آمریکا و تحولات مصر
منطق ایالت متحدهی امریکا در چشمانداز آتی روابط با مصر، مهار جنبش مردمی و بیداری اسلامی در این کشور است. امریکا با توجه به جمعیت، قدرت نرم مصر در جهان عرب، دانشگاه الازهر و وضعیت ژئوپولتیک این کشور، این بازیگر اساسی جهان عرب را عامل اساسی و اصلی در تحولات احتمالی آیندهی جهان عرب میداند...
مقدمه
سلسله رخدادهای لحظهای و غیر قابل پیشبینی مصر پس از انقلاب 2011 این کشور باعث شده است هر نوع تصمیمگیری استراتژیک و بلنددامنهی رهبران و سیاستمداران سایر دول جهان که در پی ارتباط زدن با رژیمهای پس از انقلاب این کشور بوده است را بسیار سخت بنماید. رابطه با ایران، نوع تعاملات روسها، موضوع فلسطین (حماس، حزب الله و سایر گروههای جهادی)، تحولات سوریه، نفوذ امریکا، عربستان، دول عربی، اروپا، ثبات در شمال افریقا و تعامل با سایر کنشگران جهانی از جمله موضوعات قابل رصد سیاست خارجی دولت مصر است که محققان سعی بر سناریوسازی پیرامون آنها دارند. به هر روی علیرغم ابهام در سیاستهای گذشته و غیر قابل پیشبینی بودن تحولات داخلی مصر، با چشماندازی از آیندهی این کشور در پی این پرسش برخواهیم آمد که دولت ایالات متحدهی امریکا چه سیاستهایی در قبال حکومت آتی مصر خواهد داشت؟ سؤال فرعی این پژوهش نیز در پی آن است که سیاستهای ایجابی و سلبی دولت آمریکا در قبال دولت انتقالی مصر پس از اتفاقات میدان رابعه توسط ارتش، چگونه ارزیابی میشوند؟
پیش از پرداختن به این سؤالات میبایست موقعیت ارتش در ساخت سیاسی مصر بررسی و ارتباط امریکا و میزان نفوذ ایالات متحدهی امریکا در این بخش از جامعهی مصر مورد تجزیه و تحلیل واقع گردد.
موقعیت ارتش در مصر
با توجه به فضای سیاسی مصر طی دهههای گذشته و حاکمیت پیدرپی نظامیان، ارتش مصر از سلطهی خاصی بر ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعهی مصر برخوردار است. بخش اعظم اقتصاد و بازرگانی مصر در قبضهی ارتش مصر است و دخالت آن نیز در عرصههای سیاسی به شدت قابل اعتنا است. بر همین اساس قدرتهای بزرگ همواره برای کنترل اوضاع داخلی و جهتگیریهای سیاست خارجی این کشور با نفوذ در لایههای نظامیان مصری به اهداف خود اندیشیدهاند. ایالات متحدهی امریکا، اصلیترین بازیگر جهانی است که از زمان انور سادات و به نحو بسیار اساسی در دوران مبارک، با نفوذ و وابسته کردن ارتش مصر به خود این کشور را کنترل کرده است. ارتش مصر وابستگی متعددی از جهات برنامهریزی، تسلیحات و لجستیک به منابع امریکایی دارد. امریکا با حمایتهای همهجانبه از ارتش مصر، دو هدف کلی تأمین ثبات در منطقهی شمال افریقا و امنیت رژیم صهونیستی را دنبال نموده است.
