» عینیت پیدا کرده است. نظام سوریه هماکنون با مخالفانى داخلى و خارجى مواجه است که اساساً قرائت و ذهنیت یکسانى نسبت به بحران جارى در این کشور ندارند. این چنددستگى، خود را در خروجى رفتارى مخالفان حکومت اسد نشان داده است.
از سوى دیگر، ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایى و عربى کاخ سفید که نگاهى «زودبازده» و «مقطعى» نسبت به گروههاى تروریستى تکفیرى داشتهاند، با گذشت زمان و طولانىشدن نبرد در سوریه نسبت بهدستپروردههاى خود احساس نگرانى پیدا کردهاند. هماکنون غرب با گروههاى تکفیرى فرسوده و در عین حال غیر قابل مدیریتى روبهروست که دیگر حتى از صاحبان غربى خود حرفشنوى لازم را ندارند.
حضور غرب در نشست ژنو 2 از سر «استیصال» و حضور دولت سوریه از سر «اقتدار» است. جهت درک این عبارت، لازم است به نکتهاى اساسى اشاره کنیم. ایالات متحده آمریکا از ابتدا دریافته بود که بهدلیل متفاوتبودن جنس تحولات سوریه با دیگر کشورها، باید سناریوى مجزایى براى دمشق آماده کند. بر اساس این سناریو، اصطکاک میان ارتش سوریه و ارتش آزاد از یکسو و بمباران تبلیغاتى و سیاسى توسط ترکیه، قطر و عربستان سعودى و حتى اتحادیه عرب از سوى دیگر، بشار اسد را در منگنهاى میان «استعفاى ناخواسته از قدرت» و «سقوط طبیعى» قرار مىداد. اما طولانىشدن کشمکشها در سوریه، عدم توانایى مهرههاى منطقهاى آمریکا جهت ادامه حمایت از ارتش آزاد، ایجاد اختلاف میان مخالفان اسد و تروریستهاى مسلح (و حتى تروریستها با یکدیگر) و در نهایت تداوم حمایت سیاسى ایران، روسیه و چین از حکومت سوریه منجر به افزایش تصاعدى هزینه تحقق سناریوى اولیه آمریکا در قبال دمشق شد.
آنچه طى روزهاى اخیر در شهر مونتروى سوئیس گذشته است، بهخوبى نشاندهنده عدم توازن رفتارى جبهه غربى - عربى مخالفان حکومت بشار اسد در قبال تحولات دمشق است. بىدلیل نبود که لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه قبل از برگزارى نشست ژنو 2 شکست آنرا پیشبینى کرده بود چراکه وى بهخوبى نسبت به تعمیق شکاف جبهه مخالفان حکومت سوریه آگاه بود.
«کنفرانس ژنو2 سوریه» قرار است طى دو هفته امکان انتقال قدرت از دولت کنونى سوریه را به دولتى که در آن بشار اسد نقشى نداشته باشد، فراهم نماید. جداى از اینکه چنین رویهاى با حقوق به رسمیت شناختهشده کشورها در کنوانسیونهاى حقوقى چه نسبتى دارد، درباره اینکه چنین برنامهاى امکان اجرایىشدن دارد یا نه مباحث گوناگونى مطرح شده است.
زمان طولانى در نظر گرفتهشده براى برگزارى این کنفرانس و تأکید بر اینکه هیئتهاى دو طرف در خلال دو هفته نباید ژنو را ترک کنند، از دشوارىهاى جدى بر سر راه موفقیت کنفرانس حکایت مىکند. اخضر ابراهیمى نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه و مسؤول اصلى کنفرانس هم با صراحت اعلام کرد که نمىتواند به مردم سوریه اطمینان دهد که اجلاس دوم ژنو بتواند دستاورد قابل قبولى براى آنان داشته باشد.
اجلاس ژنو یک در سال 1391 و با حضور حدود 80 کشور و سازمان بینالمللى برگزار گردید؛ در آن اجلاس روى تشکیل «دولت انتقالى با صلاحیت کامل» توافق شد اما بهمرور، آمریکایىها به تفسیر ماده اصلى توافقنامه روى آورده و تأکید کردند که این ماده نافى ادامه دخالت و نقشآفرینى بشار اسد در آینده سوریه و در نتیجه تشکیل دولت انتقالى است. این در حالى است که روسها و بسیارى دیگر از کشورها معتقدند دولت کنونى سوریه یک دولت قانونى است که باید انتخابات را بر مبناى امکان حضور کاندیداهاى دو طرف برگزار نماید. این اختلاف عمیق در حال حاضر مهمترین مانع بر سر راه موفقیت کنفرانس ژنو 2 است.
