امکانسنجی وقوع جنگ چهارم غزه از سوی رژیم صهیونیستی
اگر در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی، وضعیت گروههای مقاومت و رژیم صهیونیستی میان جنگ 51روزه و زمان فعلی مقایسه کنیم، جنگ جدید با پیچیدگیهای بیشتری نسبت به نبرد 51روزه روبروست و این امر تصمیم ورود به جنگ چهارم غزه را از سوی رژیم صهیونیستی بسیار محتاطتر مینماید...
امروزه بار دیگر در رسانههای منطقهای و صهیونیستی، سخن از موافقین و مخالفین جنگ جدید غزه است. رسانهها و نخبگان صهیونیستی و عربی طی هفتههای گذشته، از امکان آغاز جنگ چهارم غزه از سوی رژیم صهیونیستی یا حتی حماس سخن به میان میآورند. ما در این نوشتار به دنبال مقایسه شرایط فعلی با تابستان سال 2014 یعنی وقوع جنگ 51روزه برای هر دو سوی مرزهای غزه یعنی رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی هستیم. در ابتدا واکنشها و علل آغاز جنگ احتمالی از هر دو سوی مرزهای غزه را بررسی کرده و سپس به امکانسنجی جنگ احتمالی از طریق مقایسه شرایط فعلی با جنگ 51روزه خواهیم پرداخت.
1- جنگ چهارم غزه، موافقین و مخالفین
برخی تحلیلگران وقوع جنگ چهارم غزه را یک اتفاق اجباری و ناخواسته از سوی رژیم صهیونیستی یا حماس میدانند. آوی یسخاروف تحلیلگر سایت «تایمز آو اسرائیل» از این طیف است. او معتقد است جنگ جدید وقوعش حتمی و اجتنابناپذیر است. یسخاروف برای اثبات ادعای خود به مطلبی از یک روزنامهنگار مطرح فلسطینی استناد میکند. فایز ابوشماله، روزنامهنگار سرشناس غزهای و به گفته یسخاروف، از چهرههای نزدیک به حماس، میگوید: «مبارزان قسامی در طول یک سال و نیم گذشته- شبانهروز- مشغول کار و تلاش بودهاند. آنها لحظهای طعم آرامش و استراحت را نچشیدهاند؛ زیرا نبردی که برای آن آماده میشوند یک نبرد سرنوشتساز است. بحث بقا و فنا و مرگ و زندگی است. آنها هیچ گزینهای ندارند جز اینکه در تمامی شرایط تلاش کنند و آماده باشند؛ زیرا آنطور که ساکنان غزه میگویند این منطقه تا به امروز شاهد چنین اوضاع اسفبار انسانی نبوده است. به باور آنها، اوضاع در حال حاضر از دوره جنگ اخیر نیز سختتر شده است. این شرایط در پایان کار منجر به انفجار اوضاع میشود. اگر سال 2016 بدون هیچ جنگی خاتمه یابد، در واقع یک معجزه روی داده است؛ زیرا بروز چنین جنگی در اختیار حماس یا اسرائیل نیست.»
همچنین حلمی موسی تحلیلگر روزنامه «السفیر» معتقد است شرایط سخت غزه طی سالهای گذشته آن را در آستانهی جنگ و انفجار قرار داده است، هرچند رژیم صهیونیستی تمایل به آغاز جنگ ندارد اما از راستگرایانی که معتقدند آنچه با زور به دست نیامده است، با زور بیشتر به دست میآید، آغاز جنگی جدید بعید نیست. حلمی موسی در ادامه یادداشت مینویسد: «سران اسرائیل خواستهشان را درباره رساندن تسهیلات به غزه برای جلوگیری از انفجار احتمالی در نوار غزه افزایش دادهاند. در راستای این رویکرد اسرائیل برای بهبود روابط با ترکیه تلاش میکند به امید اینکه این مسئله در کاهش احساس خفقان و محاصره حماس کمک کند؛ اما بعید نیست حتی این رفتار فریبی به منظور آغاز جنگ ویرانگر دیگری صورت بگیرد.»