علاوه بر خرید تسلیحات مصری تأمین شده از امریکا (مانند 1200 فروند تانک آبرامز و صدها فروند از جنگندههای F-16 و نیز خرج میلیونها دلار در سال برای آموزش نیروهای نظامی مصر توسط ایالات متحده در مانورهای نظامی خاورمیانه)، بسیاری از نظامیان مصری، دست پروردهی امریکا محسوب میشوند. وزیر دفاع کنونی مصر، عبدالفتاح السیسی، فارغ التحصیل از دانشکدهی جنگ ارتش ایالات متحده در پنسیلوانیا است و بسیاری از فرماندهان عالیرتبهی مصر، دورههای عالی نظامی را در امریکا فرا گرفتهاند. سالانه بیش از 500 افسر نظامی مصر در دانشکدههای نظامی امریکا آموزش میبینند؛ حتی یک مهمانسرای ویژه در واشنگتن DC، جهت بازدید مقامات مصری از امریکا در پایتخت آمریکا وجود دارد. همهی موارد نشاندهندهی این واقعیت است که ارتش مصر مهمترین اهرم امریکا در جامعهی مصر است. ساختار ارتش مصر طی چندین دهه نزدیک به 40 درصد اقتصاد این کشور را تصاحب و با مدیریت امریکا به ساختاری امریکایی تبدیل شده است. به هر روی کشور مهم و عربی مصر، محکم در چنگال ایالات متحدهی امریکا فشرده شده است در حالی که رهبران سیاسی آن ممکن است تغییر نمایند. مردم مصر علیرغم حمایت از ثبات، هرگز در مورد مدیریتهای اقتدارگرای فعلی رضایت کامل نخواهند داشت، چراکه این ساختارها برخاسته از متن جوامع مصری و مبتنی بر منافع ملی آنها نیست بلکه سازمانی امریکایی است.[1]
بر همین اساس، ارتش مصر بعد از تجمع بالغ بر 2 میلیون نفر در 9 تیرماه در میدان التحریر در مخالفت با مرسی، در برنامهای از پیش طراحی شده با اعلام یک ضربالاجل 48 ساعته به مخالفان و موافقان مرسی، اقدام به تعیین دولت موقت کرد و مرسی را از قدرت برکنار و عدلی منصور، رئیس دادگاه قانون اساسی را به عنوان رئیس جمهور موقت معرفی کرد و به دولت مرسی به عنوان دولت منتخب بعد از انقلاب پایان داد و جریان اخوان را- که بعد از چند دهه توانسته بود به کرسی ریاست جمهوری تکیه دهد- در یک انقلاب نرم سنجیده با اتهام ناکارآمدی و آشوبگری از قدرت بیرون کرد. بعد از این اتفاق بزرگ و خیرهکننده، ارتش مصر که توانسته بود در یک سناریوی حسابگرانه، یک دولت برآمده از انقلابی مردمی را با انقلابی وارونه به پایین بکشد، این پرسش مطرح شد که آیا میتوان اسم این اقدام به ظاهر مدنی را کودتا نامید و گفت ارتش علیه مرسی کودتای نظامی کرده است؟ کودتا در ادبیات سیاسی و حقوق، تعریف روشن و شفافی دارد که به نوعی استفاده از ابزارآلات نظامی و استفاده از زور برای پایین کشیدن یک رژیم است. اما در مصر به ظاهر هیچ شواهد و قرائتی دال بر استفاده از خشونت نظامی از سوی ارتش در ساقط کردن دولت دیده نمیشود بلکه ارتش با مدیریت صحنهی موافقان و مخالفان در اردوکشیهای خیابانی توانست به بهانهی ایجاد امنیت و حفظ کشور از سقوط، دست به خلع مرسی از قدرت و تعیین دولت جدید بزند.[2]
طی حکومت یک سال و چند ماههی محمد مرسی، عدم اطمینان سیاسی، اضطراب از آینده و اعتراضهای سیاسی، سراسر مصر را فرا گرفته بود. اعتصابهای کارگری، بیاعتمادی عمیق بین اسلامگرایان و احزاب سکولار و نهایتاً اختلاف بین مسلمانان و مسیحیان در برخی از نقاط کشور، به هم ریختگی سیاسی- امنیتی وخیمی را ایجاد کرده بود. این روند فعالیتهای خشونتآمیز و تکیفری را در شبه جزیرهی غیر قابل کنترل سینا افزایش داده بود که در آن گروههای شبه نظامی و تکفیری، حملات به نظامیان این کشور را تشدید کرده بودند و بر اساس چنین روندی بود که برای خارج نشدن وضعیت مصر از کنترل، ارتش کنترل اوضاع را با برکناری مرسی در دست گرفت.