اجلاس ژنو یک را آمریکایىها با چتر سازمان ملل و با حضور 80 کشور و سازمان بینالمللى برگزار کردند و اینک عدد هیئتهاى شرکتکننده به 40 کشور و سازمان رسیده است. از طرف دیگر در جمع کشورهاى شرکتکننده چندین دولت حمایتکننده از اقدامات تروریستى در سوریه شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان، قطر، امارات و ترکیه حضور دارند و خود این مسأله سؤالات زیادى را پیرامون صلحآمیزبودن نیات برگزارکنندگان پدید آورده است. وقتى دولتهایى بهطور علنى از ارسال سلاحهاى سبک و نیمهسنگین براى عوامل تروریستى حمایت کرده و خود به اینکار مبادرت مىورزند، چگونه مىتوانند بهعنوان بخشى از «راهحل مسالمتآمیز» تلقى گردند! همین الآن که اجلاس ژنو 2 در جریان است، عربستان سعودى بهطور خیلى آشکار به ارسال سلاح و اعزام ستونى تروریستها به عراق و از عراق به سوریه سرگرم است و معاون وزیر دفاع عربستان در جلوى دوربینهاى تلویزیونى اعلام مىکند که اگر ارتش عراق به عملیات علیه گروه تروریستى داعش در استان عراقى الانبار ادامه دهد، کشورش براى حمایت از داعش مداخله مستقیم مىکند! آنوقت چنین کشورى مدعى است که ارتش سوریه چرا در خاک سوریه تروریستهاى مسلح را تعقیب مىکند و به این دلیل باید سقوط کند و تروریستها یک دولت انتقالى را تشکیل دهند و آینده سوریه را بر مبناى حذف بشار اسد و دولت کنونى سوریه بسازند!
حضور کشورهاى بی اطلاع براى سیاهى لشکر
بیش از 39 کشور از جمله سوئد، کانادا، برزیل، هند، عمان، اندونزى، آفریقاى جنوبى، کره جنوبى، لوکزامبورگ، یونان، بلژیک و بحرین که تقریباً هیچ نفع یا ضررى از اوضاع سوریه متوجه آنها نمىشود، نمایندگانشان در هتل محل برگزارى در مونترو حضور دارند و در مقابل، ایران که اصلىترین متحد دولت سوریه است، غایب این اجلاس است.
از سوى دیگر کشورى چون بحرین که خود بهدلیل سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز متهم به نقض حقوق بشر و بلکه جنایت در حق شهروندان خود است، چگونه مىتواند به حل سیاسى بحران فرامنطقهاى چون سوریه کمک کند یا کشورى همانند مصر که دولتى نظامى با زور اسلحه و کودتا در سر کار است و هر روز در درگیرىهاى خیابانى چندین نفر را به قتل مىرساند، چطور مىتواند از راهحل سیاسى در سوریه سخن بگوید.
کشورهایى از این دست صرفاً براى فراهمسازى سیاهى لشکر است تا آمریکا در شرایط ضعف همراهان خود در موضوع سوریه و شکنندگى جبهه مخالف سورى و در مقابل دست برتر نظام سوریه و متحدان او، از این سیاهى لشکر بلکه بتواند، تصویر قدرتمندى را به سود خود و جبهه معارضان سورى، به رسانهها ارسال کند.
مخاطرات و تناقضات ژنو2
اجلاس ژنو 2 از این منظر یک برنامه خطرناک است چراکه چنین رویهاى مىتواند در هرجاى دیگر تکرار شود، مىتوان در هر کشور دیگرى نیز گروههایى مسلح تجهیز کرد و نفوذ داد و سپس علیه دولتى که به مقابله با آنان مىپردازد، یک کنفرانس بینالمللى تشکیل داد و به اسم تصمیم جامعه ملل، آن دولت ولو اینکه مانند بشار اسد منتخب مردم باشد را خلع ید کرد و عوامل اقدامات تروریستى را بهجاى آن نشاند. این رویه، کلیه قوانین و قواعد شناختهشده سیاسى را منتفى کرده و یک نظام استبدادى بر مبناى تمایلات استیلاجویانه یک یا چند کشور را جایگزین این قواعد و قوانین مىکند.