از سوی دیگر نتانیاهو در پاسخ به اسماعیل هنیه مبنی بر آمادگی برای جنگ جدید و استفاده از تونلها، غزه را به جنگی شدیدتر از
51روزه تهدید نمود. پس از آن هرتزوگ رهبر حزب «اتحادیه صهیونیست» از کابینه رژیم صهیونیستی خواست تردید را کنار گذارد و به نیروهای نظامی دستور بمباران و تخریب این تونلها را بدهد. پس از مطرح شدن احتمال حمله به بهانه تونلها، روزنامه «هاآرتص» نزدیک به مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی در یادداشتی مدعی شد موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از جنگ جدید استقبال نمیکند و سعی دارد اوضاع را آرام نماید. همچنین در این یادداشت از اعضاء کنست درخواست شده است از بیان اظهاراتی تحریککننده که موجب سوء برداشت حماس و اقدام پیشگیرانه از سوی گروههای مقاومت میشود، خودداری نمایند. از ادبیات رسانهها و کابینهی امنیتی نتانیاهو به نظر میرسد تمایل چندانی به شروع جنگ نیست؛ اما برخی تحلیلها و خبرها غیر از این موضوع را تأیید مینمایند.
2- علل آغاز جنگ احتمالی
تحلیلگران آغاز جنگ جدید از سوی دولت رژیم صهیونیستی را به چند دلیل امکانپذیر میدانند: انحراف افکار عمومی از انتفاضه و سرکوب آن، اقناع افکار عمومی نسبت به توانایی دولت و مخالفان سیاستهای نتانیاهو در خصوص ناآرامیهای کرانه باختری و همچنین کاهش قدرت مقاومت از طریق تداوم افزایش فشار بر غزه بهمنظور تن دادن حماس به صلح را میتوان مجموعه عواملی دانست که جنگ را ممکن میکند.
1-2- انحراف افکار عمومی از انتفاضه
امروزه باگذشت پنج ماه از آغاز انتفاضه سوم، تداوم ناآرامیها و عدم کنترل عملیات شهادتطلبانه از سوی کابینهی نتانیاهو، موجب شده است انتقادهای بسیار زیادی به نتانیاهو وارد شود. یکی از سناریوهای پیش روی رژیم صهیونیستی و نتانیاهو بهمنظور سرکوب انتفاضه، آغاز حملهای جدید به غزه بهمنظور انحراف افکار عمومی و امنیتی نمودن کرانه باختری است.حملهای وسیع و یا محدود به نوار غزه، ضمن آنکه میتواند فضای کرانه باختری را بسیار امنیتی نماید، فرصتی مناسب در اختیار تشکیلات خودگردان قرار خواهد داد تا با همراهی بیشتر با رژیم صهیونیستی به دنبال حذف حماس و حامیان مقاومت باشد. این سناریو چندین بار با تهدید نتانیاهو و برخی اعضای کابینهاش بهعنوان راهحلی به بهانهی مقابله با تونل سازیهای حماس مطرح شده است. نتانیاهو پس از شهادت 7 تن از نیروهای قسام بر اثر ریزش تونلی در شرق نوار غزه، بار دیگر تهدیدات علیه نوار غزه را ادامه داد و ضمن هشدار به حماس در مورد هرگونه حمله به اهداف صهیونیستی، اظهار داشت که هرگونه حمله یا عملیات از طریق تونلهای حماس در غزه را پاسخ میدهیم.
2-2- اقناع افکار عمومی در مقابل انتفاضه و تونلها
یکی از مؤلفههایی که همواره رژیم صهیونیستی در خصوص رفتارهای خویش مدنظر دارد، اقناع و فریب افکار عمومی جامعه صهیونیستی مبنی بر وجود امنیت و اقتدار در مقابل فلسطینیان است. تداوم انتفاضه سوم طی پنج ماه، انجام عملیات استشهادی و حفر تونلها در مرز غزه، دولت نتانیاهو را در معرض سؤال افکار عمومی در خصوص ناتوانی ایجاد امنیت قرار داده است. بر اساس تازهترین نظرسنجیهای منتشره در سایت عبری زبان «واللا» و روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت»، 61 درصد سؤال شوندگان صهیونیستی ابراز عقیده کردند که امنیتشان از زمان شکلگیری انتفاضه قدس به خطر افتاده است و 71 درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجیها اعلام کردند که دولت نتانیاهو توانایی آرام کردن اوضاع و سرکوب انتفاضه را ندارد.