بنابراین در شرایط کنونی، هرچند امریکا همچون سایر بازیگران سیاست بین الملل و علیرغم دارا بودن گستردهترین ساختارهای اطلاعاتی و ابزارهای پردازش تصمیمگیری، از اتخاذ تصمیم قاطع و استراتژیک در عرصهی داخلی مصر عاجز است، لکن به جهت منافع موجود در مصر برای این کشور و درهم تنیدگی منافع رژیم صهیونیستی با دولت مصر، چشمانداز احتمالی سیاست امریکا درباره تحولات آتی مصر با توجه رفتارهای گذشتهی این کشور و تحلیل محتوای جهتگیری حاکم بر تصمیمات کاخ سفید، در اینجا به برخی از مهمترین تصمیمات اتخاذی احتمالی اشاره میکنیم:
اهداف آمریکا در مصر
مصر از جهات متعددی در جهان اسلام، جهان عرب، افریقا و خاورمیانه مهم و استراتژیک بوده است. جمعیت 90 میلیون نفری و وسعت بالا، همسایگی با رژیم صهیونیستی و نوع تصمیمات اتخاذی این کشور در برابر قدرتهای جهانی، کانال بزرگ و بین المللی سوئز، نوار غزه و گذرگاه رفح، دانشگاه الازهر، جنبش اخوان المسلمین، رهبری ملیگرایی عربی و قدرت نرم این کشور در جهان عرب باعث شده است تا این کشور در برنامهها و اهداف امریکا، از شرایط ویژهای برخوردار باشد.
در این خصوص مهمترین اهداف استراتژیک امریکا در مصر عبارتند از:
1- افزایش ضریب امنیت ملی و شهروندان آمریکا.
2- ثبات منطقهای.
3- توسعهی دولت موثر و قدرتمند برای کنترل اوضاع داخلی.
4- امنیت تجارت آزاد در منطقه از طریق آبراههی بین المللی و استراتژیک کانال سوئز و مسیرهای تجاری زمینی.
5- پیشبرد امنیت منطقهای و مقابله با شبکههای تروریستی.
6- تقویت حکومت مصر برای چانهزنیهای اساسی در آینده.
7- افزایش فرصتهای اقتصادی برای شرکتهای امریکایی.
حفاظت از امنیت رژیم صهیونیستی و جلوگیری از نفوذ روسها، ایران و اسلامگرایان را نیز باید بر اهداف فوق اضافه نمود که امریکا در صحنهی داخلی مصر تعقیب مینماید.
با این وجود یکی از مهمترین سؤالات پیرامون مصر جدید، نوع روابط، سیاستهای سلبی و ایجابی احتمالی دولت امریکا با نظامیان مصر و چشمانداز آتی این روابط است. دولت امریکا پس از روی کار آمدن دولت محمد مرسی، به نحو احتیاطآمیزی با ساختار و تصمیمات دولت منتخب مصر برخورد کرد. از یک طرف مرسی و اخوان المسلمین مصر با بسیج تودهها و وابستگاه فکری خود علیه تشیع، ایران، حزب الله و علیالخصوص دولت سوریه، به موازات سیاستهای خاورمیانهای امریکا حرکت میکردند و از طرف دیگر، نوع تصمیمات و جهتگیریهای اتخاذی اخوان در مقابل دولت ایالت متحدهی امریکا و برخی متحدان منطقهای و داخلی آنان شکافهایی در ساختار روابط این دو به وجود آورده بود.
بنابراین موضوع تحولات مصر خصوصاً کودتای نظامیان این کشور علیه دولت منتخب محمد المرسی موردی است که امریکا نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. شاید بتوان گفت وجه ایجابی امریکا بر وجه سلبی تصمیمات در این موضوع کمرنگتر است، اما آنی بودن تحولات منطقه و رویدادهای بین المللی، وضعیت سلبی تصمیمات امریکا در مصر را سرعت بخشیده است. اگرچه امریکا همزمان با عدم تمایل به پذیرش تمامعیار دولت اخوان در مصر، سعی داشت با کمکهای مالی و دخالت در جهتگیریهای آن دولت، آنها را به خود نزدیک نماید؛ اما نسبت به دولت کودتا علناً با احتیاط برخورد مینماید، لیکن در پسزمینهی تحولات این کشور از تحرک فعالی جهت تحکیم قدرت نظامیان و جهتدهی آیندهی سیاسی این کشور برخوردار است.