آمریکا در اجلاس ژنو 2 تلاش مىکند تا بهعنوان قائممقام شوراى امنیت سازمان ملل ظاهر شود. بر این اساس آمریکا همه اعضاى دائم و موقت شوراى امنیت را به این اجلاس فراخوانده و علاوه بر آن، حدود 60 کشور دیگر که اکثریت قاطع آنان با برنامه آمریکا براى نقل و انتقال سیاسى در سوریه موافقند را گرد هم جمع کرده است تا با یک قیام و قعود آمریکایى، «دولت انتقالى با صلاحیت کامل» را در ژنو2 اجرایى نماید. بهعبارتدیگر آمریکا در ژنو در صدد است کارى را که بهدلیل مواجهشدن با حق وتوى روسیه و چین نمىتواند انجام دهد، در یک چارچوب حقوقى خودساخته به نتیجه برساند و این در واقع یک کودتاى حقوقى است که اگر به نتیجه برسد، مىتواند به یک هنجار جدید حقوقى تبدیل شده و استقلال، امنیت، تمامیت ارضى و آرامش کشورها و ملتها را در معرض خطر جدى قرار دهد.
اما البته ژنو 2 با تناقضات جدى هم مواجه است و بههمیندلیل موفقیت آن در هالهاى از ابهام قرار دارد. اولین تناقض آن این است که کشورهاى شرکتکننده در ژنو2 بهطورکلى به دو دسته تقسیم مىشوند؛ کشورهایى که واقعاً در تحولات سوریه داراى نقش - اعم از مخرب یا سازنده - هستند و کشورهایى که هیچ نقشى در تحولات سوریه نداشته و امکان اثرگذارى آنرا هم ندارند. مىتوانیم بگوئیم نزدیک به 20 درصد از 40 کشور شرکتکننده در ردیف دسته اول و 80 درصد در ردیف دسته دوم قرار مىگیرند. کشورهاى دسته اول را عمدتاً کشورهایى تشکیل مىدهند که طى 3 سال گذشته همواره نقش مخربى را ایفا کرده و به جبهه تروریزم علیه سوریه متعلق مىباشند. این کشورها چگونه مىتوانند نقش داور و قاضى در منازعه کنونى سوریه ایفا نمایند؟ اینها چگونه توقع دارند مردم مظلوم سوریه و دولت این کشور به آنان بهعنوان «بخشى از راهحل» نگاه کنند؟ دسته دوم کشورهایى هستند که هیچ تأثیرى در سوریه و در هیچیک از کشورهاى دیگر منطقه ندارند و صرفاً بهعنوان بخشى از عقبه غیرسیاسى یک جبهه در ژنو 2 حضور دارند. با این وصف، رأى و نظر آنان فاقد اعتبار و تأثیر واقعى است. پس کاملاً واضح است که ترکیب ژنو 2 یک ترکیب حقوقى حسابشده و منطبق با رویههاى شناختهشده بینالمللى نیست.
تناقض دوم این است که از میان مخالفان حکومت کنونى سوریه، دو دسته که تأثیر بیشترى در تحولات سیاسى و امنیتى سوریه دارند، در اجلاس ژنو 2 غائب مىباشند و مخالفان شرکتکننده، تنها به یک گروه- شوراى انتقالى و ارتش آزاد - تعلق دارند که از تأثیرگذارى بسیار محدودى در سوریه برخوردارند. جریان «تنسیق» سوریه که متشکل از 6 گروه مخالف سنتى دولت بشار اسد مىباشد، بهدلیل اینکه با توسل به اقدامات مسلحانه و تروریستى براى برکنارى بشار اسد مخالف است، به اجلاس ژنو دعوت نشده و دو گروه مسلح یعنى «داعش» و «النصره» نیز در اجلاس ژنو راهى ندارد و حال آنکه اگر گروههاى مسلح و کشورهاى حامى آنها نخواهند به توافق ژنو 2 تن بدهند، توافق ژنو 2 از اعتبار و ارزش برخوردار نخواهد بود.
یک تناقض دیگر، عدم حضور بعضى از کشورها، دولتها و گروههایى است که به اذعان غرب، تأثیر بسیار عمدهاى در تحولات دارند. آمریکایىها و سعودىها مىگویند ایران و حزبالله لبنان از دلایل عمده عدم سقوط سوریه و اسد هستند. اگر این ادعا واقعیت داشته باشد، به این معناست که سرنوشت اسد و سوریه در نهایت در ژنو رقم نمىخورد بلکه این سرنوشت را «جبهه مقاومت» رقم مىزند. علاوه بر حمایت ایران و حزبالله، دلیل اساسى عدم موفقیت جبهه تروریستى آمریکایى- سعودى، خود مردم سوریه و نظام مستحکم آن است که توانستهاند سه سال در برابر فشار متراکم و متمرکز غربى، عربى، اسرائیلى و تروریستى مقاومت کرده و کشور و دولت خود را حفظ نمایند. در عین حال هیچکس تردید ندارد که ایران و حزبالله هم امکانات خود را براى حفظ متحد استراتژیک خود یعنى سوریه پاى کار آورده و بهعنوان بخشى از نیروى خنثىکننده تروریزم سهم خود را انجام دادهاند. خب به هر تقدیر چگونه مىتوان اجلاس سیاسى تشکیل داد و در آن از نیروهایى که مهمترین عامل بقاء دولت سوریه خوانده مىشوند، دعوت نکرد و در غیاب آنان به چنین پروندهاى خاتمه داد.