این کاهش محبوبیت و چالش داخلی، میتواند مقدمهای برای آغاز جنگ چهارم از سوی رژیم صهیونیستی برای اقناع جامعه صهیونیستی باشد. اظهارات آیزنکوت رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم اشغالگر مبنی بر دشمن اصلی پنداشتن حماس و حزبالله (بهجای ایران) و معرفی کردن تونلهای مقاومت بهعنوان اصلیترین خطر امنیتی پیش روی رژیم صهیونیستی و اعلام استقرار نیروهای نظامی در مرز غزه از سوی ارتش، گمانهزنیها در مورد احتمال آغاز جنگ را افزایش داده است.
آخرین اقدام نتانیاهو در نصب «ارگمان»، مسئول کمیته ترور شهید احمد جعبری (جانشین فرمانده کل گردانهای شهید عزالدین قسام) در جنگ 51روزه به ریاست شاباک (سازمان امنیت داخلی)- که سابقهای بلندمدت در مراکز امنیتی این رژیم دارد- تحلیلگران را نسبت به رخدادهای آتی در مرز غزه حساستر نموده است.
3- وضعیت فعلی و جنگ 51روزه
پس از بررسی امکان و اهداف جنگ جدید از سوی رژیم صهیونیستی، در این بخش به بررسی مقایسهای وضعیت هر دو بازیگر دو سوی مرزهای غزه، در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی خواهیم پرداخت. به منظور امکانسنجی جنگ چهارم غزه، وضعیت فعلی را با وضعیت جنگ 51روزه در سه سطح گفته شده مقایسه خواهیم کرد.
1-3- سطح ملی و قدرت داخلی
رژیم صهیونیستی: پیش از آغاز جنگ 51روزه،
نتانیاهو به دلیل معضلات اقتصادی و نیز گم شدن سه صهیونیست در الخلیل، تحت فشار بسیاری از سوی افکار عمومی بود. نتانیاهو در آن مقطع به دنبال اقناع افکار عمومی، جنگی تمامعیار علیه غزه به بهانه آزادسازی سه گم شده صهیونیست آغاز نمود. به نظر میرسد، امروزه نتانیاهو با برگزاری انتخابات جدید و تشکیل کابینهای همسوتر با خود، قدرت را همچنان در دست دارد. اما همانگونه که گفته شد، تداوم انتفاضه، کشته شدن بیش از 30 صهیونیست در عملیات شهادتطلبانه، رسیدن ناآرامی و احساس ترس به عمق تلآویو، نتانیاهو را در مقایسه با شرایط پیش از آغاز جنگ 51روزه، در وضعیت اجتماعی و سیاسی مطلوبتری قرار نداده است. لذا تکرار آزمون جنگ 51روزه برای فرار از این وضعیت و سرکوب انتفاضه دور از ذهن نیست.
از نظر توان نظامی و دفاعی، رژیم صهیونیستی در جنگ 51روزه برای بار دیگر سامانه گنبد آهنین خود را به معرض امتحان گذاشت. سامانه گنبد آهنینِ پرهزینهی رژیم صهیونیستی نتوانست امتحان موفقیتآمیزی در قبال موشکهای حماس و جهاد اسلامی پس بدهد. طی دو سال گذشته، طرح و هزینههای زیادی برای پیشرفتهتر نمودن این گنبد اجرا شده است اما همچنان کارشناسان نظامی صهیونیست معترفاند که جنگ جدید، باعث میشود بار دیگر موشکهای مقاومت به تلآویو و حیفا برسد.
رژیم صهیونیستی پس از جنگ 51روزه بهسوی خریدهای جدیدی برای ایجاد بازدارندگی در مقابل تکنیکهای حماس حرکت کرد. افزایش قراردادهای تسلیحاتی در حوزه هوایی و سپر موشکی، نمونهای از این تلاش است. خرید سه هزار موشک میان برد هوابههوای هلفایر، 4100 بمب گلایدری (سرشی)، 50 بمب سنگرشکن پیشرفته برای اهداف زیرزمینی از آمریکا با ارزش 1.8 میلیارد دلار را میتوان آخرین تلاش صهیونیستها در تقویت توان نظامی خود نام برد. سلاحهایی چون بمب سنگرشکن، بهمنظور تخریب مخفیگاه و تونلهای حماس است. آخرین اقدام رژیم صهیونیستی بهمنظور کشف تونلها، دریافت بودجهای 120 میلیون دلاری از آمریکا برای ارتقای این سیستم است.