فضای سیاسی مصر پرالتهاب، غیر قابل پیشبینی، نامنسجم و نامطمئن است و هر لحظه انتظار تحولات جدید و زایشهای سیاسی متفاوت از گذشته میرود. پارهای از تحولات همچون نشستهای تاکتیکی هستهای و مذاکرات رودرروی دیپلماتیک ایران- امریکا پس از 34 سال در نیویورک و ژنو، باعث شد تا واگرایی نسبی در محور ریاض- واشنگتن احساس شود. مجموعهی این رخدادها، کمکهای ده میلیارد دلاری عربستان به مصر و نزدیک شدن تاکتیکی دولت کودتا به روسها را در پی داشت، موضوعی که نه تنها نباید تصمیمی استراتژیک دانست، بلکه نوعی بازی تصمیمگیران نظامی مصر برای افزایش مانور آنها قلمداد میشود. این روند هر چه هست، بر اساس میل و رغبت سیاستمداران کاخ سفید نخواهد بود.
لذا ایالات متحدهی امریکا- که همزمان در عراق و افغانستان به صورت مستقیم و در خلیج فارس، لبنان، سوریه و تمام خاورمیانه به صورت غیرمستقیم دارای منافع است- نسبت به تحولات داخل مصر، موضع خود را تضمین ثبات و آرامش در این کشور میداند. امریکا با سیاستی سلبی و ایجابی، به دنبال عدم قدرتگیری مجدد تندروهای مذهبی و رادیکال در این کشور است و از طرف دیگر سعی دارد نخبگان وابسته به غرب را در چارچوب حکومت نظامی تقویت نماید. امنیت رژیم صهیونیستی و نیز نقش راهبردی و قدرت نرم مصر در جهان اسلام، دو وجه قابل تمایز مصر از سایر تحولات منطقه است که امریکا را به داخل مصر میکشاند. بنابراین شاید بتوان گفت امریکا در فضای داخلی مصر به صورت ایجابی به گزینههای ذیل میاندیشد:
1- ممکن است حکومت و انتخابات آیندهی مصر، تا حد زیادی بازگشت نیروهای قبل از انقلاب و وابسته به غرب را در پی داشته باشد؛
2- روند آیندهی مصر از هر نوع رفتارهای متهورانهی مذهبی و ناسیونالیستی تهی شد تا از امنیت اسرائیل در منطقه حراست شود؛
3- کمک به حکومت نظامی و احیاناً نوعی دخالت در انتخابات آتی تا قدرت در دستان نیروهای تکنوکرات و نظامی توأماً تجمیع یابد. این موضوع سبب میشود هم رشد گروههای تندرو محدود شود و هم با تضمین امنیت و آرامش، ثباتِ در جنوب غرب خاورمیانه و شمال افریقا تأمین شده و امریکا را بیش از پیش درگیر نکند.
اما از جهات سلبی، یک سری احتمالات از آیندهی مصر مد نظر است که امریکا نخواهد گذاشت برخی موارد موجودیت یابند. نمونههایی از آن به صورت ذیل مشخص میشود:
1. فضای داخلی سوریه، تحولات حساس و داخلی اوکراین و مسائلی از این دست، رویارویی جدیدی را بین دو کشور امریکا و روسیه رقم زده است. ایالات متحده در این باره سعی خواهد کرد هر نوع نزدیکی سردمداران مصر به روسیه را محدود نماید.
«ماری هاف»، سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا، در واکنش به حمایت «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه از نامزدی «عبدالفتاح السیسی» (فوریه 2014) در انتخابات ریاست جمهوری مصر، تأکید کرد که نه آمریکا و نه پوتین تصمیم نمیگیرند که چه کسی بر مصر حکومت کند! وی ضمن تأکید بر تداوم روابط تاریخی آمریکا و مصر افزود که سفر وزرای دفاع و خارجهی مصر به روسیه هرگز تأثیری در این روابط نخواهد داشت.[3]
2. با قدرتگیری نظامیان و عدم حمایت آنها از جنبشهای مذهبی، فضای مانور گروههایی همچون حماس، جهاد اسلامی و... محدود خواهد شد و رژیم صهیونیستی بار دیگر از طرف سرزمینهای جنوبی احساس امنیت خواهد نمود.