یک تناقض دیگر این است که مخالفان مسلح بشار اسد که ترکیبى از نیروهاى تروریستى سورى و غیر سورىاند، هیچ موقعیت استراتژیکى در اختیار ندارند، عمده مرزهاى سوریه در اختیار دولت و ارتش این کشور است. پایتخت کاملاً در سیطره دولت سوریه است. شهرهاى حساس و اصلى عمدتاً در تسلط دولت است و در هر کجا که مخالفین بهصورت «لکهاى» حضور دارند، ارتش و نیروهاى دفاع وطنى آنان را به محاصره درآورده و ارتباط آنان را از یکدیگر گسیخته است، همین چند روز پیش، ارتش طى عملیاتى بخشهاى دیگرى از حلب را پاکسازى کرد. در سطح بینالمللى امیدها درباره اینکه بتوان از طریق نظامى یا سیاسى نظام سیاسى سوریه را تغییر داد، بهطور جدى کاهش یافته است، کشورهاى همسایه سوریه که روزى مهمترین کانونهاى پشتیبانى تسلیحاتى و لجستیکى تروریستها بودند، امید به موفقیت اقدامات نظامى را از دست دادهاند. همین هفته پیش، عبدالله گل رئیسجمهور ترکیه اعلام کرد که زمان تغییر سیاست ترکیه درباره سوریه -یعنى کنار گذاشتن برنامه نظامى علیه بشار اسد- فرا رسیده است. در داخل سوریه نیز گروههاى تروریستى طى یک سال اخیر بهطور جدى تضعیف شدهاند، با این وصف آمریکا با کدام اقتدار مىخواهد برنامه سیاسى مبتنى بر تغییر سوریه را اجرایى کند؟
ژنو 2 از این جهت که داراى تناقضات فراوانى است، امکان موفقیت ندارد اما در عین حال از دو جنبه مىتواند خطرناک باشد: جنبه اول این است که ژنو 2 مىتواند پایهگذار یک رویه خطرناک در مناسبات بینالمللى باشد و دایره استقلال کشورها را تنگ کند، جنبه دوم این است که ژنو 2 مىتواند در حد یک گام، موفقیتهایى داشته باشد به این معنا که آمریکایىها به ژنو2 نه بهعنوان اقدام قاطع و «حلکننده» بلکه بهعنوان یک مرحله از راهى که به استقرار یک دولت تروریستساخته بیانجامد، نگاه کنند. در این صورت اجلاس ژنو 2 در واقع یک گام سیاسى براى مستقل نگهداشتن بحران سوریه و تداوم درگیرىها بهحساب مىآید. کما اینکه بسیارى معتقدند عدم حضور داعش و النصره در ژنو2 واقعیت ندارد، چراکه کشورهاى حمایتکننده تسلیحاتى، مالى و اطلاعاتى این دو گروه تروریستى یعنى آمریکا، عربستان و قطر در ژنو 2 حضور دارند و این جاى خالى این دو گروه را پر مىکند.
بازى دو سر برد سوریه
تریبون رسمى دمشق اخیراً بارها اعلام کرده، امید زیادى به کارآیى کنفرانس ژنو 2 در حل موضوع سوریه و اجماع جهانى علیه تروریسم ندارد، اما با این وجود در سایه پیشروىهاى نظامى و اختلافات و درگیریهاى شدید و کشتار در میان مخالفان خود، مشکل چندانى براى حضور در این کنفرانس نمىبیند. حضور فعال سوریه در ژنو علاوه بر اینکه شکست ادعاهاى غرب در رد هرگونه مذاکره سیاسى با دولت بشار اسد قبل از برکنارى وى را به اثبات رساند، توانست جایگاه دمشق را بهعنوان محور اصلى مبارزه با تروریسم جهانى و قربانى توطئه و تروریسم تقویت کند و حمایت افکار عمومى جهان را بهدست آورد.