گروههای مقاومت: حماس و گروههای مقاومت در حالی وارد جنگ 51روزه غزه شدند که به دلیل شکست آشتی ملی و تغییر حاکمیتهای مصر و قطر، از منظر اقتصادی و مالی در تنگنا قرار داشتند. تداوم خرابیهای جنگ 51روزه، تشدید محاصره، تخریب تونلهای مرز مصر و بسته نگهداشتن گذرگاه رفح موجب شده است امروزه غزه در آستانهی یک بحران انسانی و انفجار قرار بگیرد.
حماس و گروههای مقاومت، در جنگ 51روزه بهطور مبسوط برای نخستین بار از اهرم تونل، استفاده نمودند. طی دو سال گذشته حماس بارها اعلام نموده است برخلاف تلاشهای رژیم صهیونیستی برای کشف و تخریب این اهرم، تونلها افزایش کیفی و کمی فراوانی داشته است. رژیم صهیونیستی برای گرفتن این اهرم مبارزاتی از دست مقاومت، طبق گزارش کانال دوم این رژیم، از سال 2004 تاکنون، یک میلیارد شکل (250 میلیون دلار)، برای تخریب تونلها هزینه کرده است. بسیاری از تحلیلگران، جنگ چهارم غزه را جنگ تونلها میدانند. زیرا این اهرم و سلاح راهبردیِ گروههای مقاومت، عرصه نظامی را در جنگ جدید غزه نسبت به جنگ 51روزه بسیار متفاوت خواهد نمود و چالشی جدّی پیش روی ارتش صهیونیستی است. این نبوغ و ابتکار، یک بازدارنده اصلی در مقابل جنون صهیونیستی ایجاد نموده است، هرچند در صورتی که رژیم صهیونیستی تصمیم به آغاز جنگ بگیرد تونلها بهانهی آغاز تهاجم خواهند بود.
یکی دیگر از ابتکارات و دستاوردهای جنگ 51روزه برای حماس و گروههای مقاومت، آغاز ورود به جنگ دریایی و تقویت تواناییهای خود در عرصه دریاست. در جنگ 51روزه برای نخستین بار مقاومت غزه با استفاده از موشک و کماندوهای غواص، نیروهای دریایی رژیم صهیونیستی را مورد تهاجم قرارداد. رسانههای صهیونیستی طی ماههای اخیر بارها خبر آزمایش شلیک موشکهای گروههای مقاومت به دریا را مخابره نمودهاند که این موضوع، هشدار صهیونیستها را مبنی بر باز شدن جبههای جدید در جنگ چهارم غزه در پی داشت.[12] لذا به نظر میرسد، رژیم صهیونیستی بهخوبی میداند که جنگ جدید بسیار متفاوتتر از گذشته خواهد بود.
2-3- سطح منطقهای
رژیم صهیونیستی: جنگ 51روزه در حالی آغاز شد که رژیم صهیونیستی گمان میکرد به دلیل تغییر
حاکمیت در مصر و نیز ایجاد شکاف در محور مقاومت به دلیل بحران سوریه و اختلاف بر سر بشار اسد، حماس و جهاد اسلامی باید بهتنهایی در مقابل تهاجم او بایستند. رژیم صهیونیستی وضعیت منطقهای را یک فرصت استثنایی برای سرکوب و حذف مقاومت میدانست؛ اما آغاز جنگ و حمایت حزبالله و ایران از مقاومت حماس و شلیک موشکهای فجر 5 از سوی گروههای مقاومت چون جهاد اسلامی، رژیم صهیونیستی را دچار شوک نمود.
اما امروزه با گذشت دو سال از جنگ تابستان 2014، نظم منطقهای بسیار متفاوت است. قرار گرفتن روسیه در کنار جبهه مقاومت با حضور فعال در سوریه، اجرایی شدن برجام، ورود عربستان به جنگ یمن و... مجموعه عواملی است که این تغییر را رقم زده است. نظم جدید منطقهای موجب شده است که سه بازیگر منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی، عربستان و ترکیه، نسبت به گذشته به هم نزدیکتر شوند. این نزدیکی موجب شده است رژیم صهیونیستی با استقبال از این وضعیت به دنبال ایجاد جبههای وسیعتر ضد محور مقاومت باشد. این تغییر نظم منطقهای لزوماً به معنی تشدید احتمال جنگی جدید علیه غزه نخواهد بود، بلکه ممکن است نزدیکی ترکیه و رژیم صهیونیستی موجب بازدارندگی تهاجم به غزه شود.