تحلیل دیگری معتقد است چشمانداز آتی روابط امریکا و دولت نظامی در هالهای از ابهام نهفته است. از یک طرف اکثر نیروهای نظامی، بازماندگان رژیم مبارک بوده که به طور کامل هماهنگی بسیار مثبتی با غرب داشتهاند و از طرف دیگر روندی واگرایانه (هرچند ضعیف) را در تصمیمات عالیهی تصمیمگیران این کشور شاهد هستیم. اما آنچه مهمتر از همه آیندهی روابط دو کشور را شکل میدهد، نگاه سیاستمداران مصر به رژیم صهیونیستی، مبارزه با گروههای تندرو و نوع ارتباط با روسها و ایران است.
هر چند در دوران محمد مرسی و علیرغم حمله به سفارتخانهی رژیم صهیونیستی و اخراج سفیرش، دوباره با ازسرگیری روابط، عدم توقف صدور گاز به این رژیم و عدم حمایت از گروههای مبارز فلسطینی، امنیت رژیم صهیونیستی با اخلال چندانی مواجهه نشده است، لیکن قدرتگیری نظامیان از وضعیت باثباتی حکایت دارد که منافع امریکا را در خصوص رژیم صهیونیستی تأمین مینماید.
چشمانداز آیندهی روابط امریکا و حکومت نظامی مصر
به نظر میرسد در شرایط فعلی، مهمترین نقطهی تحولات آتی مصر، انتخابات ریاست جمهوری آیندهی این کشور است. انتخاباتی که طی چند ماه آینده برگزار میشود، با زمینهچینی نظامیان، به احتمال قوی با جهتدهی به سمت ژنرال السیسی وزیر دفاع خواهد رفت. در این صورت وضعیت حاکم کنونی توسط نظامان ادامه یافته و عملاً با پوشش انتخابات، مشروعیت یافته و لعاب دموکراتیک بر آن مالیده میشود. اما دموکراسی به اعتقاد به سیستم بستگی دارد و یکی از مؤلفههای اصلی اعتقاد به دموکراسی، اعتقاد به این مسئله است که انتخاباتها الزامآور هستند. لیکن تا زمانی که مصریان از دیگر ابزار برای تغییر نتایج فرآیندهای انتخاباتی استفاده کنند، نیروهای سیاسی گوناگون اعتماد اندکی به انتخابات خواهند داشت و بنابراین انگیزهی چندانی برای تلاش در جهت تغییر در سیستم نخواهند داشت. بنابراین آشوب و بیثباتی مصر ادامه خواهد داشت، مگر اینکه دموکراسی آزاد و منصفانه، در موج دیگری از انتقال سیاسی قدرت نمود یابد.
بنابراین در آشفته بازار آیندهی سیاسی مصر، امریکا با حمایت کامل از نظامیان به سمت نهادینه شدن حاکمیت فعلی آنها خواهد رفت و با تروریستی کردن مهمترین گروه اپوزیسیون و آلترناتیو احتمالی نظامیان یعنی اخوان المسلمین، فضای هر نوع مانور از مخالفان گرفته خواهد شد. قرار گرفتن گروه اخوان المسلمین در گروههای تروریستی مصر و پذیرش این موضوع توسط عربستان و برخی دول عربی، در راستای این وضعیت است.
گروههای ملیگرا و ضد صهیونیست در این کشور، در قیاس با رژیم مبارک از فضای مانور بیشتری برخوردار شدهاند. ایالات متحدهی امریکا در چشمانداز آتی مصر به دنبال کنترل هدایت شدهی این خیزشها و حاکم نمودن تمام وجه نظامیان در تمام عرصههای اجتماعی جامعهی مصر است.
