اندیشکده مؤسسه رند : آمریکا نباید کمک به شورشیان سوری را قطع کند
کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده رندبا طرح دلایل عدم حمایت و حمایت آمریکا از شورشیان سوری نتیجه گیری می کند در حال حاضر به نفع آمریکا نیست که کمک به شورشیان را به طور کلی قطع کند...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده رند، جنکینز، کارشناس مسائل خاورمیانه در این اندیشکده، بر این باور است که در حال حاضر به نفع آمریکا نیست که کمک به شورشیان سوری را به طور کلی قطع کند. وی مدعی است در حال حاضر، این کمکها اهرم آمریکا در گفتگوهای ژنو است و تعلیق آنها به معنای کنار رفتن آمریکا از سوریه و در نتیجه بی معنا بودن مذاکره است.
آمریکا اخیراً اعلان کرد که کمک خود را به شورشیانی که برای سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه میجنگند، به حالت تعلیق در میآورد. این مسئله در حالی مطرح شد که سایر کشورهای غربی به طور تدریجی در حال برداشتن حمایت نظامی خود از نیروهای شورشی هستند. آیا تعلیق کمک آمریکا باید دائمی شود؟
چند دلیل مناسب برای پایان دادن به کمک وجود دارد:
1. شورش در سوریه روز به روز افراطیتر میشود. وابستگان القاعده به بهرهبرداران اصلی این شورش تبدیل شدهاند.
2. همانطور که از تسلط اخیر عناصر افراطگرا بر پایگاههای شورشیان بر میآید، شورشیها نمیتوانند از تجهیزاتی که به آنها عرضه شده است به خوبی مراقبت کنند. هر آنچه غرب برای شورشیها فراهم کرده است، در معرض خطر افتادن به دست جهادیها قرار دارد.
3. شورشیها، دست کم آنهایی که تحت حمایت غرب قرار دارند، قادر به شکست دادن اسد نیستند. بنابراین، تداوم حمایت از آنها تنها به افزایش سطح خشونت کمک میکند، بدون اینکه انتظار واقعی موفقیت را تقویت نماید.
4. ما نمیتوانیم این کار را نیمه تمام انجام دهیم. سرازیر کردن کمک به برخی از شورشیها کاری از پیش نمیبرد. اگر آمریکا میخواهد اوضاع را بهبود بخشد، باید رویکرد جامعتری را ایجاد کند. تجربه قبلی آمریکا در حمایت از شورشیها علیه یک دیکتاتور در لیبی همانطوری که مد نظر بود از آب در نیامد، و هرج و مرج و شلوغی در این کشور هنوز ادامه دارد.
5. هرگز مشخص نشد که سیاست آمریکا چگونه میتوانست به طور هم زمان از شورشیهای غیر القاعده حمایت کرده، القاعده را تضعیف نموده و اسد را سرنگون کند. آسان نیست ببینیم که چگونه این هدف میتواند بدون اقدام نظامی عمده میسر شود.
6. بسیاری از آمریکاییها بر این باور هستند که آنچه در سوریه اتفاق میافتد برای مردم سوریه غم انگیز است، اما این جنگ، جنگ آمریکا نیست؛ آمریکا از اول نیز منفعتی در حمایت از شورشیان سوری نداشت. پایان دادن به دخالت و درگیری آمریکا، اقدامی عاقلانه میباشد که به تأخیر افتاده است.
7. یک دیکتاتوری با ثبات و قابل پیش بینی مطلوبتر از جنگ مداوم است. حداقل، اسد مانع از نزدیک شدن القاعده میشود. راههای دیگری نیز برای ماندن در سوریه وجود دارد؛ از جمله کمکهای بشر دوستانه و دیپلماسی جدی و کارآمد در ژنو.
ضمناً، برخی دلایل مهم نیز برای ترک نکردن شورشیهای متمایل به غرب در سوریه وجود دارد:
1. قطع کمک، به جنگ پایان نخواهد داد. این کار تنها افراطی شدن شورش را تسریع میبخشد. جنگجوهای باقی مانده احتمالاً به گروههای جهادی منتقل میشوند که تسلیم نخواهند شد. در واقع، رها کردن گروههای شورشی سکولار بیشتر، این مسئله را تضمین میکند که القاعده بر اپوزیسیون حکومت اسد مسلط خواهد شد.
2. این اتفاق، تمام روابط آمریکا را در خاک سوریه قطع میکند، و آمریکا حتی توانایی کمتری، نسبت به آنچه اکنون دارد، برای تأثیر بر جریان حوادث خواهد داشت.