طی هفتههای گذشته خبرهای متفاوتی حول برقراری روابط میان رژیم صهیونیستی و ترکیه در رسانهها مطرح شده است. جدیترین اقدام را میتوان از سوی دفتر نخستوزیری نتانیاهو دانست که در بیانیهای اعلام کرد پیشرفتهایی در مذاکرات برای آشتی با ترکیه حاصل شده است. پیش از این «موشه یعلون» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و بسیاری از سران این رژیم اعلام کردهاند که ترکیه پیش از عادی شدن روابط، باید دفتر حماس در این کشور را ببندد.والاستریت ژورنال در گزارشی مینویسد: «مصر و ترکیه که روابط رسمی با تلآویو دارند، دو کشوری در غرب آسیا هستند که در ماههای گذشته به سمت بهبود روابط با اسرائیل پیش رفتهاند.» این اتفاقات را میتوان در راستای سخنان «جان بولتون» نسبت به فرصت بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از برجام و شرایط منطقهای ضد ایران و محور مقاومت دانست. بولتون نماینده سابق ایالاتمتحده در سازمان ملل در این امر معتقد است: «دولت اوباما با برجام کاری را که خیلیها غیرممکن میدانستند، انجام داده و آن نزدیکتر شدن عربستان سعودی و اسرائیل به هم از زمان تاریخ ایجاد دولت اسرائیل است.»
گروههای مقاومت: جنگ 51روزه در حالی آغاز شد که روابط جنبشهای مقاومت با دیگر بازیگران جبهه مقاومت چون حزبالله، سوریه و جمهوری اسلامی به دلیل بحران دمشق، در بدترین وضعیت خود طی سالهای اخیر قرار داشت. همچنین سقوط محمد مرسی فشار را بر حماس و گروههای جهادی افزایش داده بود؛ اما امروزه با گذشت دو سال و تداوم بحران دمشق، روابط در مسیر ترمیم قرار گرفته است. سفر هیئتی از رهبران حماس و دیگر گروههای فلسطینی به تهران در سالروز انقلاب اسلامی تأییدکننده روند ترمیمِ روابط است. وقوع انتفاضه سوم و نزدیکی دیگر بازیگران به رژیم صهیونیستی، موجب شده است گروههای مقاومت به روند ترمیم روابط خود سرعت ببخشند. همچنین رد و بدل شدن پیامهایی از سوی سران حماس و جمهوری اسلامی در سال گذشته، نشان از بهبود روابط پس از سه سال است. این نشانهها عبارتاند از پیام تسلیت درگذشت آیتالله مهدوی کنی از سوی خالد مشعل به امام خامنهای، پیام قاسم سلیمانی به مقاومت حماس، بیانات رهبر ایران بر لزوم تسلیح کرانه باختری و حمایت از حماس و انتفاضه، پیام تسلیت شهادت نیروهای حزبالله در سوریه از سوی حماس و....
اما انتفاضه سوم موجب بازگشت مسئله فلسطین به افکار عمومی و تسریع در ترمیم روابط میان بازیگران محور مقاومت و جمهوری اسلامی شده است. ایجاد جبههای جدید از سوی محور سازش و صهیونیستی در کنار بحرانیتر شدن وضعیت با ورود احتمالی کشورهای عربی و ترکیه به سوریه، امکان اتخاذ تصمیمی مشابه سال 2014 و بهرهبرداری از وضعیت ناآرام منطقهای از سوی رژیم صهیونیستی و آغاز جنگی جدید را افزایش میدهد؛ اما علم به تقویت روابط جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت غزه و وضعیت پیچیده منطقه این تصمیم را سختتر خواهد نمود.
3-3- سطح بینالمللی
رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته، در سطح بینالمللی با دو چالش روبرو بوده است: نخست اختلاف میان اوباما و نتانیاهو خصوصاً در موضوع برجام و
دوم تشدید تحریم و بایکوت این رژیم در اروپا.
این دو موضوع باعث شده است نخبگان و سیاسیون زیادی به عملکرد نتانیاهو انتقاد وارد کنند. هرچند اختلاف میان سران رژیم صهیونیستی و آمریکا، تأثیری تصمیمساز بر حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر ندارد (البته در صورت آغاز جنگ غزه)، اما وضعیت نابسامان اجتماعی این رژیم در اروپا میتواند دچار بحران شود.