بر این اساس، منطق ایالت متحدهی امریکا در چشمانداز آتی روابط با مصر، مهار جنبش مردمی و بیداری اسلامی در این کشور است. امریکا با توجه به جمعیت، قدرت نرم مصر در جهان عرب، دانشگاه الازهر و وضعیت ژئوپولتیک این کشور، این بازیگر اساسی جهان عرب را عامل اساسی و اصلی در تحولات احتمالی آیندهی جهان عرب میداند که میتواند ثبات منطقه را بر هم زده و در درازمدت استراتژی حفظ وضع موجود امریکا در منطقه را مختل نماید. در اینباره به چند مورد از عوامل تأثیرگذار بر چشمانداز آیندهی روابط و تأثیرات امریکا بر حکومت آینده و قدرت نظامیان در مصر اشاره میشود:
1- ثبات جغرافیایی منطقهی شمال افریقا: دریای مدیترانه، دریای سرخ و کانال بین المللی سوئز که بخش مهمی از تجارت بین المللی و ترانزیت جهانی نفت جهان از آن عبور میکند، موقعیت جغرافیایی مصر را مهم نموده است. در این راستا امریکا و سایر بازیگران بین المللی، هرگونه ناامنی و آشوب در این منطقه را بر نخواهند تافت. لذا امریکا حمایت از گروه حاکم نظامی جهت ثبات بخشی منطقهی مزبور را تشویق و مورد حمایت قرار خواهد داد.
2- جلوگیری از سرایت بیثباتی مردمی به سایر کشورهای منطقه: تحولات دومینووار منطقه از تونس آغاز شد و در صورت توفیق کامل در مصر، پتانسیل یک کابوس وحشتناک را برای امریکا در منطقه درون خود داشت. اما با کودتای نظامی امریکا با حمایت از آنان ضمن کنترل تحولات داخلی مصر هر نوع حرکت و انقلاب احتمالی در سایر متحدین مرتجع منطقهای خود را نیز محدود مینماید.
3- جلوگیری از حضور رقبای جهانی و منطقهای در صحنهی داخلی مصر: امریکا در انتخابات آتی مصر با طرح موارد متعدد سعی خواهد کرد تا هر نوع نزدیکی مصر به ایران را ناکام بگذارد. نزدیکیهای تاکتیکی و احتمالی حاکمان مصر به روسیه، با توجه به افزایش تنشهای فعلی بین این کشور و امریکا از اهمیت دیگری در تحولات آیندهی مصر برخوردار است. امریکا مصمم خواهد بود تا هر نوع هماهنگی مصر با روسیه را با چالش مواجهه نماید و با استفاده از ابزار اقتصادی، فرهنگی و نظامی به کنترل این وضعیت بپردازد.
4- محدود کردن گروههای مبارز فلسطینی و محور مقاومت منطقهای.
5- امنیت رژیم صهیونیستی: کمتر از 24 ساعت پس از پیروزی مرسی در انتخابات، سردمداران نظامی اسرائیل خواستار تخصیص بودجهی 4.5 میلیارد دلاری از وزارت دارایی برای تأمین مالی بازسازی جبههی جنوبی خود شدند و به اهالی جنوبی خود دستور دادند برای رویارویی با هرگونه مخاطرات احتمالی آمادگی داشته باشند.
آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه، پیشبینی کرد که بازسازی ارتش اسرائیل در پی پیروزی مرسی در مصر هزینهی 10 میلیارد دلاری طلب مینماید. در این جهت در مصاحبه با یدیعوت آحارنوت اعلام کرد که دربارهی وضعیت مصر، مراحل زیر ضروری است:
الف. تشکیل خدمهی جدید ارتش.
ب. سرمایهگذاری بیشتر در آموزش و تمرینهای نظامی جهت مقابله با سناریوهای احتمالی جنگ.
ج. جمعآوری بیش از پیش اطلاعات ویژه و به روز در مصر از طریق سازمانهای جاسوسی نظامی و موساد برای تجزیه و تحلیل آینده.
د. آماده باش ساکنان جنوبی فلسطین اشغالی برای رویارویی با هرگونه حملات و مخاطرات احتمالی از جانب مصر جدید.
ه. تقویت نیروی هوایی اسرائیل.
و. ساختن فرودگاههای جدید و گسترش پایگاههای موجود.