3. رها کردن شورشیان میانهروتر سوری، اسد را بر سر قدرت باقی خواهد گذاشت، که تنها توسط عناصر افراطیتر به چالش کشیده میشود.
4. قطع کمک، هرگونه ادعا در مورد اصول و قوانین را از بین میبرد. سیاست آمریکا باید انعطاف پذیر و عملگرا باشد تا از عهده حوادث متغیر در خاورمیانه بر بیاید؛ اما مخالفت با تسلط نظامی عمومی در مصر به دلیل عدم تطابق آن با اصول دموکراتیک و در عین حال عدم حمایت از یک انقلاب عمومی علیه یک رهبر نظامی در سوریه، به طور نامطلوبی دارای تناقض است. اگر ترس از القاعده، نگرانی اصلی در تمام تصمیمات سیاست گذاری آمریکا است، آیا شورشیان سوری متمایل به غرب واقعاً گامی به سمت نابودی خطر جهادیها بر میدارند؟ این کار را هنوز میتوان بدون رها کردن شورشیان قابل قبولتر به انجام رساند.
5. در مقابل، آمریکا هیچ چیزی از اسد به دست نخواهد آورد؛ نه تقدیر و تشکر، نه اصلاحات سیاسی و نه نشانههای صلح. به احتمال زیاد، سقوط شورش، دولت سختگیرتر و انتقامجوتری را به جا خواهد گذاشت؛ دولتی که در حال حاضر تحت کنترل وفاداران علوی است، که مصمم به انتقام گرفتن هستند. انتقام، و نه مصالحه، وجه مشخصه سوریه پس از شورش خواهد بود.
6. برای اهل تسنن در خاورمیانه و در تمام دنیا مسلم خواهد شد که آمریکا مایل است شکست آنها را ببیند.
7. اوضاع در سوریه متغیر و بی ثبات باقی میماند. ظاهراً شورشیها تا اواسط سال 2013 پیشرفت خوبی داشتند. سپس، نیروهای دولتی، با کمک روسیه، ایران و حزب الله، مانع پیشرفت بیشتر شورشیها شدند. اما، این یک درگیری طولانی است. جریان جنگ ممکن است دوباره تغییر کند. در واقع، شانس اینکه اسد بتواند واقعاً پیروز شود، بسیار اندک باقی میماند.
8. سرمایه گذاری آمریکا در سوریه را میتوان به درستی، حداقلی و ناشی از بی جرأتی قلمداد کرد. آمریکا میتواند تلاش بیشتری برای کمک به شورشیها انجام دهد، بدون اینکه به طور مستقیم از قدرت نظامی خود استفاده کرده یا خود را در استراتژی افزایش تدریجی گرفتار کند.
9. تغییر سیاست آمریکا در سوریه، درست یا نادرست، به عنوان نشانهای در نظر گرفته میشود که آمریکا نسبت به هرگونه تعهد بلند مدت ناتوان است. این مسئله، نفوذ آمریکا را در دامنه وسیعی از مسائل در منطقه تحلیل میبرد.
10. تعلیق کمک به شورشیان در سوریه، متحدان آمریکا در منطقه را به وحشت میاندازد، که تاکنون نیز در مورد اعتبار آمریکا شک و تردید داشتهاند. این ضعف آمریکا را به نمایش میگذارد.
آیا یک استراتژی جدید آمریکایی مبنی بر اصلاح حمایت آن از شورش در سوریه وجود دارد؟ آیا آمریکا تلاش خواهد کرد تا از مردم در معرض خطر حمایت کند؟ آیا تلاش خود را برای اسکان مجدد پناهندگان افزایش خواهد داد؟ آیا به توافقی در گفتگوهای پیش روی ژنو دست خواهد یافت؟
اگر مورد اخیر مهم است، بنابراین، گفتگو بر سر قطع حمایت از شورشیها ظاهراً بی موقع است. چرا آمریکا میخواهد درست چند هفته قبل از مذاکرات بینالمللی، که هدف آن حل بحران سوریه است، از موضع خود کناره گیری کند؟ نیازی نیست کسی ماکیاولی باشد تا بداند حمایت آمریکا و همچنین غرب از شورشیها، حتی اگر خیلی بیشتر از حد تئوری نباشد، تنها اهرم آمریکا در گفتگوها است. اگر آمریکا در حال کنار رفتن از سوریه است، پس چه مسئلهای وجود دارد که در ژنو مورد گفتگو قرار گیرد؟
این کار راحتی برای دولت آمریکا نیست، اما دلایل موجود برای کمک مداوم، فراوان و محکم هستند.
منبع : تسنیم