مجموعه اقداماتی از سوی اروپاییها چون پذیرش دولت مستقل فلسطین در برخی پارلمانها، درگیری لفظی وزیر خارجه سوئد و نتانیاهو، برچسبزنی به کالاهای شهرکهای صهیونیستی، لغو قرارداد خرید پهپاد از سوی فرانسه، فعالیت مستمر جنبش BDS و ...[17] نشان میدهد وجهه بینالمللی رژیم صهیونیستی وضعیتی بهتر از جنگ تابستان غزه ندارد. زیر سؤال رفتن وجهه رژیم صهیونیستی در اروپا و بسیاری از کشورهای بینالمللی، خصوصاً با آغاز انتفاضه سوم، فرصتی برای بازگشت موضوع فلسطین و توجه به فلسطینیان شده است. البته این نکته را نباید فراموش نمود که رژیم صهیونیستی و بازیگران محور سازش، با تطبیق حماس و جهاد اسلامی با گروههای تروریستی داعش و... در عراق و سوریه به دنبال تخریب وجهه آنان در نظام بینالمللی بودهاند و بارها این ادبیات را در مسئولین رژیم صهیونیستی و آمریکایی بهخوبی میتوان مشاهده نمود.
نتیجهگیری
به باور برخی تحلیلگران، جنگ چهارم غزه به دلیل رشد تونلها و از سوی دیگر وضعیت انفجاری و نابسامان غزه، یک امر حتمی است؛ اما برخی از تحلیلگران وقوع جنگ را بعید میدانند و معتقدند رژیم صهیونیستی تنها در صورتی وارد جنگ جدید خواهد شد که با بهرهبرداری از آن، ضمن اقناع افکار عمومی به دلیل ناتوانی در ایجاد امنیت و جلوگیری از رشد تونلها، با امنیتی کردن کرانه، انتفاضه سوم را سرکوب نماید. لذا جنگ، گزینه آخر نتانیاهو خواهد بود که هنوز رژیم صهیونیستی با آن شرایط فاصله دارد.
اگر در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی، وضعیت گروههای مقاومت و رژیم صهیونیستی را میان جنگ 51روزه و زمان فعلی مقایسه کنیم، جنگ جدید با پیچیدگیهای بیشتری نسبت به نبرد 51روزه روبروست و این امر تصمیم ورود به جنگ از سوی گروههای مقاومت و رژیم صهیونیستی را بسیار محتاطتر مینماید.
در سطح داخلی رژیم صهیونیستی با موضوع انتفاضه و عدم امنیت روبروست، هرچند در طی زمان و پس از جنگ 51روزه، خرید سلاح و هزینههای زیادی در حوزه تخریب تونل و گنبد آهنین انجام داده است. اما تصمیم نابخردانه میتواند ناآرامی و عدم امنیت را دوچندان نماید. گروههای مقاومت و حماس نیز در مقایسه با جنگ 51روزه، با افزایش تونلها، توان موشکی و نبرد دریایی، قدرت بازدارندگی خویش را به قدرت تهاجمی تبدیل کردهاند. اما امروزه گروههای فلسطینی در غزه با تداوم محاصره و فشار مصر، در وضعیت بغرنج انسانی و مالی شدیدی قرار دارند.
در سطح منطقهای نیز رژیم صهیونیستی امروزه در مقایسه با جنگ 51روزه به دلیل تغییر نظم منطقهای و نزدیکی با عربستان، ترکیه و مصر، در وضعیت بهتری به سر میبرد؛ اما حماس و گروههای فلسطینی هم طی یک سال گذشته روابط خود را با محور مقاومت و جمهوری اسلامی ترمیم نمودهاند. انتفاضه سوم بار دیگر نگاه افکار عمومی به فلسطین را- برخلاف زمان آغاز جنگ 51روزه که کاملاً در حاشیه بود- به متن بازگردانده است.
در سطح بینالمللی به نظر میرسد وضعیت به نفع گروههای مقاومت است. تشدید فشارها از سوی سازمانهای حقوق بشری و کشورهای اروپایی علیه رژیم صهیونیستی طی یک سال اخیر، برای نتانیاهو چالشی ایجاد نموده است که در صورت آغاز جنگ چهارم غزه، این چالش میتواند به بحران تبدیل شود.
منبع:اسلام تایمز