ز. افزایش مانورهای نظامی برای مقابله با حملات احتمالی از جانب صحرای سینا: این پیشبینیها در تناقض با ماهیت هماهنگی امنیتی میان مصر و اسرائیل در طول زمان ریاست جمهوری مرسی بوده و نشان دهندهی وضعیتی غیر قابل پیشبینی برای رژیم صهیونیستی است. آنها با پیشبینی پشتیبانی احتمالی غزه از طریق صحرای سینا، افزایش کارگران خارجی در مرز اسرائیل را برای ایجاد یک بمب جمعیتی در نظر گرفتند تا در کنار سایر عوامل نظامی، از سپرهای انسانی برای مقابلهی احتمالی با حملات مرزهای جنوبی استفاده نمایند.[4]
از طرف دیگر حملات مکرر به سفارت اسرائیل در مصر، قطع گاه و بیگاه صادرات گاز به این رژیم، به مخاطره افتادن احتمالی پیمان کمپ دیوید علیرغم پذیرش آن توسط مرسی، وضعیت را برای اسرائیل مشکل کرده بود. همهی عوامل ذکر شده در بالا به وضوح نشان میدهد اسرائیل نه تنها از کودتای نظامیان بهرهمند شده بلکه برای ثبات این تصمیم کمکهای شایانی به آنها انجام خواهد داد. کودتا علیه وضعیتی اتفاق افتاد که اسرائیل را به جهت سیاسی- امنیتی و اقتصادی در وضعیت بغرنجی قرار داد و لذا هر نوع تقویت آتی کودتاگران از طرف امریکا یا اسرائیل منفعت و سود کلان اقتصادی و امنیتی را به اسرائیل خواهد بخشید.
بنابراین یکی از اهداف آیندهی امریکا در تحولات آتی مصر، امنیت و تثبیت موقعیت این رژیم در منطقه و عادیسازی روابط با مصر است. حسنی مبارک برای این رژیم یک متحد استراتژیک بود و این رژیم در مقایسه با سایر دول عربی، کمترین احساس خطر را از سوی مصر داشت. لذا شکست مبارک و نظامیان حاکم، پیروزی اسلامگرایان و حلقهی تنگی که اخوان المسلمین به دور اسرائیل در حال ساختن بود، وضعیت غیر قابل تحملی برای این رژیم پدید آورد که با حرکت نظامیان مصری تا حدود بسیار زیادی تعدیل شد.
به نظر امریکائیان تسلط جریانهای اصیل اسلامگرا بر مصر به مفهوم تسلط جریانهای مقاومت و حامیان آن در منطقه محسوب میشد. از این جهت چند موضوع در مصر، به مسألهی اول امریکائی- صهیونیستی تبدیل شد:
الف: مدیریت و مهار موج بیداری اسلامی در این کشور و حداقل کند کردن روند فزایندهی آن.
ب: به انحراف کشاندن روند بیداری و به قدرت رساندن جریانهای لیبرال و میانهروی خواهان تعامل با این رژیم.
ج: مشغول کردن مسئولان مصری به درگیریهای داخلی با هدف اسلامگرایان و جلوگیری از به وجود آمدن انسجام و وحدت در سطوح مدیریت میانی و مدیریت عالی در این کشور و ایجاد چند دستگی در میان جامعهی مصر.[5]
[1] - Morsi Or Not, the US Empire Has A Stranglehold on Egypt : by Thalif Deen, July 10, 2013
http://antiwar.com/blog/2013/07/03/morsi-or-not-the-us-empire-has-a-stranglehold-on-egypt
[2] - واکاوی جابجایی قدرت در مصر؛بازیگران، اهداف و چشمانداز آیندهhttp://www.basirat.ir/Content/259856
[3] - http://jamnews.ir/detail/News/301928
[4] How Egypt's coup supports the Israeli economy .Dr. Saleh Na'ami Monday, 25 November 2013 =https://www.middleeastmonitor.com/articles/africa/8490-how-egypts-coup-supports-the-israeli-economy
[5] - واکاوی جابجایی قدرت در مصر؛بازیگران، اهداف و چشمانداز آینده http://www.basirat.ir/Content/259856
منبع : تبیین