سناریوى کنفرانس ژنو 2 براى دولت سوریه یک بازى دوسر برد است، رسیدن به توافق در این کنفرانس بهمعناى موفقیت و پیروزى سیاسى دولت بشار اسد در ادامه روند مبارزه با تروریستها و بهدستآوردن حمایت جهانى براى این مبارزه است و در صورت شکست نیز دولت سوریه مىتواند مخالفان و حامیان آنرا باعث به شکست کشاندن کنفرانس معرفى کند.
بهویژه اینکه بر خلاف اطمینان دمشق براى شرکت در این نشست، مخالفان سورى کاملاً نگران و تجزیهشده به نظر مىرسند و از سوى دیگرغرب با رد حضور ایران در این کنفرانس، عملاً گزینه شکست را به آن تحمیل کرده است.
آمریکا در راستاى این تحرکات و همزمان با برپایى ژنو 2 آخرین تلاشهاى خود را براى خروج آبرومندانه از رسوایى شکست در سوریه بهکار برده است. بر اساس اطلاعات موجود از مذاکرات پشت پرده روسیه و آمریکا، مقامات کاخ سفید سعى دارند مسکو را قانع کنند که رهبرى سوریه را از بشار اسد بگیرد و به هر کسى از داخل دولت سوریه که مىخواهد تحویل دهد. در این سناریو آمریکا اعلام کرده نیازى به تغییر ترکیب امنیتى و نظامى در کشور نیز وجود ندارد.
این طرح گرچه در عمل هیچ نفعى براى کشورهاى مداخلهجوى غربى و عربى ندارد، اما مىتواند پیروزى ظاهرى براى ائتلاف مخالف سوریه بهحساب آید و رسوایى آنها در برونرفت از باتلاق سوریه را کمرنگتر نماید. البته شاخصها حاکى از آن است که مسکو بعد از رایزنى با تهران و رد قاطع این طرح از سوى ایران، با این طرح نیز مخالفت کرده است.
واقعیتهاى بحران سوریه
بحران سوریه این واقعیت را براى همه آشکار کرد که آنچیزى که در سوریه مىگذرد یک موضوع تروریستى و مداخلهگرایانه ارتجاعى و یا صهیونیستى است. امروز این پدیده براى همه بازیگران منطقه، جهان و ناظران منصف آشکار شده که آنچیزى که در سوریه مىگذرد، یک پدیده وحشى و غیرقابل تحمل است که در مرزهاى سوریه محدود نمىشود و حضور تروریستهاى 80 کشور جهان در سوریه به این معنا است که این پدیده مانند پدیده عرب - افغان بهسرعت در همه کشورها گسترش خواهد یافت و آنچیزى که در سوریه مىگذرد یک صحنه تمرینى براى گروههاى تروریستى است که از مناطق مختلف جهان آمدهاند. در این زمینه نگرانىهاى اروپایىها مشهود است. کشورهاى اروپایى از هماکنون نگران و دستپاچه هستند که بازگشت این گروهها و افراد وابسته به القاعده و تروریزم به کشورهاى خود در اروپا، براى امنیت ملى آنها پیامدهاى بسیار بدى بهدنبال دارد. همچنانکه شاهد وقایع خونینى در ولگاگراد، منطقه جنوبى روسیه و شمال قفقاز بودیم که طى دو انفجار، تعداد زیادى از مردم در این منطقه کشته و زخمى شدند، اگرچه در رسانهها گفته مىشود که این اقدامات براى برهمزدن برنامه المپیک بازىهاى جهانى 2014 زمستانى در سوچى است، ولى بهنظر مىرسد که این پدیده بسیار فراتر از بازىهاى دوره زمستانى در این منطقه است.
از یکطرف روسیه یک برنامه 50 میلیارد دلارى براى تبدیل این منطقه به منطقه توریستى اختصاص داده و از طرف دیگر این انفجارها پیکره امنیت داخلى روسیه را بهشدت مورد تهدید قرار داد و بههمیندلیل است که واکنش مقامات روس بسیار جدى و محکم بود. خود این مسأله مىتواند مناسبات منطقهاى و حتى بخشى از مناسبات جهانى را تحت تأثیر قرار دهد، یعنى روسیهاى که در یک نگاه عملگرایانه تلاش مىکرد که با همه کشورها روابط خوبى را برقرار کند، طبیعى است که در قبال حامیان تروریزم القاعدهاى و وهابى - تکفیرى - که عربستان منشأ و حامى آن است و رژیم صهیونیستى برنامهریز و طراح آن عملیاتها است-، ساکت نخواهد نشست.
منبع : بیداری اسلامی